آيتاللهالعظمی مظاهری، از مراجع عظام تقليد در درس اخلاق خود به تشريح برخی از ويژگیهای منحصر بهفرد امام حسين(ع) مانند رسوخ حرارت محبت امام حسين(ع) در دل مؤمنين، تربت امام حسين(ع)شفای دردها، حيات اسلام مديون خون امام حسين(ع) و... پرداختند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، آيتاللهالعظمی مظاهری، از مراجع عظام تقليد در درس اخلاق روز پنجشنبه، اول تيرماه برابر با نخستين روز شعبانالمعظم، به ايراد سخنانی با عنوان «ويژگیهای منحصر بهفرد امام حسين«ع» پرداخت. متن سخنرانی آيتالله مظاهری به شرح ذيل است:
بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
با تبريك حلول ماه شعبان و نيز تبريك فرارسيدن اعياد مهم و بزرگ ابتدای اين ماه عزيز، يعنی ميلاد پربركت امام حسين«سلاماللهعليه»، ولادت با سعادت امام چهارم، امام سجاد(ع) و ميلاد پربركت حضرت ابوالفضل(ع) در اين جلسه مقداری راجع به امتيازهای امام حسين(ع) صحبت خواهيم كرد و قطرهای از فضائل ايشان را بيان مینماييم.
ويژگیهای منحصر بهفرد امام حسين(ع)
امام حسين(ع)، امتيازهايی دارند كه احدی حتی رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) ندارند و هركدام از آنها، افتخاری برای شخص امام حسين(ع) است.
رسوخ حرارت محبت امام حسين(ع)در دل مؤمنين
اولين امتيازی كه پيغمبر اكرم(ص) گوشزد كردهاند و تا روز قيامت نيز باقيست، اين است كه علاقۀ خاصی راجع به امام حسين«سلاماللهعليه» در دل همگان وجود دارد. پيغمبر اكرم(ص) میفرمايند: عشق و حرارتی در دل مردم و مؤمنين راجع به امام حسين(ع) هست كه خاموش شدنی نيست:
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»[1]
از نظر فضيلت، همۀ چهارده معصوم مانند يكديگر هستند. از نظر علم، قدرت، شجاعت و.... و همچنين از نظر اينكه هركدام وظيفۀ خود را به درستی شناخته و صد در صد به آن عمل نمودند، همه مثل هم هستند، چنانكه در زيارت جامعۀ كبيره میخوانيم:
«خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»[2]
همۀ شما مثل هم هستيد و همگی نورهايی در عرش خداوند بوديد و خداوند متعال بر ما منّت گذاشت و آن انوار مقدّس را به عالم ناسوت و در ابدان مطهّر شما قرار داد. ابدانی كه قرآن كريم دربارهاش میفرمايد: «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ».[3]
امّا محبّت و عشق و علاقۀ مردم به امام حسين(ع) امتيازی برای ايشان به شمار میرود. حرارت محبّت امام حسين(ع) در دلها به اندازهای است كه راجع به اميرالمؤمنين علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) يا حتی شخص پيغمبر اكرم(ص) نيست. نام مبارك امام حسين(ع) دلهای مردم، خصوصاً شيعيان را دگرگون میكند. به همين علت، در ميان مردم، علاقۀ خاصی نسبت به زيارت ابی عبدالله الحسين(ع) وجود دارد.
نقل شده است: متوكّل عباسی، كه اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه پيشگويی میكنند و از او به عنوان شقیترين افراد در بنیالعباس نام میبرند، دستور داد هركه میخواهد به زيارت امام حسين(ع) برود، بايد دست راستش را بدهد. با اين وجود، شيعه فوج فوج برای زيارت میآمدند و در مقابل جلاد دست خود را دراز میكردند تا قطع كند و آنگاه به زيارت میرفتند. يك كسی آمد و دست چپش را جلو آورد. جلاد گفت: بايد دست راستت را بدهی. آن شخص پاسخ داد: دست راستم را سال گذشته در راه امام حسين(ع) دادم و الان میخواهم دست چپم را بدهم تا به زيارت بروم!
