بر اساس عقايد شيعه با ادله قطعيه ثابت شده كه پيامبران(ع) هرگز مرتكب گناه نمیشوند تا عقوبت و كيفری برای آنان در كار باشد و از همين روی هبوط آدم(ع) از بهشت و فرود آمدن او به زمين، برای امتحان و ابتلاء و نه از بابت عقوبت و كيفرِ ناشی از خوردن از ميوه درخت نهی شده بوده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، عصمت انبياء از زمان تولد تا پايان زندگی، از اعتقادات قطعی و مسلم شيعه است كه با دلايل عقلی و نقلی اثبات میشود و در اين ميان داستان حضرت آدم(ع) در بهشت و خوردن او و همسرش از ميوه درخت نهی شده(طبق آيات قرآن) و باعث شبهه شدن اين مسأله نسبت به عصمت آن حضرت، يكی از محملها و بهانههای جدی برای خدشهدار كردن اين اعتقاد مسلم از سوی مخالفان عصمت پيامبران(ع) است.
پس از جمع آرای مفسران درباره ماجرای خوردن آدم(ع) از ميوه نهی شده و خروج او از بهشت، سه تفسير عمده مطرح میشود كه يكی مكمل ديگری است: نخست آنكه آنچه آدم(ع) انجام داد، ترك اولی بود و نه گناه مورد عذاب و عقاب و دوم آنكه نهی خداوند، نهی ارشادی(و نه مولوی) بود و نهی ارشادی تكليفآور نيست.
سومين تفسير درباره ماجرای خوردن آدم(ع) از ميوه نهی شده و سرانجام خروج و هبوط او آن است كه محل زندگی آدم(ع) و بهشتی كه وی در آن بود، جای تكليف نبود و محلی برای امتحان و آزمايش و تعليم و آمادهسازی آدم برای آمدن بر روی زمين بود و در منابع اسلامی مقام عصمت برای انبياء(ع) توسط عقل و نقل به اثبات رسيده است.
محققان میگويند: «هرگز پيامبری گناه مرتكب نمیشود» و شخص گناهكار، لايق مقام پيشوايی و رسالت نخواهد بود و رسول الهی در مقام دريافت وحی، ارسال پيامهای خداوند و انجام وظايف و تكاليف شخصی، مصون از هرگونه خطا، معصيت و اشتباه است. از قرآن كريم كه كتاب هدايت و بشارتدهنده مؤمنين است و در آن هيچ لغزش و باطلی راه ندارد، درمیيابيم كه انبياء و رسولان الهی در هر سه بخش ياد شده معصوم هستند.
مرحوم طبرسی در تفسير عبارت «قلنا اهبطوا» بر آن است كه اخراج آدم(ع) از بهشت و فرود آمدن او به زمين از بايت عقوبت و كيفر نبوده است، بلكه ما با ادله قطعيه میدانيم كه پيامبران(ع) هرگز مرتكب گناه نمیشوند و هركس نسبتی به آنها بدهد، از عدم معرفت اوست و بزرگترين دروغ را به خداوند متعال نسبت داده است. پس خروج آدم از بهشت ايجاب كرد كه آدم(ع) و حوا به زمين آمده و به تكليف و مشقت دچار شوند و لباس بهشتی از اندام آنها گرفته شود و آنچه را كه خداوند متعال از روی تفضل و لطف به آنها داده بود، از آنها بگيرد و امتحان آنها شديدتر باشد.
علامه طباطبايی در تفسير الميزان میفرمايد: «هبوط همان خروج است و تفاوتش با خروج تنها در اين است كه هبوط، خروج از مقامی به مقام پايينتر است و همين معنا خود دليل بر اين است كه مقصود از هبوط، فرود آمدن از مكان بلند نيست، بلكه مراد فرود آمدن از مقام بلند است».
آيتاللهالعظمی سبحانی درباره اين سؤال كه چگونه توبه كسی كه گناهی نكرده، قبول میشود يا چگونه كسی كه كار بدی انجام نداده، توبه میكند؟ مینويسد: توبه كردن انسان بر گناهكار بودن شخص دلالت نمیكند؛ چراكه انبياء(ع) و اولياء كه در سطح بالاتری از معرفت الهی قرار دارند، هميشه خود را در برابر تكاليفی كه خداوند برای آنها مقرر فرموده، مقصر میدانند و طلب بخشش میكنند.
ذكر لغزشهای انبياء(ع) و آنچه خداوند در كتابش تبيين كرده، از روشنترين دلايل حكمت خداوند و قدرت اوست، زيرا میدانست معجزات و دلايل انبياء چنان در دل امتها بزرگ میآيد كه برخی معتقد به الوهيت انبياء(ع) میشوند؛ همانگونه كه نصاری درباره عيسیبنمريم(ع) گفتند. بنابراين خداوند اين لغزشها را میشمارد تا همه بدانند كه آن كمالات و صفات الهی را دارا نبودند و كسی فكر الوهيت آنان را در سر نپروراند.
به عقيده سيدمرتضی، خروج آدم(ع) از بهشت عقاب نبود، چراكه سلب لذات و منافع عقوبت ندارد. مرحوم طبرسی مؤلف تفسير مجمعالبيان معتقد است كه انبياء از گناه صغيره و كبيره مبرا هستند و انبياء(ع) عصمت مطلق دارند و اين تهی را تنزيهی میداند و میگويد: بهتر بود كه آدم(ع) از ميوه آن درخت نمیخورد و با خوردن از آن درخت، ترك اولی مرتكب شد، اما گناهی انجام نداد.
يادآور میشود، مقاله «آيا حضرت آدم(ع) نافرمانی كرد؟» به قلم زينب مزرعی فراهانی در شماره نخست از پنجاه و دومين سال از مجله «درسهايی از مكتب اسلام» به صاحبامتيازی مؤسسه تعليماتی و تحقيقاتی امام صادق(ع) و مدير مسئولی فرجالله فرجاللهی منتشر شده است.