ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 15 فروردين 1388     |     کد : 2213

راه تحصيل ارزش‌های اخلاقی از منظر كلام وحی

اساس ارزش از ديدگاه مكتب اسلام، ايمان و تقواست، در واقع ايمان مانند چشمه‌ای از قلب می‌جوشد، به سوی اعضا و جوارح جريان پيدا می‌كند و به صورت اعمال صالحه و حسنه ظاهر می‌شود كه بر اين اساس ريشه تقوا در قلب است و در قرآن كريم نيز بدان تصريح شده و در يادداشت پيش رو نيز اين موضوع مورد توجه قرار گرفته است.

 می‌توان گفت ريشه اخلاق و ارزش اخلاقی از ديدگاه اسلام، ايمان است و برای به دست آوردن تقوا و تخلق به اخلاق شايسته، نخست بايد به تحصيل ايمان مبادرت شود.

البته در زمينه هر يك از ارزش‌های ويژه و صفات و افعال مورد پسند اسلام، بحث و بررسی جداگانه لازم است تا روشن شود كه آن ارزش خاص چگونه پديد می‌آيد و برای تحصيل آن، چه تدبيری بايد بينديشيم و به‌كار بنديم؛ ولی قبل از همه لازم است ريشه ارزش‌ها، يعنی ايمان را به‌طور كلی مورد بحث قرار دهيم تا روشن شود از چه راهی می‌توان به تحصيل آن پرداخت و نيز با توجه به اين‌كه ايمان دارای مراتب مختلف است و شدت و ضعف دارد، معلوم شود كه چگونه می‌توان به تقويت و تكميل آن همّت گمارد.

همچنين از آن‌جا كه ايمان تحت تأثير عواملی مخرّب قرار می‌گيرد، آفات آن را بشناسيم و ببينيم برای حفظ سلامت و رشد و باروری آن چگونه بايد با اين آفات مبارزه كرد.

اساس ارزش اين است كه انسان چيزی را كه تشخيص می‌دهد، بر اساس موازين صحيح انتخاب كند؛ بنابراين اولين اصل موضوع در اخلاق، انتخاب و اختيار انسان است و اختيار در جايی تحقق پيدا می‌كند كه انسان به دو يا چند طرف يك موضوع توجه يافته و پس از مقايسه و سنجش آن‌ها با يكديگر، آگاهانه يكی را انتخاب كند؛ بنابراين شرط اساسی انتخاب صحيح، اين است كه انسان به اطراف موضوع توجه داشته باشد.

غفلت، نخستين آفت

كسانی هستند كه بر اساس پيروی از غرايز حيوانی خود توجه به اطراف موضوع نمی‌كنند، انگيزه‌های غريزی، آنان را وادار به كارهايی می‌كند و اصلاً توجه نمی‌كنند كه راه ديگری هم وجود دارد و هدف‌هايی در كار است كه بايد آن راه را پيمود و به آن هدف‌ها رسيد؛ حقی هست كه بايد پذيرفت و باطلی كه بايد رها كرد؛ راه صحيحی هست كه بايد برگزيد و راه خطايی كه از آن بايد كناره‌گيری كرد.

غافلان به اين حقايق توجه نمی‌كنند؛ بلكه غرايز با كمك شرايط خارجی، انگيزه‌هايی برای آنان به‌وجود می‌آورد و ايشان نيز به دنبال آن انگيزه‌ها حركت می‌كنند و در واقع زندگی‌شان يك زندگی حيوانی است.

قرآن از اين گروه با عنوان غافلان ياد می‌كند و غافلان را در حكم چارپايان به حساب می‌آورد؛ آن‌جا كه می‌گويد:

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ و محققاً نهاده‌ايم برای جهنم، بسياری از جن و انس را كه برای ايشان دل‌هايی است كه با آن‌ها نمی‌فهمند و چشم‌هايی كه با آن‌ها نمی‌بينند و گوش‌هايی كه با آن‌ها نمی‌شنوند. آنان چون چارپايان و بلكه پست‌ترند، آنان همان غفلت‌زدگان‌اند». (اعراف، 179)

نقطه شروع

انسانيت انسان از اين نقطه شروع می‌شود كه از غفلت خارج شده، قدم به مرحله آگاهی بگذارد و متوجه شود كه سرنوشتی دارد و راه‌های مختلفی پيش پای او هست كه لازم است از ميان آن‌ها راه درست را شناخت و از آن پيروی كرد؛ بنابراين تا انسان از غفلت خارج نشود، در واقع هنوز داخل در محدوده انسانيت نشده؛ بلكه مسير انحطاط و سقوط را می‌پيمايد و ممكن است از هر حيوانی پست‌تر شود. قرآن از غفلت به عنوان ريشه انحرافات ديگر ياد می‌كند. در بعضی آيات چنين آمده كه: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ؛ ظاهری از زندگی دنيا را درك می‌كنند و ايشان از آخرت غفلت كننده‌اند». (روم، 7)

همين زندگی دنيا را كه مشترك بين حيوان و انسان است و لذايد محسوس مادی را درك می‌كنند و چيز ديگری جز آن نمی‌فهمند. در جای ديگر می‌فرمايد: «بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِی الآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ؛ بلكه علمشان نسبت به آخرت پايان يافته است و بلكه نسبت به آخرت در شك و ترديدند و بلكه از (ديدن) آن كورند». (نمل، 66)

نخستين مرحله توجه

بنا بر آنچه كه تاكنون گذشت، قدم نخست به سوی انسانيت، خارج شدن از اين غفلت و تاريكی محض و توجه به اين حقيقت است كه جز پاسخ گفتن به اميال غريزی، حقايق ديگری هم وجود دارد كه انسان نسبت به آن‌ها مسئول بوده و ناگزير از پذيرش و تسليم و التزام به لوازم آن‌ها خواهد بود؛ چراكه اين امور خارج از محدوده قدرت و اختيار او نيستند.
 
 
منبع: ایکنا


نوشته شده در   شنبه 15 فروردين 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode