جام جم آنلاين: فارغالتحصيل رشته بازيگري تئاتر كه 10 سال است در اين زمينه فعاليت ميكند و پاي ثابت گروه تئاتر «پيوند» به سرپرستي منيژه محامدي است.
براي او دغدغه تئاتر بيشتر از تلويزيون يا سينماست. از كارهايش ميتوان به تئاترهاي چشماندازي از پل، تلف شده، دوازده و سريالهاي مامور بدرقه، زيرزمين و همين طور فيلمهاي اقليما و بعدازظهر سگي سگي اشاره كرد.
رهنما در فيلم اقليما ساخته محمد مهدي عسگرپور كه جمعه گذشته از شبكه 4 به نمايش درآمد ، نقشي كاملا منفي داشت.
همزماني پخش سريال ساختمان پزشكان و فيلم اقليما اين امكان را براي رهنما به وجود آورد كه او بتواند توانايي هاي خود را در ايفاي نقشهاي مختلف بهنمايش بگذارد .
فرناز رهنما براي اولين بار است كه در يك سريال طنز شبانه بازي كرده است و براي همين در ابتدا دچار مشكلاتي شده كه خودش در اين مورد و در اين مصاحبه بيشتر برايمان گفته است. در يك روز گرم و آفتابي مهمان خانهاش شديم تا بيشتر او را بشناسيم و البته نازنين ساختمان پزشكان را.
به عنوان يك بازيگر تئاتر، چه شد كه به تلويزيون آمديد؟
موضوع دستمزد و بيشتر ديده شدن كه تلويزيون اين امكان را به من ميدهد. كسي كه اينها را تكذيب كند خيلي صادقانه صحبت نميكند. من از سال 80 دارم كار ميكنم، ولي به خاطر اين كه هميشه در تئاتر بودهام و كار سينما و تلويزيون را گزيده انتخاب كردهام كمتر ديده شدهام. تا به حال بارها برايم پيش آمده كه بعضي دفاتر سينمايي كه به كار دعوتم ميكند عواملشان مرا ميشناسند، ولي كارگردان نميشناسد! در صورتي كه تلويزيون خيلي بيشتر از تئاتر اين كمك را به بازيگر ميكند كه ديگر نيازي به معرفي شدن پيدا نكنيد. از نظر مالي هم من اگر در تئاتر تامين ميشدم هيچ وقت رهايش نميكردم، چون تئاتر آرامشي به آدم ميدهد و همكارياي بين بچهها وجود دارد كه اصولا در كار تصوير كمتر است.
از ورودتان به ساختمان پزشكان بگوييد؟
اين اولين باري است كه در كار تلويزيوني با اين حجم كار ميكنم.
كارهاي قبليام نهايتا سريالهاي شبانه ماهرمضان بودند. تنها چيزي كه ميتوانم بگويم اعتماد صددرصد به آقايان قاسمخاني و صحت بود و همينطور كارنامه كاري آقاي چگيني به عنوان تهيهكننده و خودم را به اين كار سپردم.
شخصيت و نقش نازنين را چطور ديديد؟
نازنين دختري است كه سابقه بيماري رواني دارد، ولي در متن تصميم اصلي بر اين بود كه نشان بدهيم بيماري رواني به مفهوم ديوانه نيست و بيمار رواني كسي است كه مشكل رواني دارد و بعد هم به اين نتيجه رسيدم كه يك بيمار رواني ميتواند حتي همسر يك روانشناس باشد. اين موضوع علاوه بر ايجاد موقعيتهاي طنز ميتواند در تحليل شخصيتهاي جامعه به مردم كمك كند.
با توجه به اين كه ساختمان پزشكان اولين تجربه طنز تلويزيوني شما بود از اين مساله هراس نداشتيد كه شايد نتوانيد از عهدهاش برآييد؟
چرا، اتفاقا اين مساله برايم يك دغدغه شده بود. خيلي ميترسيدم و احساس ميكردم كه چقدر ناتوان هستم ولي در حين كار آقاي صحت و قاسمخاني به شكل درستي هدايتم كردند و پس از چند جلسه توانستم خودم را پيدا كنم و در نهايت به آرامش برسم.
چه چيزهايي را خودتان به اين نقش اضافه كرديد؟
حسن بزرگ اين كار اين بود كه تمام ديالوگها و رفتارها از قبل در تمرينها گفته و انجام ميشد و هر چيزي كه به ذهنم ميرسيد با كارگردان و نويسنده مطرح ميكردم. مثل تيك نازنين يا وسواس بيش از اندازه او. بنابراين تمام نكاتي را كه ميخواستم به نقشم اضافه كنم با نويسنده و كارگردان مطرح ميكردم. از طرفي چون تمام چيزها از نگارش متن گرفته تا كارگرداني درست و بجا بود كمتر در مورد نقشها تغييري ايجاد ميشد.
چرا نازنين نقش پررنگتري نسبت به ساير خانمهاي اين سريال دارد؟
واقعا اين طور نيست. ساختمان پزشكان تنها سريال طنزي است كه قصه، بين زنها و مردها به طور يكسان تقسيم شده است. مثلا كسي اگر نقش كمي دارد، اما دائم در مورد او صحبت ميشود. البته چون اين سريال 2 بخش دارد يعني مطب و خانه، طبيعتا نازنين و خانم شيرزاد بيشتر به چشم ميآيند.
چرا نازنين حس ترحم بيشتري را به سوي خود جذب ميكند؟
اين مساله تقصير من نيست، بلكه زاييده ذهن نويسنده است. البته قضاوت در اين مورد كمي زود است. چون در آينده ميبينيد كه نازنين يك جاهايي از خودش دفاع ميكند. او از همه ميخورد به غير از نيما و در نهايت هم ميبينيم كه همه به نوعي تمام ناراحتيهايشان را سر نيما خالي ميكنند كه البته اين مساله عمدي بود و از ابتدا در داستان وجود داشت. به هر حال نازنين بعدها كمي از سادگي و صبوري فاصله ميگيرد.
فكر ميكنم تمام شخصيتهاي اين سريال به نوعي نماينده افراد جامعه هستند، شما اين طور فكر نميكنيد؟
دقيقا همين طور است. هر كدام از ما به نوعي با يكي از مشكلات روحي دست و پنجه نرم ميكنيم. از وسواس فكري گرفته تا خودخوري و كنارهگيري از جمع. به هر حال شخصيتپردازي در اين سريال بدرستي انجام پذيرفته است و تكليف هركسي مشخص است، حتي فيروز. چراكه گاهي او را عصباني و گاهي او را رنجور و غصهدار ميبينيم.
فكر ميكنيد شخصيتهاي اين كار از چه زماني به شكل واقعي خود رسيدند؟
فرناز رهنما: حسن بزرگ اين كار اين بود كه تمام ديالوگها و رفتارها از قبل در تمرينها گفته و انجام ميشد و هرچيزي كه به ذهنم ميرسيد با كارگردان و نويسنده مطرح ميكردم. مثل تيك نازنين يا وسواس بيش از اندازه او
5 قسمت اول اين كار بسيار دشوار بود. حتي ميدانم كه چندين بار متن اين قسمتها نوشته شده است. چون در اين 4 قسمت، به نوعي معرفي شخصيتها بود و از آن به بعد ديگر نقشها جايگاه خودشان را پيدا كردند و ديالوگها هم روزانه به دستمان ميرسيد.
به نظرتان بزرگترين حسن اين سريال چيست؟
اين كه سعي نداشته است به زور و با هر ترفندي مخاطب را بخنداند و تمام سعيمان اين بود كه در موقعيتهاي مختلف اين اتفاق بيفتد. به هر حال ساختمان پزشكان براي مخاطبانش تعيين تكليف نكرده است.
در مورد لباسهايي كه ميپوشيديد كمي توضيح دهيد. فكر ميكنم چندين لباس را روي هم ميپوشيديد؟
بله، همين طور است. اما به لحاظ رنگ تازگي خاصي داشت. به هر حال سعي كرديم پوششها را بيشتر رعايت كنيم تا از آن طرف بتوانيم تنوع رنگها را بيشتر كنيم.
با بهاره رهنما نسبتي داريد؟
خير. ايشان اصالتا اراكي هستند و من اصفهاني. خيلي اتفاقي فاميليهايمان با هم يكي است.
شخصيت نازنين از اولين سكانس تا آخرين سكانس چقدر فرق كرد؟
تقريبا 30 درصد، ولي به طور كلي چون همه چيز برنامهريزي شده بود، شخصيتها خيلي تغيير نكردند.
كدام وجه شخصيت نازنين با شما يكي است؟
شايد اگر من هم به جاي نازنين بودم چنين واكنشهايي را نشان ميدادم، اما در كل خيلي به هم شباهت نداريم. مثلا او شير و چاي دوست دارد و من نه. او خورشت فسنجان شيرين دوست دارد و من ترش.
از زمان پخش اين سريال، چقدر پيشنهادهايتان در زمينه كارهاي تصويري زياد شده است؟
خودتان بهتر ميدانيد كه در ايران وقتي نقشي جواب بدهد تا مدتها به بازيگر همان نقش تكراري پيشنهاد ميشود. چون كارگردانان و تهيهكنندگان ما كمتر قدرت ريسك كردن دارند. اما من ترجيح ميدهم پس از اين كار، يك كار جدي انجام دهم وگرنه بازي در كار طنز خوب است البته به شرط آن كه همه چيز مطلوب و درست باشد.
معمولا خودتان با چه نوع قصههايي راحتتر هستيد؟
من سوژههاي جدي را خيلي دوست دارم و اصولا وقتي موسيقي، قصه يا يك فيلم خوب ميشنوم يا ميبينم، موهاي دستم سيخ ميشود. وقتي اين حس به من دست ميدهد يعني اين كه آن سوژه و كار خوب است.
فكر ميكنيد مخاطبانتان كدام يك از نقشهاي شما را در تلويزيون بيشتر دوست داشتهاند؟
افسانه در سريال مامور بدرقه. خيليها مرا به واسطه آن نقش به ياد ميآورند بخصوص با آن النگوهاي بدلي.
فكر ميكنيد چه فرق عمدهاي بين بازيگران تئاتر و بازيگران تلويزيون وجود دارد؟
بازيگران تئاتر، تعلق خاطر زيادي به اين كار دارند و پس از مدتي غيبت از تئاتر، دلتنگ آن ميشوند. به شخصه احساس ميكنم در تئاتر سواد كاريام بيشتر ميشود. نميگويم كه كار تصوير اين درس را به آدم نميدهد ولي درسهاي تئاتر خيلي ريشهايتر از تلويزيون است.
اين كه ميگويند بازيگران تئاتر مقابل دوربين راحت بازي ميكنند، چقدر صحت دارد؟
به هر حال هر بازيگر تئاترياي يك روز جلوي دوربين ميرود و بازي مقابل دوربين هرگز كار آساني نيست. اتفاقا بازيگران سينما اعتقاد دارند كه بازيگران تئاتري درست بازي ميكنند. اگر هم راحت هستند شايد به خاطر اندوختههايي است كه در تئاتر كسب كردهاند.
تئاتر، سينما يا تلويزيون كداميك براي شما ارجحيت دارند؟
اصولا چون آدم مضطربي هستم ترجيح ميدهم فقط يك كار انجام دهم به جاي آن كه بخواهم با يك دست، چند هندوانه را بردارم. ضمن اين كه ترجيح ميدهم بتوانم خودم را در فضاي تئاتر حفظ كنم چون در آنجا آرامش زيادي دارم.
فضاي ساختمان پزشكان چطور بود؟ درواقع اين 8 ماه كار برايتان چگونه گذشت؟
بسيار خوب. آنقدر كه ميتوانم بگويم پشت صحنه اين سريال بينظير بود و همه افراد از آرامش خوبي برخوردار بودند. اين را هم مديون آقاي صحت هستيم چون كارگردان صبور و پرانرژياي بودند. همان برخوردي كه با پيشكسوتترين فرد گروه داشتند، با ديگران هم داشتند. البته شيريني طنز برادران قاسمخاني هم كه جاي خودش را دارد.
محبوبه رياستي
جام جم