كارشناسان رسانه بر اين باورند كه با نقد آثار تلويزيوني ميتوان سطح كيفي آنها را بالاتر برد
چگونه نقدهاي موثرتري بنويسيم؟
جام جم آنلاين: قديمترها القاب زيادي به آن ميدادند. برخي به آن ميگفتند «جعبه جادو» و برخي هم به آن ميگفتند «جامجم». هر دو گروه هم براي صفاتي كه به تلويزيون ميدادند دلايل خاص خود را داشتند.
جعبه جادو بود چون مردم را سحر ميكرد و آنها را پاي برنامههاي خود مينشاند و جامجم بود، چون مردم ايرانزمين بر اين باور بودند كه «جمشيد» يكي از پادشاهان قدرتمند ايرانباستان، گوي بلوري داشته كه در آن همه دنيا را ميديده است و حالا تلويزيون مانند همان گوي بلورين همه دنيا را نشان ميدهد! شايد براي همين است كه قدرت سحركنندگي دارد و اين سِحر براي مردم عامي بسيار جذاب و ديدني است. اما آنهايي كه خود را از عموم مردم يك سر و گردن بالاتر ميدانند با تكيه بر سواد و دانش خود معتقدند كه تلويزيون با جادوي تصوير مردم را از دنياي مكتوب دور كرده است.
مردم حالا ديگر هم كمتر كتاب ميخوانند و هم كمتر مجله و نشرياتي را مطالعه ميكنند كه سواد و شعور آنها را بالا ميبرد. تلويزيون آمده و همه را مجذوب خود كرده است. اما در عصر رسانهها برخي هم بر اين باورند كه تلويزيون با توليدات فاخر خود ميتواند راحتتر سطح سواد و تفكر و همچنين سليقه مردم را ارتقا بخشد. چون مردم با تصوير بيشتر از كلمه ارتباط برقرار ميكنند.
كارشناسان رسانه بر اين باورند كه با نقد آثار تلويزيوني ميتوان سطح كيفي آثار اين رسانه را بالاتر برد و قشر تحصيلكرده و فرهيخته را هم به مشتريان تلويزيون افزود. اما نقد را بايد منتقد بنويسد. يعني كسي كه با نگاهي متفاوتتر از مردم عادي به برنامههاي تلويزيون نگاه ميكند. سعيد قطبيزاده يكي از منتقدان و نويسندگان حوزه سينما و تلويزيون بر اين باور است كه منتقد كسي است كه نقدش را مينويسد. كسي كه درباره يك اثر تلويزيوني يا سينمايي خوب حرف ميزند، سخنران خوبي است نه منتقد خوبي!
به گفته قطبيزاده، نقد اساسا يك كار ادبي است كه بايد مكتوب شود تا ماندگار و تاثيرگذار شود. اما اين منتقد در ادامه ميگويد:50 درصد از كساني كه مدعي هستند منتقدند، ترجيح ميدهند درباره آثار يا در تلويزيون حرف بزنند يا با خبرگزاريها گفتوگو كنند و نظر خود را بگويند. آنها توان نوشتن اظهارات خود درباره يك اثر را ندارند، بنابراين منتقد نيستند! از 50 درصد باقيمانده هم 45 درصد اصلا منتقد نيستد. چون آنها سليقه و نوع نگاه خود را به يك اثر به نام نقد در نشريات منعكس ميكنند. آنها با ديدن يك فيلم يا يك سريال برداشت آني و سريع خود را مينويسند و سايتها و بيشتر روزنامهها و نشريات هم چون براي پر كردن صفحات خود به آن مطالب نياز دارند؛ اين نوشتههاي بي محتوا را منتشر ميكنند. در صورتيكه منتقد كسي است كه صاحب ديدگاه، بينش و جهانبيني است و اصلا سليقه خود را در نقدي كه مينويسد دخيل نميكند.
اين گفته قطبيزاده درباره منتقد پذیرفتنی است چون منتقد بايد حوزه فعاليت خود را بشناسد. مثلا اگر درباره تلويزيون و آثارش مطلب مينويسد، به همه جوانب اين حوزه احاطه داشته باشد. ساختار، فرم، فيلمنامه و ديگر اجزاي يك اثر را بشناسد تا بتواند درباره مثلا يك فيلم نقد بنويسد. از طرفي بايد صاحب «قلم» هم باشد. يعني نويسنده باشد، روان و قابل فهم بنويسد. اما سوال اينجاست، كساني كه داراي اين ويژگيها نيستند چرا دست به قلم ميبرند و درباره آثار تلويزيوني مطلب مينويسند؟ يكي از مهمترين دلايل اين گرايش بازار تقاضاي نقد است كه به اصطلاح داغ است. حالا ديگر همه نشريات و روزنامههاي مكتوب و رسانههاي مجازي به اين نكته واقف هستند كه ميتوانند بخشي از مخاطبان تلويزيون را به مشتريان خود تبديل كنند. مخاطبان تلويزيون تمايل دارند تا درباره آثاري كه در تلويزيون ميبينند، مطالبي را هم بخوانند و درباره اين آثار بيشتر بدانند. اين مطالب ميتواند در شكل خبر، گزارش، گفتوگو و نقد منتشر شود. جذابيتهاي تلويزيون باعث شده تا بخش هنري روزنامهها و مجلات بخشي از صفحات خود را به تلويزيون اختصاص دهند. برخي از اين نشريات تخصصي هستند مثل روزنامه جامجم و مجله سروش كه صفحات تخصصي هم فقط مختص تلويزيون و آثار آن دارند، اما بيشتر نشريات در كنار پرداختن به حوزههاي هنري ديگر به تلويزيون هم روي خوش نشان ميدهند. البته گاهي هم مجله معتبري مانند مجله فيلم صفحات ابتدايي مجله را به تلويزيون اختصاص ميدهد. اين بازار كار پررونق باعث شده تا خيلي از جواناني كه به هنر و تلويزيون حتي كمي علاقه دارند، به اين بازار جذب شوند. حتي گاهي براي اين افراد ميزان حقالتحرير هم مهم نيست. مهم اين است كه نام آنها به عنوان منتقد در نشريهاي چاپ شود! براي سردبيران اين نشريات هم مهم نيست كه ارزش مطلبي كه نوشته شده چقدر است. آنها فقط ميخواهند صفحات خود را پركنند و به تيراژ خود بيفزايند.
آموزش انتخاب درست
عباس ياري يكي از بنيانگذاران مجله فيلم در گفتوگو با خبرنگار جامجم درباره اختصاص دادن صفحاتي از اين مجله به نقد، گفتوگو، گزارش و خبر آثار تلويزيوني، ميگويد: تلويزيون مخاطبان زيادي دارد. ما به اين نكته توجه داريم بيشتر كساني كه به سينما و فيلم علاقهمند هستند، تلويزيون هم تماشا ميكنند. ما در مجله فيلم نقد آثار تلويزيوني را هم چاپ ميكنيم تا به اين وسيله سطح سليقه مردم را ارتقا بخشيم. ما در مجله فيلم نقد مينويسيم تا به مردم ياد بدهيم آثار خوب را انتخاب و تماشا كنند. اين آثار هم ميتواند تلويزيوني باشد و هم سينمايي. در اصل ما سالهاست تلاش ميكنيم در حوزه تصوير انتخاب درست را به مردم آموزش بدهيم.
احسان رضايي، سردبير صفحات هنري و فرهنگي روزنامه تهرانامروز هم بر اين باور است كه فراگيري مخاطب تلويزيون آنها را تشويق كرده تا به تلويزيون جديتر بپردازند. او دراين باره ميگويد: براي ما تلويزيون اولويت دارد چون مردمي كه تلويزيون تماشا ميكنند، بيشتر از مردمي هستند كه به سينما ميروند. بنابراين ما بايد نياز اين گروه وسيع از مردم را برآورده كنيم و درباره آثار تلويزيوني مطلب منتشر كنيم.
رضايي در پاسخ به اين پرسش كه آيا توجه شما به آثار تلويزيوني در روزنامه تهرانامروز به دليل بالا بردن تيراژ روزنامه هم ميتواند باشد؟ ميگويد: پرداختن به آثار تلويزيوني تيراژ روزنامه ما را افزايش نميدهد، اما مخاطب بيشتري را درگير خود ميكند. البته ناگفته نماند روزهايي كه گفتوگو با افراد چهره و مطرح تلويزيوني داشتهايم يا گزارشي از برنامهاي كه مخاطب زيادي دارد، روي فروش روزنامه تاثير داشته است.
نقد تاثيري بر تلويزيون ندارد
وحيد سعيدي، دبير گروه تلويزيوني روزنامه هفتصبح هم درباره رويكرد اين روزنامه به برنامههاي تلويزيوني ميگويد: ما فقط اخبار تلويزيوني را كه براي مردم جذاب است، منتشر ميكنيم و اگر برنامهاي به اصطلاح گُل كند و مخاطبان زيادي پيدا كند، با عوامل اصلي آن گفتوگو ميكنيم، چون بازهم براي مخاطبانمان جذاب است. اما هيچگاه برنامههاي تلويزيوني را «نقد» نميكنيم! سعيدي معتقد است كه نقد برنامههاي تلويزيوني در كشور ما نه تاثيري برمخاطب دارد، نه برنامهسازان. شايد نقدهايي كه در اين سالها نوشته شده نقدهاي درست و علمي نبوده كه تاثير هم نداشته؟ سعيدي در پاسخ به اين سوال ميگويد: تلويزيون و نقد آثار آن براي منتقدان تبديل به حياط خلوت شده است. اين رسانه منتقد جدي ندارد چون منتقدان كارشناس و صاحب ديدگاه، تلويزيون تماشا نميكنند!
اين گفته خود به خود يك سوال اساسي است؛ چرا منتقدان ميگويند ما تلويزيون تماشا نميكنيم؟ آيا اين يك پُز روشنفكري است يا آنها واقعا وقت و حوصله تماشاي آثار تلويزيوني را ندارند كه در ادامه بر آنها نقد هم داشته باشند؟
عباس ياري در پاسخ به سوال بالا ميگويد:ما به همه منتقداني كه با مجله فيلم همكاري ميكنند توصيه ميكنيم كه تلويزيون تماشا كنند. يك منتقد واقعي نبايد خود را از اصليترين رسانهاي كه ميليونها نفراز مردم مخاطب آن هستند، دور نگهدارد.
تاثير نقد به زمان نياز دارد
امير پوريا، منتقد و نويسنده سينما و تلويزيون با ذكر اين نكته كه تلويزيون در تمام دنيا بايد برنامههاي خودش را با پايينترين سطح سليقه و فكر مردم همسان كند، ميگويد: برنامههاي تلويزيون بايد به گونهاي باشند كه عاديترين مردم در شهرستان يا روستايي دورافتاده هم آن را بفهمند.
شفاعي: تلويزيون بايد براي خودش منتقد پرورش دهد. امانه منتقد سفارشينويس، بلكه بايد درهاي خود را به روي منتقدان باز كند و آنها را با شيوههاي برنامهسازي در تلويزيون آشنا و آنها را تشويق كند تا درباره آثار تلويزيوني نقدهاي جامع و بيطرفانه بنويسند
اما با همه اينها نبايد اين ديدگاهها باعث شود تا آثار تلويزيوني نقد نشوند. اگر براي اين آثار نقد كارشناسي و علمي نوشته شود، در درازمدت ميتواند هم روي سليقه مردم و هم برنامهسازان و مديران تاثير مثبت داشته باشد. اما در كشور ما رابطه تلويزيون با منتقدان خوب نيست.
برخي، منتقدان را تعدادي روشنفكر ميدانند كه قصدشان فقط تخريب تلويزيون و آثار آن است. مديران تلويزيون آثار اين رسانه را با آمار ارزشگذاري ميكنند. مثلا ميگويند طبق آمار، فلان سريال 80 درصد بيننده داشته، پس اثر خوبي است و منتقدان اگر اين سريال را از نظر محتوايي بررسي كرده و به آن اميتاز پاييني دادهاند، نگاهشان يا درست نبوده يا مغرضانه بوده است. در صورتيكه نقد ميتواند جريانساز باشد و جلوي ساخت آثار نازل را در تلويزيون بگيرد. البته عباس ياري هم ضمن صحبتهايش اين نكته را يادآور ميشود كه مجله فيلم يك مجله خصوصي است كه به دور از هر نوع نگرش خاص يا محفل ويژه برنامههاي تلويزيون را نقد و بررسي ميكند، بنابراين مديران تلويزيون بايد به نقدهاي منصفانه كه از سوي كارشناسان نوشته ميشود، توجه بيشتري نشان دهند.
بيان سليقه، نقد نيست!
نقد منصفانه چگونه نقدي است؟ اين هم پرسش خوبي است؛ سحر عصر آزاد، منتقد حوزه سينما و تلويزيون هم بر اين باور است كه نقد ميتواند تاثيرگذار باشد. اما نقدي ميتواند چنين كاركردي داشته باشد كه بيطرفانه نوشته شود و كاملا علمي باشد. نگاه شخصي نبايد به آن حاكم باشد و سليقه هم در آن اعمال نشود. عصرآزاد هم مانند قطبيزاده به نقد مكتوب اعتقاد دارد و ميگويد: نقدهايي كه تلويزيون خودش توليد و پخش ميكند به نظر من ارزش چنداني ندارد. به اين دليل كه در اينجور نقدها منتقد و سازنده اثر رودرروي يكديگر قرار ميگيرند و معمولا از منتقد قبل از ضبط برنامه خواسته ميشود تا درباره اثر مثبت صحبت كند. از طرفي اين نقدها زماني برگزار ميشود كه نمايش اثر به پايان رسيده است. وقتي اثري تمام شده، نقد آن بيفايده است.
احسان رضايي اما از رويكرد روزنامه تهرانامروز درباره تلويزيون چنين ميگويد: ما از كليت تلويزيون حمايت ميكنيم، اما زمانهايي هم كه لازم باشد نقدهاي خود را بر اين آثار هم منتشر ميكنيم.
امسال تلويزيون در كل خوب شروع كرد. برنامههاي تركيبي خوبي را روي آنتن فرستاد و با پخش سريال ساختمان پزشكان، طنز را بار ديگر در تلويزيون زنده كرد. ما همه اينها را ميبينيم و درباره آنها مطالب خوبي هم مينويسيم، اما از كنار آثار ماه رمضان امسال بسادگي عبور نميكنيم و آنها را يكجور عقبگرد براي تلويزيون ميدانيم و نظراتمان را هم مينويسيم.
پس شما بر اين باوريد كه نقد بر روند كيفي تلويزيون تاثيرگذار است؟رضايي در پاسخ به اين پرسش ميگويد: بله! اما هميشه نه! گاهي نقدي بر اثري نوشتهايم و بازخوردهاي آن را ديدهايم و متوجه شدهايم، نقدي كه منتشر كردهايم هم روي مديران و هم برنامهساز تاثير مثبت داشته است.
نقد جريانسازي نميكند
بازهم يك سوال، يك نقد در چه زمانهايي تاثيرگذار است؟ آرش شفايي، دبير بخش هنري روزنامه قدس با اشاره به اين نكته كه پرداختن به تلويزيون بنا به مخاطب فراگير اين رسانه براي روزنامهاي مانند قدس كه بيشترين مخاطب آن در استان خراسان هستند، ميگويد: سعي ما در اين روزنامه بر اين است كه با پيشفرض جلو نرويم و كيفيت آثار را در نظر بگيريم. اگر اثري به شعور مخاطب احترام گذاشته باشد، ما هم به شيوههاي مختلف از آن حمايت ميكنيم.
شفاعي بر اين باور است كه نقدهاي برنامههاي تلويزيون تاثير چنداني بر كسي ندارد و نميتواند جريانسازي كند، چون سفارشدهنده برنامهها به تهيهكنندگان نسبت به اين نقدها حساسيت ندارند و اصلا برايشان مهم نيست كه يك منتقد يا يك نشريه درباره آثار تلويزيوني چه نظري دارد. البته مردم گاهي به نقدها روي خوش نشان ميدهند.
شفاعي معتقد است كه تلويزيون منتقد ويژه خود را ندارد. او ميگويد: بيشتر منتقداني كه دست به قلم دارند و نظرشان كارشناسانه است در زمينه سينما نقد مينويسند و آنهايي كه مدعي هستند نقادند و تلويزيون ميبينند، در اصل منتقد نيستند، بلكه سليقه خود را درباره يك اثر مينويسند.
براي حل اين مشكل، شفاعي پيشنهاد ميدهد، تلويزيون بايد براي خودش منتقد پرورش دهد. اما اينگفته به اين معنا نيست كه منتقد سفارشينويس تعليم دهد. بلكه بايد درهاي خود را به روي منتقدان باز كند و آنها را با شيوههاي برنامهسازي در تلويزيون آشنا و آنها را تشويق كند تا درباره آثار تلويزيوني نقدهاي جامع و بيطرفانه بنويسند.
دبير بخش هنر روزنامه قدس هم اين نكته را تاييد ميكند كه منتقد تلويزيون بسيار كم است. او هم معتقد است، منتقدي كه كار فرهنگي ميكند، همه وقت خود را به تلويزيون اختصاص نميدهد. در صورتيكه منتقد تلويزيون بايد همه يا بيشتر برنامههاي اين رسانه را تماشا كند تا بتواند ارزيابي درستي از آثار آن داشته باشد.
پذيرش نقد منصفانه
حسين سهيليزاده يكي از پركارترين كارگردانان تلويزيون بر اين باور است كه نقد براي كار هنري لازم است. او ميگويد: يك اثر هنري كه فيلمها و سريالهاي تلويزيوني هم جزو آنها هستند بايد صورت گيرد تا سازنده به نقاط قوت و ضعف خود پيببرد.
وي ميگويد: من هميشه نقدهايي را كه بر آثارم منتشر ميشود، ميخوانم و اگر نقدي منصفانه و بدون غرضورزي باشد حتما مورد توجه قرار ميدهم. اما اغلب نقدهايي كه منتشر ميشود، غير كارشناسانه است و نشان ميدهد كه نويسنده از فضاي تلويزيون و ساخت و ساز در آن بيخبر است و به همين دليل سليقه خود را درباره يك اثر نوشته است.
سهيليزاده در پاسخ به اين پرسش كه آيا نقد آثار تلويزيوني روي مديران تلويزيون هم تاثير دارد يا نه؟ ميگويد: مديران تلويزيون بعد از خواندن يك نقد متوجه ميشوند كه اين نقد چقدر واقعي و درست است يا به چه ميزان سليقه و نگاه خود نويسنده است. بنابراين نبايد توقع داشت كه مديران روي همه نقدها حساسيت به خرج بدهند و آنها را در آثار تلويزيون اعمال كنند.
سروش صحت كه بيشتر منتقدان به سريال ساختمان پزشكان او روي خوش نشان دادند، ميگويد: برخي از كارگردانان به نقدهايي كه درباره آثارشان نوشته ميشود، توجه نميكنند اما من همه نقدها را به دقت ميخوانم و به مطالبي كه در آنها عنوان شده است، فكر ميكنم. مطالبي كه مستند باشد و نويسنده براي آنها دلايل قابل قبول داشته باشد در ذهنم نگه ميدارم و از كنار برخي نقدها هم عبور ميكنم چون به صحبتهايي كه در آن نقد شده، اصلا اعتقادي ندارم.
صحت در پاسخ به اين پرسش كه از سريال كمدي چارخونه تا موفقيت ساختمان پزشكان آيا نقدهايي كه بر اين آثار نوشته شد روي كار شما تاثير داشت يا خير؟ ميگويد: مطمئنا نقدهاي كارشناسانه غيرمستقيم تاثير خود را روي ذهن من گذاشته و در كارم موثر بوده است.
عباس ياري هم هر چند تاكيد ميكند كه نقدهاي مجله فيلم بيطرفانه است و به نوعي حمايت از آثار فاخر تلويزيون است، اما به اين نكته هم اشاره دارد كه مديران دوست دارند كه هميشه از آثار شبكههاي مختلف تلويزيون تعريف و تمجيد شود.
اگر قرار است كه تلويزيون صاحب شأن و منزلت خاص شود بايد آثارش توسط كساني ساخته شود كه تلويزيون را جدي ميگيرند و حاصل كارشان را ميتوان چندين و چند بار از تلويزيون پخش كرد و مردم هم از تماشاي آنها دلزده نميشوند. تلويزيون حالا ديگر نبايد اثري را توليد و پخش كند كه حتي عاميترين قشر مردم همه رغبتي به تماشاي آن ندارند.
انجمن منتقدان تلويزيون
چند سال پيش رئيس سازمان صدا و سيما نشستي را با منتقدان و نويسندگان تلويزيون و سينما برگزار كرد. در اين نشست از منتقدان خواسته شد تا نقدهاي كارشناسانه خود را منتشر كنند چون اينگونه نقدها باعث ارتقاي كيفي آثار تلويزيوني ميشود. شايد بهتر بود بعد از اين ديدار و نشست، روابط عمومي صدا و سيما انجمن منتقدان تلويزيون را تشكيل ميداد، همانگونه كه خانه سينما انجمن منتقدان سينما را راهاندازي كرده است.
منتقدان تلويزيون وقتي صاحب انجمن شوند به ماهيت سازمان بيشتر آشنا ميشوند و آنوقت است كه ميتوان از آنها انتظار داشت نقدهاي كارشناسانه خود را بنويسند تا برنامهسازان و مديران با ديدگاه آنها آشنا شوند.
طاهره آشياني / گروه راديو و تلويزيون