شاعران ايراني با هر مرام و مسلکي زبان به مدح خاندان پيامبر، بخصوص امام حسين(ع) گشودهاند
نينواي حسيني در نواي پارسيسرايان نامدار
جام جم آنلاين: در سرودههاي بسياري از نامدارترين شاعران ايرانزمين مهر و هواخواهي امام حسين (ع) آشكار و نمايان است.
از آن روزگاران دور كه ايرانيان نخستين گامها در جهت بيان انديشه و سرايش سخن به زبان پارسي را برداشتند، دين و موضوعات مرتبط با آن جايگاهي ويژه در ادب پارسي داشته است.
البته، منظوم ساختن كلام از سوي ايرانيان خوشقريحه شايد ريشه در عرق ملي و عشق به زبان مادري داشته باشد، اما اين نكته بر دوستداران ادب پارسي پوشيده نيست كه شعر پارسي در بنمايه و پيكر خود بيگمان وامدار انديشههاي ديني و عرفاني است. آنچه روشن است، حضور تاريخي شاعران و عارفان نامآوري چون مولوي، حافظ، عطار، ابوسعيد ابوالخير، شاه نعمتالله ولي، ابوالحسن خرقاني، سنايي غزنوي و بسياري ديگر بر درستي گفتار فوق گواه است.
آنچه هويدا مينمايد، عطف توجه به امام حسين (ع) و رخداد غمبار كربلا، از جمله مضامين ديني و مذهبي است كه در سرودههاي بسياري از اين پرآوازگان عرصه ادب پارسي به زيبايي جلوه ميكند. با اطمينان ميتوان اذعان داشت، واكاوي و كنكاش در آثار پارسي سرايان نامدار نمایانگر آن است كه در ژرفاي انديشه و عمق گفتههاي بيشتر اينان، فارغ از هرگونه دستهبندي مذهبي، مهر و هواخواهي امام حسين (ع) كاملا نمايان است. برخي از مشهورترين شاعراني كه شيفته حسين (ع) و شيداي مرامش بودند را به شرح زیر ميتوان نام برد:
ناصرخسرو: ابومعين ناصرخسرو قبادياني بلخي، حكيم و انديشمند برجسته سده پنجم هجري كه قاتلان حسين (ع) را شايسته واژگاني زشت و سخيف برميشمرد، به كرات به جريان عاشورا پرداخته است. ابيات زیر نمونهاي از سرودههاي اوست:
من كه ز خون حسين پر غم و دردم/ شاد چگونه كنند خون رزانم/ از تو بدين كارها بماندم شايد/ گرچه نشايد همي كز تو بمانم
سنايي غزنوي: ابوالمجد مجدود بن آدم سنايي غزنوي كه در سده ششم هجري ميزيست و او را ميتوان كاروانسالار شعر آييني در زبان پارسي برشمرد، از ديگر سخنسرايان نامي ايرانزمين است كه دلبستگي افزون به خاندان پيامبر و بويژه حسين بن علي (ع) دارد. سنايي، امام حسين (ع) را الگو ميدانست و منش و روش ايشان را شايسته تقليد. به باور وي، آن كس كه براستي رهرو راه حق است بايد مانند حسين (ع) آماده فدا و فنا ساختن خود بهر حق باشد. او همچنين مطالعه ماجراي كربلا را براي سالكان و رهروان حقيقت بايسته ميپنداشت. ابيات زیر از جمله اشعار او درباره امام حسين و واقعه عاشوراست.
تا ز سر شادي برون ننهند مردان صفا/ پاي نتوانند بردن بر بساط مصطفي/ خرمي چون باشد اندر كوي دين كز بهر ملك/ خون روان كردند از حلق حسين در كربلا/ از براي يك بلي كاندر ازل گفتهست جان/ تا ابد اندر دهد مرد بلي تن در بلا
عطار: جايگاهي كه امام حسين (ع) از منظر شيخ فريدالدين عطار نيشابوري دارد، (عارف مشهوري كه در قرن هفتم هجري در شهر نيشابور گرفتار يورشگران چشمتنگ و نابخرد مغول شد و جان باخت)، بس والا و ستوده است. در آموزههاي عرفاني او، شهادت امام حسين (ع) بلندا و اوج عرفان عملي به شمار ميآيد. وي به مريدان خويش سفارش مينمود كه چونان حسين (ع) نفس خويش را فدا سازند و با فناي خود به وصل خدا رسند.
مانند حسين بر سر دار/ در كشتن و سوختن حسن باش / انگشتزن فناي خود شو/ و انگشتنماي مرد و زن باش
ابيات زير نمونهاي ديگر از اشعار او درباره امام حسين(ع) است:
كيست حق را و پيمبر را ولي/ آن حسن سيرت حسينبن علي/ آفتاب آسمان معرفت/ آن محمدصورت و حيدرصفت/ نه فلك را تا ابد مخدوم بود/ زآنكه او سلطانده معصوم بود/ گيسوي او تا به خون آلوده شد/ خون گردون از شفق پالوده شد
كمالالدين اسماعيل اصفهاني: اين شاعر شهير سده هفتم هجري كه اندكزماني پس از عطار و در پي حمله مغولان به اصفهان در زير شكنجه اژدهاوش ددان مردمخوار جان سپرد نيز دلسپرده مهر حسين (ع) است. از اشعار او در اين باره ميتوان به ابيات زير اشاره كرد:
چون محرم رسيد و عاشورا/ خنده بر لب حرام بايد كرد/ وز پي ماتم حسين علي/ گريه از ابر وام بايد كرد/ لعنت دشمنانش بايد گفت/ دوستداري تمام بايد كرد/ اگر كسي پسري را از آن تو بكشد/ به عمر خويش ره لعنتش رها نكني/ اگر كشنده فرزند مصطفيست يزيد/ حديث لعنت و نفرين او چرا نكني/ تو بر كشنده فرزند خود مكن لعنت/ چو بر كشنده فرزند مصطفي نكني
سعدي: شيخ اجل، مصلحالدين سعدي شيرازي كه نام نامياش در تاريخ فرهنگ ايران و جهان تا به ابد جاودانه خواهد ماند، نيز دلداه حسين بن علي(ع) است. سعدي در مجموعه اشعار خود و همچنين در كتاب گلستان اين علاقه را آشكارا بيان كرده است. سوگند دادن خداوند به خون شهداي كربلا نشاني روشن است از اوج و شدت دلدادگي سعدي.
يارب به نسل طاهر اولاد فاطمه/ يارب به خون پاك شهيدان كربلا / دلهاي خسته را به كرم مرهمي فرست/ اي نام اعظمت در گنجينه شفا
سيف فرغاني: سيفالدين فرغاني شاعر و چكامه سراي روزگار ايلخاني نيز با وجود آن كه بر مذهب اهل تسنن بود، در زمره سخنوراني است كه در رثاي شهيدان كربلا شعر گفته و مردمان را به برپاي داشتن مراسم تعزيت عاشورا دعوت نموده است. شايسته يادكرد است، سيف فرغاني در مجموعه اشعار خويش گريه براي امام حسين را موجب نزول رحمت و شستشوي غبار كدورت از دل برشمرده است.
اي قوم درين عزا بگرييد/ بركشته كربلا بگرييد/ با اين دل مرده خنده تا چند/ امروز درين عزا بگرييد/ فرزند رسول را بكشتند/ از بهر خداي را بگرييد/ از خون جگر سرشك سازيد/ بهر دل مصطفي بگرييد/ و ز معدن دل به اشك چون در/ بر گوهر مرتضي بگرييد/ اشك از پي چيست تا بريزيد/ چشم از پي چيست تا بگرييد/ در گريه به صد زبان بناليد/ در پرده به صد نوا بناليد/ تا شسته شود كدورت از دل/ يك دم ز سر صفا بگرييد/ نسيان گنه صواب نبود/ كرديد بسي خطا بگرييد/ وز بهر نزول غيث رحمت/ چون ابرگه دعا بگرييد
مولوي: سيماي امام حسين و واقعه جانسوز عاشورا در تفكر مولانا جلالالدين محد بلخي كه از اعاظم شاعران پارسيسرا و از نامآورترين عارفان ايران زمين در گسترهاي زماني به وسعت تمام تاريخ است، نيز فراز و رفعتي خيالانگيز دارد. مولوي كه به تعبير درست استاد جلالالدين همايي، انديشهاش را ميتوان با اساس و پاره عام تشيع تطبيق داد، از امام حسين (ع) به عنوان انسان كامل ياد نموده و مانند سنايي و عطار، منش ايشان را شايسته تقليد خوانده است. بيت زير از جمله اشعار او دراين باره است.
هر كه آتش من دارد او خرقه ز من دارد/ زخمي چو حسينَستش جامي چو حسن دارد
جامي: نورالدين عبدالرحمن جامي عارف و شاعر مشهور قرن نهم هجري نيز با وجود آنكه بر مذهب اهل تسنن بود و پير طريقت نقشبنديه به شمار ميآمد، سخن در ستايش خاندان پيامبر و از جمله حسين بن علي (ع) فراوان منظوم داشته است و حتي زيارت كربلا را براي سرمستان عشق الهي واجب برشمرده است:
كردم ز ديده پاي سوي مرقد حسين/ هست اين سفر به مذهب عشاق فرض عين
نوايي: امير عليشير نوايي (فاني)، سياستمدار انديشمند روزگار تيموري، بهرغم آنكه در ميان مورخان در باب مذهب او اختلاف است، از جمله بزرگاني است كه به خاندان والاتبار پيامبر و بويژه امام حسين (ع) ارادت ميورزيده است. او كه كتاب نثراللئالي، مجموعهاي از احاديث منتسب به امام علي(ع) گردآوري شده توسط عالم مشهور شيعه ـ شيخ طبرسي، را نيز به تركي منظوم ترجمه نموده بود، اشعار كاملا مستقلي در اين باره ندارد، اما از جاي جاي آثار او حسن عقيدهاش را ميتوان دريافت. به عنوان نمونه، وي براي قانع نمودن 2 نفر كه مخالف لعن يزيد و قاتلان حضرت سيدالشهدا بودند دوبيتي زير را سروده است:
اي كه گفتي بر يزيد و آل او لعنت مكن/ زآنكه شايد كرده باشد حق تعالي رحمتش/ آنچه با آل نبي او كرد اگر بخشد خداي/ هم ببخشايد تو را گر كرده باشي لعنتش
صائب تبريزي: ميرزا محمدعلي صائبتبريزي كه در سده يازدهم هجري ميزيست نيز ديگر پارسيسرايي است كه در سرودههاي خود مهرافزون خويش به حسينبنعلي(ع) را نمايان ساخته است. چه در آن هنگام كه خاك كربلا را سجدهگاه عرش خوانده:
چون خاك كربلا نشود سجدهگاه عرش/ خون حسين ريخت بر آن خاك مشكبار
و چه در آن زمان كه خاك آستان حسين (ع) را شفاي دردمندان ناميده است:
مظهر انوار رباني حسين بن علي/ آنكه خاك آستانش دردمندان را شفاست
به اين سياهه بلند، فراوان نامهاي ديگري را چون كسايي مروزي، اديب ترمذي، رشيد وطواط، مسعود سعد سلمان، سلمان ساوجي، خواجوي كرماني، ابنيمين فريومدي، وحشي بافقي، محتشم كاشاني، وصال شيرازي و.... را ميتوان افزود. شوربختانه اين مختصر را مجالي براي يادكرد نام تمامي اين نامداران فراهم نيست چرا كه اين مهم خود مثنوي 70 من كاغذي را ميطلبد. تنها به منزله پايان سخن، عاري از زيب نيست اگر گفته آيد امروزه شماري از پژوهشگران اذعان مينمايند كه لسانالغيب شيراز، حافظ، نيز اشارههايي به شهادت امام حسين (ع) و واقعه عاشورا داشته است و از جمله در ابيات زير:
رندان تشنهلب را آبي نميدهد كس / گويي وليشناسان رفتند از اين ولايت/ در زلف چون كمندش اي دل مپيچ كانجا/ سرها بريده بيني بيجرم و بيجنايت
امير نعمتيليمايي / جامجم