نگاهي به قصههاي کهن
فرهنگسازي با انيميشن
جام جم آنلاين: آثار ادبي و هنري هر ملتي بازگوکننده جهانبيني آن ملت است. در ادبيات منثور ايران، افسانهها و اسطورهها، جهاني خيالانگيز و غلوآميز خلق ميکنند که قرابت خاصي با دنياي انيميشن دارد.
مجموعه انيميشن ايراني «قصههاي کهن» که از گروه کودک و نوجوان شبکه 2 سيما پخش ميشود، با دستمايه قرار دادن داستانها و حکايات کهن، درصدد آموزش مفاهيم ديني و اخلاقي به مخاطب خود است. اين مجموعه با تکنيک کات اوت به کارگرداني ياسر محدثي در صدا و سيماي مرکز قم توليد شده است.
کات اوت از قديميترين تکنيکهاي ساخت انيميشن است. در اين روش با حرکت تک فريم تکههاي بريده شده کاغذ که براساس محورهايي مشخص به هم وصل ميشوند، حرکت ايجاد ميشود.
امروزه استفاده از تکنيک کات اوت کلاسيک به دليل دشواري در اجرا و زمانبر بودن آن جاي خود را به روش رايانهاي داده است، چراکه استفاده از رايانه مزاياي ويژهاي همچون امکان استفاده از سيکلهاي حرکتي، قابليت مشاهده حرکتهاي قبلي و اصلاح آنها، لايهبندي يک پلان و غيره را در اختيار انيماتور قرار ميدهد.
از اين روست که چنين شيوهاي به يکي از جذابترين و پركاربردترين تکنيکهاي توليد انيميشن به صورت انفرادي تبديل شده است.
قصههاي کهن از آن انيميشنهايي است که گرافيک بالا و جذاب آن در وهله نخست چشمنواز است. جنگل، کوچه، بازار، خانه، دريا و غيره همه به صورت ساده و خلاصه شده در اشکال معمولي به تصوير درآمدهاند.
شخصيتها نيز داراي همين ويژگيها هستند. هرچند پوشش آنها سنتي و با الهام از لباسهاي محلي است، اما در نهايت سادگي به تصوير درآمدهاند.
نماي صورت کاراکترها تنها در دو زاويه تمام رخ و نيمرخ نشان داده ميشود (به سبک کات اوت کلاسيک) و هيچگونه حرکت نرم و زاويه متفاوتي ندارد.
نکته قابل توجه در اين خصوص، شيوه طراحي چهره کاراکترها در زاويه نيمرخ است. در اين زاويه چشمها همانند نقاشيهاي مصري به حالت تمامرخ ديده ميشود که با فضاي تخت اثر و گرافيک آن تناسب کامل دارد، به گونهاي که هم خود اثر به صورت مستقل از ارزش بصري بالايي برخوردار است و هم در ارتباط با مخاطب کودک، آشنا و ملموس جلوه ميکند.
در مجموعه قصههاي کهن با شخصيتهايي ساده و صميمي روبهرو هستيم که يا کارهاي بزرگ ميکنند يا با عبرت گرفتن از اشتباهات کوچکشان، زمينه تحولات اساسي در زندگي خود و ديگران به وجود ميآورند.
در يکي از قسمتهاي اين مجموعه به نام «دزد جوانمرد» که برداشتي آزاد از گلستان سعدي است مخاطب با شاگرد ساده زرگري روبهرو ميشود به نام صفر که به علت مشکلات مالي قصد دارد با کمک دوستش شعبون دست به دزدي بزند.
با اين اوصاف وقتي سلمان، تاجر ثروتمند فرش، کيسه سکههاي خود را نزد او به امانت ميسپارد تا به حمام برود، صفر حتي با وجود وسوسههاي شعبون حاضر نميشود در اين امانت خيانت کند و نتيجه اين رفتار صحيح و اخلاقي او دستيافتن به پاداشي مهم و مصون ماندن از گزند عقرب سياهي است که سلمان آن را به عنوان نشانه در کيسه سکههاي خود قرار داده است.
اين حكايت يکي از نمونه داستانهاي آموزنده مجموعه قصههاي کهن است که به زباني شيوا و در قالب شخصيتهايي دوستداشتني و فضايي جذاب به مخاطب عرضه شده است.
يکي ديگر از ويژگيهاي مثبت مجموعه پويانمايي قصههاي کهن، حضور راوي در داستانهاي اين مجموعه است.
هرچند در بيشتر انيميشنهاي توليدشده با سبک و سياق قصههاي کهن، شاهد استفاده از اين تکنيک روايي بخصوص هستيم، اما فرق عمده اين مجموعه با نمونههاي مشابه، حضور بجا و به اندازه راوي در متن قصه است.
راوي با صداي صميمي و مهربان خود گاهي با کاراکترها شوخي ميکند، نکات مهم و اساسي را به ياد آنها ميآورد، گاهي شخصيتها را از انجام اعمال نادرست منع ميکند و حتي در مواقعي توسط کاراکترها به شوخي گرفته ميشود.
اين حضور تأثيرگذار سبب شده است راوي داستان در واقع خود به يکي از شخصيتهاي ثابت و دوستداشتني مجموعه تبديل شود، بعلاوه تا حدودي نيز بار طنز مجموعه به عهده اوست.
قصههاي کهن، داستان مردم عادي را روايت ميکند که رفتار و گفتار آنها فرهنگ عميق و غني ما را به وجود آورده است. داستانهايي فولکلور که قهرمانان آن هيچ ويژگي شاخص و بارزي ندارند.
با توجه به اين موضوع ميتوان گفت اين مجموعه در خلق کاراکترهاي خود موفق عمل کرده است. گلمراد، ننه قلي، صفر، شعبون و غيره همه نمونههايي از اين شخصيتهاي ساده و عامي هستند که بدون داشتن ويژگيهاي قهرمانگونه، بسترساز داستانهايي آموزنده ميشوند.
در واقع در اين نوع پويانماييها تمرکز اصلي سازندگان بر روايت صحيح و جذاب داستانهايي است که ارزش خود را مديون عناصر دراماتيک هستند نه قصههايي که به طور کامل بر ويژگيهاي خارقالعاده و غيرعادي شخصيت اصلي تکيه داشته و قهرمان در آنها نقش محوري و تعيينکننده دارد.
اين نوع نگاه به محتواي انيميشن در ساخت تعداد زيادي از پويانماييهاي توليد شده در چندسال اخير مورد توجه بوده است. حکايات شيرين، گنج مثنوي، ماجراهاي بهادر، بوستان سعدي و حتي مجموعه شکرستان از جمله اين نوع پويانماييها هستند.
ميتوان گفت قصههاي کهن با توجه به اهداف خود موفق عمل کرده است، چراکه علاوهبر برداشتهايي صحيح از داستانهاي عميق عاميانه توانسته است جذابيتهاي بصري لازم را نيز در بطن کار ايجاد كند.
يکي از ويژگيهاي محصولات پويانمايي با عنايت به مخاطبان آن که عمدتا کودکان و نوجوانان هستند، همواره الگوپردازي و هنجارسازي بوده است؛ ويژگي مهم و قابل توجهي که در روانشناسي تعليم و تربيت يکي از مهمترين عوامل تاثيرگذار در رشد شخصيت کودکان و نوجوانان به شمار ميآيد.
روانشناسان معتقدند با ارائه الگوهاي درست به فرزندانمان ميتوانيم آسيبهاي رواني آنها را اصلاح كنيم. با کمک کردن به کودکان و نوجوانان براي تخليه درست هيجانات احساسيشان ميتوانيم در سلامت رواني و آرامش روحي آنها موثر باشيم.
با ارضاي صحيح تمايلات فروخفته آنها که از طريق همذاتپنداري با قهرمانان قصههاي مصور امکانپذير است خواهيم توانست تاثير به سزايي در تعادل شخصيتي آنها داشته باشيم و روح و روانشان را از عقدههاي مخرب و ويرانگر بپيراييم.
توليدات پويانمايي از جمله مهمترين ابزارهاي آموزشي براي دستيابي به اين مهم به شمار ميآيند و بايد وجود آنها را در اين آشفتهبازار جذابيتهاي کاذب و بازيهاي رايانهاي مخرب، در حقيقت قدر دانست. امروزه کمتر ابزار آموزشي هست که براي کودکان و نوجوانان جذاب باشد و مورد قبول آنها واقع شود.
خوشبختانه رسانههاي تصويري همچون فيلم و سريال و انيميشن هنوز به صف عريض و طويل ابزارهاي آموزشي مطرود بچهها نپيوستهاند و ميتوان به آنها اميد داشت براي اينکه جايگزين روشهاي آموزشي گذشته شوند؛ روشهايي که کودکان و نوجوانان امروز از آنها سرخورده و گريزان هستند.
بهار عسگري