ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 4 آذر 1403
يکشنبه 4 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 18 فروردين 1388     |     کد : 2254

ابعاد انتظار شناسي 2

عصر ما : عصر نا كاميها سرخوردگيها ، نا اميدها ، بيمها نگرانيهاى از آينده عصر ناكامى مكاتب گوناگون فلسفى ، فكرى و عملى دست ساخت بشرى است .دوران ما بى شك ، دوران بشريّت فراموش شده ، انقلاب هاى نافرجام و انسانيّتهاى بر باد رفته ، و دوران مقابله فكرى و عملى مظاهر شرك و كفر جهانى با اديان الهى و موحّدان واقعى است....

انتظار و تكليف :

 

عصر ما : عصر نا كاميها سرخوردگيها ، نا اميدها ، بيمها نگرانيهاى از آينده عصر ناكامى مكاتب گوناگون فلسفى ، فكرى و عملى دست ساخت بشرى است .دوران ما بى شك ، دوران بشريّت فراموش شده ، انقلاب هاى نافرجام و انسانيّتهاى بر باد رفته ، و دوران مقابله فكرى و عملى مظاهر شرك و كفر  جهانى با اديان الهى و موحّدان واقعى است.

دوران و زمان ما همچنين دوران بيرنگى حالت انتظار و ايمان به آينده اسلام و بشريّت است . در چنين عصر و زمانى : نگه داشتن حسّ اميد و انگيزش خوشبختى و حالت انتظار كار بزرگ و ارزشمند و يك تكليف الهى و اعتقادى است . و چون در دوران پيش از ظهور دولت حقّه منجى جهانيان و موحدّان : سختى ها و دشوارى هاى پياپى و فراوان در زندگى و در راه ديندارى مردمان است تا جايى كه در احاديث متعدّدى ، دوران انتظار دوران امتحانها و آزمايشهاى بزرگ محسوب شده است ايجاد و تقويت حالت و پديده انتظار : در جان و روح و روان موحدان و مردمان و دين باوران و منتظران ، يك تكليف لازم و واجب الهى و مكتبى و دينى است .

 

قال الصادق عليه السلام :

 

مِنْ دينِ الْاَئِمَّة الوَرَع وَ الْعَفة وَ الصَّلاح –الِى قوله : وَ انْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَبِّْر  

 

انتظار وزندگی :

 

انسان در زندگى فردى و اجتماعى خود مرهون حقيقتى به نام انتظار است و اگر از انتظار گريخته و اميدى به آينده نداشته باشد، زندگى براى او مفهومى نخواهد داشت. حركت و انتظار در كنار هم مى باشند. انتظار علت حركت و تحرّك بخش است.

آنچه مورد انتظار است، هر چه مقدس تر و عالى تر باشد انتظارش نيز مقدس تر خواهد بود و ارزش مردم را مى توان از انتظارى كه دارند سنجيد يكى در انتظار پايان سال و اخذ گواهى و مدركى ست تا بدين وسيله كار و شغل مناسبى فراهم نمايد.

 ديگرى منتظر سامان يافتن اوضاع مالى خويش است تا خانه اى فراهم كرده و همسرى بگيرد و از تجرّد و تنهايى خلاص يابد.

و آن ديگر منتظر ارتقاء حقوقى است كه مثلاً ماشين سوارى يا خانه ى شخصى تهيه نمايد. رژيمهاى سرمايه دارى نيز منتظرند تا قدرتشان بيشتر شده و دنيا را بيشتر استعمار كنند در هر حال همه منتظرند و اين انتظار سبب جنب و جوش آنهاست و اگر انتظار در اين دنيا از بشر گرفته شود ديگر ادامه ى حيات برايش بى لذّت و بى معنا است.

(قُل كل متربّص فتربّصوا) بگو همه منتظرند پس منتظر باشيد.

انتظار فرج امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ اصلى ترين نقش خود را در آرامش دلهاى پريشانى كه از وضع موجود در جامعه ها و سيطره استعمار و هر چه محرومتر شدن ضعيفان و قتل و غارتها و مهجور ماندن معارف حقيقى اهل البيت ـ عليهم السلام ـ به ستوه آمده و در ميان امواج يأس و نوميدى غوطهور است.

در اين حال يگانه آرزوى آنان پيشوا و نور تابانى است كه عالم سراسر تاريكى را به پرتو جمالش منوّر مى سازد و اين اميد خود آرام بخش جان آنهاست.

 با اين اميدست كه شاهراه شريعت را با گامهاى استوار در مى نوردد و چون كوه در برابر مشكلات مى ايستد و بدين روش زمينه اى را براى ظهور آن عزيز فراهم مى سازد. لذاست كه آن حضرت در توقيع شريفى به محمّد بن عثمان مى فرمايد: براى فرج بسيار دعا كنيد كه آن خود فرج شماست.

 

انتظار، دورانِ تكليف حسّاس :

 

با توجه و تأمل در ابعاد عملىِ انتظار ـ كه در بخش پيش ياد شد ـ مى بينيم كه انتظار، تجلّىِ جامع و تَبَلوُرِ كامل تربيتهاى مكتب است. پس، انتظار، هم، «شاخصِ مُنَوَّرِ اَبعاد عقايد حَقّه» است، و هم «تبلورِ كاملِ تربيتهاى مكتب». آرى غيبت، جريانى بسيار عميق، و انتظار جريانى بسيار سازنده و مهم است.

 دوره ى غيبت و انتظار از يك جهت، مانند مدتى است كه معلم از كلاس خارج مى شود ـ چنانكه در پيش اشاره شد ـ تا بنگرد كه شاگردان در غياب او چه مى كنند؟ و درباره ى تعاليم و تكاليف خود چسان رفتار مى نمايند.

 انسان منتظر، كه شاگرد مكتب پيامبران، و حاضر در كلاس دينِ حق است، بايد همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بكوشد، و بداند كه معلم از كلاس بيرون رفته است، و هر لحظه ممكن است برسد، و او را در آن حال كه هست ببيند . . . بايد هميشه در حالى باشد كه رضاى كامل خاطر معلم را فراهم آورد.

 

بعد قلبى :

 

اگر چه بعد قلبى انتظار خود در سه مرحله به كمال خود مى رسد:

اول: ظهور و فرج حضرت بقية اللّه ـ ارواحنا فداه ـ را باور كردن; بدين معنا كه آن قطعى بوده و بيقين تحقّق خواهد يافت كه البته چنين باورى بنا بر گفته هاى خداوند و اولياى معصوم او لازم الاعتقاد بوده و منكر آن كافر است.

دوم: آنكه ظهور را موقت به وقتى نكند كه در نتيجه قبل از فرا رسيدن آن هنگام مأيوس باشد. و اين نيز به مقتضاى ادلّه واجب است; وليكن به گونه اى كه اگر نباشد موجب فسق است نه كفر.

 زيرا وى گرفتار يأسى است كه حرام بوده و مى توان آن را از احاديث بسيارى از جمله رواياتى كه وقت گذاران را دروغگو شمرده است، استفاده نمود.

سوم: آنكه حالت انتظار لحظه بلحظه در قلب او موج زند كه مى توان آن را از رواياتى چون «انتظر الفرج صباحاً ومساءً» صبح و شام منتظر ظهور ـ امام زمان ـ باشيد. و هم چنين در سخن زيبايى كه فرمود: «يأتي بغتةً كالشهاب الثاقب» او ناگهانى چون شهاب ظاهر خواهد شد. و اين مقتضاى كمال ايمان و عدم آن نقص ايمان است كه به مقتضاى اين درجه، مؤمن بايد مانند كسى باشد كه خبر آمدن مسافر را به او داده اند و مسافر در راه است و هر لحظه ممكن است برسد.

 

درك قدر :

 

آدمى كه اندازه‏ى خودش را شناخته، ديگر به خاطر کاستی ها معرفتش ضعيف نمی شود و از معرکه نمی گريزد . ظرفيت و وسعت روحى ما در رابطه با آن‏چه كه بر ما اثر مى‏گذارد، مشخص مى‏شود، زيرا على عليه السلام مى‏گويد:

قدر الرجل على قدر همته .

اندازه‏ى آدم به اندازه‏ى همان چيزى است كه براى او اهميت دارد .

پس بايد به اين مرحله برسيم كه ارزش وجودى خودمان از چيزهايى كه براى ما اهميت دارند، بالاتر است . پس همت‏هايمان بالاتر مى‏رود تا آن‏جا كه حركت مى‏كنيم و در اين حركت‏با مسايلى رو به رو می شويم كه برايش از قبل، آماده شده بوديم .

 

اين نكته‏ى رمز گر بدانى، دانى

 

هرچيز كه در جستن آنى، آنى

 

تا در طلب گوهر كانى، كانى

 

تا در هوس لقمه‏ى نانى، نانى

 

رفعت ذكر :

 

رفعت ذكر هم مى‏تواند عامل وسعت صدر باشد و قرآن چه زيبا به اين موضوع اشاره دارد: الم نشرح لك صدرك و وضعنا عنك وزرك و رفعنا لك ذكرك . آن‏جا كه ذكر و ياد تو را، نه اسم و نام تو را (توجه شود، نفرموده: و رفعنا لك اسمك) بالا برديم، در تو وسعتى آورديم و بارهاى سنگين و كمرشكن را از تو برداشتيم، تا آن‏جا كه تو همراه هر رنج، دو راحتى مى‏ديدى:

فان مع العسر يسرا ان مع العسر يسرا . تكرار نكره باعث تعدد است و يسر بدون الف و لام و نكره آمده است . پس همراه هر رنج، اين دو راحتى هست كه تو ورزيده شده‏اى و با رفعت‏يا دو ذكر به وسعت‏سينه، راه يافته‏اى .

 

برگرفته از :  شبكه جهاني اطلاع رساني امام مهدي (عج)


نوشته شده در   سه شنبه 18 فروردين 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode