ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 8 فروردين 1391     |     کد : 34607

بايسته‌هاي سياستگذاري براي خانواده

اگر چه هر عضو خانواده به عنوان فرد انساني و از حيث نقشي كه در خانواده دارد، داراي حقوقي است، اما همگان اذعان دارند كه آنچه خانواده را پيش مي‌راند حاكميت اخلاق و عاطفه است.

جام جم آنلاين: اگر چه هر عضو خانواده به عنوان فرد انساني و از حيث نقشي كه در خانواده دارد، داراي حقوقي است، اما همگان اذعان دارند كه آنچه خانواده را پيش مي‌راند حاكميت اخلاق و عاطفه است. به‌ اين ‌ترتيب، آموزش حقوق يكطرفه، بدون بيان حقوق طرف مقابل و تكاليف هر دو نسبت به يكديگر منجر به درگيري همسران و اعضاي خانواده شده و سلامت خانواده را به خطر خواهد انداخت.
خانواده‌ از منظر اسلام داراي ارزش و اهميت ويژه‌اي بوده و داراي كاركردهاي منحصر‌به‌فردي‌ ‌است كه بعضا قابل واگذاري به ديگر نهادها نيست و اهميت خانواده تا جايي‌ است كه صلاح و فساد جامعه را در گرو آن دانسته‌اند.


اين نكته با توجه به تأكيد اسلام بر بنيان خانواده و آنچه در جريان مناسبات خانوادگي به فرزندان انتقال داده مي‌شود قابل تاييد ‌است.

در نگاه اسلامي خانواده داراي هويتي جدا از افراد تشكيل‌دهنده آن ‌است و حفاظت از اين نهاد و تضمين سلامت آن بر صلاح زن و مرد تشكيل‌دهنده آن مقدم ‌است.

اين مهم از آن جهت است كه خانواده به عنوان يك كل داراي كاركردهايي‌ است كه از عهده خانواده‌هاي تك‌سرپرست (زن و مرد) برنخواهد آمد.



آنچه خانواده را از ديگر نهادهاي مشابه (مانند رسانه و آموزش و پرورش) متمايز مي‌كند كاركردهايي ‌است كه خانواده، آن را در ضمن مناسبات همسران و تربيت فرزندان ارائه مي‌كند.

كاركردهاي خانواده را به اختصار مي‌توان به طريق ذيل برشمرد:



1ـ باورها و اصول اوليه ذهني افراد در خانواده شكل مي‌گيرد. اين امر در سايه توجه والدين به انتقال ارزش‌ها به فرزندان انجام شده و سپس در عرصه اجتماع به كار گرفته مي‌شود.



2ـ ارتباطات خانوادگي مستمر، درازمدت و چهره به چهره كه براساس شناخت ويژگي‌هاي افراد انجام مي‌شود در امر تربيت تاثيرات مثبت دارد. اين امر خلاف ويژگي تربيتي نظام‌هاي آموزشي است كه براساس بخشنامه و قراردادها و بدون توجه به تفاوت‌هاي فردي افراد انجام مي‌‌گيرد. نتيجه چنين برخوردي در خانواده ايجاد شخصيت مستقلي‌است كه با تمام معايب و نقاط قوت مورد علاقه والدين است.



3ـ خانواده مهم‌ترين نهادي است كه اراده آزاد در آن جريان دارد. در امور و ارتباطات درون خانوادگي دوروريي و نفاق مطرح نيست. اين ويژگي سبب مي‌شود كه افراد بتوانند در خانواده فارغ از قضاوت‌ها خود را به معرض نمايش‌گذارد.



4ـ خانواده مكاني ‌است كه تربيت جامع در آن صورت مي‌گيرد. تربيت دانشي، اخلاقي،‌ جنسي‌ و سياسي همه در خانواده و در كنار هم انجام مي‌شود. پدر و مادر كه حمايت‌گر اقتصادي هستند فرد را تربيت مي‌كنند. بنابراين فرد تربيت‌كننده، ناظر،‌ محافظ، مراقب و پشتيبان نيز هست. اين امور فرآيند تربيت را معناپذير و موثر مي‌كنند.



5ـ حساسيت موجود در انتقال ارزش‌ها، در خانواده بيش از هر نهاد ديگري‌ است. بنابراين آنجا كه وظيفه نهادهاي آموزشي به بيان شرط بلاغت محدود مي‌شود، خانواده به دليل گره خوردن ارتباط اقتصادي، عاطفي ‌و اجتماعي (آبرويي) آنها با فرزندان، حساسيت ويژه‌ در انتقال صحيح ارزش‌ها دارد.



6ـ از جمله حساسيت‌هاي خانواده سالمِ مسلمان، انتقال ارزش‌ها و آموزش نقش‌هاي متناسب با جنسيت فرزندان است. در چنين خانواده‌اي مطابق تعاليم اسلامي، از هر جنس انتظار خاصي مي‌رود و برابري در ارزش و احترام به هر دو جنس تلقي مي‌شود نه در يكساني نقش‌ها و فعاليت‌ها.



7ـ كاركرد سياسي خانواده در پرورش خصوصياتي مانند تساهل و تسامح، اخلاق پذيرش و مدارا، تفهيمِ تولي و تبري با احترام به نظام سلسله مراتبي در خانواده نمايان‌ است.



8ـ انجام وظايف مذكور در حوزه خانواده سبب‌ مي‌شود كه مطالبات نسل آتي تعديل و مديريت شود. توجه به تربيت متمايز و هدفمند دختران و پسران در خانواده، آنان را آماده پذيرش نقش‌هاي خانوادگي و اجتماعي خود كرده و از هدر رفتن توان و سرمايه نسل جوان در مطالبه خواسته‌هاي غيرواقعي و غيرمنطبق با فلسفه وجودي‌شان جلوگيري خواهد كرد. همچنين آموزش تلاش و صبر و توكل بر خوداتكايي فرد در عرصه جامعه بر استقلال و عدم وابستگي به نهادهاي دولتي انجاميده و بار حكومت را سبك‌تر خواهد كرد.



چنين ديدگاهي به خانواده و آثار آن نشان‌دهنده آن است كه خانواده نهادي است كه ‌بايد فراتر از مصلحت فردي افراد درنظر گرفته شود. برخورد جزئي (فردي) با خانواده به ‌صورت تأمين مصلحت زن، شوهر يا فرزندان قادر به تأمين مصلحت خانواده نيست. همچنان‌كه نبود وجود نگاه مستقل به خانواده در سياست‌گذاري‌ها و اكتفا به چند بند و ماده براي حمايت از خانواده بي‌فايده خواهد بود.



نگاه فردي به خانواده، آن‌ را از كليت خارج كرده و مصلحت يكي از اعضاي خانواده را بر ديگران ترجيح خواهد داد. بديهي است تامين اين مصلحت منجر به برهم خوردن نظام خانواده شده و آن ‌را از حالت اعتدال و ارتباط متقابل خارج خواهد كرد.

اگر چه هر عضو خانواده به عنوان فرد انساني و از حيث نقشي كه در خانواده دارد، داراي حقوقي است، اما همگان اذعان دارند كه آنچه خانواده را پيش مي‌راند حاكميت اخلاق و عاطفه است. به‌ اين ‌ترتيب، آموزش حقوق يكطرفه، بدون بيان حقوق طرف مقابل و تكاليف هر دو نسبت به يكديگر منجر به درگيري همسران و اعضاي خانواده شده و سلامت خانواده را به خطر خواهد انداخت.



در حوزه سياست‌گذاري‌هاي كلان نيز اهميت خانواده به عنوان نهادي مستقل در نظر گرفته نمي‌شود. حضور دولت اسلامي به‌عنوان ابزار مدرن اجراي فرامين حكومت اسلامي، فارغ از تاثيرات شكلي آن نخواهد بود. كسي ‌نيست كه بر حقيقت اين ادعا ترديد داشته باشد كه قالب‌ها و روش‌ها مي‌توانند در محتواها تأثير بگذارند.

دولت مدرني كه با نظريات اجتماعي دنياي مدرن سعي در مديريت جامعه اسلامي دارد، بايد در نظر بگيرد كه در مصوبات خود در حوزه فردي، اجتماعي و اقتصادي منافع خانواده را در نظر داشته باشد نه افراد تشكيل‌دهنده ‌آن را. زماني كه آمار جدايي ميان زنان شاغل چهار برابر زنان خانه‌دار اعلام مي‌شود آيا مجازاست كه سياست دولت در راستاي اختصاص فرصت‌هاي شغلي به زنان تائيد شود؟ آنگاه كه براي صرفه‌جويي در مصرف برق به خانواده وعده‌ داده مي‌شود كه در صورت انتقال ساعات اوج مصرف به 12 شب تا شش صبح، مبلغ قبض آنها تا يك سوم كاهش پيدا خواهد كرد، آيا ساعات استراحت خانواده و روابط همسران را در نظر گرفته ‌است؟



محتمل است كه خانواده از كاركردها و خدمات ويژه‌اش به جامعه مطلع نباشد و هنر آن است كه با آگاه كردن خانواده و بويژه نقش زنان در خانواده، آن را تحت كنترل و مديريت درآورد.

به اين صورت خانواده مي‌تواند در مورد خطرات تهديدكننده ‌اين‌ نهاد بدرستي موضع گرفته و عمل نمايد. در غير اين صورت جريان موجود آن را از مسير مذكور منحرف كرده و تبعاتي را برجا خواهد گذاشت كه ترميم آثار آن طولاني‌مدت و در بعضي موارد غيرقابل جبران خواهد بود.



همان‌گونه كه گفته ‌شد اهميت خانواده در نظام اسلامي فراتر از تشكيل‌دهندگان آن ‌است. البته اين امر به ‌معناي اين نيست كه افراد از حقوقي كه شرعاً و قانوناً به آنها تعلق‌گرفته به خاطر حفظ خانواده چشم پوشي كنند و زندگي را در هر شرايطي ادامه دهند بلكه مقصود آن است كه در مسير اصلاح ناهنجاري‌هاي موجود در حوزه خانواده و حمايت از افراد ضعيف‌تر در خانواده (زنان و كودكان) اصل خانواده مورد هجمه قرار نگيرد.

همچنين لازم ‌است در برنامه‌ريزي‌‌هاي كلان نيز خانواده مدنظر باشد تا سياست‌هاي اتخاذ شده و نتايج آن، بر ضد آن عمل نكند.



بنابراين نگاه جنسيتي به خانواده (زنانه يا مردانه) يا نگاه كودك‌محور به ‌آن در مسير اصلاحات و ارتقاي كيفيت زندگي خانوادگي نخواهد بود بلكه آن‌ را به مثابه اجزاي جدا درنظر خواهد گرفت.

اينگونه سياست‌گذاري خانواده را به سمت فروپاشي سوق خواهد داد. در حالي‌كه در نظر گرفتن خانواده به‌ عنوان نهاد مستقل از افراد، نيازمند استقلال در كاركردها، با اتكاء به حمايت‌هاي تسهيل‌كننده‌ نهادهاي ديگر مانند رسانه، آموزش و پرورش، اقتصاد و نهاد مذهب، به سمت شكوفايي ظرفيت‌ها در تربيت نسل آينده‌ جامعه اسلامي با كمترين آسيب‌ها حركت خواهد كرد.



سميه عرب


نوشته شده در   سه شنبه 8 فروردين 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode