ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 دي 1404
سه شنبه 2 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 4 مرداد 1390     |     کد : 22956

ماشين‌هاي جستجوي آنلاين با مغز ما چه مي‌كنند؟

دانستن كار سختي نيست وقتي به اينترنت و گوگل دسترسي داريم. براي هر پرسش پاسخي هست. اما اين داناي كل با حافظه‌ي ما چه مي‌كند. نتيجه‌ي تحقيقات بتسي اسپرو نشان مي‌دهد كه حافظه‌مان در حال انتقال به شبكه‌ است.

دانستن كار سختي نيست وقتي به اينترنت و گوگل دسترسي داريم. براي هر پرسش پاسخي هست. اما اين "داناي كل" با حافظه‌ي ما چه مي‌كند. نتيجه‌ي تحقيقات بتسي اسپرو نشان مي‌دهد كه حافظه‌مان در حال انتقال به شبكه‌ است.

چندي پيش دب روي (Deb Roy)، مدير و موسس بلوفين لابز‌(Bluefin Labs) و استاد دانشكده فني ماساچوست، نتيجه‌ي تحقيقات خود را در نمايشي بي‌نظير ارا‌ئه داد. او كه مي‌خواست بداند، كودك چگونه سخن گفتن مي‌آموزد، از روز تولد پسرش، در همه‌ي گوشه‌هاي خانه، دوربين نصب كرد تا تمام لحظه‌هاي زندگي او را زير نظر بگيرد. نتيجه، ۹۰ هزار ساعت فيلم بود كه در آنها مي‌شد ديد، چطور كلمه‌ي „Water“ زاده مي‌شود. همه چيز ضبط شده بود. هر صدايي و كلامي و آوايي. همه‌ي آنچه كه شايد اگر ثبت نمي‌شد، "روي" و همسرش ديگر هيچگاه آن را به خاطر نمي‌آوردند.

اريك اشميت مدير اجرايي گوگل، چند هفته پيش در ابتداي يكي از سخنراني‌هايش، پيش‌بيني كرد تا سال ۲۰۲۹ هارد اكسترنالي با ظرفيت ۱۱ پتابايت به بازار خواهد آمد كه بهاي آن كمتر از ۱۰۰ دلار خواهد بود. اشميت گفت:«بر اساس تخمين من بر روي اين حافظه مي توان ۲۴ ساعت هر روز ِ ۶۰۰ سال را با كيفيت بالا ذخيره كرد.» ظرفيتي كه نه تنها براي ذخيره‌ي ثانيه ثانيه‌ي زندگي "از گهواره تا گور" كافي است كه براي نسل‌هاي بعدي هم "جا" باقي مي‌ماند.

دب روي ثابت كرد كه مي‌توان همه چيز را به خاطر آورد. اشميت وعده داد كه جا براي ذخيره تمام زندگي پسر و پسرهاي روي خواهد بود.

خبر اشميت اما بازتاب چنداني در رسانه ها نيافت. گويا كسي شگفت زده نشد. چرا؟ شايد به اين دليل كه هم اكنون هم در حال ذخيره‌ي زندگي‌مان هستيم؛ يا به دست خود يا به دست گوگل.

حافظه‌ي بي حد و مرز، مزيت يا عيب؟

شايد پيش آمده باشد كه از پيدا شدن ناگهاني عكس‌مان در اينترنت نگران شده باشيم. عكسي كه جايي در صفحه‌ي "دوستي" به اشتراك گذاشته شده. اما اين تنها يك پيش نمايش است. تمامي زندگي ما قابل بازسازي است. اينترنت هيچ چيز را فراموش نمي‌كند.از طريق آنچه كه خود ذخيره كرده‌ايم يا ردي كه توسط ديگران از ما بر جاي مانده است.
ما جزيي از زندگي ديجيتال ديگران شده‌ايم. ارتباطات ميان انسان،ها هيچ گاه به اندازه‌ي امروز در هم تنيده نبوده است. فيس‌بوك اين ادعا را ثابت كرده است. كسي كه تا ديروز برايمان "هيچ كس" بوده حالا در فيس‌بوك "دوست" شده. ما ديگر نه به عنوان فرد كه بخشي از يك مجموعه‌ايم. مجموعه اگر اراده كند، مي‌تواند تمامي قطعات زندگي‌مان را مثل پازل كنار هم بچيند.

كتابي با نام "ديليت، فضيلت فراموشي در عصر ديجيتال" از ويكتور ماير- شون‌برگر

شايد بايد اشميت را كمي جدي‌تر بگيريم هنگامي كه از قدرت آينده، يعني قدرت ذخيره سا‌زي، قدرت به خاطر سپردن حرف مي‌زند. آينده از آن پتابايت است و جاودانه شدن. تلاش براي نوعي رسيدن به موميايي ديجيتال. همه‌ي زندگي‌مان ضبط مي‌شود. گوگل مي‌داند، موزيك، كتاب، فيلم مورد علاقه‌مان چيست. مي‌داند از چه بيماري‌هايي رنج مي‌بريم و كجا به دنبال اطلاعاتي درباره‌ي آن هستيم. گوگل به جاي ما به ياد مي‌آورد. بحث‌هاي فراواني بر سر حافظه‌ي بي‌مرز اينترنت وجود دارد. برخي مانند ويكتور ماير- شون‌برگر، برنامه‌نويس و كارشناس اينترنت معتقدند كه بايد به اينترنت فراموش كردن را آموخت و عده‌اي ديگر بر اين باورند كه انساني كه از كودكي با اينترنت خو گرفته، ياد مي‌گيرد چگونه با حافظه‌ي بي‌عيب و نقصي كه چيزي را از ياد نمي‌برد، زندگي كند.

مغز ما ياد مي‌گيرد كه ياد نگيرد؟

كارشناساني مانند ماير- شون‌برگر معفقدند كه رو به زوال گذاشتن يكي از مكانيسم‌هاي رفتاري پايه‌اي بشر كه همان فراموشي است از معايب حافظه‌ي صد در صدي عصر ديجيتال است. اما حافظه ي صد در صدي گوگل با حافظه‌ي بشر چه مي‌كند؟

ارزش گوگل نه تنها در اطلاعات ذخيره شده كه در شبكه‌اي است كه به آن دسترسي دارد

بتسي اسپرو (Betsy Sparrow) محقق آمريكايي از ماشين‌هاي جستجوگر آن لاين و تاثير آنها بر حافظه‌ي ما سخن مي‌گويد. يك اتفاق ساده او را به تفكر و تحقيق در اين باره سوق داد. روزي مقابل تلويزيون به مغزش فشار مي‌آورد تا نام هنرپيشه‌اي را كه در فيلم ايفاي نقش مي‌كند به خاطر بياورد؛ بي نتيجه. از همسرش مي‌پرسد، اما او هم نمي‌داند. پاسخ در گوگل است. تايپ يك كلمه و چند كليك. گوگل، ويكي‌پديا و شركا هميشه حاضر به همكاري‌اند. پرسش از ما، و اما پاسخ: گوگل تصميم مي‌گيرد از كه.

اسپرو با خود فكر مي‌كند، آن وقت‌ها كه اينترنت نبود و شايد دانشنامه‌ي خوبي هم در دسترس نبود، چه مي‌كرديم. پاسخ ساده است، احتمالا پرسش را فراموش مي‌كرديم. در عصر حافظه‌ي ديجيتال اما گوگل به جاي ما فكر مي‌كند و به ياد مي‌آورد. نتيجهي تحقيقات ۴ ساله‌ي او هفته‌ي گذشته (July 14) در مجله‌ي "ساينس" منتشر شد. او در يكي از آزمايش‌ها به دانشجويان گفته بود كه اطلاعاتي را به خاطر بسپارند چون تا چند لحظه‌ي بعد همه پاك خواهند شد. به گروه ديگر گفته شده بود اطلاعات در كامپيوتر باقي مي‌مانند. گروهي كه مي‌دانست اطلاعات را هر وقت بخواهد مي‌تواند بيابد، چيزي به خاطر نسپرده بود.

خلاصه‌ي نتيجه تحقيقات او اين بود: مغز ما ياد مي‌گيرد كه به خاطر نسپارد و اين كه نبايد همه چيز را بدانيم، بلكه به جاي به خاطر سپردن اطلاعات، مي‌دانيم كه كجا مي‌توان آن‌ها را يافت. ذهن ما اينترنت را به عنوان حافظه‌اي خارجي مي‌شناسد؛ نتيجه‌اي كه تفسيرهاي گوناگوني را به دنبال داشته است.

جلد كتابي از نيكلاس كار نويسنده مقالات و كتابهايي مانند 'آنچه اينترنت به سر مغزهاي ما مي آورد'

نيكلاس كار (Nicholas Carr) معتقد است كه اكنون با وجود اينترنت و ماشين‌هاي جستجوگر آن‌لاين، ما در حال انتقال دانسته‌هايمان به شبكه‌ايم؛ يعني در حقيقت در حال انتقال حافظه‌مان به شبكه. گوگل و ويكي‌پديا براي ما حكم هارد اكسترنال را پيدا كرده‌اند.

دسته‌اي از محققان معتقدند، اين ايده جديد نيست. انسان هميشه آموخته است كه خود را با پيشرفت‌ها و امكانات جديد تطبيق دهد. انتقال دانسته‌ها به جايي خارج از مغز هميشه صورت گرفته است. كتاب‌ها و كتابخانه‌ها اولين يادگاري‌هاي اين انتقال‌اند. مگر نه اين كه «نوشتن براي فراموش كردن است.» دانيل وگينر (Daniel Wegener) هم سي سال پيش در نوشته‌اي با نام transactive memory از يك حافظه‌ي تعاملي جمعي سخن گفت. هر كس همه چيز را نمي‌داند و نبايد هم بداند. حافظه‌ي جمعي مهم است.

گوگل مثل يك كتابخانه نيست

اما كتابخانه با گوگل فرق‌هاي زيادي دارد. در تاريخ بشر همه‌ي ابزاري كه براي ذخيره سا‌زي آمده‌اند، گذشته را ضبط كرده‌اند. اما گوگل و حافظه‌هاي غول‌آسا درحال ضبط "ريل تايم" ما هستند. اشميت بشارت ظرفيت ذخيره‌ي ۶۰۰ سال را داده است! تفاوت ديگر اين كه ارزش كتابخانه تنها به داده‌هايي است كه در كتاب‌ها نگاشته شده، اما ارزش گوگل نه تنها در اطلاعات ذخيره شده كه در شبكه‌اي است كه به آن دسترسي دارد. ارزش اين "داناي كل" نه تنها "ادبي" كه "اجتماعي" است.

حافظه‌ي بشر در حال تخليه و انتقال به روي سرورهاي كنسرن‌هاي خصوصي آمريكايي است. اين شركت‌ها هم اكنون نه تنها صاحب اين حافظه ها هستند كه صاحب تمام خاطرات و تجربه‌ها و مهمتر از آن ارتباط دانسته‌هايي هستند كه شبكه را به وجود آورده‌اند. صاحب دانشي كه كتابخانه‌اي نيست و تا كنون قابل ذخيره شدن نبوده است.

هفتاد و پنج درصد از پانصد ميليون كاربر چيني از طريق بايدو در اينترنت جستجو مي كنند

نيكلاس كار مي‌گويد: «وقتي ما به حافظه شخصي‌مان فرم مي‌دهيم همزمان به ارتباطاتي كه دانسته‌هايمان با يكديگر دارند هم ساختار مي‌بخشيم. گوگل نه تنها ذخيره‌ي فكت‌ها را بر عهده مي‌گيرد ­ كاري كه هيچ حافظه‌ي اكسترنالي تا كنون نكرده ­ كه محاسبه، سازمان‌دهي، تفسير و ارتباطي كه به هنگام استفاده از اين داده‌ها مي‌بايست ايجاد شوند را نيز به جاي ما به عهده مي‌گيرد.»

ما هم به آساني همه چيز را دست گوگل و ويكي پديا مي‌سپاريم. صرفه‌جويي در زمان و در فضاي ذخيره سا‌زي؛ حافظه را خالي مي‌كنيم تا جا براي چيزهاي ديگر باز شود. اما چه بر سر شخصيت‌هاي ما مي‌آيد، وقتي كه دانسته‌هاي اتصال‌دهنده هم از حافظه‌مان نقل مكان كنند؟ چه بر سرمان خواهد آمد اگر گوگل مسيرياب كل زندگي‌مان شود؟

مقابله با قدرت سياسي و اقتصادي حافظه ي گوگل

از سوي ديگر برخي كارشناسان صرف نظر از سود يا زيان گوگل براي حافظه‌ي بشر مي‌پرسند، با قدرت سياسي و اجتماعي گوگل و فيس‌بوك و اپل چه بايد كرد؟ چين با "ماشين جستجوگر بايدو" به جنگ با اين جبهه برخاسته است. تحقيقات "آناليزيز اينترنشتال" نشان مي دهند كه هم اكنون هفتاد و پنج درصد از پانصد ميليون كاربر چيني از طريق بايدو در اينترنت جستجو مي كنند. سهم گوگل در اين ميان ۱۹ درصد است. از ايران هم مدت هاست كه زمزمه‌ي اينترنت و ماشين جستجوگر ملي (ياحق) شنيده مي‌شود. اروپايي‌ها هم براي ساخت ماشين جستجوگرشان دست به كار شده‌اند و ميلياردها يورو هزينه مي‌كنند. آنهايي كه از سيطره ي گوگل بر حال و آينده ي بشر بيمناكند چاره را در موتور جستجوگري اروپايي مي‌دانند كه زير سلطه‌ي هيچ قدرت سياسي و اقتصادي نباشد. شايد آن را بايد بزرگترين پروژه ي اين دوره ناميد.

بدبينان به قدرت حافظه‌ي صد در صدي گوگل و انتقال بخشي از حافظه به اينترنت، مي‌گويند شايد روزي فرا برسد كه آن قدر از دانسته‌ها تهي شده باشيم كه تنها وقتي تصويرمان را روي صفحه ي كامپيوتر مي‌بينيم، خود را به ياد آوريم. اما بسياري ديگر از كارشناسان ارتباطات و امور رسانه كه شمارشان هم كم نيست، معتقدند، نوآوري‌هاي ارتباطي و تكنولوژيك تحت تاثير اين گونه بحث‌ها قرار نمي‌گيرند و با لجاجت "سقراطي" نمي‌توان از انتقال دانش به حافظه‌ي بيروني جلوگيري كرد.


نوشته شده در   سه شنبه 4 مرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode