علم معامله دارای دو بخش است كه در بخش ظاهری به وظايف مكلفين میپردازد و در باطن منوط به معرفت احوال قلوب است و میتوان گفت مكاشفه حيات خلوت علم معامله است كه بسياری از امور در آن جمع شده است و هر انسانی بايد برای جدايی از مقدسمآبی، گاهی به اين حيات خلوت سر بزند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين سيدعبدالله فاطمینيا، در مراسم پنجمين سالگرد ارتحال آيتالله عبدالكريم حقشناس، به بيان سخنانی درباره شخصيت برجسته آيتالله عبدالكريم حقشناس پرداخت و اظهار كرد: عامه مردم ايشان را بيشتر به تقوا و عرفان میشناسند، اما بايد دانست كه اين بزرگوار از مجتهدين شيعه بودند و بزرگان حوزه، ايشان را از كبار علما میدانستند.
وی با بيان اينكه آيتالله حقشناس از جمله افرادی بود كه جمع ميان علم و معرفت كرده بود، افزود: ايشان جزو سلسلهای بودند كه اين جمع را صورت میدادند و به معرفت در كنار علم اهميت فراوان میدادند و آيتالله بهجت، خاتم اين سلسله بود.
فاطمینيا با اشاره به اينكه اخلاقيون معارف اسلامی را به دو بخش مكاشفه و معامله تقسيم كردهاند، گفت: علمای اخلاق در مورد بخش مكاشفه گفتهاند كه ما مجاز نيستيم كه آن را در كتاب توضيح و تفصيل دهيم و ائمه معصومين(ع) نيز درباره اين مسائل تنها با خواص سخن گفتهاند يا به اشارت گفتهاند كه اهلش بفهمد.
وی در ادامه افزود: علم معامله نيز دارای دو بخش است كه در بخش ظاهری به وظايف مكلفين میپردازد و در باطن منوط به معرفت احوال قلوب است و میتوان گفت مكاشفه حيات خلوت علم معامله است كه بسياری از امور در آن جمع شده است و هر انسانی بايد برای جدايی از مقدسمآبی، گاهی به اين حيات خلوت سر بزند.
اين استاد اخلاق به دو رويكرد افراطی و تفريطی در خصوص مكاشفات اشاره كرد و گفت: عدهای در اين خصوص افراط كردهاند و هرچه كه میشنوند میپذيرند. اما در مقابل عدهای هم هستند كه به دليل همين افراطها و مشاهده كرامتهای جعلی، از كرامت و مكاشفه فرار میكنند و آن را نمیپذيرند.
وی ادامه داد: كسی كه منكر كرامت و شهود شود، از دانش و سواد بیبهره است. حتی علامه طباطبايی با خود بنده گفت كه زمخشری در رد كرامات، غلط گفته است و در ظواهر مانده است. حال آنكه زمخشری محقق برجستهای است و تفسير عظيمی بر قرآن دارد، اما به دليل تكيه بر ظواهر دچار اين اشتباه شده است.
فاطمینيا در ادامه به دو جنبه ويژه از شخصيت آيتالله حقشناس اشاره كرد و گفت: ايشان با هر كس به گونهای كه درخور شرايط و فهم او باشد، برخورد میكرد و چنان تأثير عميقی بر او میگذاشت كه او را در مسائل الهی يك قدم به پيش میبرد. ايشان همچنين مشوق بسيار خوبی بود كه شوق زيادی در افراد برای حركت در مسير كمال ايجاد میكرد.
وی با بيان اينكه مقامات عالی اين عارف واصل بسيار بلند بود، افزود: اين مقام عجيب است كه او مخاطب خود را میشناخت و مطابق با احوال او، چيزی به او میآموخت و اين مقام را به هركسی نمیدهند. اگر اسلام در ظواهر خلاصه میشد، آيتالله بهجت و آيتالله حقشناس پديد نمیآمدند.
اين استاد عرفان گفت: اينجانب شخصا كراماتی را از شيخ عبدالكريم حقشناس ديدهام كه نمیتوانم همه چيز را بيان كنم. اما كسی را میشناختم كه از ايشان طلب دعا برای شفای مادرش كرده بود كه بعد از مدتی آقای حقشناس از مشهد با اين جوان تماس گرفته و با قاطعيت گفته بود: مادرت خوب شد.