علامه طباطبايی برخلاف بسياری از مفسرين، تشابه را ذاتی آيات قرآن نمیداند؛ بلكه از ديدگاه ايشان، اين تشابه به ساختار ذهنی ما برمیگردد و از آنجا كه ما در عالم حس زندگی میكنيم، خداوند حقايق فراحسی را در قالب زبان نظام ذهنی برگرفته از ديد حسی برای ما بيان میكند.
محمدباقر خيریراد، پژوهشگر حوزه تفسير و علوم قرآنی و مدرس عرفان اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان جايگاه روايات معصومين(ع) در تفسير الميزان علامه طباطبايی(ره) پرداخت.
وی با اشاره به اينكه علامه طباطبايی معتقد است، آنچه ما درباره روش تفسير قرآن از ائمه معصومين(ع) میآموزيم، همان روش قرآن به قرآن است، اظهار كرد: بنابراين روايات رسيده از جانب معصومين(ع)، مؤيد ما در انجام تفسير قرآن به قرآن است و علامه طباطبايی خود در راستای همين روش به تفسير قرآن پرداخته است.
اين پژوهشگر و محقق با اشاره به اينكه صرف تكيه به روايتها مورد نظر علامه طباطبايی نيست و ايشان روايات را نيازمند فهم و تفسير میداند، ادامه داد: به همين دليل، بنابر ديدگاه صاحب الميزان، برخی روايات ممكن است ما را از معنای دقيق آيه دور كند.
وی تصريح كرد: علامه معتقد است كه قرآن نبايد با فهم بشری تفسير و تعبير شود؛ زيرا حقايقی در قرآن طرح شده كه با عرف بشری متفاوت است. در عين حال، منطق قرآن همان منطق عام فكر بشری است؛ يعنی بر خلاف نظر پيروان مكتب تفكيك، اصول منطقی حاكم بر قرآن مستقل از منطق بشری نيست.
انسان محصور در حصار زمان است و با توجه به اين مطلب، آيه شريفه «وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» ممكن است چنين فهميده شود كه «خداوند عزيز و حكيم بود»! اما مسلماً معنای آيه چنين نيست؛ بلكه واقع امور فرازمانی در زبان عربی به شكل فعل ماضی استفاده میشود
خيریراد با تأكيد بر اينكه علامه طباطبايی(ع) در تفسير الميزان بسيار سياقمحور است و روش تقطيع آيات برای تفسير، نشاندهنده تأكيد ايشان بر سياق است، ادامه داد: وحدت سياق، محور تفسير الميزان است، اما علامه طباطبايی(ره) معتقد است كه سياق، محدودكننده معنای آيات نيست، بلكه ممكن است آيهای فارغ از سياق معنی دهد و مراد خداوند هم باشد.
وی در ادامه با بيان اينكه علامه در الميزان غالباً سياقمحور است، اما در خصوص برخی آيات، از آيات ديگری برای فهم و تفصيل آنها استفاده میكند، افزود: مثلا آيه «وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَكُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»(احزاب/36) در سياق آيات، معنای مشخصی دارد، اما امام(ع) آن را چنين معنا میكند كه «برای نصب امام، اختيار با شما نيست» كه معنايی منفصل از سياق دارد.
اين مدرس عرفان اسلامی با اشاره به ديدگاه علامه طباطبايی درباره اصطلاحات محكم، متشابه و تأويل در ذيل آيه هفتم سوره آل عمران خاطرنشان كرد: علامه برخلاف بسياری از مفسرين، تشابه را ذاتی آيات قرآن نمیداند. ايشان معتقد است كه تشابه به ساختار ذهنی ما برمیگردد و از آنجا كه ما در عالم حس زندگی میكنيم، خداوند حقايق فراحسی را در قالب زبان برآمده از عالم حس و نظام ذهنی برگرفته از ديد حسی برای ما بيان میكند.
وی در تشريح اين مطلب اضافه كرد: به همين جهت انسان حسزده ممكن است دچار اشتباه شود و برای رفع اين تشابه، آيات محكم كمككننده هستند؛ آيات محكم آن دسته از آياتی هستند كه اين حقايق را صريح بيان كرده و جای ابهامی ندارند.
خيریراد برای تبيين اين مطلب به نمونهای به نمونهای از اين موضوع اشاره كرد و گفت: برای مثال انسان محصور در حصار زمان است و با توجه به اين مطلب، آيه شريفه «وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا»(فتح/7 ؛....) ممكن است چنين فهميده شود كه «خداوند عزيز و حكيم بود»! اما مسلماً معنای آيه چنين نيست؛ بلكه واقع امور فرازمانی در زبان عربی به شكل فعل ماضی استفاده میشود.
وی در پايان سخنان خود تصريح كرد: بنابراين علامه طباطبايی قائل به متشابه ذاتی نيست و همانطور كه امام معصوم(ع) میفرمايد: «المحكم ما يعمل به والمتشابه ما اشتبه على جاهله»، بهويژه برای ائمه معصومين(ع) كه عالم به اسرار غيب هستند، اصولاً متشابهی وجود ندارد.