ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 6 مهر 1403
جمعه 6 مهر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 23 آبان 1390     |     کد : 28264

خـواجه نصير الديـن طوسی

رحلت خـواجه نصير الديـن طوسی در سال 672 هجری قمری ...

رحلت خـواجه نصير الديـن طوسی در سال 672 هجری قمری

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت:

خـواجه نصير الديـن طوسی، روز شنبه يازدهـم جمادی الاول سال 597 هجری قمری در شهر طوس خراسان چشـم به جهان گشـود نام او محمد، كنيه اش (ابو جعفر ) لقبش (نصير الديـن) (محقق طوسی) (استاد البشر) و شهرتـش (خـواجه) است.

تحصيلات:

خواجه نصير الديـن ايام كودكی و جـوانی خود را در طوس گذراند، و دروس مقدماتی از قبيل خـواندن و نوشتـن، قرائت قرآن، قـواعد زبان عربـی و فارسی، معانی و بيان و مقداری از علـوم منقـول از قبيل حديث و ... را نزد پدر روحانی خـود (محمد بـن حسـن طـوسی) فراگرفت در ايـن ايام خواجه نصير از مادرش در يادگيری خـواندن قـرآن و متـون فارسـی استفاده می كـرد .خواجه بعد از طی دوره سطح عالی در نيشابـور و براي ادامه تحصيل به شهر ری و از آنجا به قم و بعد از مدتي راهی اصفهان شد، ليكـن در اصفهان استادی كه بتـواند از او استفاده نمايد، نيافت بعد از انـدك مـدتـی به عراق مهاجـرت نمـود در عراق علـم فقه را فراگرفته و در سال 619 هـ ق، موفق به اخذ درجه اجتهاد و اجازه روايت از معين الـديـن گشت خـواجه در عراق در درس اصـول فقه علامه حلـی حـاضـر گشت، وی نيز متقـابلا در درس حكمت خواجه شركت می نمود ايـن سنت حسنه تاكنون در حـوزه ها باقی است و استاد و شاگرد به فراخـور معلـومات علمی يكـديگر از هـم استفاده می كنند و نهايت تـواضع و فروتنـی را برای كسب علـم از خود نشان می دهند.
خـواجه سپـس در موصل نجـوم و رياضـی را می آمـوزد به ايـن ترتيب خـواجه نصير دوران تحصيل خـود را پشت سر می گذارد و بعد از مـدتها دوری از وطـن و خـانـواده قصـد عزيمت به خـراسـان می كنـد.

اساتيد:

خواجه نصير الدين از محضر اساتيدي كه از محضرشان بهره مند گرديده است عبارتند از:

1 ـ از محضر دايی بزرگوارش (نور الديـن علی بـن محمد شيعی) .

2 ـ از محضر رياضـی دان معروف آن زمان (محمد حاسب) كسب فيض نموده است.

3ـ آخريـن استادی كه خواجه در طوس پيـش او تلمذ نمود (عبدالله بـن حمزه) دايی پدرش بوده است.
4 ـ درس خارج فقه و حديث و رجال را در محضر امام سراج الدين كسب علم نمود.

5ـ فريد الديـن داماد نيشابوری دانشمند بزرگ آن عصر بود كه خـواجه در حضـور ايـن استـاد اشـارات ابـن سينا را آمـوخت.

6ـ كتاب قانـون ابـن سينا را از قطب الـديـن فرا گرفته و در نهايت از محضـر عارف نامـور شيخ عطار نيشابـوری بهره مند گرديد.

7ـ ابـو السادات اسعد بـن عبد القادر.

8 ـ خـواجه نصير علـم فقه را از محضـر (معين الديـن سالم) فرا گرفته است.

9ـ در موصل از محضر (كمال الديـن موصلی) نجـوم و رياضـی را آموخت.

شاگردان:

شاگردان بسياري از محضر خواجه كسب علم نموده اند كه معروف ترين آنان را مي توان : علامه حلي و ابـن فـوطـی يكـی از شـاگـردان حنبلی مـذهب را نام برد.

تأليفات :

آثار علمی و قلمی فـراوانـی از خـواجه به يادگار مانـده كه به برخی از آنها اشاره می گردد.
1 ـ تجريد العقايـد

2 ـ شرح اشارت بـو علـی سينا

3 ـ قـواعد العقـايـد

4 ـ اخلاق ناصـری

5 ـ آغاز و انجام

6 ـ تحـريـر مجسطـی

7 ـ تحرير اقليـدس

8 ـ تجـريـد المنطق

9 ـ اساس الاقتباس

10 ـ ذيج ايلخانـی

11 ـ آداب البحث

12 ـ آداب المتعلميـن

13 ـ روضه القلوب

14 ـ اثبات بقاء نفس

15 ـ تجريد الهندسه

16 ـ اثبات جوهر

17 ـ جامع الحساب

18 ـ اثبات عقل

19 ـ جام گيتی نما

20 ـ اثبات واجب الوجود

21 ـ الجبر و الاختيار

22 ـ استخراج تقويم

23 ـ خلافت نامه

24 ـ اختيارات نجوم

25 ـ رساله در كليات طب

26 ـ ايام و ليالی

27 ـ علم المثلث

28 ـ الاعتقادات

29 ـ شـرح اصـول كافـی

گفتار بزرگان :

1 ـ علامه حلـی از شاگردان بر جسته خـواجه كه از بزرگتريـن علمای مذهب تشيع است در باره خصوصيات اخلاقی استادش می گويد: خـواجه بزرگوار در علوم عقلی و نقلـی تصنيفات بسيار دارد و در علـوم اسلامی بر طريقه مذهب شيعه كتابها نوشت او شريف تريـن دانشمندی بود كه مـن در عمرم ديـدم.

2 ـ (ابـن فـوطـی) يكـی از شـاگـردان حنبلی مـذهب خـواجه نصيـر در خصـوص اخلاق استـادش می نـويسد : خـواجه مردی فاضل و كريـم الاخلاق و نيكـو سيرت و فـروتـن بـود و هيچگاه از درخـواست كسـی دل تنگ نمی شد و حاجتمندی را رد نمی كرد و بـرخورد او با همه با خوش رويـی بـود.

3 ـ (ابـن شاكر) يكی ديگر از مـورخان اهل بيت است كه اخلاق خـواجه را چنين توصيف می كند: خواجه بسيار نيكـو صـورت، خوش رو، كـريـم، سخـی، بـردبار، خـوش معاشـرت، زيـرك و با فـراست بـود و يكـی از سياستمـداران روزگار به شمار می رفت.

4 ـ (جـرجـی زيـدان) دربـاره خـواجه چنيـن می نـويسـد : علـم و حكمت به دست اين ايرانـی در دورتـريـن نقطه های بلاد مغول رفت تـو گويی نور تابان بـود در تيره شامی .

5 ـ برو كلمـن آلمانـی در كتاب تاريخ ادبيات راجع به قرن هفتـم می نويسد : مشهورترين علما و مؤلفين ايـن عصر مطلقا و بدون شك نصير الديـن طوسی است.

6 ـ در كتاب تحفه الاحباب محدث قمی، صاحب مفـاتيح الجنـان، در مـورد خـواجه نصيـر می نـويسـد : نصير المله و الدين، سلطان الحكماء و المتكلميـن، فخر الشيعه و حجة الفـرقه النـاجيه استـاد البشـر و العقل الحـادی عشر.

خصوصيات اخلاقي :

خـواجه را نمی تـوان يك دانشمند محصـور در قلـم و كتاب به شمار آورد او هرگز زندگی خـويـش را در مفاهيـم و واژه ها خلاصه نكرد آنجا كه پای اخلاق و انسانيت به ميان می آمد، او ارزشهای الهی و اسلامی را بر همه چيز ترجيح می داد خواجه از زندان نفـس و خـود خـواهی رها گشته بـود زندانی كه با علـم و دانـش نتـوان از آن بيرون آمد بلكه رهايـی از آن ايمان به خـداوند متعال و تقـوا و عمل صـالح لازم دارد بـا وجـود اينكه بيـش از هفت قـرن از عصـر خواجه می گذرد ولی هنوز سخـن او، رفتار او و دانش او، زينت بخـش مجـالـس و محـافل اهل علـم و دانـش می بـاشـد.

فعاليت :

چنـدی از فتح بغداد نگذشته بـود، كه هلاكـو خـواجه را به ساختـن رصد خانه تشـويق كرد هلاكو كليه موقوفات را به خـواجه واگذار كرد تـا 110 آنها را به مصـرف رصـد خـانه بـرسـاند.
خـواجه به امر هلاكـو، مشاهير، حكما و منجمان را به مراغه احضار كرد رصـد خانه مراغه در سال 656 هجری قمری، آغاز و در سال 672 هجری قمری، به اتمام رسيد در ايـن رصد خانه از ابزار نجـومی كه از قلعه المـوت و بغداد آورده بـودنـد استفـاده گـرديـد خـواجه تـوانست كتابخانه عظيمی در آنجا تأسيـس كنـد تعداد كتب آن را بالغ بـر چهار صـد هزار جلـد نـوشته انـد.

دوران بازگشت به وطن:

خواجه در بيـن راه بازگشت به وطـن از شهرهای مختلف عبـور كرد و به نيشابـور رسيد، نيشابور در آن زمان چند بار مـورد هجـوم قرار گرفته بـود و شهر در دست مغولان بـود.

خواجه بعد از نيشابـور به طـرف طـوس زادگاه خـويـش ادامه مسيـر داد و از آنحا خـود را به قايـن رساند تا بعد از سالها به ديدار مادر و خـواهرش مـوفق شـود مدتـی در قايـن اقامت كـرده و به تقـاضـای اهل شهر امام جماعت مسجـد شهر را قبول و به مسائل دينـی مردم رسيـدگـی كرد و اطلاعاتـی نيز درباره قوم مغول به دست آورد.

خـواجه در سال 628 هـ ق، در شهر قايـن با دختر فخر الـدين نقاش پيمان زناشـويـی بست و به ايـن ترتيب دوره ای ديگر از زندگی پر فراز و نشيب خـواجه آغاز گرديد. بعد از چند ماه سكونت در شهر قايـن از طرف محتشـم قهستان به نام ناصر الديـن كه مردی فاضل و كـريـم و دوست دار فلاسفه بـود دعوت به قلعه شـد او به اتفـاق همسـرش به قلعه اسمـاعيليـان رهسپـار گـرديـد.
قلعه های اسماعيليه بهترين و محكـم تريـن مكان در بـرابـر حمله مغولها بود.

در ايـن مدت كه خـواجه نصير در قلعه قهستان بود بسيار مورد احترام و تكريم قرار می گرفت و آزادانه به شهر قايـن رفت و آمد داشته و به امور مردم رسيدگی می نمود در هميـن زمان بود كه به در خـواست ميزبـان كتـاب (طهاره الاعراق) ابـن مسكـويه را از عربـی به فـارسـی تـرجمه كـرد و نام آن را اخلاق ناصـری (به نام ميزبان خود) نهاد.

خـواجه نصير حـدود 26 سال در قلعه های اسماعيليه به سر برد و در ايـن مـدت دست به تأليف و تحرير كتابهای متعددی زد از جمله شرح اشارات ابـن سينا، اخلاق ناصری، رساله معينيه، مطلوب المومنيـن، روضه القلوب، رساله تـولی و تبری و ... خـواجه در ايـن دوره از زندگانی پر ماجرای خويـش از كتابخانه های غنی اسماعيليان بهره ها بـرد و به علت نبـوغ فكری و دانـش و آلايـش معروف و سرشناس گشت.

مغول بيشتـر ممالك اسلامی را به اطاعت خـود در آورده بـود ولـی اسماعيليه و بنـی عباس هنـوز در قـدرت بـودند در حالـی كه سران مغول در فكر يـورش به بغداد، مقر بنـی عباس، بـودند اسماعيليه ظلـم و ستـم را از حد گذرانده و فساد آنقدر شدت پيدا كرده بود كه كسی طاقت نداشت تا جايی كه قاضی شمس الديـن قزوينی كه عالـم و مورد اعتماد مردم قزويـن بود از ستم فزون از حد اسماعيليه به (قا آن )نـوه چنگيز خان شكايت بـرده و طلب كمك نمـود تا اينكه (قا آن) برادر كوچك خـود هلاكو خان را مأمـور سر كـوبی قلعه های اسماعيليه كرد. هلاكـو خان در سال 651 هـ ق، بـا 12000 نفـر روانه قهستان شـد نماينده ای پيش (ناصر الديـن) گسيل داشته و او را به قبول اطاعت از خود فرمان داد ناصر الدين كه در ايـن زمان پير و ناتوان شده بود به نزد هلاكو رفت و تسليم گرديد هلاكو هـم او را محترم شمرد و به حكومت شهر تـون (فردوس كنونی) فرستاد با تسليـم شدن ناصر الـديـن عملا شكستـی در جبهه اسماعليه رخ داد و مغولان قلعه ها را يكی پس از ديگری تسخير كردند.

خواجه نصير با اطلاع از ايـن جريان دانست كه هلاكـو مرد خـونريزی نيست چـون كه ناصـر الـديـن را دولت ديگر بخشيـده سپـس هلاكـو دو نماينده نزد (خورشاه) فرستاد و او را به تسليـم شـدن خـواند، خورشاه با مشـورت و صلاح ديـد خـواجه حاضـر به قبـول اطاعت شـد خـواجه مذاكراتـی با هلاكـو داشت و ضمـن آن گفت پادشاه نبايد از قلعه ها نگران باشد چـونكه دلايل نجـومی چنان نشان می دهد كه دولت اسماعيليه در حال سقوط است پيـش بينی خواجه درست بود روز شنبه اول ذيقعده سال 654 هـ ق، با تسليـم شـدن خـورشاه نقطه پايان بر حكـومت اسماعيليان در ايران گذاشته شد و از آن پـس جز نامی از اسماعيليان در تاريخ باقـی نماند خان مغول خـواجه را كه در جلـوگيری از خونريزی و تسليـم شدن خـورشاه نقـش بسزايی داشت با احتـرام پذيـرفت و از او تجليل فـراوانـی نمـود.

وفات :

هيجـدهـم مـاه ذيحجه سـال 672 هـ ق، آسمـان بغداد رنگ ديگـری داشت گـويی اتفاقی در شرف وقـوع است كه آرامـش را از ايـن شهر بگيرد و مردم را در عزا بنشاند.

با رحلت خواجه بغداد يكپارچه غرق ماتـم شد و اشكها چون سيلاب از گونه ها جاری گرديد، با ارتحال خـواجه جهان تشيع بزرگتريـن حامی خويـش را در دستگاه حكومت از دست داد خواجه با احترام خاصی به سـوی آستان مقـدس امام كاظم (عليه السلام) تشييع و در جـوار آن امام همام به خاك سپرده شد.


نوشته شده در   دوشنبه 23 آبان 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode