ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 22 خرداد 1388     |     کد : 3083

جمعه 22 خرداد 18 جمادي الثاني 12 ژوئن

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش...

رحلت  شيخ مرتضی انصاری 1281 هجری قمری

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت :او در روز 18 ماه ذيحجه به سال 1214 هجری قمری، روز عيد غدير، در شهر قهرمان پرور دزفول از سلاله پاك يكی از اخلاف جابر بن عبداللّه انصاری صحابی نامدار پيامبر اسلام (صل الله عليه وآله ) پا به عرصه وجود نهاد و به مناسبت عيد غدير خم، نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گرديد پدرش شيخ محمد امين از مبلغين و مروجين شريعت مقدسه اسلام و مادرش دختر يكی از علمای محل و بانويی پرهيز كار و با تقوی در عصر خود، هر دو از اخيار و نيكان و صالحان عصر بوده اند.

تحصيلات :وی از همان دوران كودكی به فرا گرفتن قرآن و معارف اسلامی پرداخت و به زودی آثار نبوغ و ذكاوت در او مشاهده گرديد پس از خواندن قرآن و ادبيات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در اين دو رشته، آن چـنان استعداد و شايستگی نشان داد كه حيرت همگان را بر انگيخت و تـا 20 سـالگی نزد پدر خود تحصيل كرده، و آنگاه همراه پدر به عتبات رفت و از علمای وقت و اساتيد بزرگ استفاده كرد آنگاه در اثر يك سلسله حوادث ناگوار، به وطن بازگشت بعد از دو سال، بار ديگر به عراق رفت و دو سال تحصيل كرد و به ايران مراجعت نمود، تصميم گرفت از محضر علمای بلاد ايران استفاده كند عازم مشهد شد و در كاشان با حـاج مـلا احـمـد نـراقـی، صاحب كتاب معروف معراج الـسـعـادة ملاقات كرد و آنگاه به مشهد رفت و پنج ماه تـوقـف ،نـمـود شـيـخ انـصـاری سـفـری بـه اصفهان و بروجرد رفته و در همه سفرها، هـدفـش مـلاقات اساتيد و استفاده از محضر آنان بوده است، او در اوان جوانی به درجه عاليه اجتهاد نائل آمد.

اساتيد :شـيـخ بـزرگـوار ما از مـحـضـر اسـاتيد متعددی بهره جسته است كه هر كدام نقش ويژه ای در روحيه او داشته اند كه به بازگويی نام چند تن از آنان می پردازيم.

1 ـ عموی بزرگوارش، شيخ حسين انصاری.

2 ـ سيد محمد مجاهد.

3 ـ شريف العلما مازندرانی.

4 ـ ملا احمد نراقی.

5 ـ شيخ موسی كاشف الغطا.

6 ـ شيخ علی كاشف الغطا.

7 ـ شيخ محمد حسن صاحب جواهر.

8 ـ سيد صدر الدين موسوی عاملی.

9 ـ شـيـخ مـحـمـد سعيد قرجه داغی.

شاگردان :در مـكـتب پر بار و حوزه پر بركت تدريسی شيخ بزرگوار، شاگردان متعددی تربيت يافتند كه هر كـدام از اسـتوانه های فقهی، و مجتهدين مسلم بوده، و شـاگرد مستقيم شيخ بزرگوار در زمان حيات خويش بيش از هزار تن بوده است كه از ميان آنان شـخـصـيـتـهـای نـامی بر جسته ای بر خاسته اند كه به ذكر اسامی چند تن از آنان بسنده می نمائيم.

1 ـ ميرزا محمد حسن شيرازی.

2 ـ شيخ جعفر شوشتری.

3 ـ حاج ميرزا حبيب اللّه رشتی.

4 ـ سيد حسين كوه كمری تبريزی.

5 ـ شـيخ محمد حسن مامقانی.

6 ـ شيخ محمد كاظم خراسانی.

7 ـ حاج ميرزا محمد حسن آشتيانی.

8 ـ ميرزا ابوالقاسم كلانتر.

9 ـ حاج شيخ هادی تهرانی.

