ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391     |     کد : 35882

عدم لبيك به دعوت علی(ع) حجت حضرت است نه دليل بر عدم حقانيتش

مظلوميت دليل بر عدم حقانيت نيست. تنها به اين علت كه اهل حق كم هستند، نبايد انسان مسير حق را ناحق بپندارد.

مظلوميت دليل بر عدم حقانيت نيست. تنها به اين علت كه اهل حق كم هستند، نبايد انسان مسير حق را ناحق بپندارد. حق و باطل از نگاه قرآن ارتباطی با كثرت و قلت افراد آن ندارد. در قرآن بسيار بيان شده كه انبيای الهی در كمال مظلوميت و تنهايی واقع می‌شدند. عدم لبيك مسلمانان به دعوت حضرت علی(ع) حجت حضرت محسوب می‌شود، نه اين‌كه دليلی باشد بر عدم حقانيتش.

حجت‌الاسلام و المسلمين مهدی رستم‌نژاد، عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمية، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با بيان اين‌كه نامه‌های متعددی معاويه به حضرت علی(ع) نگاشته و حضرت به آنها پاسخ داده‌اند، اظهار كرد: شريف رضی اين نامه‌ها و پاسخ‌های اميرالمؤمنين(ع) به معاويه را در كتاب نهج‌البلاغه آورده است.

عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمية با بيان اين‌كه در يكی از نامه‌هايی كه معاويه به حضرت امير(ع) ارسال كرده و ابن ابی‌الحديد معتزلی در شرح نهج‌البلاغه جلد دوم صفحه 47 اين نامه را آورده و شرح كرده است، خاطرنشان كرد: اين بيان مشخص می‌كند كه در زمان ابن ابی‌الحديد اين نامه از جمله نامه‌های مشهور معاويه به حساب می‌آمده است.

رستم‌نژاد عنوان كرد: ابن ابی‌الحديد در ابتدای شرح خود آورده است كه «و من كتاب معاويه المشهور الی علی بن ابی‌طالب و عهدك امس تحمل قصيدة بيتك ليلا علی حمار و يداك فی يدی ابنيك الحسن و الحسين يوم بويع ابوبكر الصديق فلم تدع احدا من اهل بدر و السوابق الا دعوتهم الی نفسك و مشيت اليهم بامرأتك و ادليت اليهم بابنيك و استنصرتهم علی صاحب رسول‏الله(ص)، فلم يجبك منهم الی اربعة او خمسة و لعمری لو كنت محقاً لاجابوك و لكنك ادعيت باطلاً و قلت ما لا يعرف و رمت ما لا يدرك و مهما نسيت فلا انسی قولك لابی‏سفيان، حركك و هيجك: لو وجدت اربعين ذوی عزم منهم لناهضت القوم».

اين محقق و پژوهشگر گفت: در اين نامه معاويه به حضرت علی(ع) می‌نويسد كه اگر تو بر حق بودی تا اين اندازه تنها نمی‌ماندی، زيرا تو همسر را شبانه سوار بر مركبی می‌كردی و دست دو فرزندت را می‌گرفتی و به‌سوی خانه انصار و اهل بدر می‌رفتی و حال اين‌كه هيچ‌كسی تو را اجابت نكرد.

وی با اشاره به عبارت «فلم يجبك منهم الی اربعة او خمسة و لعمری لو كنت محقا لاجابوك و لكنك ادعيت باطلا» افزود: معاويه قصد دارد تا از اين مطلب در جهت ناحق بودن حضرت علی(ع) استفاده كند، ضمن اين‌كه معاويه در نامه‌ای ديگر خطاب به حضرت عنوان می‌كند كه «تو را همچون انسانی بسته به‌ سوی بيعت بردند، در حالی‌ كه تنها بودی و هيچ‌كدام از مسلمين از تو به دفاع برنخاستند».

رستم‌نژاد با بيان اين‌كه بهترين جواب به معاويه را حضرت علی(ع) عنوان كردند، افزود: حضرت علی(ع) در پاسخ به معاويه ـ و به حق كه پاسخ به‌جايی است ـ چنين می‌نگارند: «وَ لَعَمْرُ اَللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ وَ مَا عَلَى اَلْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَةٍ فِی أَنْ یَكُونَ مَظْلُوماً مَا لَمْ یَكُنْ شَاكّاً فِی دِينِهِ وَ لاَ مُرْتَاباً بِیَقِينِهِ وَ هَذِهِ حُجَّتِی إِلَى غَیْرِكَ قَصْدُهَا وَ لَكِنِّی أَطْلَقْتُ لَكَ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا سَنَحَ مِنْ ذِكْرِهَا؛ به خدا سوگند، خواستى مرا نكوهش كنى ولى ستودى. خواستى مرا رسوا سازى، خود را رسوا ساختى. مسلمان را چه نقصان كه بر او ستم رود، هرگاه در دين خود به شك نيفتد و يقينش به ترديد نيالايد. قصد من از بيان اين سخنان اقامه حجت و دليل براى چون تویى نيست، اين شمه‏ اى است كه به‌ خاطر آمد و آن را اظهار داشتم.»

عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمية ادامه داد: حضرت در پاسخ به معاويه می‌فرمايند كه به خدا قسم خواستی مرا رسوا كنی اما خود رسوا شدی، زيرا بر مسلمان ايرادی نيست كه مظلوم واقع شود، تا زمانی كه در دين خود شك نداشته باشد. از نظر اسلام، همان‌طور كه آيات قرآن نيز اشاره دارند، كثرت دليل بر حق بودن كسی نيست. از منظر قرآنی ره‌پويان حق گاه تنهای تنها هستند، همان‌طور كه قرآن از تنهايی حضرت نوح(ع) در ميان قومش ياد می‌كند كه بعد از گذشت 950 سال تنها عده‌ای انگشت‌شمار به وی ايمان آوردند.

اين مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به سخن پيامبر اكرم(ص) كه در مورد حضرت علی(ع) فرمودند: «انت منی بمنزلة هارون من موسی» عنوان كرد: هنگامی‌كه حضرت موسی(ع) به كوه طور رفت، قوم بنی اسرائيل دست از دين خود كشيدند و هارون را تنها و مظلوم در ميان قوم رها كردند.

وی با اشاره به خشم حضرت موسی(ع) از اين واقعه و پاسخ حضرت هارون(ع) اظهار كرد: هارون(ع) در برابر موسی(ع) گفت: «قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَكَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ [هارون] گفت اى فرزند مادرم اين قوم مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند پس مرا دشمن‏شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده».(اعراف/150)

اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اين‌كه با توجه به آيه فوق مظلوميت دليل بر عدم حقانيت نيست، اظهار كرد: حضرت علی(ع) نيز خود می‌فرمايند «ایّها النّاس! لا تستوحشوا فی طريق الهدی لقلة اهله» تنها به علت اين‌كه اهل حق كم هستند، نبايد انسان مسير حق را ناحق بپندارد. حق و باطل از نگاه قرآن ارتباطی با كثرت و قلت افراد آن ندارد، ضمن اين‌كه ممكن است مسلمانی حق باشد، اما مظلوم واقع شده باشد.

عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمية با بيان اين‌كه مظلوميت عيبی بر مسلمان نيست، عنوان كرد: در قرآن بسيار بيان شده كه انبيای الهی در كمال مظلوميت و تنهايی واقع می‌شدند و حتی در اين مظلوميت كشته می‌شدند «وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ؛ و پيامبران را بناحق مى‏كشتند».

رستم‌نژاد با اشاره به بيان حضرت كه فرمودند «وَ هَذِهِ حُجَّتِی إِلَى غَیْرِكَ»، تصريح كرد: عدم لبيك مسلمانان به دعوت حضرت علی(ع) حجت ايشان محسوب می‌شود، نه اين‌كه دليلی باشد بر عدم حقانيتشان. اگر مسلمانی مظلوم واقع شود عيبی بر او نيست بلكه ذم بر كسانی وارد است كه حق وی را پايمال كرده‌اند. لذا از منظر عقلانی و مبانی قرآنی اين مطلب قابل استفاده بر عليه امير مؤمنان(ع) نيست.


نوشته شده در   پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode