با امير قلعهنويي، سرمربي موفق فوتبال ايران و تراكتورسازي
حرفهاي بودن در فوتبال فقط به پول نيست
اشاره: امير قلعهنويي يكي از چهرههاي شاخص فوتبال ايران است؛ چهرهاي كه تماشاگران استقلال حتي در مقطع فعلي كه تيمشان با پرويز مظلومي در اوج قرار دارد، براي بازگشت قلعهنويي به استقلال بيتابي ميكنند. اين اتفاق را در طول فصل نقل و انتقالات بارها به وضوح ديدهايم و هر وقت قلعهنويي از استقلال دور بوده يكي از سوژههاي اصلي فصل نقل و انتقالات بازگشت يا عدم بازگشت او به جمع آبيها بوده است. حتي هواداران پرسوليس نيز بر توانايي فني اين مربي صحه ميگذارند. كسي كه به گفته كارشناسان در دوران بازيگري و بنا به دلايلي همچون مقتضيات زماني و همدوره بودن با ستارگان دهه 60 و 70 هيچگاه نتوانست حق خود را از فوتبال ايران بگيرد و تنها 17 بازي ملي در كارنامه او به ثبت رسيد. اما قلعهنويي در دوران مربيگري خود افتخارات زيادي كسب كرده، تا جايي كه عنوان پرافتخارترين مربي تاريخ ليگ برتر را با كسب 4 عنوان قهرماني يدك ميكشد. اين مربي 48 ساله حالا در تراكتورسازي روياهاي بلندپروازانه خود را
جست و جو ميكند. تراكتورسازي تيمي با آن همه هوادار خونگرم، چشم به نبوغ اين مربي كاربلد دوخته تا بلكه بتواند براي نخستين بار قهرمان ليگ برتر شده يا دستكم سهميه حضور در پلي آف ليگ قهرمانان آسيا را كسب كند. تيم قلعهنويي گرچه در جام حذفي و در عين ناباوري مغلوب شهرداري ياسوج شد، اما در عرصه ليگ داعيه قهرماني دارد و نميخواهد به سادگي از بلندپروازي خويش دست بشويد؛ در چنين وضعيتي قلعهنويي از لزوم جذب 5 بازيكن به منظور قدرتنمايي تيمش در نيم فصل دوم ياد ميكند. با اين مربي جوان و موفق گفتوگويي انجام دادهايم كه در نوع خود خواندني است.
امير قلعهنويي به عنوان يكي از موفقترين مربيان فوتبال ايران و به عنوان كسي كه از او به عنوان بهترين مربي فوتبال ايران ياد ميشود، نخستين عاملي را كه در دنياي مربيگري مد نظر دارد و برمحور آن كار ميكند، چيست؟
ابتدا بايد بگويم من اگر در فوتبال به جايي رسيدهام در درجه اول آن را خواست و لطف پروردگار نسبت به خودم ميدانم و از اين بابت هميشه خداي بزرگ را شاكرم. اضافه بر آن حمايت و محبت هميشگي مردم شامل حالم شده كه وظيفه خود ميدانم هميشه قدردان اين محبتها باشم. به هر ترتيب من در كارم در وهله اول پايبند به يك سري اصول اخلاقي هستم و حاضر نيستم به هيچ عنوان اين اصول را زير پا بگذارم، چرا كه معتقدم براي انجام دادن هر كاري انسان بايد بر اساس يك سري اصول خاص همان كار پيش برود. در چنين حالتي تمركز خود را از دست نداده و بر اساس همان اصول پيش ميرود. اينكه در چنين شرايطي انسان در كار موفق باشد يا خير، بحث ديگري است و مهم اين است كه براساس خط مشي ترسيمي جلو رفت و از ناملايمتها نااميد نشد. موضوع اخلاق در ورزش موضوعي نيست كه با گذشت زمان دچار كهنگي شده و از بين برود؛ بويژه با توجه به اصول و ارزشهاي اخلاقي و انساني در ورزش ايران كه گذشت و فتوت در آن، اصلي خدشه ناپذير است و وراي موفقيتهاي ورزشي، مردم ما به قهرمانان اخلاقي ورزش توجه ويژهاي دارند. گرچه خيليها از اخلاق و اصول اخلاقي به عنوان گمشده ورزش و بويژه فوتبال ايران ياد ميكنند، به شخصه اعتقاد دارم وقتي ما در ورزش و بويژه فوتبال ارقام آنچناني تحت لواي حرفهاي بودن هزينه ميكنيم ضروري است كه در همه زمينهها و ابعاد اين فوتبال نيز حرفهاي باشيم. با اين رويكرد، اخلاق و رفتار هم جزئي از همين مساله است و فوتبال حرفهاي تنها در هزينه كردن زياد خلاصه نميشود و فوتبال ما بايد در همه زمينهها حرفهاي باشد كه اخلاق و رفتار هم جزئي از اين اصول حرفهاي است. بديهي است وقتي در همه حوزهها مثل اعتقادات، رفتارها و اخلاق فردي و اجتماعي يك سري اصول تعريف شده داريم، در ورزش و بخصوص فوتبال هم كه به خاطر جذابيتهايش بيشتر مورد توجه مردم است ما به عنوان عضوي از خانواده فوتبال بايد يك سري اصول را بيشتر از ساير اقشار جامعه رعايت كنيم تا شاهد تاثير مخرب هنجارشكني فوتبال در جامعه نباشيم. بنابراين در فوتبالي كه اين همه مورد توجه مردم قرار دارد وقتي اصول از سوي كساني كه حرفهاي پول ميگيرند، ناديده گرفته شود، به طور طبيعي در اين ماجرا اين خود فوتبال است كه آسيب ميبيند، چون حرفهاي بودن تك بعدي آن هم در پرداخت پول هيچ منفعتي براي فوتبال ما ندارد.
همان طور كه خود شما اذعان كرديد به دليل اينكه فوتبال در كانون توجه مردم قرار دارد طبيعتا فضاي آن بر جامعه تاثير ميگذارد، شما به عنوان كسي كه مورد توجه درصد بالايي از مخاطبان اين رشته قرار داريد فكر ميكنيد چرا فضاي ورزشگاههاي ما به فضايي غير فرهنگي تبديل شده است، اصولا قلعهنويي وقتي صداي توهين و فحاشي تماشاگران را از روي سكوها ميشنود، چه احساسي
دارد؟
طبيعي است كه در اين حالت فوقالعاده ناراحت ميشوم. بارها ديدهايد كه هميشه قبل از بازيهاي حساسي كه در تيمهاي مختلف پيش رويم بوده، تماشاگران را به خويشتنداري و پرهيز از توهين به تيم حريف تشويق كردهام. حتي پيش آمده هنگام برگزاري بازي و با اينكه يك مربي همه حواسش معطوف عملكرد تيمش است وقتي صداي فحاشي و توهين را از سكوها شنيدهام، تماشاگران را دعوت به آرامش و خودداري از اين كار كردهام. اما همانطور كه ميدانيد اين مساله ريشه در فرهنگ ما دارد و بايد براي اصلاح آن، كار فرهنگي درست و حسابي صورت گيرد. با وجود اين نبايد فراموش كنيم كه ما فوتباليها بايد آستانه تحمل خود را بالا ببريم. چيزي كه من شخصا آن را مدنظر دارم و سعي ميكنم ظرفيت تحمل و شنيدن برخي حرفهاي زشت و نامربوط را از سوي برخي تماشاگران داشته باشم تا فضا ملتهبتر نشود. چه در غير اين صورت اگر ما مربيان نيز عكسالعمل منفي به اين شعارها نشان دهيم اتفاقاتي ميافتد كه در شأن و شخصيت فوتبال ايران نيست. برميگردم به اول صحبتهايم و اينكه بايد همه زواياي فوتبال ما حرفهاي شود. يعني اهل رسانه، تماشاگر، فوتباليست، مربي، داور و به طور كلي همه دستاندركاران و افراد مرتبط با فوتبال، بايد رفتار حرفهاي مبتني بر اصول اخلاقي داشته باشند. نميخواهم از اين حرفهايم خداي ناكرده سوءبرداشت شود. در درجه اول به خودم ميگويم كه بايد بيشتر آموزش ببينيم و كار فرهنگي گستردهاي صورت گيرد تا بساط فضاي مخرب در فوتبال برچيده شود. هرچند بيانصافي است كه همه اين مسائل را به فوتبال ربط دهيم، اما نبايد فراموش كنيم كه برخي فشارهاي اقتصادي هم باعث ميشود تماشاگران به ناگاه از كوره در رفته و الفاظ زشتي را بر زبان بياورند.
اتفاقي كه يكي دو هفته پيش در جريان بازي استقلال افتاد و باعث شد هواداران استقلال يك بار ديگر به ياد شما بيفتند، موضوع انتقاد مجتبي جباري از پرويز مظلومي بود. شما اگر جاي مظلومي بوديد چه برخوردي با جباري ميكرديد؟
اولا اين قضيه مربوط به يك باشگاه ديگر است و درست نيست من درباره آن حرف بزنم، بويژه اينكه قضيه تمام شده است. فقط ميگويم ما آمدهايم زندگي كنيم تا قيمت پيدا كنيم نه اينكه با هر قيمتي زندگي كنيم. من راجع به خودم حرف ميزنم،هرجا باشم سرباز آن مجموعه هستم. نبايد سر خبرنگار و هوادار منت بگذاريم چون پول حرفهاي ميگيريم. اين بحثها همه براي زمانهايي است كه فوتبالمان اصولي باشد، اما متاسفانه امروز فوتبال ما نتيجهگرا شده است. يك مربي شايد براي نتيجه گرفتن چشم خود را بر برخي مسائل ببندد، اما قلعهنويي اين كار را نميكند و چنين اتفاقي اگر در تيم من ميافتاد آن طور كه ميدانستم با بازيكن خاطي برخورد ميكردم.
مثل قضيهاي كه در رابطه با مهدي كياني به وجود آمد و باعث شد تا شما براي هفتهها اين بازيكن را از تركيب تيم بيرون بگذاريد.
دقيقا، من در رابطه با اصول كاريام با هيچكس شوخي و تعارف ندارم و بازيكن نيز بايد بداند كه من بهعنوان مربي هيچ زمان بد آنان را نميخواهم.
و در نهايت اين بازيكن اخراجي را بخشيديد؟
بحث بخشش و معذرت خواهي مطرح نبود. يك مربي گاه دنبال تشويق است و گاه دنبال تنبيه، گاه لازم است هدايت كرده و گاه نيز بسترسازي كنيم. مهدي كياني بعد از اين همه مدت و بازي نكردن با مسوولان باشگاه صحبت كرد كه دوست دارد بماند و در تراكتورسازي ايفاي نقش كند، من هم با او حرف زدم و اين بازيكن را نصيحت كردم. فكر ميكنم كياني از اين مساله درس لازم را گرفته باشد و براي همين قرار شد كه با بازگشت به تمرينات، كارش را از نو آغاز كند.
اينكه شما به عنوان مربي يكي از پرطرفدارترين تيمهاي ايران چنين نگرشي داريد قابل تقدير است، اجازه بدهيد كمكم وارد بحث شرايط اين تيم تبريزي بشويم. اصولا چطور شد كه جذب تراكتورسازي شديد؟
بخاطر طرفداران نمونه و پر شورش. در همه جاي دنيا روي تماشاگر به عنوان يكي از سرمايههاي اصلي ورزش حساب ميكنند و حتي در كشورهاي عربي به تماشاگران ماشين جايزه ميدهند. در حالي كه ما آنچنان كه بايد و شايد قدر اين سرمايه ارزشمند را نميدانيم و آنها در شرايطي گسترده در ورزشگاهها حضور مييابند كه امكانات لازم در اختيارشان نيست. بنابراين من به خاطر همين تماشاگران خونگرم آذربايجان به تبريز آمدم. در حال حاضر بهترين دوران ورزشيام را پشت سر ميگذارم و هر جا ميروم هواداران تراكتور آنقدر با معرفت و بامرام هستند كه مرا شرمنده محبت خود ميسازند. البته من توقع دارم در كنار حمايت خوبي كه آنها از تيم دارند آنچنان كه شايسته فرهنگ مردم آذربايجان است در ورزشگاه حضور پيدا كرده و در كنار تشويق تيم خود، به حريفان نيز احترام بگذارند تا بتوانيم با كمك هم، به اهداف مورد نظر برسيم. چندي پيش در گفتوگوي صميمانهاي كه با تعدادي از هواداران داشتم به آنها گفتم ما دنبال اين هستيم كه شرايط خوبي در تراكتور درست كنيم. ما به فكر آينده هستيم و خدا را گواه ميگيرم كاري كه ما ميكنيم در جهت اصلاحات اساسي در تيم است.
اخلاق و رفتار هم جزئي از همين بحث محسوب ميشود، وقتي ميبينيم كه در همه حوزهها مثل اعتقادات رفتار و اخلاق يك سري اصول تعريف شده داريم در ورزش و بخصوص فوتبال هم كه
به خاطر جذابيت هايش بيشتر مورد توجه مردم است، به عنوان عضوي از خانواده فوتبال بايد يك سري اصول را بيشتر از ساير اقشار جامعه رعايت كنيم
اما به نظر ميرسد به دنبال نوسان نتايج تراكتورسازي قدري با تماشاگران دچار چالش شديد و براي همين نيز تعداد تماشاگران تيم كاهش يافت.
هيچ چالشي بين من و تماشاگران تراكتورسازي وجود ندارد و در همان جلسهاي كه به آن اشاره كردم به آنها گفتم ما وظيفه داريم، هم به مردم احترام بگذاريم و هم به خواستههاي آنان توجه كنيم. ولي در نهايت شما هم بدانيد كه ما با تيم زندگي ميكنيم و ميدانيم كه نيازهاي تيم چيست و از شما ميخواهم كه اجازه دهيد ما كارمان را به خوبي انجام دهيم. من هيچ منتي براي اين كار ندارم چون در عين حال به فكر كارنامه خودم هستم و اگر نتيجه نگيرم، اين شكست ابتدا در كارنامهام درج ميشود و سپس تراكتور. بنابراين به هواداران تراكتور عرض ميكنم من هيچ وقت كاري نميكنم كه به خودم لطمه بزنم. در كل من آدم روراستي هستم و دوست ندارم به مردم دروغ بگويم. به هر حال من از حضور در تراكتورسازي بسيار خوشحالم و اگر الان ميلياردها تومان پول بدهند من اين تيم را ترك نميكنم و به پيراهن تراكتور وفادار هستم.
اما انتظارها از شما بالاست و براي همين به هر تيمي كه ميرويد، انتظار ميرود كه تيم خوب نتيجه بگيرد و در شمار تيمهاي مدعي به حساب آيد، مثل الان كه هواداران تراكتور از شما توقع قهرماني دارند.
هر تيم براي خود اهدافي را دنبال ميكند، طبيعي است تراكتور هم يك سري پتانسيل و تواناييهاي خوبي دارد كه بايد از آنها به نحو احسن استفاده كنيم. اولين پتانسيل حضور مردم است، من گرچه قولي به كسي ندادهام همانطور كه در استقلال و سپاهان هم به كسي قولي ندادم،اما با تلاش همه توانستيم آن قهرمانيها را از آن تيم كنيم. در رابطه با تراكتورسازي هم بايد بگويم اگر بتوانيم در نيم فصل 6 ـ 5 بازيكن مورد نيازمان را جذب كنيم ميتوانيم در كورس باشيم. در دور برگشت 10 بازي خانگي با رقيبانمان داريم و در نتيجه از هواداران تيم ميخواهم به ورزشگاه بيايند و تيم خود را تشويق كنند. شايد من قلعهنويي امروز در تبريز مهمان باشم و فردا نباشم، اما تراكتورسازي نماد تبريز است و هميشه بايد در اوج بماند.
اتفاقي كه باعث ناخشنودي هواداران تراكتورسازي شد شكست تيم شما از تيم شهرداري ياسوج و حذف از گردونه جام حذفي بود؟
بعد از آن اتفاق از همه مردم آذربايجان و هواداران تيم تراكتور عذرخواهي كردم. واقعيت اين است كه در ياسوج شرايط خوب نبود و زمين نيز كيفيت نداشت و تيم از هر جهت تحت فشار بود، به هر حال معتقدم ما نبايد بازي را واگذار ميكرديم. جام حذفي براي ما تمام شده و همه توان خود را براي ادامه بازيهاي ليگ به كار بستهايم و اميدوارم به اهدافمان دست يابيم. تراكتورسازي در نيم فصل دوم تقويت خواهد شد و اگر شرايط فعليمان در جدول ليگ حفظ شود، حتي شانس قهرماني هم خواهيم داشت.چون در آن موقع تيم به بلوغ تاكتيكي خواهد رسيد و مطمئن باشيد در نيم فصل دوم تراكتور طور ديگري بازي خواهد كرد. تراكتور پتانسيل خوبي دارد، در تبريز يك وحدت رفتاري براي حمايت از تراكتور وجود دارد و اميدوارم با گرفتن نتيجهاي مطلوب در پايان فصل، هوادارانمان را خوشحال كنيم.
تراكتور امسال يك پتانسيل بسيار خوب ديگر هم دارد و آن استفاده از بازيكنان مشمول خدمت سربازي است. آخرين نفري نيز كه به تركيب تيم شما پيوست، قاسم حداديفر، مليپوش ذوبآهن است كه به نظر ميتواند به تقويت تراكتورسازي منجر شود.
از اين بابت خوشحالم و اميدوارم بتوانيم در نيم فصل بازيكنان مد نظرمان را جذب كنيم. ضمن اينكه اميدوارم حدادي فر در تراكتورسازي هم بتواند توانايي هايش را نشان دهد.
شكستناپذير مقابل پرسپوليس اين لقبي است كه هواداران استقلال به شما دادهاند، در حالي كه اخيرا با تراكتورسازي هم پرسپوليس را شكست داديد، آن هم بعد از حدود 4 دهه كه تراكتور نتوانسته بود در آزادي پرسپوليس را شكست دهد، چه نظري در اين باره داريد؟
پرسپوليس هميشه پرسپوليس بوده و هست و اينها فقط آمار و ارقام است. البته لطف خداست كه من توانستهام به چنين توفيقي دست يابم و اميدوارم پرسپوليس هم به روزهاي اوجش بازگردد و موجب خوشحالي هوادارانش بشود.
اما در همين ديدار اخير كه به برتري يك بر صفر شما انجاميد، تماشاگران پرسپوليس شما را متهم به ضد فوتبال كردند؟
هواداران پرسپوليس از اينكه تيمشان باخته بود، ناراحت بودند و طبيعي بود كه شعار دهند، اما من همان 2 بازيكني را كه به دليل زمين خوردن مورد اعتراض بودند، به واسطه مصدوميت تعويض كردم. اين وصلهها اصلا به من نميچسبد، من در هر تيمي بودم، تيمهايم جزو بهترين خط حملههاي ليگ بودهاند درست مثل امسال. من عاشق بازيهاي هجومي هستم و بهطور طبيعي هميشه تيمهايم را هجومي ارنج ميكنم. معتقدم نتيجه 3 بر 2 بهتر از نتيجه يك بر صفر است و با اين رويكرد تفكراتم ناظر به فوتبال هجومي است.
نقش ستارهها در هر تيمي نقش انكارناپذيري است. شما بعد از بازي با پرسپوليس، به تمجيد از عملكرد علي كريمي پرداختيد، اصولا ارزيابي تان در رابطه با اين قبيل بازيكنان چيست؟
همانطور كه گفتيد، وجود ستاره براي هر تيمي يك نعمت است، معتقدم علي كريمي تمام شدني نيست و فوتبال فوق العاده زيبايي ارائه ميكند، كريمي ديگر در فوتبال ايران تكرار نخواهد شد و اميدوارم فوتبال ما قدر بازيكناني چون علي را بداند.
و حميد استيلي نيز از پرسپوليس جدا شد تا اين تيم شرايط تازهاي را مورد توجه قرار دهد.
حميد از دوستان خوب من است و بايد بگويم كه هواداران پرسپوليس نبايد نسبت به او حرمت شكني ميكردند. به هر حال شما هر قدر هم كه مربي خوبي باشيد، ممكن است در يك تيم كارتان به مشكل بخورد كه استيلي نيز به همين وضعيت دچار شد. هر چند معتقدم چيزي از ارزشهاي حميد كم نشد و بهطور حتم او در آينده مربي بزرگي
خواهد شد.
اگر AFC سهميه ايران را كاهش داده است نبايد فقط حسرت بخوريم. اگر ميخواهيم وضع از اين چيزي كه الان هست بدتر نشود، بايد هر چه سريعتر و با برنامه در جهت برطرف كردن مشكلات حركت كنيم
برگرديم به بحث حرفهاي شدن، بدرستي به لزوم حرفهاي شدن همه جانبه فوتبال ايران اشاره كرديد، اتفاقي كه چنانچه رخ دهد در درجه اول به سود فوتبال ملي ما در عرصههاي بينالمللي خواهد بود. متاسفانه اين حرفهاي شدن تك بعدي كه تنها در بحث پرداختها صورت گرفته، آسيبهاي متفاوتي را متوجه فوتبال ما كرده است. همان طور كه مستحضريد، يكي از اين آسيبها، موضوع كاهش سهميه فوتبال ايران در ليگ قهرمانان آسيا از 4 به 5/2 تيم بود. فكر ميكنيد با چه ساز و كاري ميتوان در اين زمينه پيش رفت تا ضمن دريافت سهميه كامل ليگ قهرمانان آسيا، شاهد رشد و اعتلاي ليگ حرفهاي فوتبال كشورمان باشيم؟
متاسفانه مشكلات و معضلات فوتبال ايران، ما را به جايي رسانده است كه بايد حسرت كشور كوچكي مثل قطر را بخوريم. قطري كه در 25، 30 سال گذشته علاوه بر برگزاري بازيهاي آسيايي، 2 دوره جام ملتهاي آسيا را ميزباني كرده و حالا خودش را براي جام جهاني 2022 آماده ميكند؛ ورزشگاههاي مجهز و زيبايي ساخته و توانسته است به چنين موفقيتهايي دست پيدا كند كه حتي سهميهاش از ما بيشتر باشد. بهواقع بايد ببينيم اگر قرار باشد مثل همه جاي دنيا كه كيفيت ورزشگاهها را با دادن ستاره به آنها ميسنجند، ورزشگاههاي ما چه ستارهاي ميگيرند؟ 2 سال پيش، همه اين هشدارها را دادند و كسي توجه نكرد. آن زمان صحبت از انتخاب مربي خارجي براي تيم ملي بود. با اينكه معتقدم ما كشوري غني هستيم، اما مشكل اصلي فوتبال ما، نبود برنامه و امكانات است تا مربي و در عين حال مديريت برنامه محور هم نداريم. اين در حالي است كه با توجه به غناي كشورمان ميتوانيم همزمان در راه پيشرفت همه جانبه فوتبالمان حركت كنيم. بديهي است ما هم ميتوانيم بهترين مربيان دنيا را به ايران بياوريم و بهترين ورزشگاهها را نيز بسازيم. اگر ميبينيم قطر به چنين توفيقاتي دست يافته، مطمئن باشيد به خاطر وجود برنامه ريزي و حاكم بودن افق برنامه محور برفوتبال و ورزش اين كشور است. بنابراين اگر كنفدراسيون فوتبال آسيا، سهميه فوتبال ايران را در ليگ قهرمانان كاهش داده است، نبايد بنشينيم و فقط حسرت بخوريم. مشكل ما نبود برنامهريزي و امكانات است و اگر ميخواهيم وضع از اين چيزي كه الان هست بدتر نشود بايد هر چه سريعتر و با برنامه در جهت برطرف كردن مشكلات حركت كنيم.
به حضور مربيان خارجي بزرگ در ورزش ايران اشاره كرديد، طبيعتا وقتي صحبت از حضور اين قبيل مربيان ميشود نام كارلوس كرش پرتغالي سرمربي تيم ملي فوتبال و خوليو ولاسكو سرمربي آرژانتينيـ ايتاليايي تيم ملي واليبال در ذهن تداعي ميشود. اين دومي حتي به گواه مردم عملكرد بينظيري در جام جهاني واليبال داشت. شما به عنوان كسي كه سابقه هدايت تيم ملي را داريد، چنين عملكردي را از كارلوس كرش در تيم ملي فوتبال ديدهايد؟
در رابطه با واليبال جا دارد من هم به سهم خودم درخشش تيم ملي را به جامعه واليبال صميمانه تبريك بگويم و ابراز اميدواري كنم كه اين تيم در مراحل بعدي نيز موفق باشد. اما در رابطه با ارزيابي عملكرد كارلوس كرش معتقدم اگر ميخواهيم ببينيم حضور كرش چه دستاوردي براي تيم ملي داشته است بايد عملكرد او را بر اساس برنامه مورد نظرش بررسي كنيم و اينكه آيا براساس آن برنامه پيشرفته است، هيچ كس نميتواند بگويد كرش مربي كوچكي است، كسي كه در تيم ملي پرتغال، رئال مادريد و منچستريونايتد كار كرده قطعا مربي بزرگي است، اما بايد ديد تا چه حد براساس برنامهاش پيش رفته و از همه مهمتر اينكه مطابق برنامه سرمربي تيم ملي، امكانات در اختيار او قرار داده شده است يا خير؟ از طرفي نبايد فراموش كنيم كه خيلي زود است بخواهيم در رابطه با عملكرد كرش قضاوت كنيم چون تيم ملي با اين مربي هنوز محك جدي نخورده است. معتقدم نبايد فريب پيروزي پرگل مقابل بحرين را بخوريم،همه ميدانند كه بحرين به لحاظ شرايط سياسي چه وضعيتي دارد، ما با قطر مساوي كرديم و تيمهايي مثل مالديو و اندونزي را شكست دادهايم. اين تيمها هيچيك در حد و اندازههاي محك زدن فوتبال ما نيستند و بايد منتظر ماند و ديد كه تيم ملي با كارلوس كرش در مصاف با تيمهاي بزرگ چه عملكردي خواهد داشت. به هر ترتيب من هم مثل هر ايراني آرزوي موفقيت براي تيم ملي كشورم را دارم.
و به عنوان سوال آخر، سوالي كه طبيعتا هواداران استقلال متوجه شنيدن پاسخ آن هستند، فصل بعد به استقلال بر ميگرديد؟
من الان مربي تراكتورسازي هستم و بايد در مورد تيم خودم حرف بزنم و هيچ دوست ندارم درباره استقلال اظهارنظري داشته باشم.استقلال در حال حاضر مديريت و كادرفني خوبي دارد و براي اين تيم آرزوي موفقيت ميكنم و از محبت هميشگي هواداران استقلال هم صميمانه تشكر ميكنم.
كوتاه و خواندني درباره قلعهنويي
راهآهن، شاهين، السد قطر و استقلال تيمهايي هستند كه قلعهنويي در دوران بازيگري در آنها توپ زده است.
قلعهنويي به عنوان مربي از فصل 81 به بعد كه در ليگ برتر با استقلال اهواز به پرسپوليس باخت، در 14 بازي متوالي مقابل پرسپوليس شكست نخورد. قلعهنويي 4 بار هم با سپاهان مقابل پرسپوليس صفآرايي كرد كه 2 برد و 2 تساوي حاصل آن بوده است اما در جام حذفي با سپاهان در ضربات پنالتي به سرخها باخت كه در آمارهاي رسمي شكست در ضربات پنالتي باخت محسوب نميشود.
قلعهنويي به عنوان بازيكن نيز ركورد جالب توجهي دارد. او در قالب بازيكن طي سالهاي 60 تا 74 در تيمهاي راهآهن، شاهين و استقلال 7 بار مقابل پرسپوليس به برتري دست يافته و 3 بار به همراه اين تيم در مصاف با پرسپوليس به تساوي دست يافته است.
سال 1360 به تيم ملي جوانان دعوت شد، اسفند ۱۳۶۰ از تيم راه آهن به شاهين رفت،اواسط ليگ سال ۶۶ به السد قطر رفت، زمستان ۱۳۶۷ به تهران بازگشت و اين بار سراغ باشگاه استقلال تهران رفت.
تا پايان دوره بازيگرياش تنها ۱۹ بازي ملي انجام داد كه ۱۸ بازي آن در ۳۰ سالگي به بعد رخ داد. امير اولينبار توسط ناصر ابراهـــيمي در ســال ۱۳۶۴ به تيم ملي ب دعوت شد.
پس از بركناري برانكو ايوانكوويچ از راس تيم ملي فوتبال، قلعهنويي در سال 85 سرمربي تيم ملي شد و در شرايطي كه به عنوان سرمربي تيم ملي در هيچ ديداري شكست نخورده بود، در مسابقات جام ملتهاي آسيا (۲۰۰۷) با ضربات پنالتي مغلوب تيم ملي كرهجنوبي شد و از اين رقابتها دست خالي بازگشت.
قلعهنويي در سال ۲۰۰۷ كانديداي كسب عنوان بهترين مربي سال آسيا شد.
افتخارات قلعهنويي
1ـ قهرماني در جام ميلز هندوستان همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1368)
2 ـ قهرماني در ليگ قدس همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1369)
3 ـ قهرماني در جام باشگاههاي آسيا همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1370)
4 ـ قهرماني در جام استقلال قطر همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1370)
5 ـ قهرماني در جام باشگاههاي تهران همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1370)
6 ـ قهرماني در جام برتر تهران همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1373)
7 ـ قهرماني در جام حذفي كشور همراه با استقلال به عنوان بازيكن (1375)
8 ـ قهرماني در جام پرچم تركمنستان همراه با استقلال به عنوان مربي (1376)
9 ـ قهرماني در ليگ آزادگان همراه با استقلال به عنوان مربي (1376)
10 ـ قهرماني در جام حذفي كشور همراه با استقلال به عنوان سرمربي (81 ـ 1380)
11 ـ قهرماني در ليگ برتر همراه با استقلال به عنوان سرمربي (85 ـ 1384)
12 ـ قهرماني در جام حذفي همراه با استقلال به عنوان سرمربي (87 ـ86)
13 ـ قهرماني در ليگ برتر همراه با استقلال به عنوان سرمربي (88 ـ 87)
14- قهرماني با سپاهان در ليگ برتر به عنوان سرمربي (89 ـ 88)
15- قهرماني با سپاهان در ليگ برتر به عنوان سرمربي (90 ـ 89)
اميد توفيقي / گروه ورزش