جام جم آنلاين: گوشي همراه زن زنگ ميخورد، آن را ازكيفش درميآورد و جواب ميدهد. از پشت سيل امواج، انگار از فرسنگها دور صداي مردي را ميشنود كه ميگويد: خانم پسرتان تصادف كرده اما نگران نباشيد. ما شماره شما را از داخل موبايلش پيدا كرديم.
مادر وحشتزده و بغضآلود از او مشخصات بيمارستان را ميگيرد و به سمت مسير ميدود.
كمي آن طرفتر 2 كودك ايستاده كنار هم در صف اتوبوس گوشيهايشان را روشن ميكنند، پنهان از چشم بزرگترها صفحهاي را به هم نشان ميدهند، در گوش هم پچپچ ميكنند و ميخندند و دانشجويي حيران ميان 2 مشاهده، به تحقيق خود فكر ميكند كدام يك براي كودكان و نوجوانان بهتر است؛ موبايل داشتن يا نداشتن؟
***
دخترك گريهكنان پايش را برزمين ميكوبد و ميگويد: من آن گوشي را ميخواهم.
مادر با استيصال دختر كوچكش را نگاه ميكند. خود را در اين بحث مادر و فرزندي وارد ميكنم و از دخترك ميپرسم: دختر كوچولو براي چه موبايل ميخواهي؟
دخترك كه چشمانش چون گودالي پر از آب شده است، صادقانه ميگويد: چون همه دوستانم دارند، اما مامانم گوشي خودش را به من داده و من خجالت ميكشم آن گوشي درب و داغان را نشان دوستانم بدهم.
مادر زمزمهكنان ميگويد: درب و داغان نيست، فقط ديگر مد نيست.
به سوي مادر برميگردم و ميپرسم: شما موافقيد دخترتان در اين سن گوشي همراه داشته باشد؟
مادرشانههايش را بالا مياندازد و ميگويد: براي من فرقي ندارد اما پدرش مخالف است و ميگويد،گوشي خريدن براي بچه 10ساله پول دور ريختن است.
دوباره صداي گريه دخترك بلند ميشود.
ـ بابا مرا دوست ندارد.
مادر براي نوازش كودك جلو ميرود و بحث اينگونه خاتمه مييابد.
روي سنگفرشهاي پاساژ قدم ميزنم و از كنار مغازههايي ميگذرم كه پر از گوشيهاي همراه است. مغازههايي كه مانند جعبههاي مدادرنگي پر از رنگاند. با خودم فكر ميكنم كودكان تكنولوژيهاي اين گوشيها را بيشتر از والدينشان ميدانند و شايد حق داشته باشند كه گوشيهاي پيشرفتهتري داشته باشند، اما مسالهاي كه والدين را آزار ميدهد، گوشيهاي پيشرفته نيست، محتواي آن است، محتوايي كه بهشدت از آن وحشت دارند. از پشت ويترين مغازه و از ميان انبوه گوشيهاي گوناگون نگاهم به زني ميافتد كه با پسر كوچكي سرگرم انتخاب گوشي همراه هستند و انگار از تفاهمي كه ميانشان برقرار است، خرسندند. زن خوشبرخورد است و وقتي كه درباره پسرش با او صحبت ميكنم، لبخندش عميقتر ميشود. ميگويم: چند سال است كه پسرتان موبايل دارد؟
ـ 5 سال؛ از 8 سالگي.
ـ خودش گوشي ميخواهد؟
ـ بله خودش كه خيلي دوست دارد، اما راستش من هم موافقم، به خاطر اينكه اگر از كلاس زبان دير ميآيد، راحت بتواند مرا مطلع كند، بعد هم اينكه اين طوري بهتر ميتوانم كنترلش كنم.
به گوشي همراه در دست پسرش اشاره ميكنم و ميپرسم: براي انتخاب گوشي باهم مشكلي نداريد؟
نكته: كارشناسان توصيه ميكنند دستكم براي كودكانتان گوشي ساده بخريد تا امكان بالقوه آن براي بازيهاي رايانهاي و محتويات غيراخلاقي كم باشد
زن به پسرش كه دورتر از ما مشغول صحبت با فروشنده است و از او درباره نحوه كار گوشي تازهاش ميپرسد نگاه ميكند، صدايش را پايينترميآورد و ميگويد: نه. خودم انتخاب ميكنم البته حميد خيلي دوست دارد كه گوشياش مثل همكلاسيهايش باشد اما من قانعش كردم كه فقط اين مقدار ميتوانم هزينه كنم.
زن ميانسالي كه كنارمان ايستاده است و در حين انتظار براي تعمير گوشياش صحبتهايمان را ميشنود با لحن خواهرانهاي به زن جوان ميگويد: اما عزيزم از من به شما نصيحت پسر معصومت را از حالا با اين وسايل آشنا نكن.
زن ناراضي ميگويد: اما بالاخره كه چي؟ دنياي امروز اقتضا ميكند كه بچهها كار با اين وسايل را ياد بگيرند.
زن ميانسال ميگويد: حالا نه، حالا زود است. من خودم پسر14سالهاي دارم كه تا همين 6 ماه پيش در برابرش مقاومت كردم و برخلاف خواستهاش برايش گوشي نخريدم اما حالا كه مجبور شدم مرتب مطالب گوشياش را چك ميكنم. آهي ميكشد و ميگويد: دنياي بدي است چه بياخلاقيهايي كه با همين بلوتوث و پيامك سريع رواج پيدا ميكند. ناراحتكنندهتر اين كه اين بياخلاقيها براي فرهنگ ما نيست. ما بچههايمان را اينطور بار نياوردهايم.
بهراستي كدام يك درست ميگفتند؛ آن زن جواني كه با شوق براي نوجوان خود موبايل ميخريد يا آن زن ميانسالي كه تجربهاش ميگفت وسايل مدرن امروز، معصوميت كودكانمان را به ورطه نابودي ميكشاند؟
دوسوي يك واقعيت
از كنار مغازههاي پرزرق و برق ميگذرم و به دوسوي يك واقعيت ميانديشم؛ واقعيتي كه در برابر خانوادههايمان دوراهي طويل در بستري از ترديد ميگسترد و ما ايستاده در آغاز اين دوراهي به پايان آن ميانديشيم و ميدانيم كه اجتماع چون درس حساب نتيجه يكساني دربرنخواهد داشت كه به مانند فرمولي از خوشبختي براي يكديگر تجويز كنيم و تلختر اينكه هر دو زن درست ميگفتند و هر دو آينده را نميدانستند، آيندهاي كه امروز اينگونه است زودتر از آنكه ما به سمتش برويم او ميآيد و ما را ميبلعد و ما سرسپرده، سرگردان يا سرافراز به انتظار فردايي نشستهايم كه بيش از والدين در تربيت فرزندانمان سهم دارد، اما وقتي از زهرا اصغرپور، كارشناس ارشد مطالعات خانواده و مشاور درباره موبايل و داشتن و نداشتن آن پرسيدم، اين طور پاسخ داد: تلفن همراه مزايا و معايبي دارد مزايايش اين است كه وقتي كودكانمان از ما دور هستند ما ميتوانيم با استفاده از موبايل از وضعيت آنان مطلع شويم كه اين بيشتر مناسب حال مادران مضطربي است كه حساسيت زيادي روي بچههايشان دارند يا مادران كارمند كه كمتر كنار فرزندان خود هستند، اما تلفن همراه معايبي هم دارد، گاهي بلوتوثها و پيامكها، محتواي غيراخلاقي دارند كه موجب بلوغ زودرس در كودكان و نوجوانان ميشود. تجربههاي مشاورهها نشان ميدهد بسياري از دوستيها با جنس مخالف با موبايل، آن هم درسن بلوغ كه دوران بسيار حساسي است به وجود ميآيد و از آنجا كه در اين دوران، بلوغ جنسي زودتر از بلوغ فكري اتفاق ميافتد، فرد آسيب زيادي ميبيند اما يكي ديگر از معايب مهم موبايل اين است كه گوشيهاي همراه، كودكان را از بازيهاي مهيج طبيعي دور ميكند. بازي يكي از عوامل مهم در رشد خلاقيت كودك است اما موبايل و بازيهاي رايانهاي آن، فرصت رشد خلاقيت را از كودكان ميگيرد چون كودكان ترجيح ميدهند گوشهاي بنشينند و با گوشيهايشان بازي كنند.
از اصغرپور ميپرسم: پس چه بايد كرد؟
او جواب ميدهد: توصيه ما اين است كه در صورت تهيه موبايل براي كودكان، گوشيهاي ساده در نظر گرفته شود. گوشيهايي كه امكان بالقوه براي بازيهاي رايانهاي و محتويات غيراخلاقي نداشته باشد.
بيرون كه ميآيم به صحبتهاي مشاور فكر ميكنم. تكنولوژي و سرگرميهاي مصنوعياش فرصت سرگرميهاي گروهي را از كودكان گرفته است. دنياي امروز دنياي فردگرايي است، دنياي تنهاييهاست و واقعيت اينجاست كه كودكانمان رايانه و موبايل شخصيشان را بيشتر از توپ فوتبالشان دوست دارند توپي كه برخلاف موبايل كه كاملا شخصي است ميتواند پابهپاي انبوهي از كودكان در كوچههاي خاكي بدود، سروصدا راه بيندازد، شيشهها را بشكند و والدين امروز را كه در مشغلههايشان غرق هستند، كلافه كند اما كودكانمان از موبايل و اينترنت اين هداياي ارتباطي دنياي مدرن استفاده ميكنند چون ديگر نه شرايط و نه حتي علاقه كودكان قديم را براي بازيهاي قديمي و طبيعي ندارند. آنها ميخواهند با اين پيشكش عصر ارتباطات اندكي از گستره تنهاييشان را بپوشانند، با موبايلشان موسيقيهاي شاد گوش دهند تا اضطراب امتحان فردايشان را از ياد ببرند، پيامك ميزنند تا با كسي حرف زده باشند، شمارههاي ناآشنا را ميگيرند تا به تعداد دوستان اندكشان بيفزايند و آنقدر بازيهاي مصنوعي ميكنند تا پدر و مادرشان خسته از كار روزانه برگردند. اين والدين اگرچه ميدانند اما فرصت زيادي ندارند كه اين حكايت غريب را به كودكانشان توضيح دهند. آنها ميدانند كه كودكانشان آنقدر شيفته وسايل ارتباطي شدهاند كه خود ارتباط و چگونگياش را ازياد بردهاند.
فرشته اثنيعشري / جامجم