عقلانيت؛ محور سلوك معنوی
يك محقق و پژوهشگر با بيان اينكه فعاليتهای غير مبتنی بر بينش كارهای عوامانهای هستند، اظهار كرد: ورود عقلانيت در فرهنگ منوط به مهيا كردن پشتوانه بينشی آن است.
حجتالاسلام والمسلمين اميرحسين شكيبافر، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی
حجتالاسلام والمسلمين اميرحسين شكيبافر، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) اظهار كرد: شيوه قرآن در بررسی عقلانيت و تعيين عاقل اينگونه است كه عقلانيت را مرتبط دانستن ظاهر امور با باطن آنها میداند و كسی كه اين مسير را طی كند، عاقل میداند.
اين محقق و پژوهشگر كشورمان با بيان اينكه قرآن كريم نيز همين مسير را میپيمايد، بيان كرد: قرآن در بررسی حوادث در جريان جنگ احد علت شكست را تنها تحليل نظامی نمیداند بلكه میگويد چون صبر و تقوا نداشتيد به اين آسيب مبتلا شديد؛ يعنی اين تحليل نظامی را به علل باطنی آن رجوع میدهد.
وی افزود: اين راه كه بتوانيم ظاهر مسائل را به باطن آنها برگردانيم، برای همه باز نيست و نيز در اينجا معياری وجود دارد كه راه را برای فريب و نيرنگ مسدود میكند؛ زيرا پس از اين هر كسی میتواند ادعا كند كه باطن اين مسئله اينگونه است و لذا بايد به اين روش عمل كرد.
حجتالاسلام شكيبافر با اشاره به مستدلبودن درك عقلانی تصريح كرد: كسی كه میتواند باطن مسائل را درك كند زمانی جامعه درك او را به عنوان يك مسير عقلانی میپذيرد كه بتواند آنچه را كه يافته است به زبان حكمت بيان كند و قرآن كريم در اينجا میفرمايد: «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ؛ با حكمت به راه پروردگارت دعوت كن».
اين محقق و پژوهشگر علوم اسلامی عنوان كرد: با توجه به اين آيه خداوند به پيامبر(ص) میگويد كه اگر میخواهی برای مردم از مشاهدات بگويی بايد مشاهداتت را در مقام مفهوم نازل كنی، آنگاه با زبان دعوت به حكمت كنی. با اين روش قرآن راه سوءاستفاده را بسته است.
اميرحسين شكيبافر:
فرهنگ عقلانی زمانی حاصل میشود كه سازوكار فرهنگ ما متولد بينش و جهان بينی باشد. به عنوان مثال سينمايی كه توليد شده مكتب ليبرال است با سينمايی كه متولد مكتب اسلام و وحدانيت است متفاوت است.
وی با توضيح اين مطلب كه وقتی قرآن عقلانيت را اينگونه معرفی میكند آنگاه در مقابل آن عوامگری هم معلوم میشود، اظهار كرد: در مقابل عقلا، گروهی به نام عوام داريم كه حضرت علی(ع) از آنها به «همج الرعاء» تعبير میفرمايند كه اينها افرادی هستند كه تفكرشان ريشه ندارد.
وی با اشاره به تفاوت ميان عوام و عرف بيان كرد: قرآن بر اساس عرف سخن میگويد ولی عوامانه حرف نمیزند و عوام يعنی كسی كه نه عالم است و نه متعلم، ولی قرآن كه لسانش، لسان عرف است عوام را از عوامگری خارج میكند؛ به اين صورت كه معارفش را به زبان عرف نازل میكند تا اين معارف نازل شده به صورت يك ريسمان عوام را از پوسته خود خارج كند.
اين محقق و پژوهشگر كشورمان با بيان اينكه عوام كسی است كه افكارش ريشه علمی و مستحكمی ندارد، گفت: امام صادق(ع) از اين افراد به «غثاء» يعنی گرد و غبار معلق در هوا تعبير میفرمايند؛ زيرا اين افراد چون ريشه ندارند با كوچكترين فتنهای متحير و سرگردان میشوند و دستخوش انحراف میشوند.
جاهل متنسك پيوسته خدمتگزاری عالم متهتك میکند
حجتالاسلام شكيبافر بيان كرد: گروهی از افراد عاقل هستند كه اينها خود دارای بينش هستند، گروهی صاحب بينش نيستند اما آگاهانه در مسير بينش ديگران حركت میكنند كه اين با آزادی تفكر منافاتی ندارد؛ چون اين پيروی به صورت آگاهانه انجام میگيرد و در مقابل اين دو گروه، دو گروه وجود دارد كه يك گروه كسانی هستند كه دارای بينش انحرافی هستند كه قرآن از آنان با «فی قلوبهم زيغ» تعبير میكند و گروه ديگر كسانی هستند كه از ظن و گمان گروه قبل پيروی میكنند كه اينان همان عوام هستند.
وی با اشاره به حكمت اول نهجالبلاغه عنوان كرد: از آنجا كه فتنه در حوادث متشابه اتفاق میافتد كه گاهی افراد بزرگ هم دچار لغزش میشوند؛ لذا حضرت علی(ع) سفارش میكنند كه يا عالم و يا متعلم باشيد كه حضرت با اين سفارش خطر عالم متهتك و جاهل متنسك را دفع میكنند. جاهل متنسك دوست دارد كه كار خوب انجام دهد اما چون عقل ندارد پيوسته خدمتگزاری عالم متهتك را میكند.
اميرحسين شكيبافر:
شيوه قرآن در بررسی عقلانيت و تعيين عاقل اينگونه است كه عقلانيت اين است كه ظاهر امور را به باطن آنها مرتبط بدانيم و قرآن كسی را كه اين مسير را طی كند عاقل میداند.
وی در بيان تأثير عوامگری در فرهنگ اظهار كرد: عوام بودن فرهنگ يعنی اينكه فرهنگ بر بينش و جهانبينی استوار نباشد كه در ساير حوزهها هم به همين منوال است؛ يعنی كاری كه براساس بينش نباشد كاری عوامانه است. عقلانيت وقتی در فرهنگ راه پيدا میكند كه فرهنگ از پشتوانه بينش و جهانبينی برخوردار باشد.
حجتالاسلام شكيبافر افزود: برای عقلانی كردن فرهنگ علاوه بر بينش و جهان بينی به عنصر ديگری نياز است كه آن تناسب و سنخيت است؛ يعنی بايد بين بينش و سازوكار ما سنخيت و تناسب وجود داشته باشد چراكه محال است از سازوكار عوامانه، نتيجهای عاقلانه حاصل شود.
اين محقق و پژوهشگر كشورمان با اشاره به اهميت سنخيت و تناسب بين بينش و سازوكار فرهنگی، بيان كرد: فرهنگ عقلانی زمانی حاصل میشود كه سازوكار فرهنگ ما متولد بينش و جهانبينی باشد. به عنوان مثال سينمايی كه توليد شده مكتب ليبرال است با سينمايی كه متولد مكتب اسلام و وحدانيت است متفاوت است.