جام جم آنلاين: واژه كمدي كلاسيك آنقدر كه در رسانه تلويزيون رسميت دارد، در دنياي سينما ندارد و اعتبار آن در تلويزيون خيلي بيشتر از سينماست.
در حقيقت، بسياري از منتقدان سينمايي عقيده دارند اين رسانه تلويزيون بود و هست كه با نمايش پيگير و مداوم كمديهاي كلاسيك، وجهه و رونق خاصي به آن داده است.
سينما به دليل ذات خود نميتواند به صورت مداوم فيلمهاي قديمي (و ازجمله كمديهاي كلاسيك) را به نمايش عمومي بگذارد و توانايي رسانه تلويزيون در نمايش و پخش عمومي چند باره آنها، باعث شده تا كمديهاي كلاسيك هم جايگاه ويژهاي در تاريخ سينما كسب كنند و هم جايگاه ويژه خود در بين برنامههاي مختلف و متنوع تلويزيوني را حفظ كنند.
پخش فيلمهاي سينمايي قديمي از رسانه تلويزيون يك سنت ديرپاست و در اين بين، كمديهاي كلاسيك آنچنان جايگاهي براي خود در اين رسانه دست و پا كردهاند كه در اكثر كشورهاي جهان پخش اين نوع فيلمها با سرفصل و عنوان دائمي و يكسان «كمدي كلاسيك» جاي خود را در بين برنامههاي تلويزيوني باز كردهاند و حكم مجموعهاي موفق را پيدا كردهاند كه هرچند وقت يك بار فصل تازهاي از آنها در چند اپيزود روي آنتن ميرود.
سود دوجانبه
صنعت سينما در دوران صامت و در زماني كه هنوز تلويزيون خلق نشده بود، تماشاگران زيادي را جذب خود كرد و پس از ظهور صدا همچنان به عنوان يكي از ژانرهاي موفق به كار خود ادامه داد.
هرچند محصولات كمدي سينما در دوران صدادار شدن فيلمها نتوانست موفقيت و موقعيت قبلي خود را حفظ كند، ولي با كمك رسانه تلويزيون توانست تبديل به يكي از مطرحترين گونههاي هنري شود و هنرمندان و كمدينهاي اين گونه شهرتي همپاي چهرههاي محبوب تلويزيوني به دست آوردند.
براي تماشاگران تلويزيوني در سراسر جهان در كنار علاقه به شخصيتهاي مطرح تلويزيوني، احترام خاصي هم نسبت به كمدينهايي مثل هارولد لويد، چارلي چاپلين ، لورل و هاردي و باستر كيتن وجود دارد.
تماشاگران تلويزيوني اين چهرهها را نه به عنوان شخصيتهاي سينمايي كه به عنوان چهرههاي محبوب تلويزيوني ميشناسند.
يك گزارش تلويزيوني در اروپا كه دو سال قبل منتشر شد بر اين نكته تاكيد ميكند كه چهره و تصوير كمدينهاي كمدي كلاسيكهاي سينما چند برابر بيشتر از چهره و تصوير شخصيتهاي مشهور تلويزيوني در معرض ديد تماشاگران تلويزيوني قرار گرفته است.
اين گزارش (كه ميتوان آن را به ديگر قارههاي جهان هم تعميم داد) به صورت رسمي خبر از آن ميدهد كه در ازاي پخش هر قسمت از يك مجموعه تلويزيوني، حداقل دو بار يكي از كمدي كلاسيكهاي مطرح كمدينهاي معروف روي آنتن رفته است.
اين اتفاق در شرايطي رخ ميدهد كه شبكههاي تلويزيوني در كنار پخش كمدي كلاسيكهاي هنرمنداني مثل چاپلين، كيتن و ديگران، خود دست به توليد يك سري مجموعه كمدي تلويزيوني با حضور كمدينها و بازيگران مختلف زدند.
اين مجموعههاي كمدي كه توليد آنها از همان ابتداي خلق تلويزيون شروع شد و تا به امروز هم ادامه دارد، حتي توانستند خيلي زود لقب كمدي كلاسيك بگيرند و به رقابت با كمدي كلاسيكهاي سينما بپردازند.
مجموعههايي مثل «لوسيل بال» و حتي «افسونگر» در زمره اين نوع كارها قرار ميگيرند. در حقيقت رسانه تلويزيون در اين رابطه سودي دوطرفه كرد.
از يك سو مهر مالكيت خود را روي كمدي كلاسيكهاي سينمايي زد و به صورت مدافع اصلي (و گاهي اوقات تنها مدافع) درآمد و هم با بهرهگيري از موفقيت عمومي اين نوع محصولات، ژانر كمدي تلويزيوني را خلق و به موقعيت درخشاني رساند.
از قول چارلي چاپلين نقل كردهاند كه رسانه تلويزيون با پخش پيدرپي كمديهاي كلاسيك وي، نقش مهمي در ماندگاري و به روز ماندن او داشته است.
ديگر هنرمندان و كمدينهاي قديمي هم حتي اگر در صحبتهاي خود اشارهاي به اين موضوع نكرده باشند، انكاركننده اين واقعيت نيست كه گونه كمدي كلاسيك محبوبيت و جاودانگي خود را تا حد زيادي مديون رسانه تلويزيون است.
به قول جيمز براردينلي، منتقد ميانسال سينما، يكي از دلايل اصلي مطرح ماندن هميشگي كمديهاي كلاسيك به پخش مداوم آنها از شبكههاي تلويزيوني (در قالب نمايش مجموعهوار آنها) برميگردد.
واقعيت اين است كه توجهي كه تا به امروز به كمديهاي كلاسيك شده و ميشود، به ديگر گونههاي سينمايي نشده و نميشود.
كافي است ژانر كمدي كلاسيك با (مثلا) ژانر وسترن مورد مقايسه قرار گيرد تا اهميت موضوع درك شود.
ماندگاري كمدينها به وسيله تلويزيون
كمدي قرنها قبل از آن كه فكر بشر به خلق تلويزيون برسد، حيات خود را آغاز كرد. كمدي از كلمهاي يوناني گرفته شده و معني و مفهومي مشهور و فراگير دارد.
هر نوع كاري كه باعث خنده شنونده يا بيننده شود يك كار كمدي محسوب ميشود. از اولين تئاترهايي كه در يونانباستان اجرا ميشد تا به امروز، كارهاي كمدي جايگاه ويژهاي در دنياي هنر و سرگرمي داشتهاند و رسانه تلويزيون از ابتداي خلق خود، بيشترين استفاده را از اينگونه (در همه اشكال آن) كرده است.
كمديهاي تلويزيوني از دير باز در اين رابطه جايگاه ويژهاي داشتهاند. ژانر كمدي هم در تلويزيون و هم در سينما متناسب با زمان جلو رفته و رنگ و بوي تازهاي پيدا كرده است.
كارهاي كمدي در كنار سرگرمكردن تماشاچي و خنداندن او، حتي گاهي اوقات حال و هواي جدي پيدا كرده و در قالب كمدي درام، كمدي سياه يا كمدي سياسي، به طرح عميق مسائل جدي روز پرداخته و همراه با سرگرمكردن بيننده، وظيفه اجتماعي خود را نيز به انجام رسانده است.
«عصر جديد» و «ديكتاتور بزرگ» چارلي چاپلين نمونههايي از اين نوع كمدي سياه و سياسي هستند. اين در حالي است كه بسياري از كارهاي چاپلين بر عكس ديگر كمدينهاي معاصر و غيرمعاصر خود (و از جمله «پسر بچه») حال و هوايي اجتماعي داشته و گونه كمدي را وارد مرحله بالاتر و عميقتري كردهاند.
راجر ابرت: براي تماشاگران تلويزيوني در سراسر جهان در كنار علاقه به شخصيتهاي مطرح تلويزيوني، احترام خاصي هم نسبت به كمدينهايي مثل هارولد لويد، چارلي چاپلين، لورل و هاردي و باستر كيتن وجود دارد
هارولد لويد كه سال 1971 درگذشت، كار بازيگري را از سال 1913 با بازي در فيلمهاي كوتاه صامت شروع كرد.
او تا سال 1947 كه آخرين فيلم سينمايي خود را بازي كرد، در حدود 205 فيلم كوتاه و بلند ظاهر شد.
توقف فعاليت هنري وي تقريبا همزمان با دوراني بود كه پاي تلويزيون به منازل مردم باز شد. او در گفت و گويي گفت: «كمدي از درون شما ميآيد، از صورت و بدنتان. من در سينما به شهرت زيادي رسيدم، اما تلويزيون نقش تعيينكنندهتري در اين شهرت دارد. پخش چند باره فيلمهاي كوتاه و بلندم از شبكههاي مختلف تلويزيوني باعث شد تا سالها پس از پايان فعاليت بازيگري، همچنان به صورت يك چهره مطرح روز باقي بمانم. وقتي فيلمهاي كوتاهم را بازي ميكردم، اصلا به اين نكته فكر نميكردم كه آنها ميتوانند به صورت اپيزودهاي مختلف يك كار دنبالهدار تلويزيوني در نظر گرفته شوند. انگار كه ما آنها را براي يك شبكه تلويزيوني و در چند فصل مختلف كار ميكرديم و ميساختيم.»
راجر ابرت، منتقد قديمي كه سالها براي نشريه شيكاگو سان تايمز نقد نوشته، عقيده دارد تلويزيون حق بزرگي به گردن گونه كمدي كلاسيك و هنرمندان آن دارد.
به اعتقاد او، اگر تلويزيون نبود شايد هماكنون نامي هم از بسياري از كمدينهاي مطرح همچون لورل و هاردي و باستر كيتن نبود.
به گفته او: «تلويزيون هر چند وقت يك بار با پخش يكي يا تعدادي از محصولات كمدي كلاسيك، دوباره ما را به ياد كمدينهاي قديمي و اينگونه تقريبا فراموش شده مياندازد.»
ميتوان گفت اين شبكههاي تلويزيوني هستند كه باعث ماندگاري محصولات اين گونه شدهاند. نامهايي مثل چارلي چاپلين يا برادران ماركس به صورت فهرست دائمي و ذخيره كانالهاي تلويزيوني درآمدهاند و به نوعي صاحبخانه اين منزل شلوغ به حساب ميآيند.
برادران ماركس (گروچو، هارپو، چيكر و زپو) برعكس بسياري از كمدينهاي مطرح سينما، در كنار فعاليتهاي سينمايي به بازي در مجموعهها و فيلمهاي تلويزيوني هم پرداختند و شخصيتهاي سينمايي خود را به تعدادي مجموعه تلويزيوني قرض دادند.
در حقيقت، آنها همان كمديهاي سينمايي خود را با كمي تغييرات (ولي با حفظ همان حال و هوا و فضا) تبديل به مجموعهها و فيلمهاي تلويزيوني كردند. اين مجموعههاي تلويزيوني در دهه 50 و 60 ميلادي با استقبال بالاي تماشاگران روبهرو شدند و فصلهاي جديدي از آنها در دستور كار و توليد قرار گرفت.
براي مثال آخرين مجموعه تلويزيوني آنها به نام تئاتر جنرال الكتريك ـ كه ازجمله آخرين كارهايي بود كه گروچو ماركس بازي كرد ـ حدود 3 سال روي آنتن بود.
كمدين چهره سنگي در تلويزيون
گروچو ماركس درباره موفقيت تلويزيوني خود ميگويد: تلويزيون از همان ابتداي ورود به خانهها و عالم هنر توانست تبديل به يكي از سرگرميهاي اصلي و مهم مردم عادي شود. براي ما كمدينها خيلي اهميت داشت كه از سوي اين رسانه مورد حمايت قرار بگيريم.
تلويزيون با پخش فيلمهاي كمدي ما، ياد و خاطره كمدينها را در اذهان عمومي زنده نگه داشت. براي كساني مثل من كه در دهههاي 50 و 60 ميلادي نميتوانستند فعاليت سينمايي داشته باشند، تلويزيون بهترين مكان براي كار بود.
ژانر كمدي كلاسيك بدون همراهي تلويزيون هيچ وقت نميتوانست به موفقيت بالاي انتقادي كه هماكنون دارد، برسد.
باستر كيتن هم كه منتقدان سينمايي به وي لقب «كمدين با چهره سنگي» دادند، پس از سالها كار در سينما به فعاليت در رسانه تلويزيون پرداخت و در تعدادي مجموعه و فيلم تلويزيوني بازي كرد.
اين آثار تلويزيوني در دهه 60 ميلادي و در شرايطي توليد شدند كه وي در كنار آن، در فيلمهاي كوتاه هم ظاهر شد. تعداد كارهاي تلويزيوني كيتن از تعداد فيلمهاي بلندي كه براي سينما بازي كرد، بيشتر است.
رسانه تلويزيون براي رقابت با كمديهاي كلاسيكي كه از شبكههاي مختلف خود پخش ميكرد، دست به توليد مجموعههاي كمدي خود زد. اين سنت به شيوهاي يكسان در اكثر كشورهاي بزرگ و صنعتي جهان اجرا شد.
از آمريكا و روسيه گرفته تا اروپا و استراليا، توليد مجموعههاي كمدي به صورت يكي از ضرورتهاي اصلي مديران تلويزيوني درآمد.
آلگ پويوف روسي، پل هوگان استراليايي و جكي چان هنگكنگي نمونههايي مثالزدني از كمدينهاي قديمي تا جديد بينالمللي هستند كه به عنوان يك چهره مطرح تلويزيوني هم شناخته شدهاند.
لوسيل بال، معروفترين كمدين قديمي تلويزيوني ميگويد: «مجموعههاي كمدي تلويزيوني با وجود موفقيت فراوان خود و جذب تعداد بسيار زيادي از تماشاگران تلويزيوني، هيچ وقت نتوانستند جاي كمديهاي كلاسيك را بگيرند. كمديهاي كلاسيك با آن حال و هواي قديمي و سياه و سفيد خود، خيلي دورتر از ذهنيت و تصورات ما حركت ميكردند و دسترسي به آنها در همه حال غيرممكن بود. مجموعهاي كه من بازيگر آن بودم، تماشاچي خيلي زيادي داشت؛ ولي هميشه احساس ميكردم نتوانسته به نزديكي موفقيت كلان كمديهاي كلاسيك هم نزديك شود. ديد تماشاگران تلويزيون نسبت به اين فيلمها ديد خاصي و همراه با احترام بسيار زياد است. انگار آنها در حال تماشاي يك چيز غيرممكن هستند. تلويزيون شرايطي را براي كمديهاي كلاسيك به وجود آورد كه هيچ كس تصور آن را نداشت. چنين اتفاقي هيچ وقت براي مجموعههاي كمدي تلويزيوني رخ نخواهد داد.»
منبع: تيوي گايد - مترجم: كيكاووس زياري