كتاب «حكمت اشراق» اثر حجتالاسلام سيديدالله يزدانپناه از مهمترين منابع فلسفی است كه در شرح و تفسير ديدگاههای فلسفی سهروردی نوشته شده و در حقيقت آغاز رويكردی تازه به فلسفه سهروردی است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) به نقل از مؤسسه شهر كتاب، كتاب «حكمت اشراق» نوشته حجتالاسلام سيديدالله يزدانپناه از مهمترين منابع فلسفی است كه در شرح و تفسير ديدگاههای فلسفی سهروردی نوشته شده است. اين كتاب در دو مجلد منتشر شده است و در حقيقت شرح حكمت اشراق سهروردی محسوب میشود. حكمت اشراق آغاز رويكردی تازه به فلسفه سهروردی است.
مجلد نخست آن به پيدايش حكمت اشراق، تحليل كلی از سير تاريخی اين مكتب فلسفی و نيز ديدگاههای كلی ديگر سهروردی كه در نظام اشراقی مطرح نمیشود مانند اصالت وجود و ماهيت، تشكيك در ماهيات، تشخص، معقولات ثانيه و ديگر مسايل میپردازد و در مجلد دوم به مباحث نوری و علم اشراقی توجه شده است.
تفسير حكمت اشراق سهروردی در اين اثر به صورت جزئی بررسی شده و تمام مسايل آن تفسير شده است. بر خلاف متون كمی مشابه با كتاب حاضر، تمامی آثار سهروردی بررسی شده است و اين گستردگی موجب شده تمام مسايل اشراق در آن مطرح شود. در واقع در اين قسمت، با مقايسه آرای سهروردی در نوشتههای او، پارهای از ابهامهای انديشه وی برطرف شده است. البته بررسیهای جزئی، موجب امتناع نگاه كلنگر به مجموعه نظام حكمت اشراق سهروردی نشده است.
بخش نخست كتاب در مجلد اول مشتمل بر «كلياتی در باب حكمت اشراق» است. كليات اين بخش به نحو مدون مطرح شده است كه دامنه آن از مقام تاريخی سهروردی آغاز شده و با بررسی نامهای گوناگون حكمت اشراق پايان میپذيرد. اين بخش رويكرد تاريخی كتاب حاضر را نشان میدهد. بخش دوم مربوط به منطق سهروردی است.
تاكنون نوشتهای به انسجام و تعمق بخش دوم كتاب حكمت اشراق درباره سهروردی نوشته نشده است. بررسیهای مقايسهای اين بخش اهميت منطق سهروردی را بيش از گذشته نمايان كرده است. همچنين نقد آرای منطقی سهروردی حجم قابل توجهی از اين بخش را به خود اختصاص داده و بر اهميت آن افزوده است. از همه مهمتر سنجش منطق نزد سهروردی كه در پايان آن مطرح شده، نتيجه همه كوششهای بخش مربوط به منطق را نشان میدهد.
در بخش سوم كه مشتمل بر چند فصل است پارهای از مسايل مهم حكمت اشراق مطرح شده است. معقولات ثانيه، اصالت وجود يا ماهيت، تشكيك و تشخص و مسائلی ديگر، عنوان فصلهای مذكور است كه روش مؤلف در تمام بخشها و فصول مربوط به آنها يكسان است و دقت و ژرفانديشی صفت مشترك همه آنها محسوب میشود.
مجلد دوم، ادامه بخش سوم كتاب است كه با فصل مربوط به نور آغاز شده است. در ميان مطالب مطرحشده حكمت اشراق، دو فصل مربوط به منطق و نور، از فصلهای مهمی است كه طرح آنها در ميان منابع سهروردیپژوهی كمسابقه يا بیسابقه بوده است. همچنين شيوه تحليل و تفسير مطالب نيز با مجموع آن منابع متفاوت است.
كتاب حكمت اشراق آغاز نگرشی جديد در كل ساختار حكمت اشراق سهروردی است. نفوذ اين نوشته به همه مسائل مطرح در انديشه سهروردی، موجب شده به عنوان نخستين شرح جامع حكمت اشراق با سبك و اسلوب امروزی پذيرفته شود. ويژگی مقايسهای متن برای بررسی آرای سهروردی با حكيمان پيش از وی بر رونق تتبع و نگاه فلسفی حكمت اشراق افزوده است.
اين كتاب رويكرد فلسفی معاصران را به حكمت اشراق سهروردی تحكيم بخشيده و تلاش میكند از اين منظر به انديشه سهروردی نگاه كند، اگر چه نقد و بررسی حكمت اشراق، زمان موسعی طلب میكند اما بررسی مختصر نكات مهم آن نشان میدهد كه چگونه مؤلف سعی كرده مسائل حكمت اشراق را به مخاطب تعليم دهد.
اين نوشته موجب بسط انديشه فلسفی سهروردی شده است و بر همه منابع از اين دست سبقه گرفته است. سبب اين امتياز، پرهيز از حواشی و رجوع به متن انديشه و فلسفه سهروردی است. اتخاذ روش تأليف و تحقيق دقيق نيز بر رونق آن افزوده است، اما اهميت كتاب از همان اصل نخست كه انگيزه اصلی كتاب محسوب میشود، پيروی میكند و آن چيزی جز رويكرد تام فلسفی به انديشه سهروردی نيست.
از اين رو حكمت اشراق نوشتهای موفق به نظر میرسد؛ زيرا هم با اسلوب جديد منطبق است و هم در تفسير انديشه سهروردی طريق تفكر قدما را برگزيده و ايجاد وحدت ميان اين دو عملكرد، اگر چه به خودی خود مهم است، اما مهمتر از آن نتايجی است كه از اين وحدت حاصل شده است و آن كتابی است كه توانسته بار ديگر عهد معاصر را به بررسی فلسفه سهروردی دعوت كند.
حكمت اشراق در رويكرد به سهروردی، فلسفه او را اصل قرار داده تا تصحيح نظر به سهروردی را از منطق و عرفان، به فلسفه معطوف كند. اين كتاب به لحاظ تاريخی، عكس العملی در مقابل تفسيرهای افراطی صوفيانه و يا صرفاً منطقی از سهروردی است، اگر اين سخن پذيرفته شود، تأليف حكمت اشراق، ضرورتی اجتناب ناپذير بوده است. از اين رو چنين اثری موجب شد بار ديگر انديشههای فلسفی، نخستين شاخصه رجوع به سهروردی تلقی شود. به علاوه به حسب اهميت، نه تنها موجب نسخ و نقض منابع پيشين نشد، بلكه افق تازهای را پيش روی علاقمندان به انديشههای سهروردی گشوده است. اين خاصيت در همه منابعی كه مؤسس دورهای جديد از تفكرند به چشم میخورد.
منابع دورهساز، ضمن طرح سخن تازه، وحدت منابع ديگر را در خود متحقق میكنند و كتاب حكمت اشراق از چنين صفتی برخوردار است و به منزله آخرين و كاملترين منبع فلسفی در سهروردیپژوهی معاصر است و حامل رويكرد منابع پيش از خود نيز هست به گونهای كه جوهره آن متشكل از شروح شهرزوری و شيرازی و ملاصدرا است و منابع معاصر نيز به عنوان عوارض آن محسوب میشود، اما حكمت اشراق در اين نسبت به منابع نخستين و شروح كهن اقتدا كرده است.