ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 5 اسفند 1390     |     کد : 33279

منزل «تفكر» از نوآوری‌های امام خمينی(ره) در تبيين منازل عرفانی است

بر خلاف نظر عمده عرفای اسلامی در عرفان عملی كه اولين منزل از صد منزل رسيدن به خداوند و مقام توحيد را يقظه(بيداری) دانسته‌اند، امام(ره) معتقدند كه اولين منزل يقظه نيست و يا لااقل اگر اولين منزل يقظه باشد، منزل بعد از آن توبه نيست، بلكه «تفكر» است.

 بر خلاف نظر عمده عرفای اسلامی در عرفان عملی كه اولين منزل از صد منزل رسيدن به خداوند و مقام توحيد را يقظه(بيداری) دانسته‌اند، امام(ره) معتقدند كه اولين منزل يقظه نيست و يا لااقل اگر اولين منزل يقظه باشد، منزل بعد از آن توبه نيست، بلكه «تفكر» است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، هادی وكيلی، عضو هيئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در هفتمين نشست از سلسله‌ نشست‌های «سومين جشنواره ملی مطالعات قرآنی دانشجويان كشور» با عنوان «بررسی انديشه‌های عرفانی امام خمينی(ره)» به بيان بستر‌های تاريخی عرفان اسلامی، شخصيت عرفانی امام خمينی(ره)، معرفی آثار عرفانی و برخی ويژگی‌های خاص عرفان ايشان و نيز تبيين برخی از نوآوری‌های امام(ره) در مباحث عرفان نظری و عملی پرداخت.

ولایت سیاسی/ولایت عرفانی

وی با اشاره به ارتباط عرفان و سياست و جمع دو بعد سياسی و عرفانی در شخصيت امام خمينی(ره) اظهار كرد: يكی از بحث‌های مهم در عرفان اسلامی كه گاهی به نظر می‌رسد نقطه تلاقی بحث‌های عرفان و سياست يا عرفان و فقه باشد، بحث ولايت است. در عرفان اسلامی و در مبحث «انسان كامل» بحثی با نام ولايت وجود دارد و عارف ولی است. ولايت در اين معنا با بحث ولايت فقيه كه يكی از مباحث بسيار مهم و بحث‌برانگيز جامعه ماست، متفاوت است.

وكيلی با بيان اين‌كه برخی از محققين ولايت در مفهوم عرفانی با ولايت در مفهوم فقهی ـ سياسی آن را مشترك لفظی برشمرده‌اند، بيان كرد: تنها بحثی كه ممكن است اين سوء تفاهم را ايجاد كند كه عرفان و سياست به لحاظ مبانی و مبادی فكری باهم مرتبط بوده و وجه اشتراك داشته باشند، شايد بحث ولايت باشد. اما اين نكته قابل تأمل است و برخی از محققين نمی‌پذيرند كه ولايت در مفهوم عرفانی با ولايت در مفهوم فقهی آن ارتباط داشته باشند.

عضو هيئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تشريح اين مطلب افزود: به اعتقاد بنده برخلاف نظر برخی از محققين كه اين دو ولايت را مشترك لفظی برشمرده‌‌اند، می‌توان ارتباطی را ميان اين دو بحث از ولايت برقرار كرد؛ بدين معنا كه اين دو ولايت مشترك لفظی نيستند، اما دقيقاً مثل هم نيز نيستند.

وحدت وجود

نويسنده «نقدهای امام خمينی(ره) بر متن و شارح فصوص» در تبيين ديدگاه امام خمينی(ره) درباره مسئله وحدت وجود گفت: وحدت وجود يكی از مهم‌ترين و بحث‌برانگيزترين مباحث عرفان اسلامی است و اين بحث از اين جهت حائز اهميت است كه ما بحث‌های مشابه وحدت وجود را در اديان و عرفان‌های ديگر نيز داريم.

وی بيان كرد: در خصوص اين‌كه واحد ديدن عالم وجود و كل جهان را ساخته و پرداخته دانستن از جنس وجود، سه نظريه مطرح شده است: يكی از آنها تحت عنوان پننتئيزم(panentheism) به معنای خدا را همه چيز ديدن و ديگری پنتئيزم (pantheism) به معنای همه چيز را خدا ديدن است و نظريه سوم نيز وحدت وجود است كه ويليام چيتيك ـ از محققان عرفان اسلامی ـ معادل انگليسی «oneness of being» را برای آن پيشنهاد كرده است.

امام(ره) معتقدند كه اساساً اين پنج جهان عرفانی ناشی از تجليات حق است كه عارف آنها را بيرون از خودش در آفاق و در نفس شريف خود مشاهده می‌كند و سپس به هنگام بيان آنها دست به اين تعابير می‌زند و اين‌گونه نيست كه ما بتوانيم از تعابير كليشه‌ای فلسفه، برای تعبير مراتب استفاده كنيم
وكيلی با اشاره به اين‌كه مرحوم شهيد مطهری معتقد بود كه بحث وحدت وجود را از هر صد تن يك نفر می‌تواند به طور درست و كامل بفهمد، ادامه داد: زمانی بنده در بررسی مبحث وحدت وجود در كتب فقهی مشاهده كردم كه در كتاب «عروةالوثقی» اثر آيت‌الله سيدكاظم يزدی كه از آثار مبنايی دروس خارج فقه محسوب می‌‌شود، نيز به مبحث وحدت وجود پرداخته شده است. در ابتدای اين كتاب و در بحث از طهارات و در جايی كه (به مناسبت بحث از طهارت و نجاست) موجبات كفر را بيان می‌كند، يكی از موارد ذكر شده در موجبات كفر «القول بوحدة الوجود» است.

وی اضافه كرد: آيت‌الله سيدكاظم يزدی در كتاب «عروةالوثقی» 7 تصوير از وحدت وجود ارائه كرده و همه آنها را موجب كفر دانسته است. تصوير وحدت وجود، تصوير فوق‌العاده پيچيده‌ای است؛ بيانی ساده دارد و مصداق سهل و ممتنع است؛ يعنی آسان گفته می‌شود، اما فهم آن نزديك به محال است و فهم عباراتی چون «ليس فی الدار غيره دیّار؛ در دار وجور احدی جز حق حضور ندارد» بسيار دشوار و پيچيده است.

اين محقق و پژوهشگر در توضيح نظريه وحدت وجود تصريح كرد: بر اساس اين نظريه، ما در جهان، خلق به معنای اغيار و مخلوقاتی در برابر خداوند نداريم و هرچه هست اوست. در اينجا اين سؤال پيش می‌آيد كه پس انسان‌ها، اشياء، جانداران، گياهان، آسمان و زمين و و مخلوقات ديگر چيستند؟ آيا اينها خدا هستند؟! اگر چيزی جز حق نباشد، پس اينها چه هستند؟ آيا غير او هستند يا او هستند؟ او اينهاست يا اينها او هستند؟ در واقع وحدت وجود، حذف خدا يا حذف ماسوی الحق به سود ديگری نيست، حتی وحدت را در كثرت ديدن و كثرت را در وحدت ديدن هم نيست.

وی با بيان اين‌كه نظريه وحدت وجود يك نظريه برجسته و پيشرفته، حتی پيشرفته‌تر از نظريه حكمای متعاليه(ملاصدرا و نوصدراييان) است، خاطرنشان كرد: بر اساس اين نظريه ما فقط يك وجود داريم و اين وجود اطواری دارد، يك خورشيد است و انواری دارد؛ اين جهان انوار اوست، پس هرچه هست اوست. خواهيم پرسيد كه پس زشتی‌ها و زيبايی‌ها او هستند؟ آری و خير! هرچه خير و شر، او هستند؟ آری و خير! كار نيكو و گناه همه از اوست و همه اوست؟ آری و خير! اساساً با منطقی كه اكثر آدميان به جهان می‌انديشند، نمی‌توانند وحدت وجود را درك كنند و به نظر بنده برای فهم اين نظريه نيازمند منطق ديگری هستيم.

نويسنده «گلچين عرفانی امام خمينی(ره)» اظهار كرد: با منطق فازی می‌توان وحدت وجود را درك كرد و به صورت پارادوكسيكال، هم به وجود حق و هم به وجود غير حكم داد، بدون اين‌كه اين وجود غير، مظهريت اين اغيار و اطواريت آنها برای حق را از بين ببرد. وحدت وجود از مباحثی است كه هميشه چالش‌برانگيز بوده و موجب شده كه عرفای ما متهم به خلاف شرع و كفرگويی بشوند. قول به وحدت وجود و تفوه به سخنانی كه بوی وحدت وجود می‌دهند، سر بسياری از عرفا را به باد داده است.

وی فهم و بيان وحدت وجود را مخاطره‌آميز خواند و تصريح كرد: آنچه گفتن اين سخن را مخاطره‌آميز می‌كند اين است كه شخص قائل با تقوّل به اين قول، در معرض تهديد مشركان(يعنی ماسوی الحق) قرار می‌گيرد. سه دسته همواره با وحدت وجود مخالف بوده‌اند: اهل شرع، اهل عقل و اهل عرف. اين نظريه از نظريه‌هايی است كه به سبب مخاطره‌آميز و دشوار بودن بحث خود، همواره در معرض هجمه بوده است.

آرای ابتكاری امام خمينی(ره) در عرفان عملی

عضو هيئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بيان برخی نوآوری‌ها و آرای ابتكاری امام خمينی(ره) در عرفان عملی گفت: بر خلاف نظر عمده عرفای اسلامی در عرفان عملی كه اولين منزل از صد منزل رسيدن به خداوند و مقام توحيد را يقظه(بيداری) دانسته‌اند، امام(ره) معتقدند كه اولين منزل يقظه نيست و يا لااقل اگر اولين منزل يقظه باشد، منزل بعد از آن توبه نيست، بلكه تفكر است؛ از ديدگاه امام(ره) شرط يقظه تفكر است و برای تفكر و انديشيدن ديگر مقدمه‌ای لازم نيست، چون انسان حيوانی ناطق است و ناطق حی متفكر است.

اين محقق و پژوهشگر در بيان نظر خاص امام(ره) در باب اسفار اربعه عرفانی اظهار كرد: امام خمينی(ره) در اوخر كتاب «مصباح الهداية الی الخلافة و الولاية» خود از مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌ای نقل كلام می‌كنند و سخنان ايشان را درباره اسفار اربعه عرفانی نقل می‌كنند. همان‌گونه كه مشهور است تعبير اسفار اربعه به صورت بسيار برجسته و كليدی در آثار ملاصدرا شكل گرفته است.

امام در تعليقه خود در پاسخ به آن مكاشفه ابن‌عربی كه روافض را به صورت خنزير ديده است، معتقد است كه هر كس در مكاشفه خود بر مبنای بسترهای ذهنی مساعد ذهنی خود انتخاب می‌كند و ابن‌عربی بر اساس مفاهيم و مضامين ذهنی خود شيعيان را مشاهده كرده است. در واقع به تعبيری، امام(ره) صفت خنزير را به ذهن ابن‌عربی ـ و نه به شيعيان ـ منسوب كرده است
وی افزود: ملاصدرا در حكمت متعاليه خود از اسفار اربعه عقليه سخن می‌گويد و معتقد است كه يك فيلسوف چهار سفر را طی می‌كند و از نقطه آغازين تا سفر چهارم به لحاظ عقلانی می‌تواند جهان را در ذهن خود بازسازی كند. هر كدام از اين‌ها چهار مرحله و چهار سفر دارد كه از آنها به عنوان سفرهای چهارگانه ياد می‌كند. برخی از مستشرقين تصور كرده‌اند كه اين كتاب، سفرنامه ملاصدرا است و برخی نيز آن را شامل چهار كتاب تصور كرده‌اند؛ در حالی كه اينها در واقع سفرهای مسافرين عقلی هستند و شبيه همين سفرها را در عرفان اسلامی نيز داريم.

وكيلی اضافه كرد: آقامحمدرضا قمشه‌ای تصويری از اسفار اربعه عرفان اسلامی ارائه كرده و امام(ره) نيز درباره آنها نظر داده كه به اعتقاد بنده، نظر امام(ره) به لحاظ ساختار فكری بسيار دقيقتر از از نظر اوست. امام(ره) سفر اول را «من الخلق الی الحق المقيد» می‌دانند كه انسان در آن از عالم كثرت به عالم وحدت نائل می‌شود. اين عالم وحدت حق مقيد(يعنی حق در آفاق ديده شده و نه حق كامل مطلق) است، در حالی كه آقامحمدرضا قمشه‌ای از سفر «من الخلق الی الحق» سخن می‌گويد.

نويسنده «نقدهای امام خمينی(ره) بر متن و شارح فصوص» تصريح كرد: امام(ره) در پايان سفر اول قائل به فنا نمی‌شوند، در حالی كه آقامحمدرضا قمشه‌ای در پايان اين سفر قائل به فنا می‌شوند. به نظر بنده، تعبير فنا قائل شدن در اين مرحله به لحاظ فنی اشكال دارد و پايان سفر اول رسيدن به مقام فنا نيست. در سفر دوم، امام(ره) از سفری «فی الحق»(از خدا به خدا) با عنوان «من الحق المقيد الی الحق المطلق» و در واقع سفر از حق به حق سخن می‌گويند كه وجود سالك در آن كاملاً حقانی می‌شود و در اينجاست كه فنا اتفاق می‌افتد، در حالی كه آقامحمدرضاقمشه‌ای در اينجا از «فنای از فنا» سخن می‌گويند.

وی اضافه كرد: پس از اين دو سفر، سفر سوم با عنوان «من الحق الی الخلق بالحق» و خروج از حق و بازگشت به خلق آغاز می‌شود. به عقيده امام(ره) سالك در اين مرحله، از حق و مقام فنا بيرون می‌آيد و به مقام بقا می‌رسد و آغاز به برگشتن به سوی خدا می‌كند. امام(ره) در تفسير حقی كه سالك از آن عبور می‌كند و خلقی كه به سوی آن برمی‌گردد، مراد از حق را حضرت احديت و منظور از خلق را حضرت اعيان ثابته می‌داند.

نويسنده «گلچين عرفانی امام خمينی(ره)» ادامه داد: آخرين سفر «من الخلق الی الخلق بالحق» است؛ اينجاست كه نبوت تشريعی اتفاق می‌افتد و سالكی كه به سفر چهارم رسيده است، می‌تواند از مردمان دستگيری كند. در اين سفر آنچه كه سالك با آن مواجه است، مردمند؛ اما خدا بر روح و وجود سالك حاكم شده و چشم و گوش و دست و زبان او شده است؛ يعنی آنچه كه می‌گويد سخن خداوند است و در واقع مصداق «وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِيلَ»(احزاب/4) است.

برخی آرای اختصاصی امام(ره) در مباحث عرفان نظری

وی با اشاره به آرای اختصاصی امام خمينی(ره) در مباحث مختلف حوزه عرفان نظری اظهار كرد: آرای اختصاصی ايشان در مباحث مختلف حوزه عرفان نظری مشتمل بر خداشناسی، وجودشناسی، الهيات اسماء و صفات، انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی، معادشناسی و مانند آن است. امام(ره) در بحث‌های وجودشناسی نظرات مختلفی دارند كه يكی از آنها اين است كه در سلسله مراتب وجود، حقيقت وجود مانند خميره‌ای است كه وقتی پايين می‌آيد از لطافت و وحدت آن كاسته می‌شود و به تكثر آن افزوده می‌شود.

وكيلی بيان كرد: در مسير از بالا به پايين كه در آن حقيقت وجود تنزل پيدا می‌كند؛ مراتبی به وجود می‌آيد. قيصری شارح فصوص اين مراتب را به صورت كاملاً فلسفی تصوير می‌كند و معتقد است كه در ابتدا مقامی وجود دارد كه دارای وحدت صرف است، سپس مقام پايين‌تر از آن وحدتی دارد كه صرف نيست و به همين ترتيب مراتب پايين‌تر به وجود می‌آيند.

اين محقق و پژوهشگر تشريح كرد: ديدگاه امام(ره) در اينجا به عنوان اولين تعليقه مهم اين‌گونه شكل می‌گيرد كه می‌گويند اساساً تفسير قيصری از مراتب وجود يك تفسير فلسفی با ادبيات فلسفی است. در حالی كه نظريه جهان‌شناسی عرفای ما نظريه پنج‌جهانی و جهان‌های پنجگانه است كه دو جهان از آنها غيبی، دو جهان شهودی و و ديگری انسان كامل است كه هر چهار جهان بالاتر را در خود دارد.

با منطق فازی می‌توان وحدت وجود را درك كرد و به صورت پارادوكسيكال، هم به وجود حق و هم به وجود غير حكم داد، بدون اين‌كه اين وجود غير، مظهريت اين اغيار و اطواريت آنها برای حق را از بين ببرد. وحدت وجود از مباحثی است كه هميشه چالش‌برانگيز بوده و موجب شده كه عرفای ما متهم به خلاف شرع و كفرگويی بشوند
وی ادامه داد: امام(ره) معتقدند كه اساساً اين پنج جهان ناشی از تجليات حق است كه عارف آنها را بيرون از خودش در آفاق و در نفس شريف خود مشاهده می‌كند و سپس به هنگام بيان آنها دست به اين تعابير می‌زند و اين‌گونه نيست كه ما بتوانيم از تعابير كليشه‌ای فلسفه، برای تعبير مراتب استفاده كنيم. ديدگاه امام(ره) اين است كه عارف چون مشاهده می‌كند، به زبان می‌آورد، نه اين‌كه به زبان می‌آورد تا آنها را به صورت مقوله‌های فاهمه و ذهنی برای مخاطب تعليم كند. ديدگاه امام(ره) كاملاً شهودی و عرفانی است و كاملاً بحث‌ها را از چارچوب‌های فلسفی خارج می‌كنند.

عضو هيئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مفهوم «انسان كامل» را يكی از بحث‌های مهم انسان‌شناسی در عرفان اسلامی برشمرد و تصريح كرد: ديدگاه امام(ره) در اين مقوله بر خلاف نظر ابن‌عربی اين است كه مصداق انسان كامل كه دارای مقام «خاتم ولايت مطلقه الهيه» است، حضرت مهدی(عج) است. در خصوص منجی آخرالزمان كه صاحب ولايت و قدرت مطلقه است، اختلاف نظر وجود دارد و اديان و عرفان‌های مختلف از اين فرد، با تعابير مختلف ياد كرده‌اند.

وی بيان كرد: سخنان ابن‌عربی در تعيين اين فرد خاتَم يا خاتِم مختلف است. در مواضعی خاتم ولايت را مسيح(ع) ـ به عنوان خاتم ولايت مطلقه كليه ـ و خود را خاتم ولايت مقيده جزييه معرفی كرده است. امام(ره) در مواضعی كه بحث‌های شيعی مطرح می‌شود، مجامله و تعارف با كسی ندارد و در آنجا ابراز می‌كند كه حضرت مهدی(عج)، امام زمان و خاتم ولايت مطلقه كليه است و حضرت مسيح(ع) نيز در آخرالزمان به او اقتدا می‌كند.

نويسنده «نقدهای امام خمينی(ره) بر متن و شارح فصوص» افزود: يكی ديگر از هفوات يا خطاهای زبانی ابن‌عربی اين است كه او معتقد به شيرين شدن تدريجی عذاب جهنم برای اهلش است. ابن‌عربی بر آن است كه عذاب از عذب(شيرينی) گرفته شده و روزی اين عذاب، به كام اهلش شيرين خواهد شد؛ يا به اين معنا كه شيرينی مفهوم خود را از دست می دهد و يا به اين معنا كه اين افراد نسبت به اين عذاب، دچار از خودبيگانگی می‌شوند و از آن لذت می‌برند. امام(ره) در اين نكته با ابن‌عربی مخالفت كرده و می‌گويد اين قول با صريح آيات الهی در تضاد است.

وكيلی در پايان سخنان خود تصريح كرد: امام خمينی(ره) در عين ارادتی كه به ابن‌عربی دارد، برخی از نظرات او درباره مباحثی چون ايمان ابليس و فرعون و نيز برخی از مكاشفات او (از جمله مكاشفه او درباره شيعيان) را نپذيرفته و بدان‌ها پاسخ داده است. امام(ره) در تعليقه خود در پاسخ به آن مكاشفه ابن‌عربی كه روافض را به صورت خنزير ديده است، معتقد است كه هر كس در مكاشفه خود بر مبنای بسترهای ذهنی مساعد ذهنی خود انتخاب می‌كند و ابن‌عربی بر اساس مفاهيم و مضامين ذهنی خود شيعيان را مشاهده كرده است. در واقع به تعبيری، امام(ره) صفت خنزير را به ذهن ابن‌عربی ـ و نه به شيعيان ـ منسوب كرده است. 


نوشته شده در   جمعه 5 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode