ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 27 اسفند 1390     |     کد : 34316

«الهی هب لی قلباً عقولا»؛ شاهدی بر اتحاد عقل و عشق در عرفان شيعی

استاد دانشگاه اهل بيت(ع) با بيان اين‌كه در عرفان شيعی بين عقل و عشق هيچ تزاحمی وجود ندارد، اظهار كرد: اتحاد عقل و عشق در عرفان شيعی به زيبايی در كلام «الهی هب لی قلباً عقولا» از اميرالمؤمنين(ع) جلوه‌گر شده است.


 استاد دانشگاه اهل بيت(ع) با بيان اين‌كه در عرفان شيعی بين عقل و عشق هيچ تزاحمی وجود ندارد، اظهار كرد: اتحاد عقل و عشق در عرفان شيعی به زيبايی در كلام «الهی هب لی قلباً عقولا» از اميرالمؤمنين(ع) جلوه‌گر شده است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، اسماعيل منصوری لاريجانی، استاد دانشگاه اهل‌بيت(ع) در هشتمين برنامه از سلسله‌ نشست‌های «سومين جشنواره ملی مطالعات قرآنی دانشجويان كشور» با عنوان «شاخص‌های عرفان ناب شيعی» به تبيين شاخص‌ها و معيارهای عرفان ناب شيعی از جمله جايگاه ثقلين(قرآن و اهل بيت(ع) در عرفان و تفكر شيعی پرداخت.

پيشگامان عرفان شيعی

وی در پاسخ به اين سؤال كه آغازگران و پيشتازان عرفان شيعی چه كسانی بوده‌اند، اظهار كرد: از وجه نظام معرفتی، به نظر بنده اولين عارف شيعی خود پيامبر(ص) و سپس مولا اميرالمؤمنين(ع) است. هم‌چنان كه اميرالمؤمنين فرمود: « اعرفوا الله بالله والرسول بالرسالة» و يا اين‌كه بحث بطون قرآن را نخستين بار خود پيامبر(ص) مطرح كرده است و از همين روی به لحاظ نظام معرفتی، بايد گفت كه عرفان شيعی با ظهور قرآن آغاز شده است.

نويسنده تفسير عليا(تفسير كلمات قرآنی با رهيافت عرفانی) با بيان اين‌كه به لحاظ نمود اجتماعی، صحابيان پيامبر(ع) و مولا اميرالمؤمنين(ع) نخستين حلقه‌های عرفان شيعی را تشكيل داده‌اند، افزود: اگر عرفای نخستين شيعه يعنی شخصيت‌هايی چون اباذر، سلمان، عمار ياسر، ميثم تمار و... نبودند، ما قادر به شنايايی مرز اسلام ناب با اسلام اموی نبوديم.

تفكيك‌‌ناپذيری سياست و عرفان شيعی

وی با بيان اين‌كه اينان پرچمدار مبارزه سياسی با بدعت‌هايی بود كه بنی‌اميه گذاشته بودند، ادامه داد: خط مقدم مبارزه با انحرافی كه از سقيفه به وجود آمد، همين بزرگان از عرفای شيعه بودند. بنده در در يكی از آثار خود با عنوان «عرفان سياسی» مطرح كرده‌ام كه اساساً سياست شيعه از عرفان آن جدا نيست و عرفان شيعه در متن جامعه است، در مقابل مردم احساس تكليف و مسئوليت می‌كند و با گوشه‌گيری و انزوا سازگاری ندارد.

استاد دانشگاه اهل بيت(ع) در تشريح اين مطلب گفت: همچنان كه مولا در صفات متقين در نهج البلاغه می‌فرمايد: «نفسه‏ فی عناء و الناس منه فی راحة ؛ خود را به رنج و زحمت می‌اندازند تا مردم در راحتی باشند»: دلا مانند مردان وفاكيش/جهان را نوش باش و خويش را نيش؛ و معنای عرفان شيعه و عرفان اهل بيتی(ع) همين است.

از لحاظ معرفتی، اسلام از زمان ظهور با شيعه مترادف بوده و خواهد بود و افرادی چون ابوطالب مكی، حارث محاسبی، محيی‌الدين ابن‌عربی، صدرالدين قونوی، عبدالرحمن جامی و... به لحاظ يكی بودن آبشخور معرفتی(و نه به لحاظ فقهی) همگی شيعه‌اند
منصوری لاريجانی در پاسخ به اين سؤال كه مانيفست عرفان شيعی يا عمده‌ترين شاهكارهای عرفان شيعی چه آثاری هستند، اظهار كرد: اگر مانيفست را به معنای منشور راهبردی عرفان شيعه بگيريم، مانيفست عرفان شيعه همان سيره نبوی و علوی است؛ بنده سيره علوی را عرفان عملی و حكمت علوی را عرفان نظری می‌دانم و به‌زودی اثری با عنوان «سير حكمت علوی در آثارحكمای ما» در تشريح اين موضوع، از بنده منتشر خواهد شد.

وی با اشاره به اين‌كه هر فيلسوف و حكيمی كه به معرفت رسيده، آن را از ولايت علوی گرفته است، افزود: بنده حتی كسانی چون فيثاغورث و ارسطو را شاگرد اميرالمؤمنين(ع) می‌دانم؛ اگرچه اينان به لحاظ عنصری قبل‌تر از اميرالمؤمنين(ع) بوده‌اند، اما به لحاظ وجودی اميرالمؤمنين(ع) بر آنان تفوق دارد: «كنت ولياً والآدم بين الماء و الطين؛ آدم هنوز در آب و گل بود كه اميرالمؤمنين(ع) ولی بود»: بودم آن روز من از طايفه دردكشان/ كه نه از تاك نشان بود و نه از تاكنشان.

عقل و عشق در عرفان شيعی

نويسنده كتاب «عرفان اسلامی» درباره جايگاه عقل در معرفت الهی گفت: عقل آثار را می‌شناسد و مظاهر را كه در حوزه ادراكات هستند، به خوبی تشخيص می‌دهد و اساساً ادراكات به معنای قلمرو شناخت عقل هستند، اما ورای ادراكات حوزه شهود است و عقل را يارای رسيدن بدانجا نيست. عقل موجودی شريف، سلطان عالم آفرينش، بزرگ‌ترين آيت الهی و بهترين معجزه خداوند است؛ با اين حال: ای كه از دفتر عقل آيت عشق آموزی/ ترسم اين نكته به تحقيق ندانی دانست.

استاد دانشگاه اهل بيت(ع) ادامه داد: شناخت حقيقت خداوند نيازمند شهود است و ما معتقديم كه اگر همين عقل ما درست تربيت شود، شهودی می‌شود و در عرفان شيعی بين عقل و عشق هيچ تزاحمی وجود ندارد؛ همچنان كه مولا علی(ع) فرمود: «الهی هب لی قلباً عقولا؛ خداوندا به من قلبی عاقل عطا بفرما» و اين تعبير به زيبايی نشانگر اتحاد عقل و عشق در عرفان شيعی است.

وی در بخشی ديگری از سخنان خود عنوان كرد: عرفان در جامعه ما با موانع بسياری روبرو است، كما اين كه فلسفه نيز چنين است. اين غربت نه به عرفان، بلكه به معارف اهل بيت(ع) برمی‌گردد. ما معارف اهل بيت(ع) را در زندگی خود نهادينه نكرده‌ايم. جوانی كه می‌خواهد به حقيقت مكتب بنده پی ببرد، اول خود مرا مطالعه می‌كند تا ببيند كه چقدر به گفته‌های خودم پای‌بند هستم و رفتار و كردار و مشرب علمی و اخلاقی من تا چقدر با سيره اهل بيت(ع) تطابق دارد.

نويسنده تفسير عليا(تفسير كلمات قرآنی با رهيافت عرفانی) خاطرنشان كرد: متأسفانه اين تطابق وجود ندارد و اين امر باعث می شود تا معارف اهل بيت(ع) در غربت بماند و اين امر شامل خود قرآن نيز می‌شود. همچنان‌كه فردای قيامت اولين شكايتی كه پيامبر(ص) می‌كند اين است كه «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛ و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند»(فرقان/30).

وی در بخشی از سخنان خود اظهار كرد: گرفتاری‌های انسان در عصر حاصر بسيار زياد است و تكنولوژی جديد گرچه رهاوردهايی برای بشر داشته است، اما برخی از باورهای درونی ما را از ما می‌گيرد و ناخودآگاه غارت می‌شويم؛ به تعبيری خانه درون ما را مرتب غارت می‌كنند و ما توجهی نداريم. استرس‌ها و فشارهای ناشی از زندگی جديد ذهن جوان را درگير می‌كند و او برای تخليه بار ذهن خود، به سراغ مديتيشن و تمركز و برخی روش‌های موقتی ديگر رفته و آنها را طبيب خود می‌داند!

سيمای سحرخيزان

منصوری لاريجانی در بيان يكی از ويژگی‌های عرفان ناب شيعی به بيان فلسفه «سحر» پرداخت و تصريح كرد: فلسفه «سحر» آن است كه نه‌تنها از ذهن خود، بلكه از خود بيرون بياييم. بنده در كتاب «سيمای سحرخيزان» به تبيين ارزش سحر در مكتب شيعه و اهل بيت(ع) پرداخته و توضيح داده‌ام كه هركه به جايی رسيده، در سحر پرواز كرده است و ما نيز بايد بكوشيم تا اين فضا را تجربه كنيم.

عرفان شيعی با ظهور امام(ره) وارد مرحله جديدی شد و ما هنوز عظمت انديشه عرفانی امام(ره) را نشناخته‌ايم. امام(ره) عرفان شيعی را از حالت كتابت بيرون آورد و آن را به همه اضلاع جامعه اسلامی و حتی عالم آفرينش تسری داد
وی در تشريح اين مطلب گفت: ابن‌سينا گفته است كه مشكلات علم الهی را در سحر حل كرده و ملاصدرا مدعی شده كه همه تراوشات ذهنی او را خداوند در سحر به وی عطا كرده است. سهروردی در آخرين شب عمر 38 ساله خود، در حالتی بی‌رمق به زندانبان گفته است كه وی را رو به قبله بنشاند تا ترك عادت 38 ساله او نشود! هر شب صبح شد و رفت، اما سهروردی را در خواب نديد.

سنخ اختلاف عرفان شيعه با عرفان اهل سنت

اين محقق و پژوهشگر در پاسخ به اين سؤال ‌كه سنخ اختلاف عرفان شيعه با عرفان اهل سنت(به ويژه آرای كسانی چون ابن‌عربی و قونوی) چيست؟ گفت: ما معتقديم كه شيعه هم به لحاظ ايدئولوژيك و هم به لحاظ معرفتی و هم به لحاظ فقهی به هيچ وجه با آموزه‌های قرآن و اهل بيت(ع) جدايی ندارد. در بستر زمان و در عصر امام صادق(ع) برخی فرقه های مذهبی(فرق مشهور اهل سنت) ظهور كرده و مسير خود را از اين راه جدا كردند.

نويسنده تفسير عليا(تفسير كلمات قرآنی با رهيافت عرفانی) اظهار كرد: قامت اين فرقه‌ها در قامت شيعه نيست و مبدأ تفكر شيعه، حتی فقه شيعه، با ظهور اسلام بوده است؛ در حالی كه منشأ آن فرقه‌ها به روزگار بعد از امام صادق(ع) برمی‌گردد؛ وانگهی محتوای فقهی اين فرقه‌ها اصلاً قابل قياس با فقه شيعه نيست؛ بنابراين تعبير اهل سنت بيشتر ناظر به فرق فقهی است.

وی ادامه داد: از لحاظ معرفتی، اسلام از زمان ظهور با شيعه مرادف بوده و خواهد بود و افرادی چون ابوطالب مكی، حارث محاسبی، محيی‌الدين ابن‌عربی، صدرالدين قونوی، عبدالرحمن جامی و... گرچه به لحاظ كلامی حنبلی يا حنفی بوده‌اند، اما به لحاظ يكی بودن آبشخور معرفتی، اينان در واقع به لحاظ معرفتی و تفكر(و نه به لحاظ فقهی) همگی شيعه‌اند.

نويسنده كتاب عرفان اسلامی خاطرنشان كرد: امام راحل(ره) همواره تأكيد می‌كردند كه مراد از وحدت شيعه و سنی آن است كه اگر ما در مبانی و اصول بحث كنيم، درخواهيم يافت كه به لحاظ مبنايی يك مبنا بيشتر نداريم و معارف شيعه با آن منطبق است.

ما معتقديم كه اگر همين عقل ما درست تربيت شود، شهودی می‌شود و در عرفان شيعی بين عقل و عشق هيچ تزاحمی وجود ندارد؛ همچنان كه مولا علی(ع) فرمود: «الهی هب لی قلباً عقولا؛ خداوندا به من قلبی عاقل عطا بفرما»
منصوری لاريجانی در تبيين جايگاه امام خمينی(ره) در عرفان شيعی اظهار كرد: عرفان شيعی با ظهور امام(ره) وارد مرحله جديدی شد و ما هنوز عظمت انديشه عرفانی امام(ره) را نشناخته‌ايم. امام(ره) عرفان شيعی را از حالت كتابت بيرون آورد و آن را به همه اضلاع جامعه اسلامی و حتی عالم آفرينش تسری داد. امام(ره) درباره هر موضوعی ـ اعم از سياست، جنگ و... ـ صحبت می‌كند، انتزاع ايشان از همه اين كثرات، عرفان است.

عرفا و وحدت شهود

وی در باب اختلاف هميشگی عرفا با طوائف ديگر درباره مبحث وحدت وجود عنوان كرد: انسان عارف در اثر سير و سلوك به حقيقت وحدانيت خداوند می‌رسد و خدا را به يكانگی شهود می‌كند و آن را وحدت شهودی می‌نامد و چون برخی از متكلمين و فلاسفه، خود هنوز در عالم كثرت هستند و اين وحدت شهودی را درنيافته‌اند، نمی‌توانند آن را هضم كنند و از همين روی با عرفا مخالفت می‌كنند.

استاد دانشگاه اهل بيت(ع) خاطرنشان كرد: وحدت وجود بدان معنا نيست كه در عالم بيرون همه چيز يكی باشند؛ بلكه در عالم بيرون حجر، شجر، انسان، آسمان، زمين،... همه كثرات هستند و هويت خاص خود را دارند؛ اما در نگاه شهودی عارف، حقيقت وجودی آنان يكی بيش نيست و آن خداوند است: «ليس فی الدار غيره دیّار»؛ بنابراين وحدت، وحدت شهودی است و عده‌ای آن را نفهميده و گمان برده‌اند كه عرفا عالم كثرت را موهوم می‌دانند؛ در حالی كه در عالم كثرت همه هويت و شخصيت و تعريف دارند.


نوشته شده در   شنبه 27 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode