پدید آورنده : علی همت بناری
ائمه طاهرین در تربیت فرزندانشان شیوه های مختلفی به کار می بردند و در هر موقعیتی از شیوه ای مناسب بهره می جستند.
از سیره و سخنان امام ساجدین علی بن الحسین(ع) چنان برمی آید که آن حضرت از سه شیوه «تربیت الگویی »، «تربیت عملی » و «تربیت موعظه ای » بیشتر بهره می بردند.
الف) تربیت به شیوه الگویی تربیت به شیوه الگویی عبارت است از ارائه الگوهای مطمئن و شایسته برای اینکه فرزندان، رفتار و اخلاق آنها را سرمشق خویش قرار داده، در مسیر تکامل و رشد بهتر، گام بردارند. بی تردید والدین، به ویژه پدر، خود اولین الگوی فرزندانشان هستند و فرزندان رفتار و زندگی آنان را سرمشق خویش قرار می دهند. واقعیت این است که والدین در امر تربیت چند دسته اند؛ برخی به کلی از وادی تربیت دورند و فقط در پی تأمین منافع حال و آینده خویشند. برخی به وادی تربیت قدم نهاده اند، اما راه و رسم تربیت را نمی دانند، گروهی به وادی تربیت قدم نهاده اند و راه و رسم تربیت را نیز تا حدودی می دانند ولی بی آنکه خود تربیت شده باشند، در پی آنند که فرزندانشان تربیت شوند.
اندک والدینی هم هستند که ضمن فرا گرفتن راه و رسم زندگی، هم خود تربیت شده اند و هم به تربیت فرزندانشان اقدام می کنند.
در این بحث، روی سخن ما با دسته سوم است که تربیت ناشده، در پی تربیت دیگرانند. باید از سر سوز و با تمام وجود گفت که زهی خیال باطل! چقدر اشتباه است که والدینی خود طعم شیرین عبادت را نچشیده، راز ارتباط با خالق را نیافته باشند و از فرزندانشان انتظار این امور را داشته باشند. آنان که عمر را به بطالت و جوانی را به رذالت و سرمایه های مادی و معنوی را به خسارت در راه غیر خدا داده اند، چگونه انتظار تربیت فرزندانی نیک نام و صالح دارند؟
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش امام سجاد(ع)، بر اساس تربیت به روش الگویی، خود نمونه ای کامل برای فرزندان بود و با رفتار و اعمال شایسته خویش فرزندان را به طور غیر مستقیم و با زبان عمل تربیت می کرد. آن بزرگوار، بیش از آنکه با سخن و گفتار به تربیت فرزندان اقدام کند، با عمل آنان را به فضیلت و پاکی دعوت می کرد.
جالب آن است که آن امام همام، که به حق زینت عابدان و سرور ساجدان شهرت یافته است، در مواعظ و وصایای متعددش کمتر فرزندان را به عبادت و سجده سفارش می کرد و گویا عمل پیوسته و دلنشین آن حضرت فرزندان را از هر سخن و موعظه ای در این باره بی نیاز می ساخت. نمونه هایی از اعمال و رفتار حضرت، که راهنمای تربیتی فرزندانش بود، چنین است:
1 - صاحب «کشف الغمة » می نویسد: آن حضرت دوست نداشت کسی در طهارت یاری اش کند. خودش برای وضو آب فراهم می کرد و شب ها قبل از خوابیدن آب را آماده می ساخت، در نیمه شب بیدار می شد، ابتدا مسواک می زد و بعد وضو می گرفت و نماز می خواند.
نمازهای مستحبی که در روز از او فوت می شد، شب قضاء می کرد و می فرمود: فرزندانم، این نمازها بر شما واجب نیست؛ ولی دوست دارم هر کدام از شما که نفسش را بر کار خیری عادت داد،
بر آن مداومت ورزد. (1)
2 - سعید بن کلثوم می گوید: من نزد جعفر بن محمد(ع) بودم که از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب یاد کرده، او را به آنچه سزاوار بود ستایش کرد و فرمود: ... هیچ یک از فرزندانش در لباس و فقه از علی بن حسین به او شبیه تر نیست.
فرزندش ابوجعفر بر او وارد شد. او به قدری عبادت کرده بود که کسی قادر بر آن نبود. ابوجعفر می گوید: او را مشاهده کردم در حالی که رنگش در اثر بیداری زرد شده و چشمهایش در اثر گریه زیاد، بسیار گرم شده بود.
پیشانی اش بالا آمده و پرهای بینی اش در اثر سجده گسسته شده بود. و ساقها و قدمهایش
به سبب ایستادن در حال نماز ورم کرده بود.
وقتی او را در این حال دیدم، نتوانستم گریه خود را کنترل کنم و برایش گریستم. او در حال تفکر بود.
اندکی پس از ورودم، متوجه من شد و فرمود: فرزندم، بعضی از صحیفه هایی را که در آن عبادت علی(ع) ثبت شده، به من بده.
آنها را به او دادم. مقدار کمی از آنها را قرائت کرد. سپس با اندوه آنها را رها کرد و فرمود: چه کسی بر عبادت علی بن ابی طالب
قادر خواهد بود. (2)
3 - جابر جعفی از امام باقر(ع) چنین نقل کرد: پدرم علی بن حسین(ع) نعمتی از پروردگار را یاد نمی کرد، مگر آنکه سجده می کرد؛ آیه ای از آیات سجده را تلاوت نمی کرد، مگر آنکه سجده می کرد، خداوند هیچ بلای ترسناک و کید دشمنی را از او دفع نمی کرد، مگر اینکه سجده می کرد؛ از هیچ نماز واجبی فارغ نمی شد، مگر آنکه سجده می کرد؛ هیچ اصلاح و آشتی بین دو نفر
ایجاد نمی کرد، مگر آنکه به خاطر موفقیت در آن سجده می کرد؛ اثر سجده در تمام مواضع سجود او نمایان بود و بدین علت او را «سجاد» نامیده اند.(3)
4 - امام باقر(ع) فرمود: علی بن حسین(ع) شبها کیسه نان را بر دوشش می گذاشت و [به مستمندان] صدقه می داد.
5 - آن حضرت همچنین فرمود: پدرم علی بن الحسین(ع) اموالش را دو بار [بین مستمندان] تقسیم کرد. (5)
ب) تربیت شیوه عملی امام چهارم(ع) با واگذاری مسئولیت به فرزندان، شرکت دادن آنها در فعالیتهای پسندیده و بردن آنها به مجالس و مکانهای مناسب به طور عملی به تربیت آنان می پرداخت و بر کار آنان نظارت می کرد. در اینجا به جلوه هایی از این شیوه اشاره می کنیم: 1- آموزش احترام به بزرگترها ابن زبیر محمد بن مسلم مکی می گوید:
«ما نزد جابر بن عبدالله بودیم که علی بن حسین(ع) در حالی که فرزند خردسالش محمد(ع) همراهش بود، نزد جابر آمد.
علی بن حسین به فرزندش فرمود:
«قبل رأس عمک » صورت عمویت [جابر] را ببوس.
محمد بن علی(ع) نزد جابر آمد و صورت او را بوسید. جابر که نابینا بود، پرسید: او کیست؟
علی بن حسین(ع) فرمود: پسرم محمد است.
جابر محمد را در آغوش گرفت و گفت ای محمد، رسول خدا(ص) تو را سلام می رساند.
به او گفتند:
ای جابر، چگونه رسول خدا(ص) سلام می رساند؟!!
گفت: من نزد رسول خدا(ص) بودم و حسین(ع) در آغوشش بود و با او بازی می کرد. به من فرمود: ای جابر، برای فرزندم حسین(ع) فرزندی خواهد بود که او را علی می نامند، وقتی روز قیامت برپا شد منادی ندا می دهد که سرور عابدان برخیزد و علی بن حسین(ع) برمی خیزد.
برای علی فرزندی خواهد بود که نامش محمد است؛ای جابر، هر گاه او را ملاقات کردی،
سلام مرا به او برسان ... ». (6)
2 - همراهی در محکمه قضاوت
ابوبصیر نقل کرده است:
«ابوجعفر(ع) به من فرمود: زنی از خوارج
- که گمان می کنم فرمود از بنی حنیفه است - نزد پدرم بود.
یکی از دوستان پدرم به او گفت:
ای پسر رسول خدا(ص)، نزد تو زنی است که از جدت [علی(ع)] برائت می جوید.
پدرم او را طلاق داد.
او ادعای مهر کرد [ظاهرا حضرت قبلا مهرش را پرداخته بود] و نزد حاکم مدینه از پدرم شکایت کرد.
حاکم مدینه به پدرم گفت: ای علی [بن حسین]، یا سوگند یاد کن و یا مهرش را بده.
پدرم به من [که همراه او در محکمه بودم] فرمود: فرزندم، چهار صد دینار به او بده. گفتم: ای پدر، فدایت گردم؛ مگر حق با تو نیست؟
فرمود: آری فرزندم؛ ولی خداوند را جلیل تر از آن می دانم که به او سوگند یاد کنم.» (7)
پی نوشتها:
1 - کشف الغمة، ج 2، ص 287.
2- الارشاد، ص 256؛ بحار، ج 46، ص 74 و 75؛ کشف الغمة، ترجمه آقای حسینی زوارئی،
ج 2، ص 279.
3- حلیة الأبرار، ج 2، ص 13 و 14؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 99.
4- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 153.
5- همان، ص 154.
6- کشف الغمة، ج 2، ص 331.
7- حلیة الأبرار، ج 2، ص 2- و 21.