ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 1 آذر 1403
پنجشنبه 1 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 11 ارديبهشت 1388     |     کد : 2510

چگونگى غيبت‏حضرت مهدى عليه السلام

سؤال: غيبت‏حضرت صاحب الامر عليه السلام چگونه است؟آيا جسم شريف ايشان از نظرها پنهان است؟و جسم حضرت اگر شناخته نشوند،ديده نمى‏شود؟يا اينكه جسم آن حضرت ديده مى‏شود،ولى كسى ايشان را نمى‏شناسد؟

چگونگى غيبت‏حضرت مهدى عليه السلام

 

سؤال:

غيبت‏حضرت صاحب الامر عليه السلام چگونه است؟آيا جسم شريف ايشان از نظرها پنهان است؟و جسم حضرت اگر شناخته نشوند،ديده نمى‏شود؟يا اينكه جسم آن حضرت ديده مى‏شود،ولى كسى ايشان را نمى‏شناسد؟

 

جواب:

بايد دانست كه غيبت جسم شخص يا اشياى ديگر،و مخفى ماندن فعل و عمل انسان از انظار حاضرين، در تاريخ معجزات و كرامات انبياء و اولياء و خواص مؤمنين،بى‏سابقه نيست،و مكرر اتفاق افتاده است.از جمله در تفسير آيه كريمه:

و اذا قرات القران جعلنا بينك و بين الذين لا يؤمنون بالآخرة حجابا مستورا (1)

علاوه بر آنكه ظاهر آيه دلالت دارد بر اينكه خداى متعال،رسول اعظم صلى الله عليه و آله و سلم را در هنگامى كه قرائت قرآن مى‏نمود،از كفارى كه قصد ايذاى آن حضرت را داشتند،پنهان و مستور مى‏داشت،در برخى از تفاسير است كه خداوند متعال،پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را در هنگام قرائت قرآن،از ابو سفيان،نضر بن حارث،ابو جهل،و حمالة الحطب،مستور مى‏فرمود.آنان مى‏آمدند و از نزد آن حضرت مى‏گذشتند و ايشان را نمى‏ديدند (2) .

ابن هشام در«سيره‏»حكايتى از مستور ماندن وجود مقدس پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم از نظر ام جميل (حمالة الحطب) روايت كرده كه در پايان آن،اين جمله را از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل نموده است:

«لقد اخذ الله ببصرها عنى‏» (3)

«خداوند ديد او را از من گرفت و مرا از او پنهان نمود».

در وقت هجرت از مكه معظمه به مدينه طيبه نيز،بر حسب تواريخ معتبر،مشركين كه بر در خانه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم براى كشتن او اجتماع كرده‏بودند،آن حضرت را نديدند.بدين ترتيب كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بعد از آنكه حضرت على عليه السلام را مامور فرمود تا در بستر او بخوابد،بيرون آمد،و مشتى خاك بر گرفت و بر سر آنها پاشيد و (يس و القرآن الحكيم) را تا (فهم لا يبصرون) قرائت كرد،و از آنها گذشت و كسى آن حضرت را نديد (4) .

و در تفسير الدر المنثور جلد 4،صفحه 186،حكايتى است طولانى راجع به خبرى كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام آن را از پدر بزرگوارش،و آن حضرت از امام زين العابدين و او از امير المؤمنين عليهم السلام روايت كرده است كه از شواهد اين موضوع است.

و نيز در تفسير آيه كريمه:

(و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون)

«و در مقابل و پشت‏سر آنها مانعى قرار داديم و آنها را به وسيله آن مانع،پوشانديم،پس آنها نمى‏بينند».

در كتب تفاسير،رواياتى است كه دلالت‏بر اين موضوع دارند (5) .

در تاريخ زندگى ائمه عليهم السلام نيز بر اين موضوع،شواهد متعددى وجود دارد،مانند غايب شدن حضرت امام زين العابدين عليه السلام از نظر ماموران عبد الملك مروان،كه علاوه بر علماى شيعه، علماى اهل سنت مثل‏«ابن حجر»نيز آن را روايت كرده‏اند.

پس مساله غايب شدن شخص،مساله‏اى واقع شده و سابقه‏دار مى‏باشد.

و اما خفاء عنوان و ناشناخته ماندن انسان،بدون غايب شدن بدن بسيار بسيط و ساده است و در بسيارى از موارد،محتاج به اعجاز و خرق عادات نمى‏باشد،و همواره اشخاصى را مى‏بينيم كه كاملا در نظرها آشكارند،ولى آنها را نمى‏شناسيم.

پس از اين مقدمه،در جواب سؤال گفته مى‏شود:

اگر چه فلسفه و صحت و فائده غيبت،به هر يك از دو نحو (غايب شدن جسم و ناشناس بودن) حاصل مى‏شود و اين جهات كه امر امام عليه السلام مخفى باشد و كسى او را نشناسد،يا نتواند متعرض ايشان گردد و سائر هدف‏ها و مقاصدى كه در غيبت آن حضرت است،در هر دو حال حاصل است،اما از جمع بين روايات و حكايات تشرف افراد به خدمت آن حضرت و استفاده تفسير بعضى از آنها از برخى ديگر، دانسته مى‏شود كه غيبت آن حضرت به هر دو شكل (ناپيدا شدن و ناشناس بودن) وقوع دارد،و بلكه گاهى در زمان واحد هر دو شكل واقع شده است،يك نفر ايشان را ديده و نشناخته است،و ديگرى در همان حال،اصلا آن حضرت را نديده است.چنانكه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را در بعضى از وقايعى كه به آن اشاره شد،بعضى مى‏ديدند و بعضى نمى‏ديدند.

نهايت اين است كه در«غيبت صغرى‏»در برخى مواقع كه مكان آن حضرت معلوم بوده است،غيبت غالبا به صورت غايت‏شدن جسم و بدن آن حضرت،و بلكه در بعضى حكايات،به صورت غايب شدن مكان و منزل ايشان نيز،بوده است،و بسا كه حتى بعضى از نواب خاص-رضى الله عنهم-كه از مكان آن حضرت مطلع بوده،و مى‏دانسته‏اند كه آن حضرت كجا تشريف دارند،با وجود اين،آن حضرت را در آن مكان رؤيت نمى‏كردند.

در«غيبت كبرى‏»هم امكان دارد كه نسبت‏به اغلب و اكثر مردم،غيبت‏به همين صورت باشد و در بعضى فرصتها و مناسبات و بعضى ازمنه و امكنه،نسبت‏به بعضى از افراد،امكان رؤيت جسم حاصل باشد،چه آنكه در حال رؤيت،آن حضرت را بشناسند (كه به ندرت اتفاق مى‏افتد) يا اينكه بعد از تشرف و سعادت ديدار ملتفت اين موضوع شوند،يا اصلا توجه پيدا نكنند.

اخبار و حكايات معتبر،اين تفصيلات را روشن مى‏سازد،البته بر حسب بعضى از اخبار،در«موسم‏»،مانع رؤيت جسم مرتفع مى‏شود،ولى با ديدن جسم ايشان،كسى آن حضرت را نمى‏شناسد.

مطلبى كه توجه به آن لازم است اين است كه:غيبت جسم،بدون اعجاز و خرق عادت واقع نمى‏شود،اما پنهان شدن نام و عنوان و ناشناخته بودن،به طور عادى نيز واقع مى‏شود،هر چند در بعضى مواقع، استمرار آن يا جلوگيرى از التفات اشخاص به استعلام و طلب معرفت،محتاج به خرق عادت و تصرف در نفوس است كه خداوند قادر متعال براى تحقق اراده خود و حفظ ولى امر-عجل‏الله تعالى فرجه الشريف-تمام اسباب عادى و غير عادى آن را به توسط خود آن حضرت و يا مستقيما-هر طور كه مصلحت‏باشد-فراهم مى‏سازد.

«و ما ذلك على الله بعزيز»

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى

----------------------------------

پی نوشتها

1-و هنگامى كه قرآن را قرائت مى‏نمائى ما در ميان تو و كسانى كه ايمان به آخرت نمى‏آورند،پرده پوشيده و پنهانى قرار مى‏دهيم.سوره بنى اسرائيل آيه 45. 

2-مجمع البيان،روح المعانى،و الدر المنثور.

3-سيره ابن هشام،ج 1،ص 378 و 379،و روايات ديگرى از«ابن مردويه‏»،«بيهقى‏»،«ابى يعلى‏»،«ابى نعيم‏»،«ابى شيبه‏»،و«دار قطنى‏»،در الدر المنثور در تفسير آيه شريفه نقل شده است. 

4-سيره ابن هشام،ج 2،ص 95 و 96.طبقات ابن سعد،ج 1،ص 228.كامل ابن اثير،ج 2،ص 103.و از كتب معاصرين:مع الانبياء فى القرآن،ص 367.

5-التبيان،الدر المنثور،نور الثقلين.مجمع البيان و تفاسير ديگر.


نوشته شده در   جمعه 11 ارديبهشت 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode