ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 مرداد 1403
جمعه 5 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 17 دي 1390     |     کد : 30922

شنبه 17 دي 13 صفر 7 ژانويه

درگذشت نسايى(صاحب سنن كبير(سال 303 هجرى قمرى ...

درگذشت نسايى(صاحب سنن كبير(سال 303 هجرى قمرى

ابوعبدالرحمن، احمد بن ‏شعيب ‏بن ‏على و به روايتى احمد بن ‏على ‏بن ‏شعيب ‏بن ‏على، معروف به نسايى، نويسنده كتاب "السّنن‏الكبير" يكى از منابع معتبر و معروف روايى اهل‏سنّت، در سال 215 قمرى در منطقه نساء (از مناطق خراسان بزرگ) ديده به جهان گشود.

در آغاز نوجوانى به دنبال تحصيل علم رفت. بدين منظور از روستاى خود به بغلان(در طخارستان) در نزد قتيبة بن‏ سعيد بن ‏جميل(عالم معروف منطقه)رفت. پس از چندى به نيشابور، سپس به حجاز، مصر، عراق، جزيره(سرزمين‏هاى ميان دجله و فرات(، شام و ثغور مهاجرت كرد. وى پس از مدتى گشت و گذار علمى و زيارتى، در محله قناديل مصر، ساكن گرديد.

نسايى پس از تلاش‏هاى فراوان علمى، به يكى از دانشمندان بزرگ عصر خويش تبديل شد. درباره ويژگى‏هاى شخصى‏اش گفته شد: داراى چهار همسر، خوش‏خوراك و يك روز در ميان روزه مى‏گرفت و هر روز يك مرغ بريان تناول مى‏كرد.

نسايى در رشته‏هاى حديث، فقه، رجال و درايه، سرآمد روزگار خود بود. به طورى كه برخى گفته‏اند: وَ كان أفقه مَشايخ مِصر فى عصره، و أعلمهم بالحديث و الرّجال.

وى داراى تأليفات چندى است كه برخى از آن‏ها، معروف و مشهور است. برخى از نوشته‏هاى وى عبارتند از: 1- السنن ‏الكبير(جامع روايى اهل‏سنت). 2- خصائص على(ع) اين كتاب كه جزئى از سنن كبير او است، درباره ويژگى‏ها و فضايل امام على‏ بن ‏ابى ‏طالب(ع) به رشته تحرير آورده است. نوشتن اين كتاب براى وى سنگين تمام شد و در جوامع اهل‏سنت، به ويژه در ميان نواصب و خوارج منطقه شام، به شيعه‏گرى متهم شد و با وى در اين باره برخورد نامناسب و ناروايى به عمل آوردند.

3- مسند على(ع). 4- عمل يوم و ليلة. اين كتاب در برخى از چاپ‏هاى سنن كبير، جزيى از اين كتاب به حساب مى‏آيد و گاهى به طور جداگانه چاپ و منتشر شده است. 5- التفسير. درباره تفسير قرآن كريم است. 6- فضائل الصّحابة. 7- كتابى درباره كنيه‏ها.

درباره وى گفته شد: مدتى امارت شهر "حمص" (از توابع شام) را بر عهده داشت.

نسايى در اواخر عمر خود از مصر به شام مسافرت كرد. در آن هنگام به خاطر نوشتن كتاب خصائص على(ع)، بسيار معروف شده بود. به همين جهت هنگامى كه وارد شام شد، به تحريك بدخواهان و رشك‏ورزان، هر روز عده‏اى براى وى مزاحمت‏هايى به وجود مى‏آوردند.

در اين باره، تاريخ‏نگاران و سيره‏نويسان سخن‏هاى زيادى گفته‏اند. از جمله اين كه گفته شد: گروهى بر او خورده گرفته و وى را مورد اعتراض قرار دادند. چون او درباره امام على‏بن‏ابى‏طالب(ع) كتاب "خصائص" را نوشت ولى درباره شيخين(ابوبكر و عمر) كتابى تأليف نكرده بود. وى در پاسخ منتقدان خود گفت: هنگامى كه وارد دمشق شده بودم، در مردم انحراف‏هاى زيادى درباره حضرت على(ع) مشاهده كردم. همين امر سبب گرديد كه كتابى درباره فضايل آن حضرت به عنوان "خصائص" تأليف كنم. تا شايد خداوند سبحان به وسيله آن، اهالى دمشق را هدايت كند.

نسايى پس از كتاب خصائص على)ع(، كتابى با عنوان "فضايل صحابه" تأليف كرد.

در آن زمان به وى گفتند: چرا فضايل معاويه را در اين كتاب، نقل نكردى؟

وى در پاسخ گفت: براى معاويه چه فضيلتى نقل كنم؟ من فضلى براى او نيافتم مگر اين كه پيامبر(ص) درباره او فرموده بود: أللّهم لاتشبع بطنه؛ خدايا هيچ‏گاه شكمش را سير مگردان.

پس از اين گفت‏وگو، بدخواهان و بى‏خردان دمشق بر وى هجوم آورده و به صورت تحقيرآميزى، شكنجه و آزارش دادند و وى را بيمار نمودند.

نسايى از آن ماجرا، جان سالم به در نبرد و بر اثر همان آزارها، بدرود حيات گفت.

وى سفارش كرد كه او را از دمشق خارج كرده و به رمله(در منطقه فلسطين(ببرند. به روايتى ديگر سفارش كرد كه وى را به مكه معظمه، منتقل نمايند.

درباره تاريخ وفات، محل وفات و محل دفنش، اتفاقى در ميان تاريخ‏نگاران نيست. برخى مى‏گويند: وى در رمله، وفات يافت و در بيت‏المقدس دفن شد. برخى ديگر مى‏گويند: وى در شام يا رمله وفات يافت و جسدش را به مكه منتقل كردند. برخى هم گفته‏اند: وى در حال بيمارى از شام به مكه رفت و در مكه وفات يافت و ميان صفا و مروه دفن شد. تاريخ وفات وى را برخى شعبان سال 302 قمرى و برخى ديگر صفر سال 303 قمرى دانسته‏اند.

اكثر مورخان، سيزده صفر سال 303 قمرى را صحيح‏تر از موارد ديگر مى‏دانند.



درگذشت « اِبن عاقولي» محدّث و فقيه شافعي در سال 797 هجري قمري

« اِبن عاقولي» محدّث و فقيه شافعي در سال 797 هجري قمري درگذشت. او در سال 733 هجري قمري در بغداد زاده شد و پس از گذراندن ايام كودكي تحصيل علوم معارف اسلامي را زير نظر پدر آغاز كرد او پس از ساليان متمادي تحصيل، از علماي بزرگ زمانش شد و علاوه بر تدريس به طلاب دانش پژوه؛ دانشگاه عاقولي و دارُ القران جماليه را تأسيس كرد و بدين ترتيب مراكزي براي تجمع طلاب علوم ديني فراهم شد.« كُتُب الدِّرايَة في مَعرفَة الرِّوايَه و مِفتاحُ الرِّجا في شَرح المَصابيح الدُّجي» از آثار ابن عاقولي است.



اعدام ميرزا عبدالحسين كرماني معروف به ميرزا آقاخان كرماني در سال 1314 هجري قمري

ميرزا عبدالحسين كرماني معروف به ميرزا آقاخان كرماني در سال 1314 هجري قمري در حضور محمد علي ميرزا به دار آويخته شد. او از رجال و اديبان اواخر عهد ناصرالدين شاه قاجار بود كه در سال 1270 قمري در بردسير كرمان متولد شد. پس از فراگيري مقالات علوم و فلسفه در زادگاهش راهي تهران شد ودر محضر علماي عصر دانش آموخت. ميرزا آقاخان در مسافرتش به استانبول با عقايد اسلامي و آزاديخواهانه سيد جمال الدين اسد آبادي آشنا شد و افكار سيد تحولي در انديشه آقاخان ايجاد كرد و او ديدگاها ي انقلابي سيد را دنبال كرد در اين ايام ناصرالدين شاه به قتل رسيد و دولت ايران دولت عثماني را وادار كرد اطرافيان سيد جمال الدين را به ايران تحويل دهند و بدين ترتيب آقا خان كرماني نيز به اتفاق جمعي ديگر از آزادي خواهان بدار آويخته شد. «ترجمه كتاب جِيمز موريه تحت عنوان حاجي باباي اصفهاني» از آثار اوست.


اجرای طرح استعماری حذف حجاب توسط رضا خان در سال 1314 شمسی

در قرن اخير از جمله اهداف استعمار غرب در ايران، هجوم به ارزشهاي ديني و سنتي من جمله مسأله «حجاب زن» بوده است.

اقدام رضاخان بر ضد پوشيدگي زنان به تقليد از فرهنگ غرب نشانه عملي اين هجوم فرهنگي بوده است.

با بروز جنگ جهاني اول و حدوث انقلاب اكتبر و سقوط تزاريسم، انگليسي ها در ايران در موقعيت كاملاً برتر قرار گرفتند. استعمارگران مهاجم انگلستان پس از دومين دهه قرن بيستم و به دنبال بحرانهاي پس از جنگ و نيز از بيم گرايش جامعه فقر زده ايران به كمونيسم به اصلاحات روبنايي و مقاومت زدايي و تجددگرايي در جامعه ايران نياز فراوان داشت و اين همه را بايد از طريق طبقه اي بي اصالت، ميان تهي و بي ريشه تأمين مي كرد.

انتخاب رضاخان ميرپنچ در كنار سيد ضياء الدين طباطبايي و بركشيدن او به مقام وزارت جنگ و سرانجام انتصاب او به سلطنت در تحقق همين امر انجام گرفت. رضاخان حتي در مقايسه با همرديفهاي قزاق خود در خصوص مباني ارزشهاي جامعه اسلامي ايران بي ريشه تر و لاقيدتر بود. با تشكيل سلطنت رضاخان سلطه سياسي و اقتصادي سرمايه داري انگلستان بر ايران كه در طول ادوار قبلي هيچ گاه كامل نشده بود، تكميل گرديد. با اين حال همچنان تعلقات فرهنگي و وابستگي جامعه ايران به ارزش هاي اسلامي ـ ملي كماكان به قوت خود باقي بود.

بنابراين دولتمردان رژيم جديد همانند تجربه اروپا هجوم به مذهب را از ابتدا از طريق رواج سكولاريسم و لاقيدي و بي اعتنايي و تحقير نمادهاي ديني و سنن ملي آغاز كردند و در ابتدا مطبوعات، كتابها و نظام آموزشي به صورت ابزار اصلي براي اعمال اين سياست درآمدند.

تأسيس مدارس خارجي در آن ايام، بازگشت فرزندان خانواده هاي اشرافي از فرنگ پس از اتمام تحصيل، نشر برخي مطبوعات متاثر از فرهنگ غربي و نهايتا فكر تشبه به غرب از جمله عوامل داخلي بود كه زمينه را براي اجراي سياست كشف حجاب فراهم ساخته بود. خواسته استعمار كه عامل اصلي چنين سياستهايي بود، برخي عوامل داخلي و تلاقي اين عوامل با خواسته هاي نفساني موضوع كشف حجاب را ايجاب مي كرد.

رضاخان مدعي بود كه وقتي مردم لباس متحدالشكل بپوشند، كلاه پهلوي به سر گذارند و به تقيدات ديني سستي نشان دهند متمدن خواهند شد. در واقع آنان خواستار متمدن شدن جامعه ايران به معناي رشد در پهنه دانش و فن آوري و فرهنگ نبودند بلكه ايجاد فرهنگ مصرفي از طريق تحقير ارزشهاي ملي و مذهبي مدنظر بود.

اگرچه رضاخان فكر تجدد گرايي را از اوايل سلطنت خود در سر مي پروراند كه از جمله: متحدالشكل كردن البسه در سال 1307 و ماجراي حضور خانواده پهلوي در حرم حضرت معصومه (س) و مخالفت مرحوم شيخ محمد تقي بافقي در سال 1306 و نوع پوشش اعضاي خانواده شاه و ديگر اقدامات او مويد اين واقعيت بود، ولي سفر تركيه اين تلقي را تقويت كرد چرا كه رضاخان بعد از مسافرت به تركيه، در اغلب اوقات ضمن اشاره به پيشرفت سريع كشور تركيه از برداشتن حجاب زنها و آزادي آنان صحبت مي كرد. تا اوايل 1314 شمسي كه يكي از روزها هيأت دولت را احضار كرد و گفت: ما بايد صورتاً و سنتاً غربي بشويم و در قدم اول كلاهها تبديل به شاپو بشود و نيز بايد شروع به برداشتن حجاب زنها كنيم، اما چون براي عامه مردم دفعتا مشكل است كه اقدام كنند، شما وزرا و معاونان بايد پيشقدم بشويد و هفته اي يك شب با خانمهاي خود در كلوپ ايران جمع شويد و به حكمت وزير فرهنگ وقت دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها بايد بدون حجاب باشند و اگر زن يا دختري امتناع كرد او را به مدارس راه ندهند.

در شرايطي كه رضاخان آماده مي شد تا با برداشتن حجاب زنان دربار، ملكه و دخترانش، آنان را با قافله تمدن غربي همراه سازد و از حرم خود وسيله اي براي تعميم فرهنگ تشبه به غرب در جامعه ايران بسازد و استفاده كند، جريان اجبار محصلان به كشف حجاب در تهران و شهرها ادامه يافت. در مقابل اجراي اين سياست بود كه سرانجام واقعه خونين مسجد گوهر شاد پديد آمد. رهبري كشتار خونين حرم حضرت رضا (ع) را سرلشكر مطبوعي بر عهده داشت.

با انتشار خبر قيام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعي وسيعي فراهم شده بود، اما فقدان رهبري منسجم و نيز خشونت شديد عوامل شاه سبب شد كه نه تنها اين اعتراض اجتماعي تبلور پيدا نكند، بلكه رضاخان را مصمم به اجراي خشونت بار كشف حجاب كند.

نتيجه سياست نابخردانه كشف حجاب، گذشته از متزلزل ساختن ارزشهاي خودي و مقدمه سازي براي تسلط بر منحط ترين بخش هاي فرهنگي غرب، اين بود كه جامعه مذهبي ايران وقتي خود را در برابر سوادآموزي به قيمت برهنگي نواميس خود ديد، راه تحصيل را بر فرزندان خود بست و به اين ترتيب عملاً به فرايند رشد تحصيلي كشور نيز ضربه وارد شد. بلافاصله بعد از سقوط رضا شاه، كسانيكه روند زندگي پيشين را پي گرفتند، روي بر تافتند و آنها دريافتند كه راه حركت به سوي تمدن و توسعه، باز شدن راه براي شكوفايي استعدادهاي اجتماعي است نه آموختن مصرف گرايي و دنباله روي از مظاهر منحط فرهنگي.

تمدن وقتي معنا و مفهوم پيدا مي كند كه مردم ما به راه اكتشافات و اختراعات و رهروي فرزانگان و دانشمندان مغرب زمين مي رفتند، نه اينكه رهرو راه هنرپيشگان گردند.

اکنون پس از گذشت 26 سال از انقلاب اسلامي، حجاب به صورت يک رمز، سمبل و شعار در تمامي‌ جهان اسلام و نيز ميان مسلماناني که به صورت اقليت در کشورهاي غير اسلامي ‌زندگي مي‌کنند درآمده است. حجاب تنها به عنوان يک امر شرعي مورد توجه نيست، بلکه به عنوان يک نشان و يک علامت از بازگشت به سنت‌هاي اسلامي‌ مورد توجه قرار گرفته است.



درگذشت مشکوک جهان پهلوان تختی در سال1346هجري شمسي

جهان پهلوان تختي قهرمان ورزش كشتي ايران به طرزي مشكوك درگذشت. تختي درخانواده‎اي تهيدست درتهران متولد شد. او دريايي ازپاكي و صداقت بود. دلاوري بي‎باك كه قلبي رئوف و مالامال ازعشق مردم درسينه ستبرخود داشت. همه اين ويژگيها او را به پهلوان شكست ناپذيرو محبوب دلها مبدّل كرده بود. تختي درزندگي‎اش بيش ازقهرماني به پهلواني و خلق و خوي انساني اهميت مي‎داد. تختي دردوران قهرماني خود با كسب 9مدال طلا و نقره جهاني و بازيهاي المپيك ورزشكارايراني است كه بيشترين طلاهاي عرصه‎هاي بين المللي را براي ايران به ارمغان آورده است اما هرگز فروتني و تواضع خود را ازدست نداد و همواره ساده زندگي كرد. جهان پهلوان تختي با فتح حماسي خود دربازيهاي المپيك ملبورن درسال1956ميلادي مدال طلا برگردن آويخت و با فرستادن نماينده‎هاي شوروي سابق و اِمريكا به رده‎هاي دوم و سوم اعتباربيشتري براي كشتي ايران فراهم كرد. تختي پهلوان ايران كه درمقابل ظلم سرفرود نياورد سرانجام با دسيسه‎هاي عمال رژيم پهلوي به قتل رسيد و مرگ او رياكارانه خودكشي قلمداد شد اما مردم خودكشي تختي را باورنكردند.




درگذشت جوزف پريستلي شيميدان انگليسي در سال1804ميلادی

جوزف پريستلي شيميدان انگليسي در سال1804ميلادی درگذشت. پريستلي كاشف گازاكسيژن بود و نامش درتاريخ علم به سبب اين كشف مهم ثبت شده است. پريستلي كشيشي بود كه به تحقيقات علمي علاقه بسيارداشت و عاقبت براثرهمين تحقيقات درسال1733ميلادي گازاكسيژن را كشف كرد. گفتني است كه اهميّت اين كشف بعدها برجهانيان آشكارشد.



شهادت سليمان خاطر ازافراد پليس مرزي مصر درزندان رژيم صهيونيستي درسال1986ميلادی

سليمان خاطر از افراد پليس مرزي مصر درسال1986ميلادی در صحراي سينا بدست عوامل رژيم صهيونيستي درزندان به شهادت رسيد. سليمان خاطردراكتبر1985درپاسخ به اهانتي كه به ملت و كشور او فلسطين شده بود برضدّ قرارداد كَمپ ديويد، و صلح دولت مصرو رژيم صهيونيستي شورش كرد و هفت تن ازصهيونيست‎ها را درصحراي سينا به هلاكت رساند. رژيم صهيونيستي پس از دستگيري سليمان خاطردرمحاكمه‎اي فرمايشي، او را به حبس ابد محكوم كرد اما بعد ازمدتي جسدش را درحاليكه بدارآويخته شده بود دردرمانگاه زندان يافتند. دولت مصراعلام كرد كه سليمان خاطر خودكشي كرده است اما بعد ازاعلام اين خبردانشجويان مبارزمصري درقاهره و چند شهرديگر مصرراهپيمايي‎هاي گسترده‎اي برپاكردند. آنان دراين راهپيمايي اعلام كردند كه سليمان خاطربه شهادت رسيده است و خشم خود را به دولت مصرو رژيم اشغالگرقدس ابرازكردند. 


نوشته شده در   شنبه 17 دي 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode