عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی اظهار كرد: انسان در اين عالم متناهی و از بين رونده فرورفته است، با اين حال گشوده به وجود است، گشودگی به وجود سبب نزديكی به ساحت هستی و فهميدن اضلاع هستی و چگونگی نسبت با آن میشود، اين امر بنيادیترين رويدادی است كه در انسان تحقق میيابد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، قاسم پورحسن، عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی، در شانزدهمين همايش بزرگداشت حكيم صدرالمتألهين شيرازی، به بيان سخنانی در موضوع «نسبت انسان با ساحت هستی در تفكر ملاصدرا و هايدگر» پرداخت.
پورحسن با بيان اينكه پس از ابن سينا، انسانشناسی و موضوع انسان از اهميت فلسفی برخوردار شد، اظهار كرد: ملاصدرا در طرح مباحث انسانشناسی میكوشد تا با واكاوی تفكر فلسفی در حوزه اسلام، به خصوص ابن سينا و سهروردی و امتزاج آن با آموزههای وحيانی و روايی، طرح بديعی از شناخت انسان بدست دهد.
عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی با بيان اينكه از نظر ملاصدرا عالم در رابطه انسان با وجود تعريف میشود، خاطرنشان كرد: طرح ملاصدرا بر نظريه پيوند انسان با ساحت هستی استوار است. چنين رويكردی در هايدگر نيز به چشم میخورد.
وی تأكيد كرد: در مورد انسان نمیتوانيم تنها بگوييم انسان هست همانگونه كه میگوييم درخت هست، سنگ هست، دريا هست، صحرا هست، بلكه بايد بگوييم انسان وجود دارد.
پورحسن ادامه داد: انسان تا جايی پيش میرود كه هر انسانی میتواند در نوع خود يك انسان منحصر به فرد شود؛ يعنی انسان عالم كبير و جهان عالم صغير است. ملاصدرا معتقد است تنها با انسان و از منظر انسان میتوان از جهان سخن گفت و با انسان است كه عالم، عالم میشود.
عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی افزود: هايدگر با ايجاد نسبت دازاين يا انسان با وجود تأكيد دارد كه تنها خصوصيت دازاين همان نسبت خاص او با وجود بوده و تنها دازاين است كه میتواند عالم را فهم كند. در ملاصدرا و هايدگر پرسش از انسان و حقيقت انسان، به پرسش از نسبت با وجود باز می گردد.
وی با تأكيد بر اينكه انسان موجودی است كه پرسشگر است و اساس پرسش او پرسيدن از وجود است، عنوان كرد: ملاصدرا و هايدگر اعتقاد دارند كه انسان فروافتاده در عالم است و انسان موجودی است با امكانات بیشمار و نامتناهی. حال چه زمانی اين امكانات بهطور كامل تعين میيابد و شكوفا میشود؟
پورحسن با بيان اينكه پاسخ هر دو فيلسوف اين است كه با پرسش از هستی و در طلب وجود بودن اين تعين رقم زده میشود، اظهار كرد: انسان كه در اين عالم متناهی و از بين رونده فرورفته است، با اين وجود گشوده به وجود است. گشودگی به وجود سبب نزديكی به ساحت هستی و فهميدن اضلاع هستی و چگونگی نسبت با آن میشود. اين امر بنيادیترين رويدادی است كه در انسان تحقق میيابد.