سريال «تا رهايي» در كنار طرح موضوعات اجتماعي ، مضامين مذهبي را هم به تصوير مي كشد
جذابيتهاي پنهان يك درام مذهبي
جام جم آنلاين: هر سال به مناسبت ماه محرم، شبكههاي مختلف برنامههاي تركيبي، فيلمها و سريالهايي را تدارك ميبينند كه با موضوع عزاداريهاي اين ماه مرتبط باشد.
برنامههاي تركيبي و تلهفيلمها به منظور معرفي بيشتر ابعاد مختلف واقعه عاشورا ساخته ميشوند كه در آنها يا تاريخ روايت ميشود يا ديدگاههاي مذهبي مورد بررسي قرار ميگيرد يا هر دو. اما سريالها نقشي مهمتر دارند، چون علاوه بر اين كه بايد تاريخ و مذهب را بدرستي روايت كنند، وظيفه سرگرمسازي را هم به عهده دارند.
يك تلهفيلم نهايتاً يك ساعت و نيم از وقت بيننده را اشغال ميكند، اما سريال ميخواهد هر شب چيزي حدود يك ساعت از وقت مخاطب را به خود اختصاص دهد. بنابراين بسيار مهم است كه مفاهيم اخلاقي، مذهبي و تاريخي يا هر چيزي كه مقصود نهايي سريال است، در قالب داستاني شيرين و جذاب نقل شود تا براي بيننده تمايلي براي ادامه تماشاي سريال ايجاد شود.
تا رهايي سريالي است كه شبكه يك براي پخش در دهه اول محرم روانه آنتن كرده است. كاري به كارگرداني حسين تبريزي كه 2 سال پيش ساخته و براي پخش آماده شد، اما در صف سريالهاي مناسبتي ماند تا امسال نوبت پخش آن رسيد. در نظر بگيريم كه هر فيلم يا سريالي متناسب با زمانهاي است كه در آن ساخته ميشود و وقتي زمان مناسب پخش آن ميگذرد، ممكن است تاريخ مصرفش هم تمام شود. ممكن است در مدتي كه پخش آن به تعويق افتاده، داستاني شبيه به آن ساخته شود يا بازيگران در نقشهايي شبيه به آنچه در آن سريال بازي كرده بودند، ظاهر شوند كه در صورت اول داستان تكراري شده و در صورت دوم نيمي از ظرايف بازي يك بازيگر لو ميرود. امتيازي كه «تا رهايي» دارد اين است كه هيچكدام از اين دو اتفاق برايش رخ نداده است. داستان همچنان تازه است و كشش لازم براي جذب مخاطب را دارد. پيچيدگيها و اسراري كه داستان با خود به همراه دارد، همچنان آن را از سريالهاي ديگر متمايز ميكند و براي آن نقطه قوت محسوب ميشود. اگر ضعفي در داستان يا چگونگي نگارش فيلمنامه به چشم ميخورد، به گذر زمان مربوط نيست. مثلا در قسمتهاي اول سريال، داستان غيرقابل پيشبيني بود و ريتم تندي داشت كه حساب آن را از سريالهاي ديگر جدا ميكرد. اما با گذشتن تقريبا نيمي از سريال، تعليق و كششي كه در داستان وجود داشت كمرنگ شد، تا جايي كه اين ذهنيت را شكل ميدهد كه آنچه در قسمتهاي اول ديده شد، ضرباهنگ قوي و تعليقهاي پي در پي نبود، بلكه يكجور شتابزدگي بود، به اين منظور كه بيشتر داستان در همان ابتدا نقل شود تا در قسمتهاي ديگر فرصت براي طولاني كردن و تأكيد روي اوجهاي عاطفي بيشتر باشد.
نكته: در سريال «تا رهايي» دو مجموعه از بازيگران كنار هم قرار گرفتهاند، بازيگراني كه نقشهاي قبلي خود را تكرار كرده اندو بازيگراني كه نقشهاي جديدي را تجربه كرده اند
در «تا رهايي» دو مجموعه از بازيگران در كنار هم قرار گرفتهاند، چند نفر از بازيگران همان نقشهايي را ايفا ميكنند كه قبلاً امتحان كردهاند و چند نفر ديگر نقشهايي را به عهده دارند كه تا به حال تجربه نكردهاند و در كارنامهشان نقشهايي متفاوت محسوب ميشود. مثلاً حسن جوهرچي يا سعيد نيكپور، تا به حال بارها نقش آدمي نيكوسيرت و موجه را بازي كردهاند و در اين سريال هم بازي در قالب همانگونه از شخصيت را برعهده دارند. يا براي جعفر دهقان متصور است كه نقش سردسته يك باند خلافكار را برعهده داشته باشد. اما پويا اميني و حميدرضا پگاه نقشهايي متفاوت از كارنامهشان را ايفا ميكنند. اين انتخابها و نحوه بازي گرفتن از دسته دوم بازيگران اين سريال، نشاندهنده سليقه خوب كارگردان و جديت او در ارائه يك كار متفاوت است. اما در مورد دسته اول نه تنها خلاقيتي رخ نداده، بلكه بازيها گاهي بيش از حد به كليشه متمايل شده و كاملا از حالت باورپذير خارج شدهاند. مثلاً با ديدن يكي دو نما از چهره جعفر دهقان (بهرام) و شنيدن نحوه بيان چند ديالوگ از او، متوجه ميشويم كه با يك شخصيت «بد» روبهرو هستيم.
نكته جالبي كه اين سريال را همراهي ميكند، موسيقي عجيب آن است، موسيقي سوزناكي كه گاهي شبيه به نواهاي تركي است. درست است كه موسيقي يك سريال بايد همراه و هممسير با آن باشد، اما نقشي كه موسيقي در اين سريال دارد، از يك توضيح غيركلامي گذشته و انگار تصميم دارد موضوع را كاملا براي بيننده روشن كند. در صحنههاي احساسي موسيقي با تمام قوت ظاهر ميشود و فضا را تشريح ميكند. آيا اگر موسيقي به اين شكل نبود، احساسات و عواطف يك سكانس به بيننده منتقل نميشد؟ اگر قرار است باري كه موسيقي به دوش ميكشد اينقدر سنگين باشد كه نتوان آن را از صحنهها حذف كرد، آن هم به اين دليل كه در غير اين صورت احساسات به بيننده منتقل نميشود، آيا از ابتدا آن سكانس الكن و ناقص نبوده است؟
با تمام اين اوصاف، نميتوان كتمان كرد كه «تا رهايي» سريال ديدني و جذابي است. با اين كه فيلمنامه داراي ضعفهاي مشهودي است، اما هسته اصلي داستان هنوز جذابيتهاي زيادي دارد تا بيننده را قانع به پيگيري آن كند. با اين كه كارگردان گاهي در مورد كنترل بازيگران بيش از حد گذشت به خرج داده و اجازه داده كه بعضي از نقشها كليشهاي شوند، اما در عوض ضرباهنگ نسبتا قوي و تندي به بيشتر دقايق سريال تزريق كرده كه به كليت كار قوت ميبخشد و آن را در رده سريالهاي دوستداشتني حفظ ميكند.
شروينه شجري كهن / جامجم