10 ـ مـلا حـسـين قلی همدانی.

11 ـ حاج ميرزا حسين خليلی تهرانی.

12 ـ شربيانی.

تأليفات :آثار ارزنده و تأليفات گران سنگ و ارزشمندی از شيخ مرتضی انصاری (ره ) به يادگار مانده است كه هر كدام نشانی از نبوغ، اجتهاد،دانش وسيع و تحقيق دقيق آن عالم ربـانـی مـی بـاشـد ما در اين بخش به صورت اجمال به بازگويی برخی از آنها می پردازيم.

1 ـ المكاسب (فقه ).

2 ـ فـرائد الاصـول (اصـول ).

3 ـ رساله ای در تقيه.

 

4 ـ رساله ای در رضاع و نشر حرمت آن.

5 ـ رساله ای در قضا ميت.

6 ـ رساله ای در مواسعه و مضايقه.

7 ـ رساله ای در عدالت.

8 ـ رساله ای در مصاهره.

9 ـ رساله ای در ملك اقرار.

10 ـ رساله ای در تبيين قاعده لاضرر و لاضرار.

11 ـ رساله ای در خمس.

12 ـ رساله ای در زكات.

13 ـ رساله ای در خلل صلوة.

14 ـ رساله ای در ارث.

15 ـ رساله ای در تيمم.

16 ـ رساله ای در قاعده تسامح.

17 ـ رساله ای در باب حجيت اخبار.

18 ـ رساله ای در قرعه.

19 ـ رساله ای در متعه.

20 ـ رساله ای در تقليد.

21 ـ رساله ای در قطع و جزم.

22 ـ رساله ای در ظن.

23 ـ رساله ای در اصالة البرائه.

24 ـ رساله ای در مناسك حج.

25 ـ حاشيه ای بر مبحث استصحاب.

26 ـ حاشيه ای بر نجاة العباد (رساله عمليه ).

27 ـ كتابی در علم رجال.

28 ـ تأليفی در اصول الفقه.

29 ـ حواشی بر عوائد نراقی.

30 ـ حاشيه ای بر بغية الطالب.

31 ـ اثبات التسامح فی ادلة السنن.

32 ـ التعادل و الترجيح.

33 ـ رساله ای در تقيه.

34 ـ رساله ای در التيمم الاستدلالی.

35 ـ رساله ای در خمس.

گفتار بزرگان :شاگرد نـامـدارش ،مـرحـوم حـاج مـيـرزا حبيب اللّه رشتی در باره او می گويد : او تالی تلو مقام عصمت در علوم و اصول بود.

علا مه نراقی صاحب مستند الشيعه درباره او فرموده است : استفاده ای كه من از اين جوان نمودم، بيش از استفاده ای بود كه او از من برد، من در مسافرت های مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم ديدم كه هيچ يك ازايشان مانند شيخ مرتضی نبود.

خصوصيات اخلاقی :شيخ انصاری (ره ) نه تنها در فقاهت از ديگران سبقت گرفته بود، بلكه در عمل نيز نظير و هـمـتا نداشت در كـتـاب لؤلؤ الصدف چنين آمده است : اغلب عطايای آن مرحوم در خفا بوده، كثيری از فقرا معاش (حقوق ) معين داشتند كه هميشه سالانه و ماهانه به آنان می رسيد و هيچ نمی دانستند از كـجـاسـت در وقـت سـحر بر در خانه فقرا می رفت با لباس مبدل، و صورت را ستر می كرد و به مـقـدار حـاجـت آنها مرحمت می فرمود و چون شيخ از دنيا رفت، معلوم شد آن مردی كه بر درب منازل اين مردم در اوقات غير متعارفه می آمده، آن مرحوم بوده است او انصافا روی اسلام را سفيد كرد.

نـوشـتـه انـد كه يكی از ياران شيخ، نسبت به اين كار انسانی وی (كمك به فقرا و مستمندان ) از او ستايش و تمجيد كرد شيخ در پاسخ گفت : اين وسيله فخر و كرامتی نيست، زيرا وظيفه هر فرد معمولی است كه امانت را به صاحبش برساند و اين وجوه هم حقوق فقراست كه به عنوان امانت نزد من می باشد و من به صاحبانش بر می گردانم. روزی شخصی خدمت شيخ رسيد و گفت : ای شيخ ! شب گذشته در خواب ديدم كه شيطان به سرای شما آمد و طناب بر گردن شما انداخت و كشان كشان شما را تا سر كوچه برد و شما در تمام مـدت تـلاش می كرديد كه هر جور شده خود را از بند وی برهانيد، و بالاخره سر كوچه طناب را از گـردن خود به دور افكنده و به خانه بر گشتيد محبت بفرمائيد و مرا راهنمايی كنيد كه تعبير آن خواب آشفته چه بوده ؟

شيخ با تبسمی آهسته فرمود : خدا لعنت كند شيطان را، خواب شما راست بوده است ديروز ما در خانه خرجی نداشتيم و وجوهات فراوانی نيز رسيده بود، با خود گفتم من يك دينار بر می دارم و مايحتاج زندگی را تهيه می كنم و بعدا آن را به جای خود بـر مـی گردانم با اين خيال ديناری بر داشته و به قصد خريد از خانه خارج شدم، ولی در بين راه با خـود فكر می كردم كه آيا اين كار درست است كه من كردم ؟

تا بالاخره سر كوچه كه رسيدم سخت مـتـنـبه شدم و با خود گفتم : شيخ اين چه كاری است كه می كنی، و پشيمان شدم و بر گشتم و دينار را در سر جای خود قرار دادم.

يـكـی از بـهـتـرين موارد بروز و ظهور و تجلی تقوی، در مسائل مالی و اقتصادی است در تقوی و صـيـانـت نـفـس او، در ايـن باره كافی است كه گفته شود با آن كه وجوه شرعی فراوانی از چهل مـيليون شيعه روی زمين آن روزگار در نجف به محضرش آورده می شد، در عين حال او همانند يـك فـرد فـقـيـر گـذران می كرد و حتی اموالی را كه به عنوان تحفه و هديه به محضرش آورده می شد، بين فقرا و مستمندان يا طلاب و مصالح عمومی مسلمين صرف می كرد از آن نظر كه اين تـحفه ها به عنوان مرجعيت است، نه به عنوان شخص مرجع عنوان رئيس شريعت است، نه شخص رئيس.

از ايـن نـوع نـكـتـه هـای عـبـرت انـگيز در زندگی شيخ فراوان وجود دارد.

مقام علمی :در عـظـمـت علمی و نبوغ فكری شيخ مرتضی انصاری (ره ) همين قدر كافی است كه اطلاع پيدا نـمـائيـم تـا كنون بيش از 200 نفر از علما و فضلا و دانشمندان و معاريف رجال اسلامی بر كتب و نـوشـتـه هـای او حـاشـيه و تعليقه نگاشته اند، به حدی كه هم اكنون مواد غذای فكری طلا ب و فضلای حوزه های علميه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را آثار او تشكيل می دهد.

مسافرت :او در سـال 1232 هجری قمری در سن هيجده سالگی همراه پدرش به قصد زيارت عتبات عاليات به عراق مسافرت كرد و در كربلا اقامت گزيد و اين اقامت چـهار سال به طول انجاميد و بعد به موطن اصلی خود باز گشت پس از اقامت كوتاه در موطن، مـجددا رهسپار نجف اشرف گرديد و پس از مدتی توقف در نجف باز به دزفول مراجعت نمود.

در سـال 1240 هجری قمری، شيخ تصميم گرفت كه به زيارت هشتمين اختر فروزان ولايت، حضرت امام رضـا (عليه السلام ) به مشهد برود، و در ضمن از حوزه علميه آن شهر نيز باز ديد به عمل آورد مادر شيخ كه ديـگر فراق فرزند برايش ميسر نبود، به اين مسافرت رضايت نمی داد اصرار مادر به جايی رسيد كه سـر انـجـام شيخ به قرآن متوسل شده و مسأله را به استخاره واگذاشت، و هنگامی كه قرآن را باز نمود، اين آيه شريفه در برابر ديدگانش پديدار شد:

(لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه اليك و جاعلوه من المرسلين) ،اين آيه شريفه مربوط به داستان حـضرت موسی (عليه السلام ) و نويد پيامبری و رسالت او بود مفهوم اين آيه باعث تسكين دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضايت داد.

او در ايـن مسافرت زيارتی و علمی، از حوزه های علمی بروجرد، اصفهان و كاشان نيز ديدن كرد و در بـرخـی از آن حوزه ها مدتی اقامت گزيد پس از چهار سال اقامت در كاشان به اتفاق برادرش شيخ منصور به مشهد رسيد پس از زيارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علما و رجال فقه و فقاهت آن ديار، به تهران رفت و مدتی نيز در تهران اقامت ورزيد پس از شش سال مسافرت علمی و پر بار، به اتفاق برادر به دزفول بـازگـشـت و مورد استقبال اهالی قرار گرفت و چند سالی در آنجا اقامت گزيد اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و كنجكاو او را قانع نمی ساخت لذا تصميم گرفت دو باره به نجف باز گردد زيرا در آن مركز علمی، افراد فراوانی را می توانست از علم سرشار خود بهره مند سازد، از اين رو در سال 1249 هجری قمری عـازم نـجف گرديد و به كرسی تدريس آن حوزه علمی نشست تا مرجعيت شيعه به او منتهی گرديد.

لقب :بعد از صاحب جواهر مرجعيت عامه به وی منتقل يافت و بزرگانی چند شيخ انـصـاری را خاتم الفقها و المجتهدين لقب دادند، او از كسانی است كه در دقت و عمق نظر، بسيار كم نظير است علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جديدی كرد او در فقه و اصول ابتكاراتی دارد كـه بـی سـابقه است دو كتاب معروف او، رسائل و مكاسب كتاب درسی طلاب شده است.

وفات :سرانجام اين رجل علم و فضيلت و شخصيت عاليقدر، در سن 67 سالگی به سال 1281 در 18 جمادی الثانی، با انبوهی از مفاخر و نوشته ها و ذخائر فكری و معنوی كه عموما در خدمت به اسلام بود، به دار باقی شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عز ادار سـاخـت هـنـگـام مرگ دارائی اين زعيم عاليقدر اسلامی، معادل هفده تومان رايج آن روز بود كه همان مقدار هم مقروض بوده است.

جـسـم مطهر و مقدسش در جوار قبر حضرت مولی الموحدين امير المؤمنين علی (عليه السلام ) دفن شد و وصی گرامی او، حاج سيد علی شوشتری بنا به وصيت شيخ بر جنازه او نماز گزارد.

 

 دستگيري آيت الله سيد محمد باقرصدر در سال 1358 هجري شمسي

رژيم بعثي عراق اقدام به دستگيري آيت الله سيد محمد باقرصدر در سال 1358 هجري شمسي نمود. زيرا وجود وي را خطر جدي براي بقاي خود مي دانست. به دنبال اين اقدام رژيم بعثي عراق، گروه كثيري از طلاب و مردم شهرهاي مختلف عراق در صحن مطهر حرم حضرت علي(ع) اجتماع كرده به اين عمل غيرانساني حكومت بعثي ـ صهيونيستي عراق شديداً اعتراض كردند.

 

سالروز ارتحال زن مجتهده جهان اسلام بانو نصرت امين اصفهاني در 1362 هجری شمسی

 نصرت امين در سال 1265 هجري شمسي در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. از چهار سالگي به مكتب خانه رفت تا به فراگيري قرآن و زبان فارسي بپردازد و اين زماني بود كه در زمينه تحصيل علوم و معارف ديني بالاتر از سطح روخواني قرآن هيچ مجال و زمينه اي براي حضور زنان نبود؛ بخصوص در سالهاي 1280 به بعد كه تحصيل علم براي پسران هم آسان و ميسر نبود تا چه رسد به دختران.

او در سن 15 سالگي به ازدواج و همسري پسر عمويش درآمد. اما زندگي خانوادگي و تربيت فرزندان در فراگيري دانش او اثري نگذاشت و آن چنان در جهت كسب علوم ديني از خود جديّت نشان داد كه موافقت و مساعدت اطرافيان بويژه همسر خويش را براي ادامه تحصيلات در علوم ديني(فقه و اصول) و زبان عربي به دست آورد. در اين زمان او بيست ساله بود.

مهمترين استاد ايشان كه فقه و اصول و حكمت را به وي آموخت، آيت الله نجف آبادي بود. بانو امين از زمان كودكي كه اهل ذوق و تفكر و تدبر در موجودات و آثار حق تعالي و از عشاق پروردگار كريم بود، در حين تحصيل حكمت به كشف و شهود نيز نائل مي گرديد و در اين رابطه بهترين سند و گواه آثار تفسيري ايشان كتاب اربعين الهاشميه و نيز نفحات الرحمانيه است.

به دنبال انتشار كتاب اربعين الهاشميه در سن 40 سالگي از سوي آيت الله حائري يزدي و آيت الله محمد كاظم يزدي و آيت الله آقا ميرزا اصطهباناتي شيرازي درجه اجتهاد گرفت و پس از شركت در آزمون علما و مراجع تقليد وقت(آيت الله شيخ عبدالكريم قمي و آيت الله آقا سيد كاظم شيرازي) كه شامل سوالها و پاسخهاي بسياري بود.ـ تمامي آنها در كتاب "جامع الشتاب" آمده است ـ از طرف آن آيات عظام، درجه اجتهاد و قدرت استنباط احكام شرع را دريافت كرد و اولين بانوي مجتهده در جهان اسلام گرديد.

ديگر تأليفات اين بانوي گرانقدر عبارتند از:

"معاد يا آخرين سير بشر"، "مخزن اللئالي"، "سير و سلوك"، يك دوره تفسيري به نام "مخزن العرفان" در 15 جلد، "روش خوشبختي"، "ترجمه اخلاق ابن مسكويه با پاورقي".

بانو امين در زمينه انتشار پاره اي از كتابهاي خويش كه بيشتر در ارتباط با مقامات عرفاني و سير و سلوك بوده به سبب بد فهميهاي رايج كه معمولاً در اين گونه مباحث پيش مي آيد، بسيار محتاطانه و دقيق عمل مي كردند و در بسياري موارد اصلاً اجازه انتشار آنها را نداده اند؛ بعلاوه به سبب پرهيز از شهرت و نيز تواضع بسياري كه داشتند عموماً كتابهاي خود را به نام مستعار "بانوي ايراني" منتشر ساخته اند.

بانو مجتهده امين از آنجا كه دريافته بود مجال و زمينه تعلم براي دختران تا چه حد محدود است لذا بخشي از همت بلند آن بزرگوار مصرف تأسيس مدرسه دختران شد.

در سال 1344 يك واحد دبيرستان دخترانه اسلامي در اصفهان تأسيس كرد تا زمينه تحصيل دختران در محيطي سالم به دور از آلودگيهاي رايج در پاره اي محيطهاي آموزشي دخترانه را فراهم آورد.

در سال 1346 اولين مدرسه علوم ديني زنان را در ايران تأسيس كرد كه اين سازمان در تعليم و تعلم ديني زنان مسلمان و پرورش زنان برجسته در اين زمينه سهمي شايان توجه و تقدير داشت. همه اين اقدامات حكايت از روشنگري فكر، بلندي هدف و عمق دلسوزي اش در امور زنان بود. بانو امين دانشمندي باذوق، متواضع، عارف، خوش برخورد، پرهيزگار، ساكت و كم حرف، و بدون گرايش به تجمل و تكلف و از دوستان صديق اهل بيت عصمت و طهارت بود. وجود مقدس و پرفيضش آن چنان روحاني و مستغرق در عالم عرفان و معنويت بود كه هر كس او را مي ديد مجذوب جذبه معنويت ايشان مي گرديد و در پرتو نورانيت و نفس مطمئنه او در خود احساس شادي و روحانيت مي كرد. وجود ذي وجود اين زن عالمه نسيمي بود كه بر جامعه زنان وزيد و عامل حركت بخش و تكان دهنده اي براي بيداري افكار خفته و پيشبرد آنان در راه تحصيل علوم ديني و كمالات معنوي و سير الي الله شد.

بانو امين سالهاي متمادي در راه تحصيل علم و مقامات معنوي زحمتها كشيد و عملاً ثابت كرد كه زن مي تواند در محيط اجتماع، زير پرده حجاب و باكمال عفت و تقوي و اجراي برنامه هاي مقدس مذهبي به تحصيل علم ادامه دهد و مقام شامخي را احراز كند و بين علم و دين پيوند برقرار سازد و عليرغم نظر كساني كه تصور مي كردند حجاب مانع پيشرفت و تكامل است و يا عده اي كه مي گفتند زن بايد از هر نوع كمال ترقي و تعالي محروم بماند و بر خلاف منطق اسلام، زن از ارزش انساني در رسيدن به مقامات مادي و معنوي و روحاني و سير الي الله بي بهره دانستند بپا خواست و آن تصورات غلط را در هم شكست.

پيشتازي در علوم عرفاني، از وي شخصيتي ساخت كه فيلسوف عاليقدر معاصر آيت الله محمد تقي جعفري در مورد ايشان فرموده اند:

"باتوجه به آثار علمي كه از خانم امين در دسترس ما قرارگرفته است به طور قطع مي توان ايشان را يكي از علماي برجسته عالم تشيع معرفي نمود و روش علمي ايشان هم كاملاً قابل مقايسه با ساير دانشمندان بوده بلكه با توجه به مقامات عاليه روحي كه ايشان موفق شده اند بايد ايشان را نخبه اي از دانشمندان به شمار آورد."

همچنين شخصيتهايي چون آيت الله العظمي مرعشي نجفي"ره" و مرحوم علامه طباطبايي، با توجه به مقام علمي و عرفاني خانم امين، محضر درس او را مايه فيض و افاده مي دانستند.

ابتلائات و آزمايشهايي كه خداوند كريم براي صيقلي شدن و خالص گرديدن روح مطهر اين بنده مقربش نمود مسأله از دست رفتن فرزندان ايشان بوده است چنانكه هشت فرزندش به علل مختلف از قبيل بيماري و... از دست رفتند و تنها يك پسر برايش باقي ماند. اين مصائب نتوانست خللي در عزم و اراده اين يگانه بانوي مجتهده و عارف به وجود آورد و اين نشانگر آن است كه اگر زنان قدم در راه كمال و تعالي زند و خدا را ناظر اعمال خويش و مالك همه هستي و داراييهاي خويش بيابند، حتي در فقدان فرزند نيز عنان اختيار از كف نمي دهند و متانت و صبوري كه در خور انسان خليفه الله است پيشه مي سازد.

گفته اند در جنگ جهاني اول دو فرزند كوچك ايشان به فاصله چند روز فوت كردند. بدين مناسبت استادشان آيت الله نجف آبادي سه روز در را تعطيل مي كنند و به خانه شان نمي روند؛ روز چهارم بانو امين به دنبال استاد مي فرستند و وقتي ايشان مي آيند، علت تعطيلي درس را جويا مي شوند. آيت الله نجف آبادي مي گويند كه"من شرمم مي شود كه بچه تان تازه از دنيا رفته براي درس بيايم" و خانم امين پاسخ مي دهند:

"من پيش خدا شرمم مي شود كه سه روز است چيزي نخوانده ام. خدا يك چيزي به من داد خودش هم گرفت".

سرانجام اين بانوي مكرمه در سن 97 سالگي در آخر شعبان 1403 ه.ق مطابق با 22 خرداد 1362 ه.ش پس از يك عمر پر بركت جان به جان آفرين تسليم كرد و به لقاالله پيوست. پيكر مطهره اين بانوي مكرمه در روز دوشنبه 23 خرداد برفراز دستهاي انبوه امت عزادار شهر قهرمان پرور اصفهان تشييع شد. در مراسم تشييع جنازه اين بانوي اسلام كه به دنبال برگزاري نماز جماعت ظهر و عصر به امامت مرحوم آيت الله خادمي رئيس حوزه علميه اصفهان از مسجد سيد اين شهر برگزار شد، گروه كثيري از روحانيان و اقشار مختلف مردم شركت كردند.

 

تحت الحمایه در آمدن مجمع الجزايرمالديو در سال 1887 ميلادي

مجمع الجزايرمالديو در سال 1887 ميلادي به موجب قرارداد منعقده ميان سلطان آن سرزمين و دولت انگلستان به صورت سرزمين تحت الحمايه انگليس درآمد. دراين كشور كه ابتدا تحت سلطه پرتغالي ها و هلندي ها بود، سرانجام در سال 1965 ميلادي مستقل و به عضويت سازمان ملل متحد پذيرفته شد. مالديو با دويست و نودو هشت هزار كيلومترمربع مساحت در جنوب سواحل هند واقع است واز بيست هزار جزيره مرجاني تشكيل شده كه تنها دويست و پانزده جزيره آن مسكوني هستند. معروفترين اين جزاير، جزاير مال نام دارد كه كمى جنوبى تر از كانال «كارديوا» واقع است.

چون اين جزاير به خط استوا نزديكند و در آبهاى اقيانوسهند محصورند، آب و هواى گرم و مرطوب دراند.

در قرون اوليه هجرى، آئين اسلام توسط بازرگانان عرب باين سرزمين راه يافت. در قرن چهارم هجرى ابن بطوسه سياح مسلمان به مالديو آمد و گزارشى از اين ناحيه ارائه داد. در اوايل قرن شانزدهم با گسترش نفوذ پرتقالى ها در آسيا، مالديو نيز جزء نواحى مورد تصرف آنان درآمد. در قرن هفدهم ميلادى كه هلنديها بر آن استيلا يافتند، مالديو بخشى از سرى لانكا بود. بعد مالديو به تصرف انگلستان و فرانسه درآمد و در قرن نوزدهم با وجود سلطه انگلستان بر آن، حكومت نيمه مستقل سلطنتى بر آن حاكم بود. انگلستان در سال انگلستان در سال 1948م به مالديو خود مختارى داد و در سال 1953م نظام سلطنتى آن ملغى و نظام جمهورى جايگزين آن گرديد. مالديو در سال 1965م مستقل شد. اين كشور به لحاظ درآمد سرانه يكى از عقب افتاده ترين واحدهاى سياسى جهان است.

آخرين تقسيمات كشورى آن شامل 19 بخش است كه زير نظر يك كميته منتخب مردم به رياست مامور دولت مركزى اداره مى شود. 212000 نفر سكنه دارد كه 30% آن زندگى شهرى دارند. رشد سالانه جمعيت 4/3% و تراكم نسبى آن 4/711 در كيلومتر مربع است. مردم آن از نژاد دراويدى، سينهالى و عرب هستند. زبان رسمى آن ديوهى است و اكثرا مسلمان و سنى مذهبند. اقتصاد آن بر ماهيگيرى، كشاورزى و پذيرايى از كشتى هاى كشورهاى جهان استوار است. واحد پول آن روپيه مالديو مى باشد كه برابر با 100 دلارى است.

 

فروش جزاير فيليپين به آمریکا در سال 1898 ميلادي

در پي شكست ناوگان دريايي اسپانيا از آمريكا، جزاير فيليپين در مقابل بيست ميليون دلار به آمريكا فروخته شد. اندكي بعد اين كشور توسط ژاپن تصرف شد و در سال 1945 ميلادي مجدداً به استقلال دست يافت. اما حكومت آن توسط عُمال آمريكايي اداره مي شد. در سال 1947 ميلادي اين كشور پيماني نود و نه ساله با دولت آمريكا امضاء كرد كه به موجب آن آمريكا بيست و سه پايگاه استراتژيك نظامي در سراسر فيليپين ايجاد كرد. اين پيمان بعدها به يك پيمان بيست و پنج ساله تغيير نمود.

 

 

 

 

 


نوشته شده در   جمعه 22 خرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode