ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 1 تير 1388     |     کد : 3361

دوشنبه 1 تير 28 جمادي الثاني 22 ژوئن

ابوعباس، وليد بن يزيد بن عبدالملك بن مروان بن حكم اموي، كه نام مادرش ام حجاج بنت محمد بن يوسف ثقفي بود، در سال 90، يا 92 و يا 87 قمري به دنيا آمد...

قتل وليد بن يزيد اموي - سال 126 هجري قمري

ابوعباس، وليد بن يزيد بن عبدالملك بن مروان بن حكم اموي، كه نام مادرش ام حجاج بنت محمد بن يوسف ثقفي بود، در سال 90، يا 92 و يا 87 قمري به دنيا آمد. او، از جانب پدرش يزيد بن عبدالملك، ولي عهد مسلمين پس از خلافت عمويش هشام بن عبدالملك بود.

هنگامي كه هشام بن عبدالملك پس از بيست سال خلافت، به هلاكت رسيد، برادرزاده اش وليد بن يزيد با حرص و ولع شگفتي به خلافت مسلمانان دست يازيد و در آغاز حكومت خويش، هواداران هشام و عاملان و استانداران وي را بر كنار و هواداران خويش را كه اكثراً همانند خود وي نالايق و فاسق بودند، سر كار آورد.

وي، خليفه اي فاسق و متظاهر به گناه و محرمات بود و در شرب خمر، زياده روي مي كرد و از نظر فكري نيز شايستگي نام مسلماني را نداشت، چه رسد به اين كه خليفه مسلمانان باشد. چون چيزهايي مي گفت و اشعاري مي خواند كه ملحدان و زنديقان، جرئت و جسارت خواندن آن ها را نداشتند. حتي گفته شد كه وي مي خواست در فراز كعبه (خانه خدا) خانه اي بسازد و در آن، مجلس لهو و لعب برقرار كند.

رفتار غير انساني و كردار غير اخلاقي وي، به سرعت در ميان مردم پخش و آنان را نسبت به وي متنفر كرد.

وي، خالد بن عبدالله قسري و دو پسرش به نام هاي ابراهيم و محمد بن خالد را به خاطر تشويق آنان در خلع وي از ولايت عهدي توسط هشام بن عبدالملك، دسگير و شكنجه سختي نمود و سپس آنان را به وضع فجيعي به قتل آورد و دست اطرافيان و عاملان خويش را در آزار و اذيت مردم و قتل و غارت آنان باز گذاشت.

سرانجام عموم مردم از وي روگردان شده و در صدد پايان دادن به خلافتش برآمدند.

سردمداران بني اميه كه به نفرت عمومي مردم نسبت به اين خاندان بيمناك شده بودند، بي درنگ پسرعمويش يزيد بن وليد بن عبدالملك را كانديداي خلافت نموده و پنهاني با وي پيمان بستند و با راهنمايي هاي وي، اعتراضات خويش را ابراز و سپس اقدام به شورش و قيام نمودند. هواداران يزيد بن وليد، روز به روز زيادتر و قوي تر مي شدند و درگيري هاي خويش را با هوادارن وليد بن يزيد، شديدتر مي كردند.

تا اين كه دو روز و به قولي پنج روز مانده به پايان ماه جمادي الآخر سپاهيان وي را شكست داده و خود وليد را در هنگام نبرد به قتل آوردند.

پس از كشتن وي، بدنش را با ضربات نيزه و شمشير پاره پاره و سر او را از بدن جدا و در دمشق و بسياري از شهرها گرداندند و آن گاه، آن را در ديواره مسجد اموي شام نصب نمودند. به روايتي، آن سر تا پايان حكومت بني اميه در آن جا آويزان بود.

يزيد بن وليد، به محض كشته شدن وليد بن يزيد، به خلافت رسيد و به ده نفر از كشندگان اصلي وليد، جايزه و پاداش هاي كلاني اعطا نمود.

مدت خلافت وليد بن يزيد، يك سال و سه ماه بود و به هنگام قتل، 38 و يا 36 و يا 42 و يا 45 و به روايتي ديگر 46 ساله و داراي 14 پسر و چند دختر بود.

يزيد بن وليد بن عبدالملك بن مروان اموي، پس از كشته شدن پسرعمويش وليد بن يزيد بن عبدالملك به دست مردم، در 28 جمادي الآخر سال 126 قمري، در دمشق به خلافت رسيد. وي در زمان خلافت وليد، در أمّان (عمان) پايتخت فعلي اردن، زنداني بود و پس از رهايي از زندان، نسبت به رفتار و كردار وليد بن يزيد، اظهار ناخرسندي مي كرد و در نزد مردم، وي را ناسزا مي گفت و تكفيرش مي نمود.

به هر روي، پس از استقرار در خلافت اسلامي، جلوي بذل و بخشش هاي ناروا را گرفت و حقوق و مواجب بسياري از وابستگان به دستگاه خلافت را كاهش داد. بدين جهت به "ناقص" معروف گرديد.

وي همانند عمر بن عبدالعزيز تلاش فراواني به عمل آورد تا نارسايي ها و كاستي هاي بني اميه را جبران و خدمات ارزنده اي به مردم داشته باشد، وليكن اجل، مهلتش نداد و پس از چند ماه خلافت، در اواخر همين سال وفات يافت.

گويند مادرش ايراني نژاد و موسوم به شاه فرند و يا شاه آفريد دختر فيروز بن يزدگرد ساساني بود. به همين جهت يزيد افتخار مي كرد كه به سه امپراتور بزرگ عالم، يعني خلافت امويان، سلطنت ساسانيان و قيصر روميان انتساب دارد.(1)

1- البداية و النهاية (ابن كثير)، ج1، ص 13 و ص 18؛ تاريخ الطبري، ج5، ص 555

 

آغاز خلافت يزيد بن وليد - سال 126 هجري قمري

يزيد بن وليد بن عبدالملك بن مروان اموي، پس از كشته شدن پسرعمويش وليد بن يزيد بن عبدالملك به دست مردم، در 28 جمادي الآخر سال 126 قمري، در دمشق به خلافت رسيد. وي در زمان خلافت وليد، در أمّان (عمان) پايتخت فعلي اردن، زنداني بود و پس از رهايي از زندان، نسبت به رفتار و كردار وليد بن يزيد، اظهار ناخرسندي مي كرد و در نزد مردم، وي را ناسزا مي گفت و تكفيرش مي نمود.

به هر روي، پس از استقرار در خلافت اسلامي، جلوي بذل و بخشش هاي ناروا را گرفت و حقوق و مواجب بسياري از وابستگان به دستگاه خلافت را كاهش داد. بدين جهت به "ناقص" معروف گرديد.

وي همانند عمر بن عبدالعزيز تلاش فراواني به عمل آورد تا نارسايي ها و كاستي هاي بني اميه را جبران و خدمات ارزنده اي به مردم داشته باشد، وليكن اجل، مهلتش نداد و پس از چند ماه خلافت، در اواخر همين سال وفات يافت.

گويند مادرش ايراني نژاد و موسوم به شاه فرند و يا شاه آفريد دختر فيروز بن يزدگرد ساساني بود. به همين جهت يزيد افتخار مي كرد كه به سه امپراتور بزرگ عالم، يعني خلافت امويان، سلطنت ساسانيان و قيصر روميان انتساب دارد.

  

انكار گاليلئو گاليله منجم، رياضيدان و فيزيكدان ايتاليايي درباره عقائد خود در سال 1633 ميلادي

گاليلئو گاليله منجم، رياضيدان و فيزيكدان ايتاليايي درقرن هفدهم ميلادي به اجبار در برابر مقامات كليسا در سال 1633 ميلادي عقايد خود را انكار كرد. او در سال 1632 ميلادي درباره عقايد بطلميوس و كپرنيك در مورد حركات منظومه شمسي كتابي به رشته تحرير درآورد و در آن اعلام كرد كه زمين به دور خورشيد مي گردد. اما سال بعد پاپ او را به روم احضار كرد و اظهاراتش را كفرآميز خواند. بدين ترتيب دستگاه كليسا اورا وادار نمود كه عقايد علمي خويش را انكار كند. اما در تاريخ آمده است كه گاليله به هنگام خروج از آن جلسه با انگشتان خود روي زمين نوشت ”با اين همه زمين حركت مي كند. “

 

اختراع ماشين تخليه هوا در سال 1650 ميلادي

اتودوگريك صنعتگر آلماني موفق شد ماشين تخليه هوا را در سال 1650 ميلادي اختراع كند. وي از جمله صنعتگراني بود كه اختراعش به عنوان بزرگترين اختراع قرن هيجدهم ميلادي قلمداد شد وتحول عظيمي در علم و صنعت آن زمان جهان، بوجود آورد. از ماشين تخليه هوا در صنايع سنگين و امور الكتريسيته استفاده فراوان مي شود. اتودوگريك از اهالي شهر ماگِدبورگ آلمان بود.

 

ورود اولين هيئت روسي به ايران در سال 1664 ميلادي

اولين هيئت روسي از طرف آلكيسيس امپراتور روسيه در سال 1664 ميلادي وارد ايران شد. اما پس از آشكار شدن قصد آنها براي جاسوسي، از ايران خارج شدند. روسها نيز به تلافي اين عمل بخشي از مازندران را به آتش كشيدند. بعد از اشغال ”ميان كاله“ قزاق ها در نزديكي آشوراده مستقر شدند اما با مقاومت مردم روبرو گشتند و مجبور به عقب نشيني از اين منطقه شدند

 

 

 


نوشته شده در   دوشنبه 1 تير 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode