ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 دي 1404
پنجشنبه 4 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 12 بهمن 1390     |     کد : 32107

انقلاب اسلامي در رسانه‌هاي غربي

در سال‌های منتهی به اواخر دهه هفتاد میلادی، جهان با پرسشی بزرگ مواجه شد؛ «ایرانیان چه رویایی در سر دارند؟»‌ سوالی كه پاسخ به آن بسیاری از محققان و نظریه‌پردازان غربی را دچار چالش كرد.

انقلاب اسلامي در رسانه‌هاي غربي
ايرانيان چه رويايي در سر دارند؟
جام جم آنلاين: در سال‌های منتهی به اواخر دهه هفتاد میلادی، جهان با پرسشی بزرگ مواجه شد؛ «ایرانیان چه رویایی در سر دارند؟»‌ سوالی كه پاسخ به آن بسیاری از محققان و نظریه‌پردازان غربی را دچار چالش كرد.
البته طرح این سوال تنها به دلیل از دست رفتن منافع اقتصادی آمریكا نبود. این درست بود كه تحولاتی شگرف در یكی از كشورهای نفتی خاورمیانه در حال وقوع بود و شاه و دولتمردان كشور مذكور از دوستان ایالات متحده بودند و با تحولات جدید عملاً تمام منافع اقتصادی غرب در ایران به محاق می‌رفت، اما ابهام اساسی‌تر غربی‌ها چیز دیگری بود؛ آنها با خود می‌اندیشیدند كه در هنگامه‌ یورش افسارگسیخته‌‌ بسیاری از كشورهای جهان به سوی سكولاریسم و ارزش‌های اومانیستی، چرا باید انقلابی دینی و ضدامپریالیستی در ایران رخ دهد؟

میشل فوكو، فیلسوف فرانسوی ‌ هنگام انقلاب به ایران سفر كرد تا جواب همین پرسش را بگیرد؛ مردم ایران چه می‌خواهند و چرا نظامی كه ادعای سروری در خاورمیانه را داشت سرنگون كرده‌اند؟ آیا انقلاب ایران، نویدبخش ظهور گفتمان سیاسی ‌‌ـ ‌عرفانی جدیدی است كه از دل مفاهیم و آموزه‌های مذهبی كه در طی قرون متمادی می‌رفت كه به فراموشی سپرده شود، سربرآورد است؟ آیا مفهوم قدرت در ایران تغییر كرده است و چرا قدرتمند شدن رهبران انقلاب كنونی شباهتی به كسب قدرت در سایر نقاط دنیا ندارد؟

ابهام در میان متفكران غربی بسیار جدی بود و آنها در تحلیل‌های نظری خود به لحاظ روش‌شناسانه دچار چالش شده بودند،‌ چه آن كه انقلاب ایران با چارچوب‌های تحلیلی پیشین قابل تحلیل نبود.

پرسش‌ها در رسانه‌های جمعی نیز حول همین مفاهیم بود البته برخی از رسانه‌های غربی پیشاپیش با فرار به جلو سعی در پاسخ داشتند؛ انقلاب در ایران حاصل نداشتن حافظه تاریخی میان ایرانیان است،‌ ایرانیان محصور وقوع تحولات بزرگ اجتماعی شده‌اند بدون آن‌كه از نتایج آن اگاهی داشته باشند، پاسخ‌هایی كه اگر هم مغرضانه نبودند، قطعا ساده‌انگارانه و سطحی بودند.

شاید بتوان سردمدار این نگاه مغرضانه و غیرواقع‌بینانه به انقلاب ایران در غرب را روزنامه واشنگتن‌تایمز دانست كه از سویی انقلاب را متاثر از نفوذ همسایه شمالی و پرقدرت ایران در آن زمان یعنی شوروی می‌دانست كه تلاش كرده بود ایران را از اردوگاه كشورهای حامی سرمایه‌داری خارج كند و از سویی دیگر ایرانیان را متهم به ندانم كاری و پیش‌بینی نكردن اوضاع جهان و منطقه متهم می‌كرد و مقالاتی در زمینه روان‌شناسی اجتماعی ایرانیان و رویارویی ناتمام ایرانی‌ها با توسعه و مفاهیم مدرنیته منتشر می‌كرد.

در هر صورت برای غرب و بویژه آمریكا به هیچ‌وجه آسان نبود كه كار متحدی مطمئن مانند رضاشاه‌ پهلوی را تمام شده ببیند در حالی كه می‌دید رهبران فكری آینده این كشور شعارها و روش‌های امپریالیستی غرب را بر نمی‌تابند.

ادوارد كامبریج، استاد ارتباطات و رسانه‌های جمعی دانشگاه یوتا سال‌ها پیش كتابی نوشت و در آن به نحوه‌‌ انعكاس تحولات و انقلاب‌های جهان در نیمه دوم قرن بیستم در رسانه‌های غرب پرداخت. بخش مهمی از این كتاب به نحوه انعكاس رویدادهای منتهی به انقلاب 1979 میلادی در ایران اختصاص یافته است.

كامبریج در كتاب خود تاكید كرده كه رسانه‌های آمریكایی از همان ابتدای شروع تحولات در ایران،‌ ساز مخالف زدند و این رویداد بی‌نظیر را برنتابیدند.

وقوع انقلاب‌های ضد امپریالیستی و علیه هژمونی آمریكا و غرب در دنیا كم نبود، اما انقلاب ایران علاوه بر داشتن این خصوصیات، رنگ و بوی دینی به خود گرفته بود. از سویی دیگر ایران صاحب منابع عظیم نفت بود و محدودشدن دسترسی به این منابع، برای كشورهایی كه تشنه نفت و منابع انرژی خاورمیانه بودند،‌ چون كابوسی دهشتناك بود. آیا می‌شد روی تحولات ایران تاثیر گذاشت؟ تلاش‌های آمریكا برای انحراف قطار انقلاب از ریل خود‌ به كجا می‌رسد؟ آیا این كشور اساساً توانایی این كار را دارد؟ بهار ایرانی در زمستان سرد 1357 چرا تا به این حد خطرناك به نظر می‌رسد؟ این پرسش‌هایی بود كه رسانه‌های غربی را با خود درگیر كرده بود و البته همان‌طور كه گفته شد، برخی از آنها با برخی پاسخ‌های ساده‌انگارانه خود و مخاطبانشان را فریب می‌دادند.

كامبریج همچنین در كتاب فوق به نحوه‌‌ انعكاس انقلاب ایران در رسانه‌های تصویری آمریكایی نیز اشاره كرده است كه تلاش می‌كردند انقلاب ایران را خواست قطب شرقی جنگ سرد یعنی شوروی نشان دهند؛ اما آنها برای توجیه این تحلیل مغرضانه خود، حتی قادر به این سوال ساده نیز نبودند كه اگر وقوع انقلاب خواست و تاثیر همسایه شمالی ایران است، چرا احزاب چپ و كمونیست مانند حزب توده در ایران به قدرت نرسیدند؟

در این میان البته همه مطالب منتشر شده در رسانه‌های غربی منفی نبود. مجله لونوول ابزرواتور، چاپ فرانسه مقاله‌ای تاریخی تحت عنوان «ایران، روح یك جهان بدون روح» منتشر كرد و در آن وقوع تحول عظیم و انسان‌ساز در ایران را مورد اشاره قرار داد.

این مقاله بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های مختلف پیدا كرد به طوری كه به 32 زبان ترجمه و در كشورهای مختلف منتشر شد، اما قابل كتمان نیست كه چنین رویكردی به صورت موردی بود و رویكرد غالب رسانه‌های غربی قرابت چندانی با آن نداشت.

در چرایی اتخاذ این رویكرد نیز همان‌طوری كه اشاره شد عوامل متعددی دخیل بود. اولین مشكل و اساسی‌ترین مشكل این بود كه ابزارهای تحلیلی غربی‌ها در تحلیل تحولات كشورهای تحت سلطه‌ كارایی خود را از دست داده بود.

نكته دیگر این بود كه منافع خود را در كشور متحد خود از دست رفته می‌دید و به هیچ وجه نمی‌توانست آینده را پیش‌بینی كند. از سویی دیگر غرب با تحولات ساختاری عمیق مشكلی معرفتی پیدا كرده بود و چنین تحولات ریشه‌ای را در هیچ جای جهان بر نمی‌تابید.

چه آن‌كه تنها با تغییرات تدریجی است كه می‌توان سیر حوادث را كنترل كرد و سوار بر امواج آن، خطر خارج شدن اوضاع از دستان غرب را از بین برد، اما با وقوع تحولاتی بنیادین مانند آنچه در ایران رخ داده بود، مدیریت تحولات به طور كامل از دستان غرب خارج شده بود و البته تسخیر سفارت آمریكا در سال 1358 آب سردی بود بر پیكر تمام سیاستمدارانی كه به دنبال حفظ منافع غرب در ایران بودند.

رویكرد رسانه‌های ایالات متحده از آن رو جالب است كه شباهت‌هایی میان نحوه انعكاس انقلاب كوبا، نیكاراگوئه، شیلی و ایران در آنها می توان دید و این موضوع كتاب دیگری بود كه در آن یكی از پژوهشگران رسانه در دانشگاه دولتی نیویورك تلاش كرده بود نشان دهد چگونه رسانه‌های جمعی در آمریكا اخبار و واقعیت‌های انقلاب‌های ضد امپریالیستی جهان را با زیركی قلب و تحریف می‌كنند.

جودی گرین در كتاب خود با عنوان «رسانه و تحولات اجتماعی» به بازخوانی این فرآیند پرداخته است. كتابی كه هنوز با وجود گذشت حدود 30 سال از چاپ، مورد بی‌مهری رسانه‌های غربی قرار دارد كه البته چرایی آن نیازی به پاسخ ندارد.

برایان مونارش یكی از سردبیران نیوزویك خاطره ای را در مورد انقلاب سال 1979 میلادی در ایران ذكر می‌كند كه شنیدنش خالی از لطف نیست.

وی در گزارشی كه در بعدها در یكی از مجلات بریتانیایی درباره انقلاب ایران و رویكرد هفته‌نامه نیوزویك نوشت، گفته بود كه قصد سفر به ایران و نشان دادن تحولات پرشتاب این كشور در اواخر دهه هفتاد میلادی را داشته و حتی مقدمات سفر نیز فراهم شده بود، اما در جلسه‌ای كه با مدیران هفته‌نامه نیوزویك در مورد چگونگی تفسیر و تحلیل این رویداد برگزار كرده بود، همه چیز ناگهان رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.

مونارش می‌نویسد قرار شد تا فهرست كسانی كه قرار بود با آنها مصاحبه داشته باشم و جاهایی كه قرار بود در تهران، اصفهان، شیراز و تبریز بازدید كنم مورد بازبینی مجدد قرار بگیرد.

زمانی كه به این تداخل برنامه از سوی مدیران مجله اعتراض كردم به من گفتند كه قرار نیست تو منعكس‌كننده بی‌طرف حوادث ایران باشی، چون اتفاقی در حال وقوع است كه به شدت برای منافع آمریكا مضر است، از این رو، نمی توان‌ در این فرآیند منافع كلان ایالات متحده را در نظر نگرفت.

مونارش سپس به مخالفت خود با تغییر برنامه كاری‌اش در ایران و سرانجام لغو سفر و ترك مجله نیوزویك اشاره می‌كند.

اتفاقی كه منجر به كناره‌گیری همیشگی وی از رسانه‌ها و پرداختن به تحقیقات اجتماعی تا پایان عمر شد. نگاهی به تجربه مونارش و تجربه‌های غم‌انگیز خیلی از رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای نشان می‌دهد كه تقریباً هیچ یك از روزنامه‌نگاران ‌ زیر فشار سنگین منگنه سیاست‌های ضد انقلاب ایران، نتوانستند آن طور كه می خواستند اخبار و رویدادها را پوشش دهند و به ناچار به كنج خلوتی خزیدند.

در پایان باید تاكید كرد كه نحوه بازنمایی انقلاب ایران در رسانه‌های غربی از حیث پیچیدگی و گستردگی، كاری فراتر از یك گزارش یا مقاله ژورنالیستی را می‌طلبند.

آنچه در این مقال سعی شد به طور اجمالی مورد بررسی قرار گیرد، می‌تواند موضوع بسیاری از تحقیق‌ها و پژوهش‌های دانشگاهی باشد.

تحقیق و پژوهش‌هایی كه جای خالی آنها در فضای تحقیقات رسانه‌ای كشور كاملا محسوس است و در كارزار سنگین رویارویی همیشگی ما با غرب، میدان دید بهتری برای تحلیل كنش‌های غرب به وجود می‌آورند،‌ باشد كه پژوهشگران بیش از گذشته در این راه همت گمارند.

فرزاد مرادی - جام‌جم




نوشته شده در   چهارشنبه 12 بهمن 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode