كسی كه با تمام توان به سمت خداوند در حركت باشد، تمام منافع هستی به سمت وی خواهد بود و بهرهمندی از شادی حقيقی يكی از منافع اين عالم است و تنها در سايه رفتن به سوی خداوند محقق میشود؛ لذا شاد بودن هدف نيست، بلكه هديهای الهی و نتيجه گامنهادن در مسير قرب الهی است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين دكتر محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد كتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، در دهمين نشست از سلسله نشستهای «آسيبشناسی عرفانهای كاذب» كه در سازمان فعاليتهای قرآنی دانشجويان كشور برگزار شد، به ايراد سخنرانی پرداخت.
اين استاد حوزه و دانشگاه با تأكيد بر اينكه يك لحظه زيستن در اين دنيا بدون خدا، مساوی با خسران مبين برای انسان است، اظهار كرد: در حقيقت زندگی بدون ياد خدا، چيزی جز ضايع كردن عمر نيست، همانكه در سوره مباركه عصر نيز به آن اشاره شده است، آنجا كه میفرمايد: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ؛ كه واقعا انسان دستخوش زيان است».
وی با اشاره به اينكه البته در سوره عصر نيز از ميان انسانهای زيانكار گروهی استثناء شدهاند، خاطرشان كرد: از ادامه آيات سوره مباركه عصر اينگونه بهدست میآيد كه هدف از زيستن انسان در اين دنيا احساس حضور خداوند است. ارزش زندگی در اين جهان در كنار خداوند نشستن است و اينكه هر لحظه انسان در تلاش باشد كه خود را به خالقش نزديك كند.
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: كسی كه با تمام توان و قدرت به سمت خداوند در حركت باشد، تمام منافع هستی به سمت وی خواهد بود كه يكی از منافع اين عالم بهرهمندی از احساسات لطيف و زيباست كه دو نمونه بارز آن «آرامش» و «شادی» در اين حيات است، يعنی كسی كه اينگونه زندگی كند به آرامش و شادی مطلق خواهد رسيد، اما اين آرامش در سايه رفتن به سوی خداوند محقق میشود، لذا شاد بودن هدف نيست، بلكه هديهای الهی است و نتيجه گام نهادن در راستای قرب الهی است.
فعالی در ادامه افزود: اگر شخصی تمام اعمال خود را در طی يك روز ليست كند، در نهايت به اين نكته خواهد رسيد كه تمام كارهای انسان در راستای تحقق زندگی مادی در اين دنيا است. حال سؤال اساسی اين خواهد بود كه آيا انسان برای كار و زندگی به اين دنيا آورده شده يا بهتر بگويم آيا انسان به دنيا آورده شده تا در اين جهان به بهتر زيستن بپردازد؟ آيا انسان آمده است تا «زندگی» كند يا «بندگی»؟
اين استاد حوزه و دانشگاه با تأكيد بر اينكه كسيكه در اين جهان تمام سعی خود را بر بندگی خداوند قرار میدهد از زندگی خويش دو نوع بهره میبرد، عنوان كرد: اولين بهره وی از زندگی اينكه بندگی خدای را بهجا آورده و به هدف خلقت خويش پاسخ مثبت داده است و دوم اينكه در اين جهان بهصورت واقعی و حقيقی زندگی كرده است. زندگی بیياد خداوند در جهان چيزی جز مُردن تدريجی نيست كه نام مستعار آن زندگی گذاشته شده است.
وی با بيان اينكه اگر كسی بخواهد تنها در اين جهان زندگی كند، از دو فقدان رنج خواهد برد، اظهار كرد: فقدان اول اينكه چنين شخصی زندگی مطلوب در اين جهان ندارد، ضمن اينكه از بندگی خالق هستی نيز محروم خواهد ماند. آيه شريفه «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) به اين مطلب اشاره دارد كه هرجا كه نام و ياد خداوند باشد، زندگی در آنجا بههمراه آرامش در جريان است و هر جا كه نام خداوند نباشد از آرامش بهرهای نيست.
فعالی ادامه داد: نكته جالب توجه اينكه كسيكه در اين دنيا با نام و ياد خدا زندگی میكند، در همين جهان به قلب سليم و سلامت درون دسترسی پيدا میكند. كسی كه در اين دنيا تصميم بگيرد به ندای خداوند مبنی بر عبادت الهی پاسخ مثبت دهد، از زندگی آرامی در دنيا بهره خواهد برد.
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه شادی در اين جهان نصيب كسی میشود كه از آرامش كافی برخوردار باشد، خاطرنشان كرد: بايد توجه داشت كه آرامش نيز مخصوص كسی است كه در راه بندگی و ياد خداوند باشد و بهسوی خالق هستی گام بردارد.
اين استاد حوزه و دانشگاه گفت: اگر فرض كنيم روزی خداوند به انسانها بگويد به سمت من بياييد، اما من هيچكدام از نيازهای شما را پاسخ نخواهم كرد، در اينصورت چند نفر از بندگان به سمت خداوند حركت خواهند كرد. حال بايد بررسی شود اگر ما به سمت خداوند در حركت باشيم، آيا مخلصانه در اين تكاپو خدا را میخوانيم يا اينكه بهدنبال منافع خود هستيم، به بيان سادهتر آيا انسان حقيقتاً به دنبال خداوند است يا «خدای مشكلگشا».
وی خاطرنشان كرد: حقيقت مطلب اين است كه اكثر انسانها كسی را میخواهند كه بتواند مشكلی از مشاكل ايشان را برطرف كند. حتی اگر فرض كنيم كه در عالم دو خدا وجود داشته باشد، يك خدای فرعی و يك خدای اصلی كه تمام مشكلات مردم توسط خدای فرعی برطرف میشود، در اين صورت آيا كسی كه دنبال خداوند اصلی خواهد رفت؟
فعالی با اشاره به يك بيت از سعدی ادامه داد: سعدی در داستان سلطان محمود و اياض چنين میگويد: خلاف طريقت بود كه اولياء/ تمنا كنند از خدا جز خدا. با تمام اين اوصاف میتوان چنين گفت كه هدف انسان از زيستن در اين دنيا تنها يك چيز است و آن اينكه با تمام قوا بهسوی خالق هستی بالا رود.
اين محقق و پژوهشگر در ادامه با اشاره به بحث شادی خاطرنشان كرد: اگر واژگانی كه در قرآن كريم به بحث شادی اشاره دارد بررسی شود، با دو واژه كليدی مواجه خواهيم شد. ابتدا واژه «فرح» و ديگری واژه «سرور». اگر به كليت اين دو واژه در آيات دقت شود متوجه میشويم كه واژه فرح به دو صورت در آيات ذكر شده است: فرح منفی و فرح مثبت.
فعالی با اشاره به آياتی كه واژه فرح در معنای منفی بهكار رفته است، اظهار كرد: آيه شريفه «حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً؛ تا هنگامىكه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم» عنوان میكند كه خداوند از انواع و اقسام نعمتهای دنيا به عدهای عطا میكند تا جايیكه سرمست نعمتهای خود میشوند و به شعف میرسند. وقتی انسان سرمست نعمتهای دنيوی شد، ناگاه خداوند میگويد: «أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً» يعنی به يكباره تمام اين داشتهها از وی گرفته میشود. البته اين حالت را تك تك ما نيز در زندگی تجربه كردهايم. لازم نيست انسان در اوج نعمت بهسر ببرد، بلكه هركس به اندازه روزهای شادی و سرور، روزهای تلخ در زندگی تجربه كرده است.
اين استاد حوزه و دانشگاه گفت: واژه فرح در رابطه با زندگی قارون نيز نازل شده است. هنگامی كه خداوند متعال میفرمايد: «إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِينَ؛ آنگاه كه قوم وى بدو گفتند شادى مكن كه خدا شادىكنندگان را دوست نمىدارد» البته بايد دقت داشت كه غير از شخص قارون در حال حاضر ما نيز قارونهای متعدد داريم، همچنين داشتههای قارون امروزه تنها بهصورت مال نيست، بلكه هر قارونی از يك نعمت الهی بهرهمند است، مثلاً برخی زيبايی زائد الوصفی دارند، برخی ديگر خوشاندام هستند، بعضی مال و ثروت دارند و برخی ديگر از قدرت بهرهمندند.
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: اگر انسانی به اين داشتههای خويش توجه كند، داشتههايش را در حد يك بت بپرستد، دل به داشتههای خود ببندد و در مجموع نسبت به داشتههای خود حالت فرح پيدا كند، حكم بعد از اين فرح «أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً» خواهد بود.
فعالی با اشاره به آيه ديگری از قرآن خاطرنشان كرد: خداوند در آيه ديگر به ذوق طبيعی و طبيعت كلی بشر اشاره میكند، آنجاكه میفرمايد: «إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا؛ ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانيم بدان شاد و سرمست گردد» اين آيه يكی از سنتها و قوانين الهی است كه به جنبه حيوانی بشر میپردازد.
وی افزود: اين آيه عنوان میكند كه انسانها در شرايط معمول و طبيعی هنگامیكه داشتههای خويش را حس میكنند، از داشتههای خويش خوشحال میشود و لذت میبرد. در اين هنگام سنت «أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً» اتفاق خواهد افتاد كه اسم اين كار در سنت الهی «استدراج» است. از مجموع اين آيات اينگونه بهدست میآيد كه فرح در اين محدوده امر مثبتی محسوب نمیشود.
اين استاد حوزه و دانشگاه با بيان اينكه در ميان آيات قرآن واژه فرح در معنای مثبت نيز بهكار رفته است، اما غالباً واژه فرح در معنای منفی استفاده میشود، عنوان كرد: از جمله آياتی كه در آن واژه فرح به معنی و مفهوم مثبت اشاره دارد آيه « قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ؛ گو به فضل و رحمتخداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مىآورند بهتر است»(يونس/58) به اين فرح، فرح آسمانی گفته میشود كه در مقابل فرح زمينی و وابسته قرار دارد.
فعالی ادامه داد: شادی مثبت و حقيقی در اين عالم برای انسان اينگونه كسب میشود كه نگاه انسان به داشتههايش نگاه تملكی نباشد، بلكه نگاهی امانتدارانه باشد. انسان بايد هميشه اينگونه بينديشد كه خداوند نعمتهايی را در اختيار او قرار داده تا او در اختيار ديگران بگذارد. نام اين عمل در دستور اسلامی «بخشش» است. بنابراين شادی روزافزون انسان اينگونه كسب میشود كه انسان هر چه بيشتر در جريان بخشش نسبت به مخلوقات خداوند قرار گيرد، به تعيير ديگر میتوان گفت شادی حقيقی در اين است كه خداوند به دست انسان روزی ديگر مخلوقات را بدهد.
وی با اشاره به اينكه خداوند خود را با نامی به انسانها معرفی كرده كه دوست دارد انسانها همانگونه باشند، اظهار كرد: در حقيقت خداوند خود را با عنوان «رحمان» و «رحيم» به انسانها معرفی كرده؛ به اين معنا كه كار من در اين عالم بخشش است، ای انسان تو نيز مانند من باش. در ميان جملات مولای متقيان حضرت علی(ع) نيز در نهج البلاغه و غررالحكم بهگونههای مختلف عنوان شده كه «شادی مؤمن در شاد كردن ديگران است».
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه واژه سرور نيز دو جهت مثبت و منفی دارد، خاطرنشان كرد: البته اغلب واژه فرح در قرآن در معنای منفی بهكار رفته و دفعات اندكی اين واژه در آيات قرآن به معنای مثبت استفاده شده است. اين در حالی است كه اين مطلب در رابطه با سرور صدق نمیكند. تقريباً میتوان گفت كه پنجاه درصد از استعمال واژه سرور در معنای مثبت و نيمی ديگر از آن در معنای منفی استفاده شده است. در مجموع از مباحث پيشين اينگونه استفاده میشود كه شادمانه بودن در اين جهان اگر از طريق اصول آن ايجاد شود، امر مثبتی خواهد بود.
با نگاه فلسفی متوجه میشويم كه مهمترين علت شاد بودن انسان در اين دنيا «دارا بودن» است؛ يعنی كسی كه چيزیهای مختلفی در زندگی خود دارد در كمال سرور و شادی زندگی میكند، البته منظور از داشتن تنها داشتن حقيقی نيست، بلكه كسی كه احساس میكند كه چيزی دارد نيز احساس شادی میكند.
اين استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اينكه «شادترين» موجودات در عالم هستی خداوند است، اظهار كرد: علت اين مطلب آن است كه خداوند «داراترين» موجودات است. ابن سينا در نمط نهم اشارات، بخش مقامات العارفين اشاره میكند كه با بهجتترين و شادترين موجود در عالم هستی، داراترين آنهاست. حال بايد دقت كرد تنها راه شاد بودن نيز رفتن به سمت شادترين وجود عالم هستی است. در حقيقت هر كس بخواهد در اين دنيا شادمانه زندگی كند، تنها يك راه دارد و آن رفتن به سوی خالق شادیهاست.
وی ادامه داد: بنابراين در اين روش میتوان تمام انواع روشهای شاد زيستن را به كناری نهاد و تنها روش رفتن به سوی شادترين وجود عالم هستی را برگزيد. هر كس به سوی شادترين وجود عالم هستی گام بردارد، روز به روز شادتر میشود؛ بنابراين عارف و مؤمن شاد زندگی میكنند، همانگونه كه بوعلی نيز در نمط نهم كتاب اشارات اشاره میكند عارف بسيار شاد، خوشرو، اهل تبسم و بذلهگو است.
اين محقق و پژوهشگر عنوان كرد: البته بايد دقت كرد كه شاد بودن انسان در عالم يكی از اصول اين جهان محسوب میشود، اما هدف از خلقت انسان در اين عالم رفتن به سوی خداوند است و شاد بودن يكی از بهرههای اين هدف محسوب میشود. رفتن به سوی خالق هستی كه هدف اين عالم محسوب میشود، همان عرفان ناب است. البته در عرفان شادی هست، اما «عرفان ناب صرفاً شادی نيست، همانگونه كه عرفان عشق نيست، اما در معرفت است كه عارف به اوج عشق میرسد».
فعالی در پايان اشاره كرد: حال سؤال اساسی اين خواهد بود كه آيا واقعاً غم در اين عالم جايگاهی دارد؟ از نظر اصولی غم در دنيا جايگاهی ندارد مگر در دو مورد: اول اندوه در جايی كه ديگران نمیفهمند و انسان از عدم هدايت ديگران غصه میخورد. اين غم در اصل همان غم مصائب اوليای خداوند است و دومين غم در اين عالم غم دور بودن از غريب عالم است. اصطلاحاً به اين غم، غم هجران گفته میشود، اما كسی كه در مسير نزديكی با خدا باشد بيم و اندوهی ندارد. «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ؛ آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين ميشوند».