شيعهشناسان غربی تحت تأثيرمنابع اهل سنت و نيز كمكاری ما شيعيان در زمينههای اعتقادی، اغلب به تظاهرات مذهب تشيع پرداخته و به ندرت به رويكرد عقلانی كلام شيعی و از جمله در اصولی چون عدل و امامت توجه كردهاند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، نشست «بررسی و تحليل نظريه شيعهشناسی غرب در مورد نگرش كلامی شيعه دوازده امامی» با سخنرانی مريم صانعپور، عضو شورای علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عصر روز سهشنبه، ششم تيرماه در سالن حكمت اين پژوهشگاه برگزار شد.
بنابراين گزارش، صانعپور در اين نشست به بررسی و تحليل نظريه شيعهشناسان غربی درباره شاخصترين اصول كلامی شيعه دوازده امامی، يعنی عدل و امامت پرداخت و اظهار كرد: مسئله عدل (شامل عدالت خداوند و عدالت فردی و اجتماعی) در انديشه شيعی، با توجه به حسن و قبح عقلی، نمیتواند جدای از عقلمحوری مطرح شود. اين عدل مبتنی بر عقلمحوری در شيعه مبنای عبوديت است و در سيره پيشوايان دينی و روابط ميانفردی بسيار بر آن تأكيد میشود.
وی همچنين به مسئله امامت به عنوان يكی از شاخصترين اصول مبنايی شيعه اشاره كرد و با بيان اين كه تءكيد بر حيات جسمانی امام، نشانگر توسعهيافتگی و پويايی آموزههای شيعی است، اظهار كرد: دو قرائت كاملاً متعارض از شيعهشناسی وجود دارد: نخست شيعه عقلمحور، انتقادپذير، پويا، عدالتمحور و ظلمستيز است كه عامل وحدت مسلمانان با يكديگر و نيز اهل كتاب است و رويكرد ديگر، شيعه عقلگريز، انتقادگريز و خرافی است كه با مد نظر قرار دادن شعائر ظاهری صرف، منشأ اختلاف و تفرقه حتی در بين مذاهب اسلامی است.
اين محقق و پژوهشگر در ادامه به بيان سخنانی درباره جايگاه عقلانيت در تشيع پرداخت و افزود: بحثهای عميق فلسفی در قرآن و ميراث بازمانده از پيامبر(ص) و معصومين(ع) مطرح شده و از ميان مذاهب اسلامی، شيعه از بيشترين عقلانيت برخوردار است و از همين روی بوده كه شيعيان همواره آمادگی بيشتری برای پذيرش فلسفه داشتهاند و نهضت ترجمه نيز در ميان شيعيان پذيرش و تأثيرات بيشتری داشت.
وی با اشاره به اينكه به واسطه تلاشهای فلاسفه شيعه، فلسفه مقبول عقل، شرع و ذوق شد، تصريح كرد: علامه طباطبايی نقل میكند كه تعداد مباحث فلسفی راه يافته از فلسفه يونان به دنيای اسلام 200 مسئله بود و فلاسفه مسلمان كه اكثر آنان شيعه بودند، تعداد آن را به 700 مسئله رساندند. با اين حال به سبب آنكه تماس و آشنايی غربيان با اسلام عموماً با منابع اهل سنت حاصل شده بود و آنان تفكر فلسفی در ميان مسلمانان را خاتمه يافته تلقی میكردند.
عضو شورای علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با اشاره به اصل عدل و اعتدال در شيعه عنوان كرد: اين اصل از اصول عقلايی و فطری است كه هم خالق و هم مخلوق را دربرمیگيرد و از حسن و قبح عقلی اخذ شده است. عقلانيت زيربنايیترين اصل اعتقادی شيعه و از ذاتيات آن است. همچنين ضرورت وجود امام در همه دورانها اثبات میكند كه امام، تجسم عدل و اعتدال اسلامی بوده و ريشه امامت نيز در عقلانيت است.