تربت امام حسين(ع)شفای دردها
امتياز دوّمی كه امام حسين «سلاماللهعليه» دارند، تربت ايشان است. اين امتياز نيز خاصّ آن امام بزرگوار است، چنانكه هيچ كس حق ندارد از روی قبور مطهّر ائمّۀ بقيع، خاك بردارد. حتّی كسی اجازه ندارد خاك قبر منوّر اميرالمؤمنين «سلاماللهعليه» را بردارد يا بخورد، اما برداشتن و يا خوردن كمی از تربت امام حسين«سلاماللهعليه»، به عنوان شفا و استشفاء، خوب است و در روايات مختلفی وارد شده است كه معصومين«سلاماللهعليهم» فرمودند: «وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِه»[4]
اين مطلب، از امتيازات خاص امام حسين(ع) است كه در خاك كربلا، چهار فرسخ در چهار فرسخ، تربت و مایۀ شفا قرار داده شده است. علاوه بر اينكه در روايت وارد شده كه تربت امام حسين(ع) موجب شفاست، به تجربه نيز اثبات شده است كه تربت اباعبدالله الحسين(ع) دردهای بی درمان را شفا میدهد. بزرگی میگفت: يك زالو در گلوی كسی رفته بود و نزديك بود خفه شود، من مقداری تربت در حلق او ريختم، ناگهان آن زالو بيرون آمد.
حضرت آيتالله خوئی فرموده بودند: چشمهای من درد گرفت و نزديك بود نابينا شوم. همۀ دكترها نيز از درمان آن عاجز بودند. سببش هم اين بود كه يك مجلس عزای زنانه در خانه داشتيم و چون مزاحم درس و مطالعۀ من بود، آن را تعطيل كردم. همسرم گفته بود كه خواب ديده كسی به او گفته است: دوای درد چشم شوهر تو، تربت امام حسين(ع) است. پس از برخواستن از خواب، مقداری تربت در آب ريخته و ايشان را بيدار كرده بود و مقداری از آن آب را به پشت چشم آيت الله خوئی ماليده بود و چشمان ايشان خوب شد. نظير اين واقعه زياد رخ داده است.
استاد بزرگوار ما حضرت آيتالله العظمی بروجردی میفرمودند: چشمهای من در جوانی خيلی كم سو بود. در ماه محرّم وقتی دستۀ عزاداری به خانۀ ما آمد، برخی از افراد گِل به سر ماليده بودند. سينهزنها دور حيات حركت میكردند تا اينكه به من رسيدند. من مقداری از گِل سر يكی از آنها را گرفتم و به پشت چشمم ماليدم و از آن پس، به عينك احتياج نداشتم. من حضرت آيتالله العظمی بروجردی را میديدم كه پيرمرد نود سالهای بودند و عينك نمیزدند و چشمهايشان مانند چشم جوانان بود.
يكی از بزرگان میگفت: من ضعف بينايی داشتم. برای اربعين به كربلا میرفتم. در بين راه عربها با پای برهنه به كربلا میآمدند و من مقداری از گِل درز انگشت عربی را به عنوان شفا به پشت چشمم ماليدم و بعد از آن احتياج به عينك نداشتم. من آن پيرمرد و آن آقای بزرگوار را میديدم كه در سنّ نودسالگی در تاريكی مسجد بالاسر، بدون عينك قرآن میخواند!
اين وقايع از اختصاصات امام حسين(ع) است. خاك تربتش شفا میدهد، خاك كربلا شفاست، ولو اينكه گل لای درز پای يك زائر باشد.
مطلوبيت هميشگی عزاداری امام حسين(ع)
ويژگی خاص ديگری كه در مورد امام حسين(ع) منحصربهفرد است، سفارش مؤكّد و فراوان به عزاداری و زيارت ايشان است. عزاداری و گريه كردن در روز شهادت و عزای اهل بيت(ع)، لازم و شايسته است. عزاداری در سالروز رحلت پيغمبر اكرم(ص) و شهادت اميرالمؤمنين(ع) و شهادت حضرت زهرا(س)، بسيار بهجا و نيكوست. امّا برای هيچكدام از معصومين«سلاماللهعليهم» به اندازۀ عزاداری برای امام حسين«سلاماللهعليه» سفارش نشده است.
در زمان امام صادق(ع) نمیگذاشتند كسی عزاداری كند، ولی امام صادق(ع) مقیّد بودند كه اگر يك مداحی پيدا كنند، جلسۀ عزا برپا نمايند. در همان محل پرده میكشيدند و زنها اين طرف و مردها آن طرف قرار میگرفتند و مداح شروع به روضه خوانی میكرد و امام صادق(ع) بلندبلند گريه میكردند. اگر مداح میخواست عزاداری را تمام كند، امام(ع) از او میخواستند كه مقداری بيشتر بخواند.[5]
همۀ ائمۀ طاهرين(ع) به امثال اين عزاداریها مقیّد بودند. نه تنها اهل بيت(ع) برای امام حسين(ع) عزاداری میكردند، بلكه خداوند متعال و جبرئيل برای حضرت آدم و حضرت موسی(ع) مصيبت امام حسين(ع) را خواندهاند و آن دو پيامبر و بسياری از انبيای ديگر برای امام حسين(ع)گريه كردهاند.[6]
ثواب عزاداری امام حسين(ع) نيز شگفتآور است. راوی میگويد: خدمت امام صادق(ع) رفتم. حضرت فرمودند: جلسۀ عزا و ذكر مصائب ما را برپا میكنيد؟ گفتم: بله. امام فرمودند: اين كار احيای امر ولايت است و به اين جلسات اهمیّت دهيد. سپس تأكيد كردند: هركسی، در نزد او از ما ياد شود و به قدر بال مگسی گريه كند و اشك از چشمانش خارج شود، بهشت برای او واجب میشود.[7]
نظير اين روايت، فراوان است. البته به قول امام صادق«سلاماللهعليه»»، اين جلسات «احيای امر ولايت» است. امام حسين(ع) اسلام را زنده كردند و اسارت خانوادۀ ايشان، آن را سرتاسری كرد و ابقاء خون امام حسين(ع)،به وسيلۀ عزاداریهاست. عزاداری برای همۀ ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» ثواب دارد و بايد برقرار باشد؛ امّا راجع به عزاداری امام حسين(ع)، بايد اهمیّت فوقالعادهای بدهيم؛ همانگونه كه ائمۀ طاهرين(ع) نيز در ماه محرم و مخصوصاً در دهۀ اوّل آن تبسم نداشتند، سياهپوش بودند و عزاداری میكردند، ما نيز بايد در مواقع مختلف، جلسات عزاداری و روضهخوانی برپا نماييم.
فداكاری خاص امام حسين(ع)
يكی از امتيازات بزرگ امام حسين(ع)كه مهمتر از همۀ امتيازاتی است كه تا كنون برشمرديم، گذشت، ايثار و فداكاری امام حسين(ع) راجع به دين است. پيغمبر اكرم(ص) ، هشتاد و چهار جنگ سخت و طاقتفرسا را پشت سر گذاشتند. اميرالمؤمنين(ع)سی سال عمر مبارك خويش را با مظلومیّت تمام سپری كردند، مخصوصاً در پنج سال حكومت، بسيار مورد آزار و اذيت واقع شدند. ساير ائمّۀ طاهرين(ع) نيز برای دين، زحمات فراوانی كشيدند و جانفشانی و فداكاری كردند؛ امّا آن امامی كه همه چيزش را برای دين فدا كرد و حاضر شد برای بقای اسلام، عيال و خانوادهاش را به اسارت ببرند و حتّی طفل شيرخوارش را نثار احيای سنّت جدّش كرد، امام حسين(ع) بود. فداكاری خاص در موقعیّتی ويژه، تا جايی كه موجب شهادت ياران و برادران و فرزند شيرخوار و نيز اسارت حضرت زينب(س) و امام سجاد(س) شود، از اختصاصات و امتيازات ويژۀ امام حسين(ع) است.
البته همانطور كه قبلاً نيز بارها متذكر شدهايم، اين بدان معنی نيست كه اگر امام ديگری در جايگاه امام حسين(ع) قرار میگرفت، چنين فداكاری نمیكرد؛ آن بزرگواران «نور واحد» هستند و در فضائل و صفات نيكوی اخلاقی تفاوتی با هم ندارند. چنانكه اگر هركدام در جايگاه ديگری قرار میگرفتند، همان وظيفهای را انجام میدادند كه آن امام بزرگوار انجام داده است. پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
ألْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ إِنَّهُمَا إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا [8]
بنابراين آنچه موجب برخورداری امام حسين(ع) از اين ويژگی شده است، موقعیّت زمانی دوران حيات آن حضرت میباشد كه منجر به انجام وظيفه توسط ايشان در كربلا شد. امّا به هر حال ساير معصومين(ع) زمينۀ چنين انجام وظيفهای در دوران زندگانی خود نداشتند و از اين جهت میتوان گفت: اين ميزان ايثار و فداكاری از كسی غير از امام حسين(ع) در طول تاريخ و در عالم هستی ديده نشده است.
حيات اسلام مديون خون امام حسين(ع)
امتياز مهمّ ديگری كه امام حسين(ع) دارند، اين است كه اگر امام حسين(ع) و واقعۀ كربلا نبود، الان تشیّع و بلكه اسلام وجود نداشت. وقتی مروان، امام حسين(ع) را به بيعت با يزيد دعوت كرد، امام فرمودند:
«وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِيدَ».[8]
با روی كار آمدن يزيد، اسلام در مخاطرۀ عجيبی واقع شد و چيزی از سنّت نبوی و تشیّع باقی نماند. قيام امام حسين(ع)، اسلام را زنده كرد. اسارت عيال و خانواده، خون آن حضرت و پيام ايشان را سرتاسری كرد. سپس، عزاداریهای ائمّۀ طاهرين(ع) و سفارش به برگزاری جلسات عزا به وسيلۀ شيعيان، اسلام را بيمه كرد و تشیّع را زنده نمود.
همۀ اهل بيت(ع) برای احيای اسلام تلاش كردند و همۀ آنها در راه اسلام شهيد شدند. همۀ آنها راجع به حفظ اسلام، به اندازهای كه ممكن بود، صددرصد وظيفه را شناختند و به آن عمل كردند. امّا در زمان امام حسين(ع)، با شهادت ايشان، اسلامی كه در شُرُف مرگ بود، نجات يافت و امام توانستند ظلم را نابود كنند و معنای عدالت را به مردم بفهمانند. به عبارت ديگر، خون امام حسين(ع) توانست اسلام عزيز را زنده كند.
محبت ويژۀ پيامبر اكرم(ص) به امام حسين(ع)
پيغمبر اكرم(ص) محبت و علاقۀ شديدی به امام حسين(ع) داشتند. در روايات میخوانيم: وقتی پيغمبراكرم(ص) بر فراز منبر بودند و امام حسين(ع) كه يك كودك سه يا چهار ساله بودند وارد میشدند، پيامبر(ص) از منبر پايين میآمدند، ايشان را در بغل میگرفتند و روی منبر مینشستند و از او حسابی تعريف میكردند. حتی اگر امام حسين(ع) هنگام خطبه خواندن پيامبر به زمين میخوردند، حضرت سريع پايين میآمدند، ايشان را بغل میكردند و مجدّداً به خطبۀ خود ادامه میدادند.[9] گاهی امام حسين(ع) را نوازش میكردند، روی شانههای خود سوار میكردند يا روی زانوهای خود مینشاندند و میفرمودند:
«أَنْتَ الْإِمَامُ ابْنُ الْإِمَامِ أَخُو الْإِمَامِ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِكَ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ»[10]
يا حسين! تو امامی،پدرت امام است و برادرت امام است و نُه نفر از ابناء و فرزندان تو امام هستند و نهمين آنها كسی است كه قيام میكند و به دست او، عدالت اسلامی سرتاسر جهان را میگيرد. بارها اين جمله را در مورد امام حسين(ع) میفرمودند. گاهی از اوقات نيز روضه میخواندند و گلوی امام حسين(ع) را میبوسيدند و به مردم میفرمودند: اين فرزندم را برای دين، در كربلا كشته میشود.[11]
ضرورت تأسی به امام حسين(ع)
امام صادق(ع) در شعری كه منسوب به ايشان است، میفرمايند:
«تَعْصِی الْإِلَهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ هَذَا مُحَالٌ فِی الْفِعَالِ بَدِيعٌ
لَوْ كَانَ حُبُّكَ صَادِقاً لَأَطَعْتَهُ إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِيع»[12]
حضرت میفرمايند: گناه میكنی و اظهار محبت میكنی؟! اگر كسی به راستی محبّت به كسی دارد، بايد مطيع او باشد. اين مطلب را امام صادق(ع) راجع به خداوند فرموده است، ولی راجع به اهل بيت(ع) نيز قضيه به همين صورت است.
بارها به همگان، مخصوصاً به جوانها گفتهام و اكنون تكرار میكنم كه شيعيان الحمدالله تاسرحدّ عشق، اهل بيت(ع) را دوست دارند و اين عالی است و بايد شكرگزار اين نعمت خود باشند، اما متأسفانه در اطاعت و متابعت از امام حسين«سلاماللهعليه» و اهل بيت(ع) كمبود و كاستی فراوانی وجود دارد.
امام حسين(ع) در ظهر روز عاشورا نماز جماعت خواندهاند، ما هم برای تأسّی به ايشان بايد به نماز اوّل وقت و جماعت اهمیّت دهيم. كسی نمیتواند مدّعی شود من حسينيم، امّا راجع به نماز بیتفاوت باشد.
در روز عاشورا وقتی به ايشان گفتند ظهر شده و وقت نماز است، امام حسين(ع) تبسّم كردند و به آن فرد فرمودند: خداوند تو را از نمازگزاران حساب كند. امام حسين(ع) نماز عجيبی در جبهه و در وسط ميدان كه تير مثل باران میباريد، خواندند. معنای اين حركت امام(ع) اين است كه ما نيز بايد نمازخوان باشيم و به نماز در همۀ حالات اهمیّت بدهيم. همۀ زائران امام حسين(ع) و كسانی كه زيارت حضرت را میخوانند، در زيارت ايشان میگويند:
«أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[13]
شهادت میدهيم كه شما نماز خوانديد، نماز را زنده كرديد، اهل خدمت به خلق خدا بوديد و امر به معروف و نهی از منكر كرديد.
امام حسين(ع) همه چيز، حتّی فرزند شيرخوارۀ خود را برای احيای دين و حفظ آن فدا كردند، ما نيز بايد با ايثار و گذشت و فداكاری راجع به دين، در تقويت و زندهنگه داشتن آن گام برداريم. بايد راجع به ساير مسلمانها، به هر اندازه كه میتوانيم كمك و مساعدت كنيم. در عمل بايد همگی مطيع امام حسين(ع) باشيم و امر به معروف و نهی از منكر كنيم.
مسلمانان و مخصوصاً شيعيان بايد با هم آشتی باشند و با صلح و صفا و صميمیّت زندگی كنند. بايد قهر و بیاعتنايی، غيبت، تهمت، شايعه پراكنی و ... در بين آنان وجود نداشته باشد.
امام حسين(ع) با وجود مشكلات و خطرات فراوان به كربلا آمدند تا عفّت و عصمت را زنده كنند، ما نيز بايد فضائل مهمّ حيا، عفّت و غيرت را در خانه و اجتماع و مخصوصاً برای زن و فرزندان خود زنده كنيم. همه بايد به حجاب و عفاف و مخصوصاً به چادر اهمیّت بدهند. فساد اخلاقی، بی حجابی، بیعفتی و بیغيرتی بايد در جامعۀ ارادتمند به امام حسين(ع) نباشد. معنا ندارد كسی خود را مريد امام حسين(ع) بداند و به ايشان اظهار ارادت كند، امّا زن و فرزندان او بدحجاب و يا بی حجاب باشند!
زنان و دخترانی كه تا سرحدّ عشق، حضرت زهرا(ع) را دوست دارند، امّا چادر سر كردن را سخت میدانند، حتّی آن را بیارزش و خرافه قلمداد میكنند، چگونه میتوانند ادّعا كنند كه محبّت حقيقی حضرت فاطمه(ع) هستند؟ كار به جايی رسيده كه گاهی دخترها از ازدواج با يك مرد باغيرت كه زن چادری میخواهد منصرف میشوند، مبادا چادری شوند! يعنی بين ازدواج و بیچادری، بیچادری را انتخاب میكنند.
اركان ايمان و تشيع
مكررا در روايات با تعابير مختلف فرمودهاند كه شيعۀ ما كسی است كه به ولايت عقيده داشته باشد، شعار ولايت سر دهد و در زندگی از ولايت متابعت داشته باشد. همۀ اهل بيت(ع) فرمودهاند: ايمان سه ركن دارد: عقيده، گفتار و كردار.
«الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَان»[14]
حتّی در روايات فرمودهاند: اگر عمل نباشد، كفر عملی است. كسی كه نماز نخواند و زكات ندهد و كسی كه گناه در زندگيش فراوان باشد، ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم»، از او سلب ايمان میكنند و حتّی قرآن كريم نيز او را كافر میداند!
لذا به شكرانۀ نعمت ولايت و محبّت امام حسين(ع) و توفيق برگزاری جلسات جشن ولادت و عزاداری شهادت اهل بيت(ع) بايد در عمل كوشا باشيم. بايد بهگونهای رفتار كنيم كه امام حسين«سلاماللهعليه» و ساير ائمّۀ طاهرين(ع) از اعمال ما راضی باشند.
گناه شيعه، شرمندگی امام زمان(عج)
جوانها! گناه شيعيان موجب میشود كه امام زمان(ع) در پيش خداوند شرمنده شوند. سيد بن طاووس میگويد: در سرداب مطهّر شنيدم كه امام زمان(عج) با خداوند مناجات میكنند و با گريه و زاری میفرمايند: خدايا! اين شيعيان ما گناه میكنند و ما را در پيش تو خجالتزده میكنند؛ خدايا! اين شيعيان ما را هدايت كن و گناهان شيعيان ما را بيامرز!
ما موظّفيم در زندگی موجب سرافرازی امام زمان(ع) باشيم، و در مقابل ايشان نيز خود را روسفيد كنيم، نه اين كه امام زمان(ع) از گناه ما در پيش خداوند شرمنده شوند.
پینوشتها:
======================
[1]. مستدركالوسائل، ج 10، ص 318.
2. منلايحضرهالفقيه، ج 2، ص 613.
3. نور : 36.
4. الأمالیللطوسی، ص 317.
5. ثواب الأعمال، ص 84.
6. ر.ك: بحار الأنوار، ج 44، صص 245-242؛جامع الأخبار، ص 23 و ...
7. قرب الاسناد، ص 18.
8. بحارالأنوار، ج 36، ص 288
9. اللهوف، ص 24.
10. بحار الأنوار، ج 43، ص 295.
11. بحارالأنوار، ج 36، ص 291.
12. مثير الأحزان، ص 18.
13. الامالی الصدوق، ص 489.
14. الكافی، ج 4، ص 574.
15. امالی الصّدوق، ص 268.