ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 5 تير 1391     |     کد : 38624

مادر امام سجاد(ع) + دختر يزدگرد! + بقعه‌اي در كوه بي‌بي شهربانو

به مناسبت سالروز ميلاد حضرت سيدالساجدين، زين العابدين عليه السلام، به منظور تيمم و تبرك، يك بررسي اجمالي در مورد مادر امام، علي بن الحسين(ع) را تقديمتان كنیم. اميد كه مورد استفاده واقع گردد.

!


گردآوري و تنظيم: رضا صابري خورزوقي
به مناسبت سالروز ميلاد حضرت سيدالساجدين، زين العابدين عليه السلام، به منظور تيمم و تبرك، يك بررسي اجمالي در مورد مادر امام، علي بن الحسين(ع) را تقديمتان كنیم. اميد كه مورد استفاده واقع گردد.
چكيده‌اي از آنچه
در اين مقاله مي‌خوانيد
1 - بقعه‌اي كه در كوه بيبي شهربانو وجود دارد – با همه احترامي كه براي آن قائل هستيم – هيچ ارتباطي با امام سجاد(ع) ندارد.
2 - مادر امام سجاد(ع) – هركه بوده – بعد از بدنيا آوردن آنحضرت رحلت نموده.
3 - قطعاً مادر امام سجاد(ع) در كربلا نبوده.
4 - مادر امام زين العابدين(ع) دختر يزدگرد سوم نيست.
5 - سپاه اسلام، نه هنگام فتح ايران، و نه، بعد از آن، هيچ دختري از دربار پادشاهي ايران به اسارت نبرده است.
6 - اساساً يزدگرد سوم؛ دختري به نام‌هائي كه در برخي روايات آمده نداشته است.
7 - احتمالاً؛ داستان ازدواج امام حسين(ع) با دختر يزدگرد سوم، افسانه‌اي است كه به قصد تبرئه ساسانيان و تقدس بخشي به آنان ساخته شده است.
مجموع قرائن، اين احتمال را تشديد مي‌كند که دست جعل در ساختن مادرى ايرانى و مدفون در كوهي در ري، با اوصافي غيرواقعي، براى امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً ديدگاه‏هاى ديگر درباره مادر آن حضرت(ع) - بويژه ديدگاه‏هايى که او را از کنيزکان بلاد ديگر همانند سند مى‏داند - ناديده گرفته است. در حالى‏که تا قبل از اواخر قرن سوم بيشتر ناقلان، مادر امام سجاد(ع) را از کنيزان سِند يا کابل مى‏دانستند.(شعوبيه، ص 305)
با رجوع به منابع مختلف شيعه و سنى درمى‏يابيم که از ميان ائمه شيعى بيشترين اختلاف درباره نام مادر امام سجاد(ع) وجود دارد تا جائیکه برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام(1)و برخى ديگر تا شانزده‏(2).نام براى مادر آن حضرت(ع) ذکر کرده‏اند(3). مجموع اين نام‏ها چنين است:
1. شهربانو، 2. شهربانويه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانويه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مريم، 15. فاطمة، 16. شهربان.
با آن که در منابع تاريخى اهل سنّت بر روى نام‏هايى چون سلافة، سلامة، غزاله بيشتر مانور داده شده است،(4).اما در منابع شيعى و به خصوص منابع روايى آنها، نام شهربانو بيشتر مشهور شده است.
بنا به نوشته برخى از محققان(5): اولين بار نام «شهربانو» در کتاب «بصائر الدرجات» محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) ديده شده است.(6) بعدها محدّث معروف شيعه، شيخ کلينى (م 329 ق) روايت همين کتاب را در کتاب کافى آورد.(7). بقيه منابع يا از اين دو منبع بهره گرفته و يا آن که رواياتى ضعيف و بدون سند معتبر را در نوشته‏هاى خود آورده‏اند.(8)
روايت مشهور
در اين روايت چنين آمده است:
«چون دختر يزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشيزگان مدينه براى تماشاى او سر مى‏کشيدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت. عمر به او نگريست، دختر رخسار خود را پوشيد و گفت: اف بيروج بادا هرمز (واى، روزگار هرمز سياه شود)! عمر گفت: اين دختر مرا ناسزا مى‏گويد و بدو متوجه شد! اميرالمؤمنين(ع) به عمر فرمود: تو اين حق را ندارى که به او آسيبي برساني، به او اختيار ده که خودش مردى از مسلمانان را انتخاب کند و در سهم غنيمتش حساب کن. عمر به او اختيار داد. دخترآمد و دست خود را روى سر حسين(ع) گذاشت. اميرالمؤمنين على(ع) به او فرمود: نام تو چيست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلکه شهربانويه باشد. سپس به حسين(ع) فرمود: اى اباعبدالله! از اين دختر بهترين شخص روى زمين براى تو متولد مى‏شود و على بن حسين(ع) از او متولد گشت. آن حضرت را ابن الخيرتين (پسر دو برگزيده) مى‏گفتند؛ زيرا برگزيده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارسى».(9)
بررسي اين روايت
اين روايت، هم از جهت سند و هم از جهت متن داراي اشكال است
از جهت سند:
از جهت سند در آن افرادى مانند ابراهيم بن اسحاق احمر(10) و عمرو بن شمر وجود دارند که متهم به غلو شده و از سوى علماي شيعه مورد تأييد واقع نشده‏اند.(11)
جهت متن:
اما از جهت متن اشکالاتي بدين شرح وارد است:
* اولاً: اسارت دخترى از يزدگرد، به شدّت محل ترديد است.
* ثانياً: اسارت چنين دخترى در زمان عمر و به ازدواج امام حسين(ع) درآمدن در اين زمان نيز غيرقابل قبول است.
زيرا؛ بنا بر قول مشهور، امام سجاد علیه السلام در سال 37 هجری به دنیا آمده و عمر بن خطاب در سال 23 هجری کشته شده است; یعنی اگر شهربانو در آخرین سال خلافت عمر به اسارت درآمده و با امام حسین علیه السلام ازدواج نموده باشد; معنا و مفهوم آن، چنین خواهد شد که وی حداقل بعد از 14 سال «نازایی » به ولادت فرزندش امام سجاد علیه السلام نایل آمده است. و به راستی که پذیرش این مطلب، بسیار دشوار و شگفت بوده و نیاز به توجیه دارد! بويژه كه در هيچيك از كتب تاريخ، هيچ ذكري زندگي اين بانو، در كنار امام حسين(ع) در هيچيك از منابع وجود ندارد.
* ثالثاً: گزارش فوق با روایات ديگري كه در اين زمينه وارد شده در تعارض کامل است.
(براي اطلاع بيشتر رجوع کنيد به: زندگانی امام زین العابدین (ع) نوشته مرحوم استاد جعفر شهيدي، ص 29 و 30 + زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 13 – 19 + پرسش ها و پاسخ ها، ص 75 – 79 + خدمات متقابل اسلام وایران، ص 131و132)
* رابعاً: در هيچ‏يک از منابع معتبر شيعى به جز اين روايت، لقبى با عنوان «ابن الخيرتين» براى امام سجاد(ع) نقل نشده است.
آيا در اين جا نمى‏توان نوعى ايرانى‏گرايى افراطى را ديد که - به خيال خود - خواسته‏اند بوسيله ايجاد پيوند بين نسل ساسانيان با نسل پيامبر(ص) تولد امام سجاد(ع) از اين ازدواج، و ناميدن آنحضرت به «ابن الخيرتين»، ساسانيان را به عنوان «خير اهل الارض» معرفى کنند؟
اين‏گونه نقدها بر گزارش‏هاى حاوى نام شهربانو باعث مى‏شود تا اين گزارش‏ها را از ساحت ائمه(ع) به دور و آن را ساخته دست حديث‏پردازان بدانيم و نام شهربانو را براى مادر آن حضرت(ع) نفى کنيم.
نَسَب مادر امام سجاد(ع)
درباره نَسَب مادر امام سجاد(ع) نيز منابع متقدم تاريخى و روايى دچار اختلاف گشته‏اند.
برخى مانند يعقوبى (متوفى 284 ق)(12) ، محمد بن حسن قمي(13) ، کلينى (متوفى 329 ق)(14) ، محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) علامه مجلسي(15) ، شيخ صدوق (متوفى 381 ق)(16) و شيخ مفيد (متوفى 413 ق)(16) او را دختر يزدگرد دانسته‏اند، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند.
اين نَسَب تقريباً در ميان منابع متأخر به عنوان يک شهرت فراگير جاى خود را باز کرده است؛ به گونه‏اى که ميدان اظهار وجود براى ديدگاه‏هاى مخالف نگذاشته است.(17)
در مقابل اين قول، برخى از منابع متقدم و متأخر ديدگاه‏هاى ديگرى مانند سيستانى ، سِندى ، و ياکابلى بودن او را متذکر شده و بسيارى از منابع بدون ذکر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (کنيز صاحب فرزند) از او ياد کرده‏اند. (18)
برخى نام‏هاى بزرگان ايرانى هم چون سبحان، سنجان، نوشجان و شيرويه را به عنوان پدر او ذکر کرده‏اند.(19)
بررسى اين نَسَب
اسناد روايت معتبر نيست
براى نقد و بررسى اين نَسَب نمى‏توانيم به بحث‏هاى سندى اين گزارش‏ها تکيه کنيم؛ زيرا هيچ‏يک از اين روايات (به جهت وجود راوياني چون: عمرو بن شمر و ابراهيم بن اسحاق احمر که مورد تأييد دانشوران علم رجال نيستند) داراى سند مستحکمى نيست.
بررسي محتوائي:
علاوه بر آن که بيشتر کتاب‏هاى تاريخى همانند تاريخ يعقوبى، مطالب خود را بدون ذکر اسناد نقل مى‏کنند.
بنابراين بايد فقط از راه محتوا به بررسى آن ها پرداخت که در اين راستا اشکالات زير خود را نشان مى‏دهد:
1. اسامى گوناگون دختري كه از ايران به اسيري رفته است
مهم‏ترين اشکال اختلاف اين گزارش‏ها در ذکر نام او است که منابع مختلف پيش گفته اسامى گوناگونى همانند شهربانو، سلاخه، غزاله براى او نقل کرده‏اند. و اين نشان مى‏دهد که اين مطالب، سازندگان مختلف با انگيزه‏هاى يکسانى داشته است که همان تعصب ايرانى‏گرى وارتباط دادن ميان ايرانيان و امامان(ع) از راه نَسَب بوده است تا به خيال خود فرّ ايزدى را از ساسانيان به امامان شيعه منتقل سازند.
2. اختلاف نقل‌ها در مورد زمان اسارت
اختلاف اين گزارش‏ها در زمان اسارت او نيز يکى ديگر از اشکالات است که برخى آن را در زمان عمر، برخى ديگر در زمان عثمان و برخى مانند شيخ مفيد آن را در زمان خلافت حضرت على(ع) دانسته‏اند.(20)
3 . عدم ذكر اسارت دختران يزدگرد
در منابع تاريخ
نکته‌اي كه جعلى بودن خبر اسارت دختران يزدگرد را تقويت مى‏کند اين است كه، کتاب‌هايى مانند تاريخ طبرى و الکامل ابن اثير که به صورت سال‏شمار جنگ‏هاى مسلمانان با ايرانيان را تعقيب کرده و مسير فرار يزدگرد را به شهرهاى مختلف ايران نشان داده‏اند، در هيچ موردى به ذکر اسارت فرزندان او نمى‏پردازند؛ با آن که اين مسأله، بسيار مهم‏تر از حوادث جزئىِ ديگري است که به آن ها اشاره شده است.
4 . يزدگرد سوم، دختري به هيچيك از نام‌هاي ذكرشده نداشته است
برخى از نويسندگان متقدم همانند مسعودى، هنگام ذکر فرزندان يزدگرد سوم، دخترانى با نام‏هاى ادرک، شاهين و مردآوند براى او ذکر مى‏کنند که اولاً با هيچ‏يک از نام‏هايى که براى مادر امام سجاد(ع) گفته شده، هماهنگى ندارد و ثانياً خبرى از اسارت آن ها در تمام نوشته‏هاى خود به ميان نمى‏آورد.(21)
5 . يك سند مهم تاريخي
از مهم‏ترين اسناد تاريخى که مى‏توان درباره مادر امام سجاد(ع) به آن استناد کرد، نامه‏هاى منصور به محمد بن عبدالله معروف به «نفس زکيه» است که رهبرى مخالفان طالبى (اولاد ابوطالب) را در مدينه بر عهده داشت و هميشه ميان او و منصور نزاع و درگيرى بود.
در يکى از اين نامه‏ها که منصور قصد ردّ ادعاهاى محمد مبنى بر افتخار به نَسَب خود را داده چنين مى‏نگارد: «ما وُلِدَ فيکم بعد وفاة رسول الله(ص) افضل من على بن الحسين و هو لِاُم ولد».(22) يعني، بعد از رحلت پيامبر خدا(ص)در ميان شما شخصيتى برتر از على بن حسين (امام سجاد(ع)) ظهور نکرده، در حالى‏که او فرزند ام ولد (کنيز داراى فرزند) بود.
اين درحالي است كه اگر داستاني كه در روايت مشهور آمده صحت داشته باشد؛ دختر يزدگرد سوم آزادشده بوده و پس آزادي، با خواست آزادانه خود، به عقد امام حسين(ع) در آمده و ديگر به او «ام‌ولد» گفته نمي‌شود.
جالب آن است که هيچ اعتراضى - نه از سوى محمد و نه از سوى ديگران - به اين فقره شنيده نمى‏شود که على بن حسين(ع) فرزند کنيز نبود؛ بلکه فرزند شاهزاده‏اى ايرانى بود! در حالى‏که اگر اين داستان واقعيت داشت، حتماً محمد بن عبدالله براى پاسخ دادن، به آن استناد مى‏کرد.
مجموعه اين قرينه‏ها ما را به اين نتيجه مى‏رساند که دست جعل در ساختن مادرى ايرانى با اين اوصاف براى امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً ديدگاه‏هاى ديگر درباره مادر آن حضرت(ع) - بويژه ديدگاه‏هايى که او را از کنيزکان بلاد ديگر همانند سند مى‏داند - ناديده گرفته است.
و اين در حالى است ‏که تا قبل از اواخر قرن سوم، بيشتر ناقلان، او را از کنيزان سِند يا کابل مى‏دانستند.(22)
اشکالات عالمان و پژوهشگران برجسته زمان:
قابل توجه است که عالمان و پژوهشگران برجسته‌اي چون «شهيد مطهري « بر شاهزاده بودن وي، اشکالاتي وارد ساخته‌اند. به طوري که آن استاد شهيد فرموده است: «... اگر از زوايه تاريخ بنگريم، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسين عليه السلام و ولادت امام سجاد عليه السلام از شاهزاده‌اي ايراني، مشکوک است ...» (خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 120 - 134، صدرا، قم، نهم، 1357 ش)
بدينسان اظهار نظر قطعي در باره ايراني بودن امام سجاد(ع) مشکل و دلائل وقرائن خلاف آن را اثبات مي‌نمايد .
اگر چه مشهور آن است «مه شهر» بانو، دختر يزگرد، مادر امام سجاد (ع) مي‌باشد وعلت شهرت آن مي‌تواند تلاش براي ايجاد پيوند بين نسل ايراني با بني هاشم و خاندان پيامبر(ص) وهم چنين حضور ايرانيان در کربلا باشد بدين معنا که هم مادر امام سجاد وهم خود حضرت در کربلا حضور داشته واين افتخار بزرگ براي ايرانيان است .
بارگاه منتسب به شهر بانو در شهرري
همچنين وجود بارگاه منتسب به شهر بانو در شاه عبد العظيم مي تواند موجب اين شهرت باشد وحال آنکه در اين باره بايد بگوييم که تقريباً تمام منابع متقدم شيعى - که به زندگانى مادر امام سجاد(ع) پس از اسارت پرداخته‏اند - چنين نگاشته‏اند: او در هنگام تولد امام(ع) در همان حالت نفاس از دنيا رفت.(23)
و نيز چنين گفته‏اند: يکى از کنيزان حضرت على(ع) به عنوان دايه به بزرگ کردن او پرداخت و مردم خيال مى‏کردند که او مادر امام(ع) است.(24)
بنابراين، از مطالب قبل و اثبات عدم حيات مادر امام بعد از تولد امام(ع) خود به خود اين موضوع روشن مى‏شود كه قطعاً از ديدگاه منابع معتبر، حضور مادر امام(ع) در کربلا منتفى است؛ حال با هر نام و نسبى که مى‏خواهد باشد.
هم چنين از سوى محققان معاصر با دلايل قطعى ثابت شده است که بقعه بى‏بى شهربانو - که در منطقه کوهستاني شرق رى وجود دارد و معروف به کوه بى‏بى شهربانو است - هيچ ربطى با مادر امام(ع) ندارد و بنايى است که در قرون بعدى ساخته شده است. چنان‏که عدم ذکر چنين بقعه‏اى در آثار شيخ صدوق - که خود ساليان دراز در رى مى‏زيسته و به آن آشنايى کامل داشته - مؤيد ديگرى بر عدم وجود اين بقعه در قرن چهارم و در زمان شيخ صدوق (متوفى 381 ق) است.
ديگر نويسندگانى هم که به ذکر احوال عبدالعظيم حسنى و شخصيت‏هاى بزرگ مدفون در رى پرداخته‏اند، نامى از چنين بقعه‏اى نبرده‏اند.
اشتباه در اشتباه
سوء استفاده از يك اشتباه مشهور
اين احتمال وجود دارد که در قرون بعدى زنى پارسا با نام شهربانو در اين مکان دفن شده و با گذشت ساليان، مردمان آن سامان او را با مادر امام سجاد(ع) - که در آن زمان مشهور به شهربانو بوده - اشتباه گرفته‏اند و يا برخى اين اشتباه را در زبان مردم انداخته و با انگيزه‏هايى به تقويت آن پرداخته‏اند.(26)
و شايد قصه پردازان به انگيزه‌هاي مختلف، حکايت بي اساسِ» سوار شدن وي بر ذوالجناح يا اسبي ديگر و آمدنش به ايران و سرانجام غائب و پنهان گشتن او در کوه (کوه بي بي شهربانو شهر ري)» را چنان با آب و تاب در ميان برخي کتاب‌ها، وارد ساخته‌اند و در بين عوام رواج دادند که جايگزين وقايع تاريخي شده است .
از اين رو پژوهشگران بزرگ زمان ما، همچون: علامه‌ي شهيد استاد مطهري، شيخ ذبيح الله محلاتي و دکتر سيد جعفر شهيدي، هر يک به نوبه خود، به تجزيه و تحليل و نقد اين قبيل تحريفات پرداخته‌اند.
پي نوشت
1- ملاآقا دربندى، اکسير العبادات فى اسرار الشهادات، ج 3، ص 110.
2- همان.
3- شهيدى، سيدجعفر، زندگانى على بن الحسين(ع).
4- ‏زندگانى على بن الحسين(ع)، ص 10 و 11.
5- مقاله «حول السيدة شهربانو» نوشته شيخ محمد هادى يوسفى، مندرج در مجله رسالة الحسين(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ربيع‏الاول 1412
6-.بحارالانوار، ج 46، ص 8-13
7-: افتخارزاده، محمودرضا، شعوبيه ناسيوناليسم ايران، ص‏305 که از منابعى چون انساب الاشراف بلاذرى، طبقات ابن‏سعد، المعارف ابن‏قتيبه دينورى و الکامل مبرّد اسامى فوق را نقل مى‏کند
8- ‏شهيدى، زندگانى على بن الحسين(ع)، ص 12
9- بحارالانوار، ج 46، ص 9، ح 20.
10 - اصول کافى، ج 2، ص 369
11- شعوبيه ناسيوناليسم ايرانى، ص 289-337.
12- با استفاده از ترجمه حاج سيد جواد مصطفوى (اصول کافى، ج 2، ص 369).
13 - آيت الله خويى، معجم رجال الحديث، ج 1، ص 202 و ج 13، ص 106.
14- همان.
15- تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 303.
16 -‏تاريخ قم، ص 195
17- اصول کافى، ج 2، ص 369.
18- بحارالانوار، ج 46، ص 9
19- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 128
20- الارشاد، ص 492
21- زندگانى على ابن الحسين(ع)، ص 12.
22- شعوبيه، ص 305.
23- حول السيدة شهربانو، ص 28.
24- شعوبيه، ص 324.
25- همان، ص 304.
26- الکامل فى التاريخ، ج 2، ص 570.


نوشته شده در   دوشنبه 5 تير 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode