جام جم آنلاين: لجبازي در امور مختلف حتي در موقعيتهاي خاص يا مشابه خصلتي فراگير در كودكان است.
اغلب والدين در تقابل لجبازي كودك در دورههاي مختلف زندگي وي كه به اشكال مختلف مشاهده ميشود به مشكلات جدي برميخورند و گاه به درماندگي ميرسند.
با اين حال كارشناسان علوم تربيتي لجبازي را خصلتي طبيعي و ضروري ميدانند كه از تمايل كودك به كسب درجاتي از استقلال شخصيتي ناشي ميشود و بايد پذيرفته و كنترل شود.
بر اين اساس لجبازي نكردن كودك در هيچ زمينهاي ميتواند نشانه يك عارضه حاد رواني باشد كه بايد براي درمانش اقدام كرد.
در مقابل، لجبازي شديد و كنترل نشده نيز از رفتارهاي نامناسب والدين حكايت دارد. در حقيقت لجبازي مهارگسيخته نتيجه رفتارهاي والدين و شرايط محيطي است كه كودك را به لجبازي بيشتر وادار ميسازد.
اگر كودكي لجبازي را از حد ميگذراند بايد ريشه اين رفتار را در نحوه برخورد والدين و اطرافيان و تنبيهها و تشويقهاي آنان جستجو كرد.
لجبازي و استقلال شخصيتي
كودكان از چه سني و چرا شروع به لجبازي ميكنند؟ پاسخ دكتر حسين شرفي، متخصص علوم رفتاري به اين پرسش چنين است: كودك از دو تا سه سالگي لجبازي را شروع يا بهتر بگوييم كشف ميكند.
وي به درجهاي از خودآگاهي و شناخت محيط و اطرافيان ميرسد كه ميفهمد رفتارش روي ديگران تاثير ميگذارد و واكنشها را برميانگيزد.
از اين رو در برخي امور و هنگامي كه از وي كاري خواسته ميشود لجبازي را به كار ميگيرد تا واكنشها را مشاهده كند و كنجكاوياش ارضا شود. اين كنجكاوي ميتواند به همان رفتار يا خواسته مربوط باشد يا به شخص درخواستكننده.
كودك بدون آن كه درباره لجبازي قضاوتي داشته باشد يا آن را خوب يا بد بداند تنها لجبازي را به عنوان وسيلهاي براي محك زدن واكنش ديگران به كار ميگيرد.
يادگيري نه گفتن و توانايي امتناع كردن قدرت لجبازي را در كودك بالا ميبرد و به او در كشف دنيايي كه پيش رو دارد كمك ميكند.
پس چطور ميشود كه اين لجبازي به صورت معضلي حاد درميآيد و مايه دردسر والدين و حتي خود كودك ميشود؟ پاسخ به اين پرسش نيز حقايقي ديگر را آشكار ميسازد.
دكتر شرفي توضيح ميدهد: واكنش اطرافيان بويژه والدين كه كودك از نظر عاطفي به آنان وابسته است تعيينكننده ضعيف يا قوي شدن لجبازي در كودك است. واكنشهاي هيجاني، عصبي و تنبيهگونه در برابر لجبازي ميتواند ابعاد آن را گسترده كند و لجبازي را به عادتي دائمي براي كودك تبديل سازد.
از سوي ديگر ممكن است اين رفتارهاي نادرست از سوي والدين نياز كودك به امتناع و ارضاي كنجكاوي را سركوب كند. در چنين شرايطي ديگر نبايد انتظار داشت استقلال شخصيتي كودك در سنين بالاتر رشد كند و شكل بگيرد. والدين بايد بدانند لجبازي كودك خصلتي طبيعي است كه بايد پذيرفته شود.
گاهي كودك به لجبازي به چشم يك بازي نگاه ميكند و ميخواهد والدين را در اين بازي شريك سازد. معلوم است كودكاني چنين رفتاري از خود نشان ميدهند كه نياز آنها به بازي و لذت بردن در كنار والدين و همچنين تماس فيزيكي با بدن والدين در آنها ارضا نميشود.
ممكن است كودك لجبازي را به نشانه قهر انجام دهد و بخواهد به والدين بفهماند دلخور يا مخالف است. در حقيقت لجبازي كودك در هر زمينهاي معناي خاص دارد كه بايد درك و شناسايي شده و سپس مشكل برطرف گردد.
بدترين حالت آن است كه كودكي لجبازي را از حد بگذراند و والدين گمان كنند اين كودك ذاتا لجباز است. چيزي به نام لجبازي يا پرخاشگري و ناسازگاري ذاتي وجود ندارد، بلكه هر معلولي در كودكان علتي دارد كه بايد برطرف شود.
ناگفته نماند كه نوعي از لجبازي نيز وجود دارد كه با استقبال والدين همراه است و از همين طريق تقويت ميشود.
در اين حالت كه به لوس شدن تعبير ميشود كودك امتناعها و اصرارهاي بيجا را به بازيچهاي براي جلب توجه و بلكه رضايت والدين تبديل ميكند و از همين طريق تاثيري عاطفي بر والدين ميگذارد تا به خواستهاش برسد.
چه بايد كرد؟
ممكن است لجبازي كودك امتناع طبيعي وي از درخواستهاي مكرر و آمرانه والدين باشد كه براساس استقلال شخصيتي صورت ميگيرد. برخي امتناعها نيز دلايل مشخص جسمي و رواني دارد.
دكتر شرفي ضمن ارائه اين توضيحات در ادامه به والدين چنين توصيه ميكند: كودك بايد حق انتخاب داشته باشد و اين انتخاب فقط به لباس، وسايل شخصي و... محدود نميشود. هر كودكي با توجه به سن و ميزان دركش به درجهاي از استقلال شخصيتي و اعمال نظراتش در انتخابهاي گوناگون تمايل دارد. كودكان از طريق لجبازي و پافشاري بر آنچه ميخواهند شخصيت خود به عنوان يك فرد مستقل را ميسازند و تقويت ميكنند.
والدين بايد به لجبازيهاي كودكان براي مثال هنگام امتناع از خوردن يك نوع غذا، انجام ندادن برخي امور روزمره مانند تعويض لباس يا نظافت شخصي و... احترام بگذارند و در صورت ضرورت به جاي برخورد قاطع و احتمالا مقابله به مثل كودك را متقاعد كنند، ناز او را بكشند، دليلش را براي امتناع جويا شوند، اگر مشكلي هست برطرف كنند و در نهايت از موقعيتي كه كودك در آن به لجبازي ميپردازد براي ايجاد ارتباط عاطفي و كلامي قويتر با وي استفاده كنند.
گاهي كودك به دليل استفاده از انواع تنقلات چرب و شور اشتها ندارد و غذا نخوردن را به دستاويزي براي لجبازي و تاثيرگذاري بر والدين به كار ميگيرد.
بدغذايي مشكلي رايج ميان كودكان امروزي است و بسياري از والدين آن را به لجبازي و ناسازگاري كودك براي همراهي در غذا خوردن با خانواده يا والدين نسبت ميدهند.
در حالي كه مهمترين دليل بروز بدغذايي بياشتهايي ناشي از مصرف تنقلات به مقدار زياد يا در زمان نامناسب براي مثال ساعتي پيش از وعده اصلي غذايي است.
تنبيه بدني ممنوع
مشاركت دادن كودك در انجام امور، مشورت خواستن از وي بويژه در اموري كه مستقيم به كودك مربوط ميشود، براي مثال در چيدمان اتاقش، احترام گذاشتن به خواست و سليقه كودك، تشويق مناسب و به اندازه در صورت انجام كارهاي خوب و درست، شناختن هدف وي از لجبازي و توجه كافي به كودك به نظر كارشناس علوم تربيتي مهمترين روشهاي كاهش لجبازي در كودك است. فراموش نشود لجبازي كودك يكروزه شكل نميگيرد و يكروزه هم برطرف نميشود.
لجبازي براي كودك به مرور به يك عادت و خصلت رفتاري و همچنين روشي براي پيشبرد كار، جلب توجه و اظهار وجود تبديل ميشود و رفع آن نيازمند زمان و توجه است. نكته اصلي درباره لجبازي كودك اجتناب از تنبيه وي است. لجبازي يك خصلت بد و پليد نيست و براي كودك هدف محسوب نميشود. بر اين اساس در مقابل لجبازي وي نبايد از حربه تنبيه استفاده كرد.
تنبيه بدني هم به كلي مطرود است و از نظر كارشناسان حتي نيشگون يا سيلي آرام نيز تنبيهي مخرب براي روان كودك محسوب ميشود. تنبيه بدني به جاي جسم، روان كودك را نشانه ميرود و تاثيري بسيار مخرب برجا ميگذارد.
تنبيه بدني به مدت طولاني و حتي براي هميشه در ياد كودك ميماند و همين فراموش نكردن بخوبي گوياي تاثير مخرب آن بر روان كودك است.
امين رحيمي