كارشناسان ميگويند امروزه ظاهر كتاب در جذب مخاطب، نقشي بسيار مهم دارد
كتاب بايد به جلد زيبا در آيد
جام جم آنلاين: ويترين هر كتابفروشي بيش از هر چيز نمايانگر جلد كتابهايي است كه سعي ميكنند خواننده را به خود جلب كنند.
تنوع كتابها موجب شده تا هر كتابفروشي حال و هواي خاص خودش را داشته باشد؛ آنها كه قديميترند كتابهايي با جلدهاي شبيه هم به نمايش ميگذارند مانند كتابهاي انتشارات خوارزمي يا دانشگاه تهران (البته نسخههاي قديميترش)، كتابهايي كه سطحي و بازارياند و فقط چند تصوير بدون مهارت در كنار هم گذاشتهاند، كتابهاي آموزشي كه معمولا سبك خاص خودشان را آن هم در يك قالب خاص دارند و كتابهايي كه طراحي جلدشان دقيقتر است و آنقدر جذاب هست كه مخاطب را تشويق كند تا حداقل كتاب را بردارد و ورقي بزند. همين جا سوالي ايجاد ميشود، چه اتفاقي رخ داده كه ما از آن جلدهاي ساده به اين جلدهاي متنوع رسيدهايم؟
دوران جلدهاي ساده گذشته است
كيانوش غريبپور، دبیر دائمی جشنواره تصویرگری شاهكارهای ادبی ایران، علت اصلي اين امر را تغيير تقاضاي بازار امروز كتاب ميداند و ميگويد: هويت كتاب بايد همگام با برندش باشد. از ميان ناشران خارجي هم، پشت جلد انتشارات پنگوئن معمولا مشكي است، ولي مساله اينجاست كه معمولا در كشورهايي كه كتاب اهميت و جايگاه خودش را دارد، جلد در اولويت انتخاب مخاطب نيست، بلكه مردم به محتواي كتاب و نويسنده اهميت ميدهند. به همين جهت است كه از قبل ميتوانند كتابها را پيشفروش كنند يا جلسه رونمايي بگذارند تا مردم در صفهاي طولاني در انتظار گرفتن كتاب باامضاي نويسنده باشند.
او ميافزايد: ولي چون در ايران بازار كتاب ضعيف است، گاهي كتابها فقط به لحاظ ظاهري نظر مخاطب را جلب ميكنند. در آن زمان هم اگر خوارزمي، اميركبير و... از جلدهاي يكسان و ساده استفاده ميكردند، دليلش آن بود كه مردم دنبال محتواي كتاب بودند. كتابهاي دانشگاه تهران هم در گذشته رنگ سفيد با لوگوي آبي دانشگاه و عنوان كتاب با خط نستعليق ريز نوشته ميشود و مخاطب فقط و فقط از ميان عنوانها كتاب مورد نيازش را انتخاب ميكرد.
غريبپور اشكال را در اينجا ميداند كه امروز مخاطب بايد از ميان ازدحام كتابهاي پشت ويترين آن كتابي را درنهايت انتخاب كند كه بيشتر جذبش ميكند. از همينجاست كه اين كالاي فرهنگي در بعضي عرصهها جايگاه خودش را از دست داده است.
جلدهايي با طراحي شتابزده
جلد بعضي كتابها آنقدر سطحي و تكراري است كه به نظر ميرسد در كمترين زمان ممكن به نتيجه رسيده است و بيشاز آن كه بخواهد از روي فكر و دقت باشد، براي رفع تكليف بوده است. طراحان كم و بيش با اين مساله موافقند هرچند اما و اگرهايي براي آن در نظر ميگيرند.
عليرضا گلدوزيان، تصويرگر كتابهاي كودك و نوجوان، يكي از دلايل اين روند را در مد شدن بعضي گرافيكها ميداند و ميگويد: طراحي جلد كتاب، گرافيك و تصويرسازي در كشور ما به طور عمده بر اساس رفتارهاي همهگير شكل ميگيرد. يعني ماجرايي رخ ميدهد كه به نظر همه خلاقانه، نو و قابل لمس است و جريان مصورسازي به لحاظ بصري به سمت آن سوق پيدا ميكند. براي جدا شدن از اين مسير، ما براي تصويرسازي جلد كتاب در هر ژانر ادبي مثل ژانر وحشت، رمنس، كميك و... بايد سراغ هنرمندان باتجربه در آن رشته خاص برويم.
گلدوزيان، تصويرگر كاتالوگ جشنواره بولونيا 2006، معتقد است كه انتخاب ناشر براي طراحي جلد بايد از روي آگاهي و مديريت هنري باشد. مديريت هنري يعني ناشر با طراح جلد كتابش همفكري كند، حتي درباره جنس و نوع مواد و نيازهاي مالي نظرات طراح جلدش را بشنود. مديريت هنري كساني را بايد در راس كار قرار دهد كه طراحي جلد برايشان مفهوم عام نيست، بلكه مفهوم خاصي است. اگرچه گلدوزيان تاكنون با ناشري مواجه نشده است كه طراح را به حال خود رها كند ولي ندا عظيمي، طراح و گرافيست ميگويد: گاهي اوقات ناشر تعرفه طراحي جلد كتاب را ميگويد و طراح را به حال خود رها ميكند و هيچ گفت و گويي ميان اين دو برقرار نميشود. در چنين مواقعي به ياد اين صحبت قديمي ميافتيم كه ايرانيها نميتوانند كار گروهي انجام دهند. به همين جهت است كه بعضي طراحان نهتنها با ناشر، بلكه با نويسنده كتاب نيز ارتباطي برقرار نميكنند و اگر اين رابطه ميان طراح و ناشر و نويسنده ايجاد نشود، به نتيجه چشمگيري نخواهيم رسيد.
نكته: جلد بعضي كتابها آنقدر سطحي و تكراري است كه بهنظر ميرسد در كمترين زمان ممكن به نتيجه رسيده است و بيش از آن كه بخواهد از روي فكر و دقت باشد، براي رفع تكليف بوده است
يكي ديگر از مسائلي كه موجب شتابزدگي در گرافيك جلد ميشود، همين عدم حضور نويسنده و همفكري با اوست. ندا عظيمي، برگزیده مسابقات تصویرسازی كتاب كودك براتیسلاوا 2005، درباره همفكري مثلث ناشر و طراح و نويسنده ميگويد: من حضور نويسنده را در تمام بخشهاي صفحهآرايي، طراحي جلد، تصويرگري و... موثر ميدانم. زيرا به طور كلي مشورت با افراد مختلف نتايج بهتري دارد و ايدههاي خوبي را منتقل ميكند حتي اگر هيچ يك از آنها را عملي نكنيم. در هر صورت نويسنده به يكسري مسائل در كتابش بيشتر اهميت ميدهد و گاهي اين نكتههاي پنهان يا آشكار اثر، قابليت اجرا شدن در جلد را دارد.
طراح بايد كتاب را بخواند
نقش نويسنده در طراحي مناسبتر كتاب زماني مطرح ميشود كه طراحان جلد به علت حجم بالاي كار فرصت كافي براي خواندن كتاب را ندارند. اين كه آيا طراح جلد بايد كتاب را كامل بخواند يا خير، از نظر افراد مختلف، متفاوت است. وظيفه طراح جلد است كه مفهوم اثر را به مخاطب القا كند. غريبپور، مدیر هنری نشر افق، معتقد است كه شايد فقط 5 درصد طراحان، كتاب را به طور كامل مطالعه ميكنند. اگر كسي بخواهد در سال 20 جلد كتاب طراحي كند، فرصت كتابخواني هم دارد. اما كسي كه قرار است 100 جلد كتاب را طراحي كند، بهتر است چند ساعتي با نويسنده يا سرويراستار، يا مترجم، يا مدير هنري پروژه در انتشارات صحبت كند و آنها نكات كليدي و هسته اصلي مطلب را به طراح منتقل كنند.
ولي عظيمي خواندن كتاب را عنصري مهم ميداند و ميگويد: بعضي فقط يادداشت نويسنده را ميخوانند، به همين جهت نميتوانند محتوا را آن گونه كه لازم است انتقال دهند. گاهي ما بايد در جلد كتاب دقيقا مفهوم كتاب را نشان دهيم، گاهي لازم است كه براي اثري مدرن، جلدي پست مدرن داشته باشيم و گاهي جلد بايد در جهت كاملا مخالف با موضوع اصلي كتاب باشد.
هر چند عظيمي هم معتقد است كه طراح ميتواند از طريق صحبت با نويسنده تا 60 درصد كمبود خواندهنشدن كتاب را جبران كند. گلدوزيان، برنده جايزه بزرگ براتيسلاوا 2005، برخلاف اين نظرها ميگويد: طراح دخالتي در متن كتاب ندارد و بر اساس متن حاضر شده، كار خود را انجام ميدهد. حضور نويسنده فقط به سياستهاي ناشر و خود نويسنده بازميگردد. از طرفي طراحي جلد، كاري كاملا تخصصي است.
پس در اينجا نياز ناشر و نويسنده و طراح است كه چگونگي شكلگيري اين روند را مشخص ميكند. مسلما حساسيت نسبت به متن براي كسي كه با عناصر بصري كار دارد، نميتواند مساله كماهميتي باشد.
در اين باره فقط يك مساله ميماند؛ اگر طراح جلد، كتاب را بخواند و مفهومي متفاوت از آنچه نويسنده قصد داشته دريافت كند، چه اتفاقي ميافتد؟ غريبپور ميگويد: اين اتفاق چندي پيش براي يكي از همكاران طراح جلد رخ داد كه پس از اتمام كار نويسنده گفت: من اصلا قصدم صحبت كردن از چيزهايي كه شما در جلد نشان دادهايد، نبوده است. به نظر من در هر صورت در حلقه ناشر و طراح جلد، حتما بايد نويسنده هم وارد كار شود تا همه چيز در جهت مقصود كتاب پيش برود.
تعرفههاي اندك طراحي جلد
در طراحي جلد كتاب هم بايد از مسائل اقتصادي صحبت كنيم؛ يكي از مهمترين عواملي كه موجب ميشود تا كارهاي شتابزده و سطح پايين شكل بگيرد. عظيمي، برنده قلم طلای مسابقات تصویرسازی كتاب كودك بلگراد 2003، ميگويد: تعرفه طراحي جلد كتاب، بسيار پايين است. البته در چند سال اخير رشد داشته، اما اين رشد متناسب با وضعيت اقتصادي جامعه نيست. عدم پرداخت پول كافي موجب ميشود تا طراح نيز بيانگيزه شود. بعضي ناشران هم هستند كه فقط به دنبال طراح ارزان هستند. درحالي كه به نظر من در وهله اول براي خريد هر كتاب، 50 درصد ذهنيت طراح جلد و بعد 25 درصد نام نويسنده و 25 درصد تصويرگر كتاب اهميت دارد.
غريبپور نظري متفاوت از اين دارد. او ميگويد: وقتي ما درباره نگاه ناشر به طراحي جلد صحبت ميكنيم، بايد ببينيم كه منظورمان دقيقا كدام ناشر است. ناشران حرفهاي ما از اهميت طراحي جلد كتاب آگاهند و براي آن پول خوبي ميپردازند. ناشري كه فقط به دنبال توليد انبوه كتاب آن هم با موضوعات روزمره زندگي است، به ماهيت بصري جلد كاري ندارد. اين ناشران براي پرداخت كمتر به سراغ طراحان جوان و مطيع ميروند تا آنچه را كه ميخواهند، با قيمت مدنظرشان به چاپ برسانند.
هنگام صحبت از مسائل نشر كشورمان بايد همواره به ياد داشته باشيم كه ميخواهيم از ناشران و همكاران حرفهاي صحبت كنيم يا ناشراني كه اتفاقي و كاملا غيرحرفهاي مشغول به كار هستند.
حورا نژادصداقت / جامجم