ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 29 اسفند 1390     |     کد : 34396

نوروز و آيين‌هايش

آيين‌هاي نوروزي در سال‌هاي اخير معمولا با مراسم آخرين چهارشنبه سال كه به «چهارشنبه سوري» معروف است آغاز مي‌شود و با جشن سيزدهم فروردين كه «سيزده به در» ناميده مي‌شود، پايان مي‌گيرد.

حالا‌ دل‌ها جشن مي‌گيرند
جام جم آنلاين: آيين‌هاي نوروزي در سال‌هاي اخير معمولا با مراسم آخرين چهارشنبه سال كه به «چهارشنبه سوري» معروف است آغاز مي‌شود و با جشن سيزدهم فروردين كه «سيزده به در» ناميده مي‌شود، پايان مي‌گيرد.

ذهن هر ايراني در هر نقطه‌اي از جهان كه باشد از اوايل اسفند معطوف به نوروز و آيين‌هاي وابسته به آن است.

اين ويژگي نشان‌دهنده اين است كه آيين و رسوم نوروزي هويت ما ايراني‌هاست كه در هر نقطه‌اي از جهان باشيم، آن را انجام مي‌دهيم.

آيين‌هاي نوروزي با گستردگي بسيار در كشورهاي همسايه هم برگزار مي‌شود و حتي از اوايل اسفند بتدريج فضاي اين كشورها هم حال و هواي نوروزي به خود مي‌گيرد.

براي تأمل در مجموع اين آيين‌ها كه فضاي سرزمين‌مان را در خود گرفته، نوآوري‌هايي كه صورت گرفته كه هم ممكن است باعث اعتلاي آن شده باشد و هم موجب آسيب آن.

گفت‌وگويي با محمد بقايي (ماكان) كه ايران‌پژوهي از جمله تلاش‌هاي فرهنگي اوست، ترتيب داده‌ايم كه اكنون از نظرتان مي‌گذرد.

در اين سال‌ها مراسم و آيين‌هاي نوروزي معمولا با چهارشنبه‌سوري آغاز مي‌شود، مراسم ديگري كه پيش از نوروز مرسوم بوده و با خود شور، نشاط و شادي به همراه مي‌آورد، چه بوده است؟

يكي از مراسم زيباي پيش از نوروز كه تقريبا از اواسط اسفند‌ آغاز مي‌شد، رسم نوروزخواني بود كه در اكثر شهرهاي ايران بخصوص در مازندران برگزار مي‌شد، به اين معنا كه كساني با صدايي دلكش آمدن نوروز را در كوي و برزن ندا مي‌دادند. نوروز‌خوان‌ها معمولا شب‌ها بر در خانه‌ها مي‌رفتند و با ذكر نام صاحبخانه‌ها در آوازهايشان كه با لحن مخصوصي خوانده مي‌شد، او را به دستگيري از مستمندان در آستانه سال نو تشويق مي‌كردند، البته خود نيز به اين ترتيب مشمول لطف و احسان او مي‌شدند. اينان در واقع نخستين پيام‌آور غوغايي نوروز و بهار محسوب مي‌شدند و هيچ گروهي در ايجاد شور و نشاط در ميان مردمي كه به استقبال نوروز مي‌رفتند به پاي ايشان نمي‌رسيد.

نوروزخوان‌ها همان حاجي فيروز نبودند؟

نوروزخوان‌ها با حاجي فيروز فرق داشتند. اصولا در سال‌هاي دور دسته‌هاي مختلفي مردم را به نشاط و سرور و عيد نوروز دعوت مي‌كردند كه از آن جمله بايد از دسته غول بياباني نام برد. در همين ايام دسته ديگري مركب از چند نفر تشكيل مي‌شد كه معروف به غول بياباني بود. آنان مردي بلند و تنومند را كه لباسي از پوست گوسفندي سياه مي‌پوشيد با ساز و آواز در شهر مي‌گرداندند و تصنيفي مي‌خواندند كه با اين بيت آغاز مي‌شد: من غول بيابانم/ سرگشته و حيرانم.

حاجي فيروز چند روز قبل از غول بياباني و آتش‌افروز ظاهر مي‌شد و تا سيزده نوروز در ميان مردم حضور داشت. از اواسط اسفند برخي خود را به شكل حاجي فيروز در مي‌آوردند و با خواندن ترانه‌هاي فكاهي فرا رسيدن نوروز را مژده مي‌دادند و موجب خنده و نشاط مردم مي‌شدند.

بعدها حاجي فيروز ناپيدا شد و مثل آتش‌افروز، غول بياباني، كوسه برنشين و ميرنوروزي در پرونده شادي‌هاي ملي بايگاني شد، ولي بسياري را عقيده خلاف اين است.

زن ايراني از پانزدهم اسفند، خانه را براي استقبال از نوروز و بهار آماده مي‌كرد. سبز كردن سبزه در مراسم نوروز تاريخي كهن دارد و بعد از آن نوبت به خانه‌تكاني مي‌رسيد. يكي از مراسم نوروزي كه از چند روز مانده به عيد بيشتر ميان كودكان و نوجوانان رواج داشت، رسم تخم‌مرغ بازي بود كه امروز تقريبا منسوخ شده است. رسم سمنوپزي كه از زمان‌هاي دور در ميان اقوام ايراني رواج داشته است، هنوز هم به قوت خود باقي است. سمنو كه شبيه حلواي تر است از شيره گندم سبز‌شده تهيه مي‌شود.

اعتقاد بر اين است كه سمنوپزان رسمي مقدس است و شركت‌كنندگان در اين آيين بايد كدورت‌ها و كينه‌ها را از خود بزدايند. سمنو يكي از وسايل اصلي سفره هفت‌سين است. جالب است بدانيد كه به عقيده سمنوپزان، كسي كه غم و غصه يا كدورتي در دل دارد، نبايد در اين مراسم شركت جويد.

معتقدند كه اين حلواي تر، كام جان را شيرين، زندگي را معطر و روح را مصفا مي‌كند، زيرا عاملي است براي پيوند و مشاركت دل‌ها و همسايگان را صميمانه به گردهم جمع مي‌كند. همسايگان مشاركت‌كننده بايد يكديگر را دوست بدارند و با صميميت و صفا و با آرزوي سالي خوب و سرشار از نشاط به اميد همدلي و همكاري بيشتر در كنار هم گرد آيند.

پيش از پرداختن به چهارشنبه سوري بايد از مراسم «ميرنوروزي» ياد كرد كه رسمي بسيار پندآموز و حركت‌آميز بوده است و آن از اين قرار بوده كه از چند روز مانده به نوروز، در هر كوي و برزن شخصي را به عنوان حاكم و سلطان انتخاب مي‌كردند و حكومت چند روزه‌‌اي را با يك رفراندوم محلي به وي مي‌سپردند و او حق داشت تا پايان نوروز و گاه تا اول نوروز، حكم براند. چهارشنبه‌سوري هم چنانكه از نام آن بر مي‌آيد، جشن شادي و سرور است.

اين آيين‌ها در كدام منطقه از ايران باستان انجام مي‌شد و آيا در هر قبيله و نژاد شكل خاصي داشت يا عمومي بود؟

چنان كه مي‌دانيم ايران در گذشته‌هاي دور كه معروف به ايران باستان است، داراي تاريخ و مدنيتي بوده كه براي همه مردم جهان به عنوان يك امپراطوري بزرگ شناخته شده است، اين امپراطوري حدود چهار ميليون كيلومتر مربع وسعت داشته است كه يك سوي آن از شرق ديوارهاي چين بوده و در غرب تا يونان و از جنوب تا مصر و از شمال تا سرزمين قفقاز امتداد داشته است.

اين محدوده عظيم فرهنگي داشته است كه اكنون در تاريخ به نام فرهنگ ايراني خوانده مي‌شود. سرزمين ايران را از دو منظر مي‌توان مورد مطالعه قرار داد؛ يكي به لحاظ جغرافيايي كه ايران كنوني است با 80 ميليون نفر جمعيت و از نظر فرهنگي وسعتي را شامل مي‌شود كه پيشتر گفته شد بنابراين وقتي ما از ايران فرهنگي صحبت مي‌كنيم بسياري از آداب و رسوم، آيين‌ها، يادمان‌هاي تاريخي و زبان‌ها كه زيرمجموعه زبان فارسي قرار مي‌گيرند يا در حقيقت شاخه‌هايي از زبان فارسي هستند در اين محدوده قابل بررسي هستند.

براي مثال منطقه‌اي مانند كشمير كه امروزه مورد اختلاف بين دو دولت است در منتهااليه خراسان بزرگ قرار داشت كه در آنجا هنوز هم نشانه‌هايي از فرهنگ ايراني و زبان فارسي را مي‌توان يافت؛ براي مثال در زبان كشميري بسياري از واژگان پهلوي وجود دارد و همين‌طور آتشكده‌هايي از عهد ساساني يافت مي‌شود كه البته خرابه‌هايي از آنها ديده مي‌شود و همين طور بعد از اسلام هم كساني كه به عنوان عارف و مبلغان ديني به شبه قاره رفتند فرهنگ و ادب و سنت‌هاي ايراني را همراه با آموزه‌هاي ديني با خودشان به اين مناطق بردند كه در آنجا رواج دادند و بسياري از مناطق مورد بحث تحت تاثير اين فرهنگ قرار گرفت بنابراين آيين‌هاي قديمي ايران مانند سده، نوروز، مهرگان و ديگر مراسم در اين منطقه پهناور كه گفتيم حدود چهار ميليون كيلومتر را در بر مي‌گرفت به همين ترتيب رواج يافت.

اين رواج يافتن يا از طريق فرهنگي بوده است كه نمونه آن را مي‌توان در مهاجرت شاعران، نويسندگان، مورخان، عارفان و همين طور مبلغان مذهبي پيدا كرد و بخشي از آن هم از طريق فتوحات پادشاهان و حكمرانان ايراني بود. براي مثال فتوحاتي كه داريوش و همين طور كوروش در ليديه و يونان داشتند، سبب شد كه مقدار زيادي از آيين‌هاي ايراني در آنجا رواج پيدا كند به طوري كه برخي هرودوت را كه اهل هاليكارناس بوده به اين دليل كه در آن زمان اين شهر جزو امپراطوري ايران بوده مورخي ايراني به شمار مي‌آورند يا از طرف شرق فتوحاتي كه سلطان محمود در شبه قاره كسب كرد يا بعد از او نادرشاه، سبب شد كه فرهنگ ايراني با همه عناصرش از زبان گرفته تا آيين‌ها و مذهب به اين مناطق رسوخ پيدا كند بنابراين يكي از معتبرترين آيين‌هاي ملي ايران يعني نوروز در اين مناطق هم به نوعي رواج پيدا كرد؛ خواه از طريق فرهنگي يا از طريق فتوحات نظامي كه اكنون ما مي‌بينيم براي مثال در منطقه‌اي مانند كشمير نوروز دقيقا مانند ايران تعطيل رسمي است يا در شبه قاره چه در هند و چه در پاكستان برخي از مردم اين مراسم را اجرا مي‌كنند.

در كشور تركيه هم به همين ترتيب چند سالي است كه سرانجام به طور رسمي عيد نوروز به عنوان يك عيد ملي پذيرفته شده و در بقيه كشورهايي كه اكنون در آسياي ميانه قرار دارد و از شوروي سابق جدا شدند و سابقا جزو خاك ايران بودند، مثل جمهوري آذربايجان، قفقاز و تاجيكستان و ديگر جمهوري‌هاي كوچك عيد نوروز با شكوه و عظمت تمام برگزار مي‌شود.

اينها نشانه آن است كه فرهنگ ايراني يا به عبارت ديگر ايران فرهنگي همچنان در وسعت عظيمي از جهان كه در واقع بايد آن را محدوده فرهنگي ايران دانست كه قابل تطبيق با امپراطوري عظيم ايران در زمان هخامنشيان و ساسانيان هست به عيان ديده مي‌شود.

قبايل و نژادهاي مختلف ايران مثلا آذري‌ها، كردها، بلوچ‌ها و حتي مناطق شمالي ايران چه وجهي از آيين‌هاي نوروز باستان را اجرا مي‌كردند، آيا به تدريج تغييراتي در اين فرهنگ ايجاد شد؟

در پاسخ اين سؤال شما اول بايد تعريف درستي از سنت داشته باشيم كه سنت چيست؟ چون نوروز جز با فهم سنت قابل تعريف نيست.

سنت عبارت است از مجموعه فرهنگ‌هاي كوچك يا خرده‌فرهنگ‌ها كه در درازناي تاريخ كه كسي از آغاز آن خبر ندارد، به هم متصل مي‌شود و درست مانند رودهاي كوچكي كه تشكيل يك رود بزرگ و عظيم را مي‌دهند جريان پيدا مي‌كند و در طول زمان به سوي آينده مي‌رود. سنت هم همين حالت و وضع را دارد، به اين معنا كه آيين‌ها، آداب و رسوم و بسياري از اعتقادات وارد اين جريان عظيم به نام سنت مي‌شوند بعد با انديشه‌ها، عقايد و آيين‌هاي پيشين آميزش پيدا مي‌كنند و معجون و تركيب تازه‌اي پديد مي‌آيد كه سنت يا به نوعي تسامح‌آميز مي‌توان گفت كه فرهنگ آن زمان مي‌شود كه اين ممكن است مجددا با جريان دائمي سنت باز هم تغيير پيدا كند.

بنابراين نبايد انتظار داشته باشيم كه آنچه اكنون به نام نوروز در ميان ما برگزار مي‌شود، دقيقا همان است كه در هزاران سال پيش برگزار مي‌شد.

براي اين موضوع مي‌توان به نوروزنامه خيام و همين طور به نوشته‌هاي ابوريحان بيروني مراجعه كرد كه آنچه آنها در باب نوروز توضيح مي‌دهند، تقريبا در زمان حال صورتي ديگر پيدا كرده است. ولي حقيقت اين است كه اصل نوروز و معناي واقعي آن يعني برگزاري جشني كه موجب نزديكي قلب‌ها به هم است به نوعي ستايشگر آفريده‌هاي خداوند است و سبب مي‌شود كه انسان به نوانديشي متوجه شود و از كهنگي و انديشه‌هاي راكد دست بكشد و چشم به آينده بهتر داشته باشد.

در آييني كه اكنون به نام نوروز داريم بعد از ورود دين اسلام به سرزمين ايران تاثيرات و تحولاتي پديد آمد و اين تاثيرات و تحولات نه‌تنها در نوروز بلكه در تمام شوون زندگي ايرانيان اثر گذاشت، به طوري كه اين تاثيرات را در آداب نوروزي هم مي‌بينيم و اين امري است طبيعي؛ اما هسته اصلي نوروز باقي است؛ جشني است كه دقيقا در آغاز بهار برگزار مي‌شود و سنت‌ها و رسوم اصلي آنچه پيش از پيش آمدن نوروز و چه بعد از نوروز همچنان به قوت خودش باقي است، يعني براي مثال سبز كردن سبزه، خانه‌تكاني و هديه دادن از سوي بزرگ‌ترها به كوچك‌ترها و همين‌طور آيين‌هاي پسيني نوروز مثل سيزده نوروز كه آن هم البته شرح و تفسير خاص خودش را دارد كه يكي از آيين‌هاي بسيار انديشمندانه‌اي است كه نوروز با همين آداب و رسوم روز سيزدهم پايان مي‌گيرد.

فلسفه نوروز چيست، يعني هدف از برگزاري اين جشن و آيين‌ها چه بوده است؟

نوروز پيام‌هاي زيادي با خود دارد و فكر مي‌كنم يكي از انديشمندانه‌ترين آيين‌هايي است كه بشر در طول تاريخ زندگي خود به وجود آورده و مايه مباهات است كه ايرانيان توانسته‌اند چنين جشني را در جهان پديد بياورند. اگر بقيه جشن‌ها را با نوروز قياس كنيم مي‌بينيم كه آن معنا و عمق فلسفه نوروز به هيچ وجه در آنها وجود ندارد؛ ديگر جشن‌هاي مشهور جهان يا براساس ديدگاهي مذهبي بنياد شده، مثل كريسمس كه در قلب زمهرير زمستان است يا به نوعي تحت تاثير اعياد سرزمين‌هاي ديگر است.

اما نوروز جشن ملي است كه در عين حال تبلور يك ديدگاه الهي هم هست، يعني در نوروز با نشا‌نه‌هايي مواجه مي‌شويم كه تماما ذهن را متوجه عالم بالا مي‌كند. اين‌كه از آفريده‌هاي خداوند كه باعث تقويت و پيشرفت زندگي آدمي مي‌شود در سفره هفت‌سين قدرداني مي‌كنيم و اين‌كه با روشن كردن شمع بر همين سفره در واقع نور را ستايش مي‌كنيم كه در كتاب خداوند هم اشاره شده است كه خداوند نور مطلق است.

به نظرم فهم اين‌كه چه حكمتي در نوروز نهفته است، بسيار ساده است. بشر اصولا از زندگي صحيح و بانشاط لذت مي‌برد و طالب سرزندگي و نشاط هست. در كتيبه ايران باستان هم سه چيز هست كه مورد ستايش ايرانيان قرار گرفته و آن اين است كه خداوند را سپاس مي‌‌گويند كه زمين، آسمان و شادي را آفريد.

حال انسان كه يك زمستان يعني ايام سكوت، سكون، خمودگي و ناباروري را پشت سر گذاشته و از آنجا كه طالب حركت و پويايي است با فروغ بيشتر خورشيد مواجه مي‌شود كه در واقع اشارتي است به همان نور الهي و اين تغيير طبيعت او را به جنبش و حركت تازه‌اي وامي‌دارد و انسان مي‌داند كه اين زمان ديگر زمان فعاليت، پويايي ، حركت و پيشرفت است.

حال آن كه مي‌خواهد قبول نكند و با مرگ و سكون و نيستي در تضاد است كه اين اصولا در ذات هر انساني وجود دارد، بنابراين نوروز را كه همه زيبايي‌ها، طراوت و نشاط زندگي را در خودش جمع آورده طبيعتا محترم مي‌شمارد، براي اين‌كه اين جشن در واقع همه اين عناصر را براي او به ارمغان مي‌آورد و شايد هم ايرانيان چنين جشني را ساختند و نام آن را نوروز گذاشتند براي اين بوده است كه به هر آنچه كه نو و تازه هست گرايش پيدا كند.

براي مثال شما مي‌بينيد كه هنوز بعد از گذشت هزار سال از زمان سنايي تا امروز همچنان وقتي مردم در نوروز يكديگر را مي‌بينند آنچه كه مي‌گويند اين است كه نوروزتان پيروز! دقيقا همين اصطلاح را در شعر سنايي هم پيدا مي‌كنيد كه‌ اي گل آبدار نوروزي/ ديدنت فرخي و پيروزي. همين اصطلاح است كه به دل ايرانيان نشسته است.

نتيجه‌اي كه مي‌توان از اين تجزيه و تحليل گرفت اين است كه نوروز سراپا زندگي، شور و غوغا و نشاط و سازندگي است و به همين علت است كه نوروز از پس هزاران سال همچنان دوام آورد و چنين كه پيداست به قول حافظ تا سركشيدن ابد خواهد پاييد.

آيا به خاطر همين اهميت نوروز بوده كه سازمان ملل روز اول فروردين را روز زمين اعلام كرده است؟

دقيقا. بله! همان طور كه گفتيد سازمان ملل هم نوروز را به رسميت شناخته و اولين روز نوروز را، روز طبيعت اعلام كرده است و همه اينها مبين اين است كه فرهنگ ايراني داراي استحكام است.

در برخي از نوشته‌هاي فيلسوفان و رمان‌نويسان غربي و در آثار برخي از شاعران غربي اشاراتي راجع به نوروز ديده مي‌شود كه كاملا مبين آن است كه زيبايي‌هاي معنوي اين آيين تا چه حد توانسته ذهن حتي خبرگان غرب را به خودش جلب كند.

در دوره معاصر چه آيين‌هايي به اين آيين‌ باستاني اضافه شده، يعني چه بدعت‌ها و نوآوري‌هايي به آن ملحق شده است؟

متاسفانه برخي حركت‌هايي كه بخصوص در سال‌هاي اخير در ارتباط با آيين‌هاي نوروزي صورت مي‌گيرد، واقعا هيچ ربطي به نوروز ندارد. نوروز بسيار مصفاتر، لطيف‌تر و دلنشين‌تر از اين حركت‌هايي است كه براي مثال ما در روزي مانند چهارشنبه‌سوري مي‌بينيم، يا آنچه كه اخيرا رسم شده است بر سفره هفت‌سين به جاي ماهي كه نشانه حركت و پويايي دائم است، برخي ديگر از آبزيان حتي لاك‌پشت مي‌گذارند و آن را به مجموعه سفره هفت‌سين اضافه كرده‌اند. يا چهارشنبه‌سوري مراسمي است كه در واقع ذهن هر ايراني را به مبدأ آفرينش يعني به نور ختم مي‌كند، مگر نه اين‌كه ما معتقديم كه خداوند نور سماوات و ارض است. تجسم نور در جهان مادي آتش است، به غير از آتش چيزي وجود ندارد كه ما بتوانيم نور را با آن بفهميم. بنابراين اعمالي در اين روز انجام مي‌گيرد ربطي به نوروز ندارد.

آيين‌هاي نوروز هويت ما ايراني‌ها را تشكيل مي‌دهد، چگونه از اين عامل مي‌توان در جهت وحدت و يكپارچگي و حفظ هويت اسلامي ايراني استفاده كرد؟

من معتقدم اگر بخواهيم به تماميت ارضي كشور استحكام بسيار ببخشيم و هرچه بيشتر ايرانيان را به هم مرتبط كنيم و پيوند دهيم، فقط از يك طريق ممكن است و آن هم پرداختن و ترويج آيين‌هاي ايراني اسلامي است كه اگر نيك بينديشيم در پيوند ميان دولت ـ ملت جز آيين‌هاي ملي عامل ديگري نمي‌تواند اين كارايي را داشته باشد، يعني در هر كشور پهناوري مانند ايران كه زبان‌هاي مختلف وجود دارد، نمي‌توان از طريق زبان اقوام آن را به هم پيوند داد.

به عبارت ديگر تنها عاملي كه مي‌تواند در بين آذري‌ها كه بهترين و زيباترين آيين‌هاي نوروزي را برگزار مي‌كنند تا خوزستاني‌ها، سيستاني‌ها و بلوچستاني‌ها، كردها، مازندراني‌ها، گيلاني‌ها، خراساني‌ها و مركز ايران و همه مردم ايران انسجام ايجاد كند آيين‌هاي آنهاست و نوروز در حقيقت گل سرسبد همه آيين‌هايي است كه ما مي‌شناسيم.

سيد‌ حسين امامي


نوشته شده در   دوشنبه 29 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode