اعتقاد به موعود زنده موجب پابرجا ماندن سنت و پويايی آن است و به جای بدل كردن موعود به يك اسطوره فراواقعی كه ممكن است با خرافات همراه شود، واقعيتی را میپذيرد كه میتواند اثراتی مثبت و واقعی را در زندگی انسانها پديد آورد.
سيدرضی موسوی گيلانی، عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب و سردبير مجله عربی «الموعود»، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بحث در باب رويكردهای تاريخی، كلامی، عرفانی و كاركردی مهدويت پرداخت و گفت: بحث در باب مهدويت در قالب هر كدام از رويكردهای مختلف تاريخی، كلامی، عرفانی و كاركردی براساس مبانی و به روشی متفاوت انجام میشود، اما مباحث هر حوزه میتواند همپوشانیهايی با ساير حوزهها داشته باشد و مبانی ارائه شده در آن حوزهها را تأييد كند.
موسوی گيلانی افزود: در عين حال با تأكيد بر توجه به آميختگیهای روششناختی، از آنجا كه مبحث مهدويت مبحثی دينی است، گاه به دليل عدم كفايت يك روش برای ايجاد پذيرش در افراد و يا به دليل وارد آمدن شبهات از نظرگاهی متفاوت با رويكرد ارائه شده، میتوانيم به دلايلی با رويكردی متفاوت گذر كنيم، اما بايد از آميختگی روششناختی پرهيز كرد.
وی تصريح كرد: روش تاريخی بحث درباره مهدويت، روشی عمومی است كه امكان گفتوگو با هر فكر و عقيدهای را دارد. تاريخ، علمی فرادينی است كه پذيرش دادههای آن نيازی به التزام به عقيده خاصی ندارد و اگر اولويت ما عموميت بخشيدن به بحث مهدويت باشد، رويكرد تاريخی، رويكردی مهمتر و اثرگذارتر خواهد بود، چرا كه محدوديتها و پيشفرضهای رويكردهای كلامی و عرفانی را به همراه ندارد.
اين عقيده كه در هر دورهای همواره انسانی كامل بايد وجود داشته باشد كه خداوند توسط او به ديگران بركات خودش را فيضان كند، نگاهی است كه هم در اهل تسنن و هم تشيع وجود داشته است و بر اساس اين اعتقاد زمين هيچ گاه از انسان كامل و حجت خدا خالی نخواهد بود
موسوی گيلانی با اشاره به گزارش تاريخی شيعه از زندگی امام زمان(عج) گفت: بنا به دلايل تاريخی و براساس كتابهايی كه در قرون اوليه نوشته شده، پسری از سلسه ائمه(ع) متولد شده است و افرادی شاهد ولادت او بودهاند. ايشان پس از شهادت پدرش به طور موقت از ميان مردم غيبت میكنند و عدهای هم در همان دوران، با ايشان در ارتباط بودهاند و پس از آن هم غيبت ايشان به مرحلهای ديگر وارد شده است كه تاكنون ادامه دارد.
عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب با اشاره به علیالسويه بودن نگاه كلامی در مقابل دلايل تاريخی عنوان كرد: ديدگاه تاريخی مبتنی بر مستندات تاريخی و منقولاتی است كه به دست ما رسيده است. در صورت كفايت شواهد تاريخی، ديگر اعتقادات كلامی يا مفروضات پيشين فرد در مقابل سند تاريخی و وجود تاريخی رنگ میبازد. در واقع روششناسی تاريخی ما را متعهد میكند كه مورد تاريخی را ـ چه اعتقادی به آن داشته باشيم و چه نداشته باشيم ـ بپذيريم؛ يعنی اگر ما بتوانيم براساس مستندات تاريخی امری را اثبات كنيم، احتياجی به وفاداری به دلايل كلامی و يا عرفانی نيست، اگر چه استفاده از اين گونه دلايل نيز بلامانع است.
وی با بيان اين كه استفاده از رويكردهای ديگر عموماً از محدوديتهای نگاه تاريخی برمیخيزد، اظهار كرد: ذات علم تاريخ چنين است كه هميشه شواهدی را در اختيار افراد قرار میدهد كه به نفع نظرات خود از آن استفاده كنند، به همين دليل گفته میشود كه علم تاريخ، علمی زمينی و ظنی است و هيچگاه صددرصد نيست؛ به اين معنا كه ممكن است فردی ادعا كند كه ما از ديدگاه تاريخی مستندات قوی و فربهی نداريم كه بتواند وجود تاريخی امام زمان(عج) را اثبات كند. در اينجا و در مواجهه با اين فرد پای دلايل كلامی به ميان میآيد و میتوانيم به مستندات دروندينی رجوع كنيم.
سردبير مجله عربی «الموعود» با اشاره به مواضع تشيع و تسنن در مبحث مهدويت خاطرنشان كرد: هم شيعه و هم سنی با نگاهی مثبتانديشانه به ظهور يك منجی در پايان تاريخ و سرنوشت نيك انسان و ايجاد جامعهای صالحانه معتقدند، اما تفاوت اين دو مذهب در اين است كه شيعيان به دليل اعتقاد به امامت خاصه، مصلح و منجی را تولديافته میدانند و اهل تسنن كه امامت خاصه را نمیپذيرند، معتقد به امامت عام و مهدويت نوعیاند و برآنند كه منجی در آخرالزمان متولد خواهد شد.
موسوی گيلانی با بيان اين كه هم رويكرد شيعه و هم رويكرد اهل سنت میتواند با تكيه بر آيات و به خصوص روايات به رويكردی عرفانی در باب مهدويت راه برد، اظهار كرد: اين عقيده كه در هر دورهای همواره انسانی كامل بايد وجود داشته باشد كه خداوند توسط او به ديگران بركات خودش را فيضان كند، نگاهی است كه هم در اهل تسنن و هم تشيع وجود داشته است و براساس اين اعتقاد زمين هيچ گاه از انسان كامل و حجت خدا خالی نخواهد بود.
وی با بيان اين كه پذيرش دلايل عرفانی در گرو پذيرش پيشفرضهای اين پارادايم است، مفهوم «حقيقت محمديه» را در ادبيات عرفانی مورد توجه قرار داد و عنوان كرد: بنا بر اعتقاد شيعه، «حقيقت محمديه»، به عنوان اولين تعين خداوند پس از تجلی، در وجود مقدس نبی اكرم(ص) در سلسله امامت جاری شده و همچنان واسطه فيض الهی است.
موسوی گيلانی به آثار يكی از مستشرقان در حوزه مهدويت اشاره كرد و گفت: هانری كربن، انديشمند فرانسوی، كه كارهای فراوانی در حوزه معارف شيعه و معرفی آن در غرب انجام داده است، در كتابی با عنوان «Crash» (غيبت) اين مطلب را بيان كرده است كه اعتقاد به يك ولی و منجی زنده به دليل حضور و زيستنش در ميان مردم، امكان ارتباط من ـ تويی را با او فراهم میكند.
وی با اشاره به كاركرد چنين اعتقادی خاطرنشان كرد: اعتقاد به موعود زنده مانع انفصال سنت و موجب پابرجای ماندن سنت است و با پديد آوردن يك ارتباط من ـ تويی ميان پيروان و ولی موجب پويايی در سنت و پيروان آن خواهد شد. در نتيجه، اعتقاد به منجی و موعود زنده به جای بدل كردن او به يك اسطوره فراواقعی كه ممكن است با خرافات همراه شود، واقعيتی را میپذيرد كه میتواند اثراتی مثبت و واقعی را در زندگی انسانها پديد آورد.