محقق فلسفه و عرفان اسلامی با بيان اينكه ركن اساسی تفكر آقامحمدرضا قمشهای بحث ولايت است، گفت: انصافاً وی روياروی ابنعربی میايستد و شايد او دومين عارف برجسته شيعه است كه در بحث ختم ولايت بعد از سيدحيدر آملی عليه ابنعربی انتقاد كرده است.
منوچهر صدوقیسها، محقق و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، ضمن بيان اين مطلب در مورد آقامحمدرضا قمشهای اظهار كرد: يك جهت مهم ديگر در احوال آقامحمدرضا قمشهای، شاعر بودن وی است.
وی افزود: جالب است بدانيم كه نوع حكمای متأخر ايران در عرفان و فلسفه شاعر هستند. بعضی از آنان حتی ديوان هم دارند؛ آقامحمدرضا قمشهای هم ديوان دارد، مرحوم جلوه هم ديوان دارد و ميرزامحمود قمی هم همچنين كتاب ديوان دارد، فكر میكنم بيشترين شعرش همانی باشد كه در تحريرثانی تاريخ حكماء آمده است؛ بيش از اين چيزی در دسترس نيست، غير از اين هر چه در سينهها و كتابها بود، همين اينهاست.
نويسنده كتاب «تحرير ثانی تاريخ حكماء و عرفای متأخر» در ادامه سخنانش با اشاره به اينكه آقامحمدرضا قمشهای انصافا غزلهای ممتاز و برجستهای هم دارد، اظهار كرد: سبك او عراقی است و بيشتر غزل میگفت، به خلاف ميرزای جلوه كه قصيدهسراست و به سبك تركستانی شعر میگفت. قصيدههای تركستانی او انصافاً در اوج است. ذرهای از مهر اين جهان سد راه است/ رمزی از اين دان حديث عيسی و سوزن.
اين محقق و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی تصريح كرد: آقامحمدرضا قمشهای بيشتر غزل سروده است. ابيات خيلی خوبی دارد، همچنين تكبيتهايی وجود دارد كه جالب است؛ ساغر ز خون ماست به اندازه نوش كن/ اين جام باده نيست كه لبريز میكنی، در بیخبری از تو صد مرحله من پيشام/ تو بیخبر از غيری من بیخبر از خويشام، زان خنده آيدم به كمالات ديگران/ كاندر كمال خويش چو ديدم گريستم.
نويسنده كتاب «شرح جديد منظومه سبزواری» با اشاره به اينكه مرحوم عثمان يحيی يكی از نيكان و پاكان و برگزيدگان عصر است، گفت: او صحبتی در مركز دائرةالمعارف اسلامی كرد كه من يادم است، حجتالاسلام شيخالاسلام گفت كه اين داستان چهار تا خاتم كه ديده میشود، بالاخره معنای اين چيست؟! يادم نمیرود، يك حالت هيجان به او دست داد و رنگش تغيير كرد و گفت: «لكل نبیّ وصی» معلوم شد كه شيعه خالص است، اصلاً داستان همينگونه است، خيلی داستان مهمی نيست.
وی تأكيد كرد: اين چهار نوع خاتم ولايت ديده میشود، ولی وقتی ولايت را به عامه، خاصه، مطلقه و مقيده تقسيم میكنند، اينها هم يك خاتمی دارند، خيلی هم مسئله پيچيدهای نيست، اگر بگوئيم يك خاتم هست، يك ولايت است، ديگر چهار تا معلوم نمیشود، ولی اگر گفتيم به اعتبارات مختلف چهار نوع ولايت هست، هر كدام يك خاتمی پيدا میكند.
نويسنده كتاب «فوائد در عرفان و فلسفه و تصوف و تاريخ آن» تصريح كرد: فكر میكنم ركن اساسی تفكر آقامحمدرضا قمشهای همين داستان ولايت است و انصافاً روياروی محیالدين ابنعربی میايستد. شايد بعد از سيدحيدر آملی اين دومين عارف است كه عليه ابنعربی قيام كرده است، البته اينها كه بيان شد اجمالی از اختلاف و مباحث ولايت است.
اين محقق و مدرس در ادامه سخنانش تأكيد كرد: در رساله «الخلافة الكبری» درصدد اين است كه ريشه خلافت آن دو نفر را بزند و با برهان قاطع اين كار را انجام میدهد. میگويد آن اولی گفت: «اقيلونی اقيلونی فلست بخيركم و علی(ع) فيكم؛ من بهترين فرد شما نيستم در حالی كه علی(ع) در ميان شماست!» يا راست گفت يا دروغ گفت. خارج از دو صورت نيست، يا راست گفت يا دروغ گفت و ما يكی اضافه كنيم كه يا تواضع كرد، ديگر صورت چهارمی وجود ندارد.
وی افزود: اگر راست گفت خودش اقرار میكند كه «لست بخيركم؛ من بهترين شما نيستم» پس برای چی نشسته، اگر دروغ گفت، خليفه كه دروغگو نمیشود، اگر تواضع كرد، جای تواضع نيست. خودش را برتر بداند و بعد تواضع كند و بگويد من برتر نيستم، جای تواضع نيست، در اينجا صحبت اخلاق نيست، صحبت سرنوشت امت و ملتی است. اينجا جای تواضع نيست، پس يا راست میگويد يا دروغ و به هر دو صورت خليفه نيست.
نويسنده كتاب «صوفی صومعه قدس: يادواره مولانا ميرزا محمدعلی حكيم شيرازی دارنده لطائفالعرفان» تصريح كرد: اما دومی آنجا میگويد كه امام(ع) نمیتواند شريعت نبوی را نسخ كند، نسخ تنها مخصوص خدا و پيغمبر(ص) است، مربوط به پيغمبر(ص) هم نيست، نسخ تنها مخصوص خدا است و خدا ناسخ شريعت است اينكه گفت «متعتان كانتا على عهد رسول الله(ص) حلالاً وانا انهی عنهما و اعاقب عليهم؛ دو متعه در زمان رسول خدا(ص) حلال بود، من از آنها نهی میكنم و انجامدهنده آنها را مجازات میكنم» گفتند مگر شارعی بتوانی نسخ كنی؟ همين دليل بطلانت است و تو اصلاً مسلمان نيستی، چيزی كه پيغمبر(ص) حلال كرده تو چگونه حرام میكنی؟!
صدوقیسها با اشاره به اينكه مطالب آقامحمدرضا قمشهای در اين باره به 100 كتاب میارزد، اظهار كرد: آنجا انواع وحی را میگويد، منابع وحی را كه پيغمبر(ص) از كجا میگيرد و نتيجهاش اين میشود كه حتی رسول خدا(ص) خودش به اين معنا شارع نيست، شارع خداست، بعد غير پيغمبر چگونه تواند تشريع كند؟ حرام را حلال كند و حلال را حرام كند، كدام يك از ائمه(ع) ما حلالی را حرام يا حرامی را حلال كردند؟ اين كار اصلاً سابقه ندارد.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به اينكه تعليقات آقامحمدرضا در اسفار بسيار كم است، گفت: فكر میكنم مجموعه كاملتر آثار ايشان كار «بهرامی» و «حامد» باشد. آقا محمدرضا در مصباح حاشيه ندارد، يك رساله شرح حديث زنديق داشتند. علی ثقفی پسر مرحوم ثقفی، در دبيرستان با من همكلاسی بود من رفتم خدمت پدرشان. پدر او حاج ميرزا ابوالفضل تهرانی شاگرد آقامحمدرضا بوده، بيان جالبی در مورد آقا محمدرضا دارد كه شرح حديث زنديق به خط آقای ميرزا ابوالفضل بود، آن هم اگر كسی بتواند آنرا استخراج كند، كار خوبی است، نمیدانم كميته آن را چاپ كرده يا نه، اما من آن نسخه خطیاش را ديدهام.
اين محقق فلسفه و عرفان اسلامی اذعان كرد: مطالب ديگر آقامحمدرضا نوعاً حواشی كتب عرفانی است، چند رساله ديگر هم هست؛ به عنوان مثال رسالههای فی موضوع العلم، شرح حديث زنديق، رساله فی الجوهر و العرض علی طريق اهلالله، احتمالاً اين هم طليعه فصوص باشد، ولی بيشتر تأليفات همين كتب درسی است، حتی آن رساله برائت هم طليعه فصوص است.
صدوقیسها تأكيد كرد: آقامحمدرضا ردی هم بر مرحوم جلوه در حاشيه كتاب تمهيد دارد. ظاهراً تعليقه را آقامحمدرضا نوشته و مرحوم جلوه بر آن تعليق كرده و او در موضوع وحدت وجود جواب داده است. شرح حديث زنديق خود يك رساله است. مكاشفهای هم واقع شده بعد از مرگش؛ در تمهيد عبارتی بوده است، آقامحمدرضا ظاهراً میخوانده «او قلت»، آقا ميرزا هاشم میخوانده «غفلت»، میگويند علامه حسنزاده آملی از مرحوم شازدل نقل كرده كه بعد از مرگش ديدم و گفت آقای ميرزا حق با شما بود، من آمدم اينجا متوجه شدم. مشو به مرگ ز امداد اهل دل نوميد/ كه خواب مردم هوشيار به ز بيداری است.