عضو هيئت علمی دانشگاه تهران با بيان اينكه ترويج خرافهگرايی در اثر عدم تعقل بوده و خسارتهای فراوانی را متوجه عموم جامعه میكند، عنوان كرد: تبيين عقلانی دين مانع ترويج خرافهگرايی است.
حجتالاسلام والمسلمين محمدرضا رضوانطلب، عضو هيئت علمی دانشكده الهيات دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، با بيان اينكه ترويج خرافهگرايی در اثر عدم تعقل است و خسارتهای فراوانی را متوجه عموم جامعه میكند، عنوان كرد: اينكه میگوييم عقلانيت را بيشتر ترويج كنيم، برای اين است كه عامه مردم را ازخرافات جدا كنيم و اين همه تكيه بر خواب و خوابنمايی در جلسات و منابر و امثال اينها نداشته باشيم.
اين محقق و پژوهشگر علوم اسلامی بيان كرد: اگرچه بخش زيادی از حيات بشری را رؤيا تشكيل میدهد و رؤيا بدون اينكه حامل پيام باشد و يك نقش مهمی را در زندگی انسان اجرا كند، نمیتواند تفسير شود، ولی افراط در خوابنمايی و خوابگرايی، زندگی امروز ما و باورهای دينی را با مشكلاتی مواجه كرده است.
وی در پاسخ به اين سؤال كه اين عقلی كه شما میگوييد بايد ترويجش دهيم و بايد اصول عقائدمان را بر اساس آن قرار دهيم چه نوع عقلی است؟ عنوان كرد: معمولاً افراد عقل را شخصیسازی میكنند و میگويند عقل من، عقل حسن و عقل فلانی، اين اصلاً عقل نيست و نبايد عقل به حساب آيد.
عضو هيئت علمی دانشكده الهيات دانشگاه تهران تصريح كرد: پيمانههای عقل ما علاوه بر اينكه حاوی عقل است، دربردارنده وهم و هوی نيز هست و معمولاً خيلی از چيزهايی كه ما فكر میكنيم كه حاصل عقل ماست نتيجه و خروجی آن قسمت وهم و هوی است كه سليقهها و ذائقههای شخصی ما در آن دخيل شده و خيال میكنيم كه عقل است.
حجتالاسلام رضوانطلب:
عقل میگويد منفعتی برای خدا در زندگی ما تصور نمیشود و جهل و تاريكی هم در او راه ندارد و نمیشود او چيزی را غلط تشخيص دهد؛ پس هرچه او میگويد درست و صحيح است و غير او هر چيز ديگر و هر ندای ديگری سقوط است؛ بنابراين عقل صحيح ما را به سمت عصيان راهنمايی نمیكند
اين محقق و پژوهشگر علوم اسلامی با بيان اينكه نبايد عقل ما معيار تشخيص باشد؛ چراكه عقل بشر ناقص است و همه چيز با چنين عقلی قابل تفسير و تعبير نيست، بيان كرد: سهم و حظ ما از عقل خيلی ناقص است و اينكه ما میگوييم عقل، يعنی عقول جمعی و متعاضد، عقول نابشده و عقول مصون از شائبه، نه عقلی كه همه چيز در آن با يك ذره عقل آميخته شده باشد.
رضوانطلب در تبيين اين مطلب كه كدام عقل میتواند ملاك و معيار واقع شود، عنوان كرد: عقلی كه ما گفتيم میتواند به عنوان معيار قرارگيرد، عقول متعاضد است؛ يعنی چيزی كه عقلای عالم برآن تسالم دارند، راهی، حرفی، قاعدهای، منطق و گفتمانی كه مورد تأييد عقلای عالم است، نه اينكه هر كسی عقل خودش را معيار قرار دهد؛ زيرا وقتی كه عقل را فردی و شخصیسازی كرديم ديگر عقل نيست بلكه سليقه است كه ما اسمش را عقل گذاشتهايم.
وی در جواب اينكه آيا ممكن است عقل در مسير عصيان خدا قدم بردارد؟ گفت: انسان به وسيله عقل، منافع خودش را اندازهگيری میكند و عقل شاخص اين است كه منفعت كجاست و مسلماً منفعت انسان در همين زندگی مادی، درگير شدن با قدرتی كه نمیتوانيم برخلاف آن كاری كنيم، نيست و هرچند كه مادی فكر كنيم، عقل اجازه چنين كاری را صادر نمیكند.
وی افزود: ما بايد از طريق عقل با قدرت قاهر خلقت كنار بياييم و خودمان را با آن تطبيق بدهيم؛ لذا اين عقل طبيعتاً ما را به درگيری و عصيان در برابر خدا هدايت نمیكند، خصوصاً اينكه میبينيم خداوند متعال از موضع قهر و زورگوئی به ما دستور نمیدهد بلكه از موضع رحمت ما را راهنمايی میكند؛ يعنی صلاح ما در اين است و بايد اينطوری به آن نگاه كنيم. هر چيزی را كه او نگفته است برای منافع ما يك جهنم و دره سقوط است؛ چراكه هر چه شاهراه بوده برای ما نشان داده است و عقل اين را میگويد.
رضوانطلب در پايان سخنان خود اظهار كرد: عقل میگويد منفعتی برای خدا در زندگی ما تصور نمیشود و جهل و تاريكی هم در او راه ندارد و نمیشود او چيزی را غلط تشخيص دهد؛ پس هرچه او میگويد درست و صحيح است و غير او هر چيز ديگر و هر ندای ديگری سقوط است؛ بنابراين عقل صحيح ما را به سمت عصيان راهنمايی نمیكند.