رئيس مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران اظهار كرد: اگر بخواهيم به علوم انسانی اسلامی دست يابيم، بايد يك مكتب فلسفی اسلامی داشته باشيم تا علوم انسانی ما مبتنی بر فلسفه اسلامی شود؛ اكنون اين مكتب با تلاش علمی علامه طباطبايی در اختيار ما قرار گرفته است.
حجتالاسلام والمسلمين عبدالحسين خسروپناه، رئيس مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، با بيان اينكه علامه طباطبايی نيز مانند ديگر فلاسفه علوم را به دو دسته حضوری و حصولی تقسيم میكردند، اظهار كرد: علامه همچون ديگر فلاسفه معتقد بود كه معلوم يا بهوسيله صورت ذهنی نزد عالم حاضر است، يا وجود معلوم مستقيماً نزد عالم حاضر است.
خسروپناه ادامه داد: به دسته اول از اين تقسيمبندی علوم، علم حصولی گفته میشود، اما به علومیكه بدون نياز به صورت ذهنی، عالم به معلوم علم دارد؛ يعنی علومی كه معلوم خود بدون نياز به صورت ذهنی نزد عالم مكشوف است را علم حضوری میگويند.
وی عنوان كرد: علامه طباطبايی اعتقاد داشت كه بازگشت علوم حصولی در حقيقت امر به علوم حضوری است؛ زيرا هنگامیكه در تعريف علم حصولی گفته میشود كه معلوم خارجی بهوسيله صورت ذهنی نزد عالم شناخته میشود؛ يعنی صورت ذهنی است كه حقيقت آن امر خارجی را برای عالم تبيين میكند.
رئيس مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران افزود: حال اين صورت ذهنی كه همان علم حصولی است، خود، معلوم به علم حضوری است؛ زيرا اين صورت بهوسيله صورت ديگری نزد عالم، معلوم نيست و آن صورت بهواسطه صورت ديگر كه در اينصورت تسلسل پيش میآيد و تسلسل محال است.
اين محقق و پژوهشگر اظهار كرد: اين صورت ذهنی كه از واقعيت خارجی حكايت میكند، مانند تصويری كه از يك ساعت در ذهن عالم حاصل میشود، بيانگر وجود ساعت در خارج است. از اين صورت ذهنی تعبير به علم حصولی میشود، اما خود اين تصوير در ذهن عالم معلوم به علم حضوری است؛ لذا علم حصولی به علم حضوری بازگشت پيدا میكند.
اين مدرس حوزه و دانشگاه با بيان اينكه علوم حضوری چند دسته است، تصريح كرد: انسان به نفس خود و صفات و ويژگیهای آن علم حضوری دارد، همچنين به خدا علم حضوری دارد، اما نسبت به پديدههای پيرامون خود علم حصولی دارد؛ يعنی بهواسطه صورت ذهنی به آنها علم يافته است.
وی با تأكيد بر اينكه بايد دقت كرد كه مصداق علم حصولی چيست، خاطرنشان كرد: به پديدههای خارجی علم حصولی اطلاق نمیشود، بلكه به صورتهای ذهنی علم حصولی گفته میشود. علامه طباطبايی اعتقاد دارد كه خود همين صورت ذهنی كه به آن علم حصولی میگوييم، معلوم به علم حضوری است.
رئيس مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران در توضيح بيشتر اين مطلب افزود: منظور علامه از اينكه اين علم حصولی خود معلوم به علم حضوری است، يعنی بهواسطه صورت ذهنی ديگر معلوم انسان نشده، بلكه مستقيم نزد انسان معلوم است؛ بنابراين بازگشت علم حصولی به علم حضوری است. اين مطلب از ابداعات علامه طباطبايی در اين زمينه است.
خسروپناه در رابطه با همايش «علامه طباطبايی فيلسوف علوم انسانی ـ اسلامی»، اظهار كرد: در اين همايش در نظر داشتيم كه نشان دهيم علوم انسانی رفتاری و اجتماعی؛ همچون روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، مديريت، علوم تربيتی و علوم سياسی بدون فلسفه علوم انسانی تحولپذير نيستند؛ يعنی نظريههای اين علوم مبتنی بر نظريههای فلسفی است.
اين محقق و انديشمند ادامه داد: ميزان تأثير فلسفه بر علوم انسانی تا حدی است كه وقتی «پياژه» نظريهای در رابطه با رشد و تربيت عنوان میكند، نظريه او مبتنی بر فلسفه كانت است يا نظريه «مزدو» در باب نياز و ديگر مباحث روانشناسی مبتنی بر فلسفه اگزيستانسياليسم است؛ بههمين جهت هر نظريهای در علوم اجتماعی و رفتاری مبتنی بر يك مبنای فلسفی است.
رئيس مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران افزود: اگر ما در دل همين پارادايم موجود بخواهيم تغييرات بدهيم، اين همان علوم انسانی غربی است، اما اگر بخواهيم به علوم انسانی اسلامی دست يابيم بايد فلسفه اسلامی باشد تا اين علوم اسلامی بشود؛ يعنی علوم انسانی ما مبتنی بر فلسفه اسلامی باشد.
وی با بيان اينكه آيا ما فلسفه اسلامی داريم كه مبنا برای علوم انسانی قرار گيرد، خاطرنشان كرد: پاسخ به اين سؤال مثبت است. اين كار را علامه طباطبايی و مكتب ايشان انجام داده است. اين فلسفهای كه میتواند تحول در علوم انسانی ايجاد كند، فلسفه انسان، فلسفه جامعه، فلسفه معرفت و مانند اينها است. علامه و مكتب او( كه منظور شاگردان ايشان است) به اين مهم پرداخته و آن را دنبال كردهاند.
خسروپناه عنوان كرد: فلسفه معرفت، فلسفه انسان، فلسفه جامعه و فلسفه هستی كه مبنا برای علوم انسانی قرار میگيرد، از مكتب علامه طباطبايی بهدست میآيد. اين عمل بههمت علامه صورت گرفته و قدم بعد اين است كه اساتيد علوم انسانی با استفاده از مبانی فلسفی كه علامه و مكتب او در اختيار ما گذاشته در حوزه علوم انسانی تئوریپردازی كنند.