واژه آزادی که برخی نویسندگان آن را از واژه اوستایی ((آزاته) و یا واژه پهلوی ( آزاتیه ) دانسته اند، در زبان فارسی در معنای متعددی از جمله حریت ، اختیار ، قدرت بر عمل و ترک عمل ، قدرت انتخاب ، رهایی و برخی واژه های دیگر آمده است. و این واژه در زبان های مختلف به اشکال مختلفی استعمال میشود. در زبان عربی از واژه حریت و اختیار ، اراده ی مفهوم عمومی رها بودن را به اشکال و با تفاوتهایی اندک بیان میکند . معادل دقیق واژه عربی حر در عبری (حور) و در سریانی (حبر) است. در زبان لاتین واژه ی libertas و در زبان فرانسه واژه ی librete بیانگر این مفهوم میباشند در زبان انگلیسی نیز معادل واژه آزادی ، دو واژه frssdom و liberty بکار رفته است و به رغم برداشتهای مختلف آزادی دارای مفهوم واحدی است. که در همه برداشتهای مذکور به گونه ای وجود دارد . بر این اساس آزادی دارای سه مولفه ی اساسی است که مفهوم آن را تشکیل میدهد.
۱- فاعل : آزادی چه کسی؟
۲_ مانع : آزادی از چه کسی یا چه چیزی ؟
۳_ هدف : آزادی برای چه هدفی؟
با توجه به این سه مولفه میتوان آزادی را اینگونه تعریف کرد . ( آزادی فرد یا افرادی از فرد یا افراد خاص برای انجام دادن کار و یا رفتار خاص ) . همچنین باید گفت که آزادی دارای دو درجه منفی یا مثبت نیز هست . واژه آزادی در وجوه مختلف و در معانی متفاوتی به کار گرفته شده است که مهمترین آنها عبارتند از وجه فلسفی و وجه سیاسی ، وجه حقوقی و وجه اخلاقی ، از نظر فلسفی آزادی به معنای (اختیار) در برابر (جبر) است . از لحاظ سیاسی ، آزادی به مفهوم امکانات فرد از لحاظ حقوق مدنی ،اجتماعی و سیاسی است در برابر قدرت و جامعه است . به لحاظ حقوقی نیز آزادی یکی از حقوق اساسی فرد دانسته شده است .
آزادی یکی از قدیمی ترین مفاهیمی است که در قابوس تفکر بشر طرح شده است. این واژه هم در حوزه تفکرات غربی و هم در حوزه تفکرات شرقی به عنوان یکی از آموزه های اساسی تفکر بشر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است.
• آزادی فلسفی _ کلامی : آزادی در این وجه در قالب بحث جبر و اراده و اختیار مطرح میشود . و این به معنی آن است که انسان در انجام اعمال و رفتار خود مختار است و مجبور نیست . به گفته استاد مرتضی مطهری (( محققین حکمای اسلامی معتقدند که نظام هستی نظامی ضروری است و استثنا پذیر هم نیست و در عین حال انسان در آثار و رفتار خود مختار و آزاد است و حد اعلای آزادی برای انسان موجود است و این اختیار و آزادی با ضرورت نظام هستی منافاتی ندارد )). در تفکر اسلامی بشر تکونیا موجودی است مختار و صاحب اراده آزاد ، یعنی در مواقع و مواضع مختلف و اوضاع و احوال گوناگون ، نیروی گزینش آزاد دارد و میتواند هر گونه که خود بخواهد رفتار کند .
• آزادی _ حقوقی : آزادی در این وجه به عنوان یکی از حقوق اساسی انسان مطرح شده است . آزادی در اشکال مختلف آن _ یعنی آزادی عقیده ، فکر و اندیشه و آزادی بیان و آزادی تشکیل اجتماعات و شرکت در آنها و فکر و اندیشه و آزادی قلم و مطبوعات _ یکی از حقوق مهم انسانی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی مدنی و سیاسی بر آن تاکید شده است . و مصادیق دیگری که در آزادی حقوقی وجود دارد این است فرد باید دارای آزادی شغل ، آزادی مسکن ، آزادی فعالیت های اقتصادی است . به گفته ی فرانس روزنتال : (( در اسلام ، آزادی کار کردن و کسب معاش به شیوه ی دلخواه را به عنوان حق اساسی برای مسلمانان آزاد به رسمیت میشناخت و به آن احترام می گذاشت.
هر گونه قدرت سازمان یافته دینی و اجتماعی را بر نمی تابد ؛ لذا جورج وودکاک در ابتدای کتاب آنار شیسم از قول سباستین فور میگوید : (( هر کسی اقتدار را انکار کند و با آن به ستیز برخیزد آنار شیست است.)) نظریه ی آنار شیسم بر خلاف آن چه در افواه عمومی معروف شده است خواهان هرج و مرج و آشوب نیست و جامعه ی بی سامان را نمی طلبد بلکه جامعه ای را ترسیم میکند که با همکاری آزادانه و همیاری داوطلبانه ی انتظام و انسجام یافته است از این رو نهادن واژه ی هرج و مرج طلبی و آشوب خواهی در برابر واژه انار شیسم ظاهرا نادرست به نظر میرسد. در نظر روشهای عملی اقلیتی در آنار شیستها طرفدار روشهای خشونت آمیز و انقلابی هستند ؛ اما اکثریت آنها به روشهای آشتی جویانه و اصلاح طلبانه و مبتنی بر گفتگو معتقدند . این آموزه ی سیاسی بر خلاف مکاتبی مثل لیرالیسم و مارکسیسم که در محافل دانشگاهی نیز مورد توجه جدی هستند هوادارانش بیشتر در میان غیر دانشگاهیان و خصوصا نویسندگان داستانی یافت میشود . در ارتکاز عموم جوامع معمولا آموزه ای تخیلی و بیرون از واقعیت است ؛ چرا که انسانها به رغم همه ی آفتهایی که برای حکومت سراغ دارند؛ مجود آن را امری اجتناب ناپذیر می دانند. بررسی تاریخ : ریشه ی نظریات آنارشیستی را در یئنان باستانی میتوان یافت. برخی از قرائتهای رواقیگری نیز شباهت هایی با اندیشه های آنار شیستی دارد. اما در قرون جدید و به دنبال انقلاب فرانسه به وجود آمده است . اولین کسی که خود را آشکارا آنارشیست نامید پیر ژوزف ژرودون فرانسوی در قرن ۱۹ بود . آنارشیست به صورت یک جنبش اجتماعی با انتشار کتاب او ( مالکیت چیست ؟) شروع شد . او در این کتاب اعلام کرد که سازمان سیاسی باید قدرتش را به یک سازمان اقتصادی _ اجتماعی متکی به شرکت داوطلبانه انسانهاست بدهد.
• آزادی اخلاقی : در وجه اخلاقی ، آزادی به معنای خواست و اراده ی پسندیده از جانب انسان ، در خدمت خیر بودن ، کنترل نفس ، رهایی از تعهدات و از قید و بندهای روزمره و هوی و هوس ، رهایی اغز شر و پرهیز از کارهای بد، رهایی از حماقت و سرانجام رهایی از امیال ، می باشد . سقراط حکیم در این باره میگوید : آزادی یعنی اینکه انسان فرد از بردگی امیال حیوانی خویش که از نظر عقل، سزاوار سرزنش است رهایی یابد.))
• آزادی سیاسی : تاکنون تعاریف متعددی از آزادی سیاسی ارئه شده است . از جمله: آزادی سیاسی یعنی این که فرد بتواند در زندگی در زندگی سیاسی و اجتماعیکشور خود ، از راه انتخاب زمامداران و مقامات سیاسی شرکت جوید و به تصدی مشاغل عمومی و سیاسی و اجتماعی کشور نایل آمده و یا در مجامع ، آزاته افکار و عقاید خود را به نحو مقتضی ابراز نماید. برخی از مهمترین مصادیق آزادی سیاسی عبارتند از : ۱_آزادی انتخاب وحق رای ۲_ آزادی بیان ۳_آزادی تشکیل اجتماعات و احزاب.
(( آنار شیسم ))
واژه آنارشیسم ریشه در زبان یونانی دارد و ترکیبan_archos است. Archos به معنای تمرکز ، سر سرور و رئیس است. پیشوند an نیز برای منفی کردن به کار میرود پس می توان (( سروری ستیزی )) و (( حکومت ستیزی )) را معادل های مناسبی برای این واژه دانست. آنار شیسم یا سروری در اصطلاح (( جنبش و نظریه ای سیاسی است که عقیده دارد مرجعیت و قدرت سیاسی در هر شکلی نا لازم و ناپسند است ؛ و لذا خواهان بر افتادن هرگونه دولت و جایگزینی انجمنای آزاد و گروهی های داوطلب به جای آن است . ))
مدعای کنونی آنار شیسم دشمنی با حکومت سیاسی است . اما با این حال نه تنها قدرت و مرجعیت سیاسی بلکه از چهره های دیگر این جنبش سیاسی میتوان از ویلیام گادوین انگلیسی ، ماکس اشتیرنر آلمانی _ که بر افکار نیچه تاثیر گذاشته است _ و میشل باکونین روسی نام برد . باکونین رهبر آنار شیسم کمونیستی اروپا بود . آنار شیسم در قرن ۱۹ دستمایه الهام آثار ادبی مهمی گردید . اینگونه آثار در روسیه بیشتر به چشم می خورد . به عنوان نمونه باید از چهره پردازی انار شیستی داستا یوسکی در کتاب تسخیر شدگان ( جن زدگان ) یاد کرد . لئو لستوی دیگر نویسنده ی شهیر روسی نیز از همین دستمایه در آثار خود بهره می جوید . تولستوی را یک آنار شیست مذهبی با دعاوئی آشتی طلبانه قلمداد میکنند . او وجود دولت را با اصول مسیحیت ناسازگار میدید. تولستوی میگفت این محبت است که باید بر مردم حکومت کند . آنار شیستهای انقلابی در طول قرن نوزدهم به اعمال تروریستی و کشتار سیاستمداران ، پادشاهان و روسای جمهور دست می زدند. از ترورهای مشهور آنها میتوان از قتل کارنو ، رییس جمهور فرانسه ، هومبرت پادشاه ایتالیا ، الیزابت ملکه ی اتریش ، مکنیلی رییس جمهوری ایالات متحده ی آمریکا و … نام برد . اوج آنار شیسم در نیمه اول قرن بیستم در اسپانیا طی جنگهای داخلی این کشور بوده است.
مولفه ها و ویژگی های آنار شیسم :
اختیارگرایی و خود انگیختگی از مهمترین مبانی آنار شیسم است. مولفه محوری و نقطه پیوند دهنده آنار شیستها که ستیز با هر گونه حکومت است . نیز بر همین مبنا استوار است. ستیزه جویی و مخالفت آنها تنها در حکومت و مرجعیت سیاسی متوقف نمی ماند . آنار شیسم با هر نهاد و هر قدرت سازمان یافته ی اجتماعی و دینی که بتواند یا بخواهد بر انسانها چیره شود در جنگ است . از جمله این نهادها کلیسا است . دغدغه و حساسیت آنار شیست ها نسبت به هر نهادی است که بخواهد خصیصه ی حکومتگری بیابد.
sahebasr.ir