برخی از رويكردهای جديد و نوظهور هرمنوتيكی در دنيای غرب از روش معهود و عقلايی تفهيم و تفاهم فاصله میگيرند و فلسفه تكوين زبان و تفهيم و تفاهم عقلايی را زير سؤال میبرند؛ حال آنكه رويكرد سنتی و متداول در نظريه تفسيری عالمان مسلمان، روش عقلايی، قابل دفاع و متعارف فهم متن است.
حجتالاسلام والمسلمين احمد واعظی، رئيس دفتر تبليغات حوزه علميه قم، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) به بيان سخنانی درباره انواع تلقیهای موجود از هرمنوتيك، سابقه مباحث فهم متن در دنيای اسلام و فرصتها و تهديدهای پيش روی ورود مباحث هرمنوتيك به دنيای اسلام (بهويژه حوزه تفسير و علوم قرآنی) پرداخت.
وی اظهار كرد: هرمنوتيك به مثابه يك شاخه دانش (hermeneutic as a science) كه معطوف به تنقيح قواعد و اصول فهم و تفسير است، از گذشتههای دور، در ميان انديشمندان مسلمان از جمله در دانش علم اصول فقه و همچنين در مقدمات تفسير و برخی مباحث كلامی، مشهود است؛ اگرچه در دنيای اسلام اين مباحث نه با عنوان هرمنوتيك، بلكه تحت عنوان مقدمات تفسير، علم اصول و مانند آن مطرح بوده است.
حجتالاسلام واعظی ادامه داد: رويكردی كه با ممشا و مختار عالمان ما در مقوله تفسير متن ناسازگار و چالشآفرين است، هرمنوتيك فلسفی است. برخی از نحلههای هرمنوتيك فلسفی گونهای ديگر به مقوله تفسير نگاه میكنند و ديدگاههای آنان در باب مسائلی چون عينی يا نسبی بودن فهم، فهم و افق ذهنی و پيشدانستههای مفسر، سهم مفسر در تفسير، مؤلف محوری يا مفسرمحوری و ... اركان نظريه تفسيری ما را به چالش میكشد و از اين جهت يك تهديد محسوب میشود.
وی بيان كرد: اين چالش میتواند برای ما يك فرصت نيز باشد و ما در مواجهه با نظريههای تفسيری جديد غربی، كه به نوعی نظريه تفسيری ما را به چالش میكشد، طبعاً میكوشيم تا نظريه تفسيری خود را منقحتر، مدونتر و مستدلتر عرضهكنيم و در مقابل نگرشهای رقيب، موضع انتقادی مناسب آن را بگيريم و در نقاط قوت و ضعف ديدگاه آنها مداقه و ضعفها و كاستیهای آنها را برملا كنيم.
به اعتقاد ما نحلههای «reader-response» مخصوصاً آنهايی كه نگاه افراطی به نقش خواننده دارند و به خواننده در فهم متن محوريت میدهند، از روش معهود و عقلايی تفهيم و تفاهم فاصله میگيرند و فلسفه تكوين زبان و تفهيم و تفاهم عقلايی را به نوعی زير سؤال میبرند
اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: مباحث هرمنوتيك، مخصوصاً هرمنوتيك فلسفی در جهان اسلام از حدود سال 1981 به بعد وارد فضای فكری متفكرين مسلمان میشود. نصر حامد ابوزيد انديشمند مصری در همان سال مقالهای در مباحث هرمنوتيكی نگاشت و كمكم اين واژه مطرح شد و در كشور ما نيز آقای مجتهد شبستری كتاب «هرمنوتيك، كتاب و سنت» و آقای سروش «قبض و بسط تئوريك شريعت» را نوشتند. همچنين مقالاتی در اين زمينه نيز از سوی برخی از افراد ديگر به نگارش درآمد و بنده نيز كتاب «درآمدی بر هرمنوتيك» را نوشتم.
نويسنده كتاب «درآمدی بر هرمنوتيك» در توضيح اين مطلب بيان كرد: بنابراين میتوان گفت اين مباحث در فضای تفكر مسلمانان شايد حدود 30 سالی است كه رواج و قدمت دارد و در اين 30 سال، مباحثی از دست كه بهويژه در كشور ما مطرح شد، آشكارا منبعث از مباحث هرمنوتيك فلسفی است و آقای مجتهد شبستری با وضوح و روشنی بيشتری مرجعيت مباحث هرمنوتيكی غربی را در انديشه خود مطرح میكند.
وی ادامه داد: هرچند آقای سروش كمتر نامی از هرمنوتيك به ميان میآورد، اما ترمينولوژی، اصطلاحات و واژگانی كه به كار میبرد و نيز فضای بحث او دقيقاً همان فضای بحثی است كه نوعاً در هرمنوتيك فلسفی مطرح است. بحثهايی كه در زمينه هرمنوتيك از سوی نوانديشان مطرح شده، در واقع نوعی واكنش انتقادی نسبت به مشی و رويه تفسيری عالمان مسلمان بود.
اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: چالشهايی كه توسط اين دسته از روشنفكران دينی با تمسك به مباحث هرمنوتيكی در جامعه فكری ما مطرح شد، گرچه در صورت ظاهر خود چالش و نگرش انتقادی به مشی و رويه و رويكرد تفسيری عالمان مسلمان بود، اما خود فرصت مغتنمی برای متفكرين مسلمان بود تا اولاً با اين مباحث به صورت رو در رو درگير شده و ناگزير شوند تا نظريه تفسيری ما با عنايت به اين چالشها بهروزتر و منقحتر كنند و اركان آن را به صورتی محكم تبيين كنند.
رئيس دفتر تبليغات حوزه علميه قم افزود: متفكرين مسلمان میتوانند در پرتو اين فرصت، رويكرد اين دسته از روشنفكران مسلمان را به چالش بكشند و نقاط ضعف و نارسايیهای اين تلقی و نظريه تفسيری را كه اين دسته از روشنفكران مسلمان تحت تأثير مباحث هرمنوتيكی و برخی از مباحث فلسفه علم معاصر ارائه كردهاند، آشكار كنند.
وی عنوان كرد: مباحث هرمنوتيك در عين حال كه يك سيمای چالشی و تهديدی نسبت به بنمايههای فكر دينی دارد، در عين حال فرصتی شد تا در طی دو دهه اخيری كه اين مباحث پا گرفته و در جامعه ما مطرح شده است، آثار خوب و فراوانی اعم از كتاب و مقاله در اين زمينهها نوشته شد و فضای بحث و گفتوگوی علمی در سطح بالا و عميقی ايجاد كرد.
حجتالاسلام واعظی در بخش ديگری ازسخنان خود در پاسخ به اين سؤال كه آيا روششناسی فهم و نظريه تفسيری عالمان مسلمان قوام و اتقان لازم برای مواجهه با رويكردهای جديد غربی را دارد؟ گفت: آنچه كه به عنوان روش سنتی و متداول فهم و تفسير متن ارائه میشود، اختصاص به دنيای اسلام ندارد و اين همان ممشا و رويكرد تفسيری است كه در همه سنتهای فكری، چه در سنت يهودی ـ مسيحی و چه در ديگر فرهنگها و سنتهای فكری و مذهبی وجود داشته است.
نظريه تفسيری سنتی و رايج عالمان اسلام، روش عقلايی فهم متن است كه كاملاً قابل دفاع و قابل استدلال است؛ اما رويكردهای جديد روی مبانی معرفتی خاصی كه اغلب نسبیگرايانه و شكاكانه است، شكل گرفتهاند
وی اظهار كرد: به تعبير ديگر اين رويكردهای جديد پستمدرن كه در قرن بيستم بهتدريج جوانه زد، رويكردی نامتعارف و نوظهور است؛ وگرنه آنچه كه رويكرد متداول در نظريه تفسيری عالمان مسلمان را تشكيل میدهد، همان چيزی است كه اساس و اركان آن مورد اتفاق جميع نحلهها و رويكردهای فكری و مذهبی ديگر نيز هست.
اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: ما معتقديم كه اين نظريه تفسيری سنتی و رايج عالمان اسلام، روش عقلايی فهم متن است كه كاملاً قابل دفاع و قابل استدلال است؛ اما رويكردهای جديد روی مبانی معرفتی خاصی كه اغلب نسبیگرايانه و شكاكانه است، شكل گرفته و چون تفكر پستمدرن با اين رويكردهای شكاكانه و نسبیگرايانه درآميخته، طبعاً در اين فضای فكری و فلسفی طرفدارانی يافته است.
وی اضافه كرد: به اعتقاد ما هم مبانی فكری آنها قابل مناقشه است و هم رويكرد تفسيری آنها غير قابل دفاع و استدلال است و در بخشی از آثاری كه در اين زمينه نوشته شده (از جمله آثار بنده و بهويژه در كتاب «نظريه تفسير متن»)، از اين ضعفها و نارسايیها پرده برداشته شده است.
رئيس دفتر تبليغات حوزه علميه قم تصريح كرد: ما معتقديم كه رويكرد عقلايی و متعارف فهم و تفهيم و تفاهم امهات و اركان اصلی نظريه تفسيری ما را تأييد میكند. بالطبع بیتوجهی به قصد مؤلف و ارائه قرائت آزاد از متن و بازی آزاد معنايی با متن نمیتواند روش عقلايی و متعارف تفهيم و تفاهم باشد.
نويسنده كتاب «نظريه تفسير متن» با بيان اينكه لزوماً نمیتوان گفت كه اين روش اختصاصی دنيای اسلام و يا متأثر از فضای فرهنگ دينی ماست، افزود: به اعتقاد ما نحلههای «reader-response» مخصوصاً آنهايی كه نگاه افراطی به نقش خواننده دارند و به خواننده در فهم متن محوريت میدهند، از روش معهود و عقلايی تفهيم و تفاهم فاصله میگيرند و فلسفه تكوين زبان و تفهيم و تفاهم عقلايی را به نوعی زير سؤال میبرند.