وی سپس گزارش كوتاهی از سير تاريخی عقلگرايی در جهان اسلام و به ويژه تشيع بعد از غيبت حضرت امام عصر(عج) پرداخت و گفت: عقلانيت شيعی در زمان آل بويه بيشترين ظهور را داشت و شواهد نشان میدهد كه تشيع بيشتر از تسنن در به روی انديشههای ديگر و بهويژه عقلانيت يونانی گشوده است و البته به قول كرامر مبانی دين اسلام مانع يونانیمآبی شده است.
صانعپور در ادامه به گزارش كوتاهی از سير اسلامشناسی در غرب از قرن نوزدهم تاكنون پرداخت و اظهار كرد: غربيان در ابتدا با تأكيد بر تاخت و تاز مسلمانان عليه مسيحيان در مناطقی چون اندلس و ... حاضر نبودند تا به گونهای همدلانه با اسلام مواجه شوند و حتی پيامبر اسلام(ص) را پيامبری دروغين و ضدمسيح معرفی میكردند و سالها طول كشيد تا به تدريج به جستوجوی وجوه انطباق اسلام و مسيحيت بپردازند.
وی در ادامه به بررسی برخی از آراء و انديشههای شيعهشناسان غربی مانند گلدزيهر، براون، دونالدسون، ماسينيون، كربن، مادلونگ، باراشر، كهلبرگ، ونزبرو، بوكلی، مونتگمری وات، وينترز، نيومن و... درباره شكلگيری تشيع و برخی از عقايد شاخص آن مانند وصايت پيامبر(ص)، ظهور منجی،... در دو حوزه تاريخی و پديدارشناسانه پرداخت.
اين محقق و پژوهشگر در بخشی از سخنان خود با اشاره به رويكرد تاريخی صرف كسانی چون مونتگمری وات و رويكرد پديدارشناسانه صرف امثال هانری كربن اظهار كرد: رويكرد تاريخی صرف و پديدارشناسانه صرف اين دو شيعهشناس در تباين باهم قرار گرفتهاند. «رفيوری» بر آن است كه بهترين روش حل اين مسئله را بايد در روش «پديدارشناسی تاريخی» ميرچا الياده جستوجو كرد كه اينگونه مباحث را هم در زمان و هم در زمينه مورد بررسی قرار میدهد.
وی با اشاره به اينكه بر اساس نظر رفيوری چارچوب الياده تحقيقات شيعهشناسانه يكپارچه میشوند، تصريح كرد: در نگاه وات، امامت معلول شرايط خاص بوده و در نگاه كربن امامت علت شرايط خاص اجتماعی است و پذيرش نظريه نخست برابر با انكار نظريه فراتاريخی كربن است و در الگوی الياده، يعنی نگاه پديدارشناسی تاريخی اين دو رويكرد را میتوان جمع كرد.
عضو شورای علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش ديگری از سخنان خود گفت: در آرای شيعهشناسان غربی تحت تأثيرمنابع اهل سنت و نيز كمكاری ما شيعيان در زمينههای اعتقادی تشيع، اغلب به مظاهر بيرونی و تظاهرات مذهب تشيع پرداخته شده و به ندرت به مباحث كلامی و بهويژه مباحثی چون وجه عقلانی و نظريه امامت توجه شده و كسانی چون مادلونگ و تاحدی كربن، در اين زمينه استثناء محسوب میشوند.
وی ادامه داد: شيعهشناسان غربی با نگاهی پراگماتيستی به نمودهای اجتماعی امامت توجه كرده و به بعد كلامی و مبنايی تشيع نپرداختهاند. واقعيت آن است كه استدلالهای عقلانی در اصول اعتقادات اولين مؤلفه تشيع است كه واقعاً مغفول واقع شدهاند. پس از آن عملكرد اخلاقی است و در مراتب بعد است كه نوبت به احكام و شعائر واجب و سپس شعائر مستحب میرسد.
صانعپور تصريح كرد: متأسفانه ما كاملاً بالعكس عمل كرده و به وجه عقلانی و مستدل اصول اعتقادات شيعه توجهی نكردهايم. به تعبيری ما پوستين را وارونه پوشيدهايم و صورتی بدون محتوا و پوستهای بدون هسته از شيعه معرفی كردهايم و حال كه خود با دين و مذهب خود چنين برخوردی داشتهايم، از شيعهشناسان غربی چه انتظاری میتوانيم داشته باشيم!