گسترش تهاجم به شیعه بعد از انقلاب اسلامى وانگیزههاى آن
علماء و اندیشمندان اهل سنت ، از دیر باز ، نگاهى نقّادانه به فرهنگ و معارف شیعى داشتهاند وهمواره سؤالات و شبهاتى را مطرح كردهاند . این رویكرد با ظهور وهّابیت در شبه جزیره عربستان ، روند وسیعتر وشدیدترى به خود گرفته است و پس از پیروزى انقلاب پرشكوه اسلامى ایران این هجمه با روشهاى مدرن و با استفاده از رسانههاى عمومى مانند اینترنت وماهواره در سطح خیلى وسیع گسترش یافته است . این تهاجم در سالهاى اخیر گسترش چشمگیرى داشته است به گونهاى كه همه گروهها ، از مردم عادى تا اساتید ، دانشجویان و دانش آموزان و حتى روحانیون كاروانهاى حج را هم در بر گرفته است . طبق اظهارات حضرت آیت اللّه سبحانى ، در كشور تاجیكستان از سوى وهّابیها باغ بزرگى تهیه و از فرهنگیان جهت تدریس در محیط دانشگاه و مدارس اقدام به ثبت نام نموده و پس از یك دوره سه ماهه ، حدود 400 نفر از برگزیدگان را به عربستان برده و در دانشگاه « الإسلامیه » مدینه منوّره طى دوسال دوره آموزش مبانى وهّابیت و راه مبارزه با فرهنگ شیعه ، آنان را به شهرهاى مختلف تاجیكستان و دیگر كشورهاى آسیاى میانه اعزام كردهاند ، ومشابه این كار در آذربایجان شوروى انجام گرفته و حتى اسم كسانى را كه همنام ائمه : بودند ، تغییر داده و سپس آنان را براى ترویج افكار وهّابیت به كشور مبدء اعزام نمودهاند .
فقط در ایام حجّ سال 1381 ، ده میلیون و 685 هزار جلد كتاب به 20 زبان زنده دنیا ، ( غالباً بر ضدّ شیعه ) توسّط دولت سعودى در میان زائران خانه خدا ، توزیع شده است ( مجلّه میقات ، شماره 43 ، ص 198 ، به نقل از روزنامه عكّاظ ، مورّخ 11 / 9 / 81 ) . یكى از روحانیون سرشناس شیعه در منطقه قطیف كشور سعودى ، در شب 12 رجب سال جارى ( 1382 ) در مكّه مكرّمه اظهار داشت : كتاب « للّه ثمّ للتاریخ » را با كامیونهاى بزرگ در منطقه قطیف و احساء در میان شیعیان به رایگان توزیع كردهاند .
همین كتاب ، در كشور كویت سال 1380 هجرى شمسى در یكصد هزار تیراژ چاپ و منتشر گردید كه توسّط دانشمند متعهّد جناب آقاى مهرى ( نماینده ولى فقیه ) به دولت كویت اعلام گردید : اگر از نشر و توزیع این كتاب موهن و ضدّ شیعه جلوگیرى نشود ، بیم آن مىرود كه كویت ، به لبنان دیگرى در منطقه تبدیل شود ( جریده « الرأی العام الكویتیة » به تاریخ 30 / 6 / 2001 . نامه مذكور در سایتهاى مختلف اینترنت قرار گرفته است ) .
یكى از مؤسّسات پژوهشى ، كتابهایى را كه در طول 14 قرن بر ضدّ شیعه چاپ و منتشر شده ، تهیه و یا شناسایى كرده ، كه آمار آنها از مرز 5000 عنوان تجاوز كرده است .از این مجموعه ، 3000 عنوان به زبان اردو ، 1500 عنوان به زبان عربى و 500 عنوان به زبانهاى دیگر است . محتویات این كتب مورد مطالعه قرار گرفته و تاكنون هزاران شبهه در صدها عنوان ، استخراج و گرد آورى شده است . با اینكه این شبهات ، غالباً از افترا و دروغ و یا جهل ونادانى سرچشمه گرفته است ، ولى از مسئولیت اساتید ودانش پژوهان در پاسخگویى به آنها كاسته نمىشود . جالب توجّه این است كه 70 درصد كتابهاى یاد شده بعد از پیروزى پرشكوه انقلاب اسلامى ایران نگاشته شده است ؛ یعنى در طول بیست و چهار سال نزدیك به 5 / 2 برابر چهارده قرن ، بر ضدّ شیعه كتاب تألیف گردیده است .
و این بدان جهت است كه مخالفان مكتب اهلبیت ، هرگز تصوّر نمىكردند كه فرهنگ غنى شیعه بتواند ملّت ایران را این چنین به صحنه بیاورد كه با دست خالى ، ولى با قلبى آكنده از ایمان و عشق به اسلام ، طومار حكومت تا به دندان مسلّح را -با آن همه حمایتهاى بیدریغ شرق و غرب- براى همیشه درهم بپیچد و به جاى آن ، حكومت اسلامى برپایه فقه شیعه تأسیس نماید . و به همین جهت ، مخالفان مكتب اهلبیت ، وقتى با گسترش فرهنگ تشیع ، موقعیت خود را در خطر مىبینند ، با تألیف كتابهاى ضدّ شیعىِ مملوّ از تهمت و كذب ، سعى در مخدوش كردن چهره نورانى مذهب شیعه در سطح جهانى دارند . اهمیت این قضیه ، با ذكر چند نمونه از این تهمتهاى ناجوانمردانه كاملاً روشن خواهد شد .
تهمتهاى ناجوانمردانه به شیعه
آقاى دكتر عبد اللَّه محمّد غریب از دانشمندان مصرى در كتاب مملوّ از دروغ و تهمت خود « وجاء دور المجوس » مىنویسد : « إنّ الثورة الخمینیة مجوسیة ولیست إسلامیة ، أعجمیة ولیست عربیة ، كسرویة ولیست محمّدیة » ( وجاء دور المجوس : 357 ) ؛ « نهضت [امام] خمینى ، یك نهضت مجوسى ، عجمى و كسروى است ، نه نهضت اسلامى ، عربى و محمّدى » . كینهتوزى و دشمنى را تا آنجا پیش برده كه مىنویسد : « نعلم أنّ حكّام طهران أشدّ خطراً على الإسلام من الیهود ، ولا ننتظر خیراً منهم ، وندرك جیداً أنّهم سیتعاونون مع الیهود فی حرب المسلمین » ( همان : 374 ) « مىدانیم كه خطر حاكمان تهران ، از خطر یهود بر اسلام ، سختتر است و از آنان هیچ امید خیرى انتظار نمىرود و نیك مىدانیم كه آنان به زودى با یهود ، همداستان شده و به جنگ مسلمانان خواهند آمد! » .
در حالى كه تمام دنیا مىداند كه امروز براى حكومت غاصب صهیونیستى ، دشمنى ، سختتر از نظام اسلامى نیست و افتخار این نظام ، این است كه به مجرّد پیروزى انقلاب اسلامى ، سفارت دولت غاصب اسرائیل را براى همیشه در ایران تعطیل و به جاى آن سفارت فلسطین را گشود . دكتر ناصر الدین قفارى از اساتید دانشگاههاى مدینه منوّره ، در كتاب « اصول مذهب الشیعة الإمامیة » كه رساله دكتراى او بوده ، نوشته است : « أدخل الخمینی إسمه فی أذان الصلوات ، وقدّم إسمه حتّى على إسم النبی الكریم ، فأذان الصلوات فی ایران بعد استلام الخمینی للحكم وفی كلّ جوامعها كما یلی : اللّه أكبر ، اللّه اكبر ، خمینى رهبر ، أی الخمینی هو القائد ، ثمّ أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه » ( أصول مذهب الشیعة الإمامیة : 3 / 1392 ) . « [امام] خمینى ، نام خود را در اذان نمازها داخل كرده وحتّى نام خود را بر نام پیامبر نیز مقدّم نموده است . در ایران ، اذان در نمازها بعد از اعلام [امام] خمینى به عنوان حاكم ایران و حاكم همه جوامع [مسلمانان] چنین است : اللَّه اكبر ، اللَّه اكبر ، خمینى رهبر یعنى خمینى پیشواى ماست ، سپس [مىگویند : ] أشهد أنّ محمّداً رسول اللَّه! » . اینجانب در بحثهایى كه در سال جارى ( رجب 1382 ) با تعدادى از دانشجویان دانشگاه « أمّ القرى » در كنار بیت اللَّه الحرام داشتم ، اشاره كردم كه اگر كسى به اذانى كه همه روزه از صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران ، شبكه « جام جم » كه در تمام كشورهاى جهان ؛ به ویژه عربستان پخش مىشود ، توجّه كند ، دروغگویى وتهمت نارواى این نویسنده ، كاملاً روشن خواهد شد . جاى بسى شگفتى است كه كتابهایى كه بر ضدّ جنایات صهیونیسم در فلسطین اشغالى نوشته مىشود ، بسیار كمتر از كتابهایى است كه بر ضدّ شیعه تألیف مىگردد .
چشمانداز مذهب شیعه
یكى از انگیزههاى تهاجم وسیع وهّابیت بر ضدّ مذهب اهل بیت : ، ترس و وحشت آنان از گسترش فرهنگ برخاسته از قرآن در میان جوانان و دانشمندان تحصیل كرده و استقبال آنان از این مكتب نورانى مطابق با سنّت راستین محمّدى(صلی الله علیه و آله و سلم)است ، به چند نمونه توجّه كنید : دكتر عصام العماد ، فارغ التحصیل دانشگاه « الإمام محمّد بن سعود » در ریاض و شاگرد بن باز ( مفتى اعظم سعودى ) و امام جماعت یكى از مساجد بزرگ صنعاء و از مبلّغین وهّابیت در یمن كه كتابى نیز در اثبات كفر و شرك شیعه تحت عنوان : « الصلة بین الإثنی عشریة وفرق الغلاة » نوشته است با آشنایى با یكى از جوانهاى شیعه ، با فرهنگ نورانى تشیع آشنا شد و از فرقه وهّابیت دست كشید و به مذهب شیعه مشرّف گردید . دكتر عصام در كتابى كه به همین مناسبت تألیف نموده ، مىنویسد : با مطالعه كتابهایى كه وهّابیت در سالهاى اخیر نوشتهاند ، به یقین در مىیابیم كه آنان احساس كردهاند كه تنها مذهب آینده ، همان مذهب شیعه امامیه است : « وكلَّما نقرأ كتابات إخواننا الوهّابیین نزداد یقیناً بأنّ المستقبل للمذهب الاثنی عشری ؛ لأنّهم یتابعون حركة الانتشار السریعة لهذا المذهب فی وسط الوهّابیین وغیرهم من المسلمین » ( المنهج الجدید والصحیح فی الحوار مع الوهابیین : 178 ).
هنگامى كه كتابهاى برادران وهّابى را مىخوانیم بر یقین ما افزوده مىشود كه آینده از آن مذهب تشیع است ، زیرا آنان خود وسیله انتشار سریع و آشنائى با مذهب تشیع در بین وهّابیان مىباشند . آنگاه از قول شیخ عبد اللَّه الغُنیمان استاد « الجامعة الإسلامیة » در مدینه منوّره نقل مىكند : « إنّ الوهّابیین على یقین بأنّ المذهب ( الاثنی عشر ) هو الذی سوف یجذبُ إلیه كلّ أهلالسنَّة وكلّ الوهّابیین فی المستقبل القریب ؛ وهّابیون به یقین دریافته اند ، تنها مذهبى كه در آینده ، اهل سنّت و وهّابیت را به طرف خود جذب خواهد كرد ، همان مذهب شیعه امامى است » ( همان ) .
آقاى شیخ ربیع بن محمّد ، از نویسندگان بزرگ سعودى مىنویسد : آنچه كه باعث فزونى شگفتى من گردیده ، این است كه برخى از برادران وهّابى و فرزندان شخصیتهاى علمى و دانشجویان مصرى ، اخیراً به سراغ مكتب تشیع رفتهاند : « وممّا زاد عجبی من هذا الأمر أنّ إخواناً لنا ومنهم أبناء أحد العلماء الكبار المشهورین فی مصر ، ومنهم طلّاب علم طالما جلسوا معنا فی حلقات العلم ، ومنهم بعضُ الإخوان الذین كنّا نُحْسن الظنَّ بهم ؛ سلكوا هذا الدَرْب ، وهذا الاتّجاه الجدید هو ( التشیع ) ، وبطبعة الحال أدركت منذ اللحظة الأولى أنّ هؤلاء الإخوة - كغیرهم فی العالم الإسلامی - بهرتهم أضواء الثورة الإیرانیة » ( مقدّمه كتاب « الشیعة الإمامیة فی میزان الإسلام » : 5 ) . شیخ محمّد مغراوى از دیگر نویسندگان مشهور وهّابى مىگوید : باگسترش مذهب تشیع در میان جوانهاى مشرق زمین ، بیم آنرا داریم كه این فرهنگ در میان جوانهاى مغرب زمین نیز گسترده شود : « بعد انتشار المذهب الإثنی عشری فی مشرق العالم الإسلامی ، فخفت على الشباب فی بلاد المغرب . . . » ( مقدّمه كتاب من سبَّ الصحابة ومعاویة فأُمّه هاویة : 4 . ) . دكتر ناصر قفارى استاد دانشگاههاى مدینه مىنویسد : اخیراً تعداد زیادى از اهل سنّت به طرف مذهب شیعه گرویدهاند و اگر كسى كتاب « عنوان المجد فی تاریخ البصرة ونجد » را مطالعه كند به وحشت مىافتد كه چگونه برخى از قبایل عربى به صورت كامل ، مذهب شیعه را پذیرفتهاند : « وقد تشیع بسبب الجهود التی یبذلها شیوخ الإثنی عشریة من شباب المسلمین ، ومن یطالع كتاب « عنوان المجد فی تاریخ البصرة ونجد » یهُولُه الأمر حیث یجدُ قبائل بأكملها قدتشیعت » ( مقدمة أُصول مذهب الشیعة الإمامیة الاثنی عشریة : 1 / 9 ) . جالبتر ازاینها سخن شیخ مجدى محمّد على محمّد نویسنده بزرگ وهّابى است كه مىگوید : یكى از جوانهاى اهل سنّت با حالت حیرت ، نزد من آمد وانگیزه حیرت او را جویا شدم ، دریافتم كه دست یك شیعه به وى رسیده است و این جوان سنّى تصوّر كرده كه شیعیان ملائكه رحمت و شیر بیشه حق مىباشند : « جاءنی شابّ من أهل السنّة حیران ، وسبب حیرته أنّه قد امتدّت إلیه أیدی الشیعة . . . حتّى ظنّ المسكین أنّهم ملائكة الرحمة وفرسان الحقّ » ( انتصار الحق : 11 و 14 ) .
ارزش و جایگاه وحدت از منظر قرآن و سنت
شاید به ذهن بعضى خطور نماید كه طرح این چنین مسایل اختلافى میان شیعه و سنى و یا شیعه و وهّابیت با جریان وحدت میان مسلمانان منافات داشته باشد و یا عامل رنجش خاطر بعضى فراهم گردد و یا موجب تفرقه گردد ، بدین منظور نا گزیریم نسبت به مفهوم وحدت و عوامل آن به صورت گذرا اشاره كنیم . یكى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان ، پیوند و اتحاد بوده است همانگونهاى كه با اتحاد قطرات آب ، مخزن بزرگ سد تشكیل و با پیوستن جویهاى كوچك به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مىشود ، با اتحاد انسانها باهمدیگر صفوف بزرگى تشكیل مىشود كه دشمن با نگاهش به آن به وحشت افتاده و فكر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مىكند ( تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ ) ( انفال : 60 ) .
قرآن مجید ملت اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت ، « تمسك به حبل اللّه » دعوت مىكند و از هر گونه تفرقه برحذر مىدارد : ( وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَاتَفَرَّقُواْ ) ( آل عمران : 103 ) .
بلكه اختلاف و پراكندگى و به جان هم افتادن را یكى از بدترین عذابها به شمار مىآورد : ( قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یبْعَثَ عَلَیكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یلْبِسَكُمْ شِیعًا وَیذِیقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَیفَ نُصَرِّفُ الْأَیتِ لَعَلَّهُمْ یفْقَهُونَ ) ( انعام : 65 ) « بگو او تواناست كه از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند » . ابن اثیر مىگوید : مراد از « شیعاً » همان تفرقه میان امت اسلامى است ( النهایة فی غریب الحدیث : 2 / 520 ) .
رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)مىفرماید : تمام مسلمانان عالم اعضاء یكدیگر هستند وهمه آنا بمنزله یك جسد مىباشند كه اگر عضوى از آن به درد آید سایر اعضاء نیز متأثر خواهد شد .
« مثل المؤمنین فی توادهم وتعاطفهم وتراحمهم بمنزلة الجسد إذا اشتكى منه شئ تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمى » ( مسند أحمد : 4 / 270 ) . امیر مؤمنان(علیه السلام)مىفرماید : ملازم جامعه اسلامى باشید چون دست خدا همواره با جماعت است ، و از تفرقه بپرهیزید زیرا گروه اندك طعمه شیطان مىشود همانطورى كه گله اندك ، نصیب گرگ مىشود .
قال على(علیه السلام): « وألزموا السواد الأعظم ، فإنّ ید اللّه على الجماعة ، وإیاكم والفرقة ، فإنّ الشاذّ من الناس للشیطان ، كما أنّ الشاذّ من الغنم للذئب . . . ( نهج البلاغة لصبحی الصالح : 184 رقم 127 ) » .
پايگاه مطالعات شيعه شناسي