ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 15 خرداد 1390     |     کد : 20524

تاريخچه عكاسي

سالها قبل از اينكه عكاسي اختراع شود اساس كار دوربين عكاسي وجود داشت. يك دانشمند مسلمان به نام ابن هيثم در قرن پنجم هجري / يازدم ميلادي وسيله اي را به نام جعبه تاريك در مشاهده كسوف استفاده كرده بود.اتاقك تاريك، عبارت بود از جعبه يا اتاقكي كه فقط بر روي يكي از سطوح آن روزنه اي ريز، وجود داشت. عبور نور از اين روزنه باعث ميشد كه تصويري نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشكيل شود.

سالها قبل از اينكه عكاسي اختراع شود اساس كار دوربين عكاسي وجود داشت. يك دانشمند مسلمان به نام ابن هيثم در قرن پنجم هجري / يازدم ميلادي وسيله اي را به نام جعبه تاريك در مشاهده كسوف استفاده كرده بود.اتاقك تاريك، عبارت بود از جعبه يا اتاقكي كه فقط بر روي يكي از سطوح آن روزنه اي ريز، وجود داشت. عبور نور از اين روزنه باعث ميشد كه تصويري نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشكيل شود.
اين وسيله، طي جنگهاي صليبي به اروپا راه يافت. لئوناردو داوينچي نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در يادداشتهاي خود خواص اتاقك تاريك را شرح داده است. هم چنين وي آن را كامرا آبسكورا (Camera Obscura) و روزنه ريز آن را نيز پين هول (Pine Hole) ناميد.


اين وسيله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامي نقاشان بخصوص نقاشان ايتاليايي قرن شانزدهم از آن براي طراحي دقيق منظره ها و ملاحضه دورنمايي صحيح استفاده مي كردند، به اين ترتيب كه كاغذي را بر روي سطح مقابل روزنه قرار مي دادند و تصوير شكل گرفته را ترسيم مي كردند.


اين تصاوير بسيار واقعي و از پرسپكتيو صحيحي برخوردار بود. در حدود سال ۱۵۰۵ ميلادي نيز ژرم كاردان (Jerome Cardan) رياضي دان ايتاليايي يك عدسي محدب بر روزنه اتاقك تاريك نصب كرد، اين كار باعث شد تا تصوير وضوح بيشتري پيدا كند.


اما سياه شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسيله شيميدان آلماني ، شولتز(Schulze) وبه طور اتفاقي كشف شد. ماجرا از اين قرار بود كه روزي وقتي شولتز وارد آزمايشگاه شد، متوجه شد برگ درختي بر روي كاغذي كه به نيترات نقره و آهك آغشته بود افتاده، بعد از اينكه برگ را از روي كاغذ برداشت متوجه شد كه قسمتي كه برگ روي آن بوده مثل ساير بخش هاي كاغذ سياه نشده است.


اين پديده باعث آغاز فعاليتهاي جديدي براي شناسايي مواد حساس به نور شد.
و اينكه در سال ۱۸۱۹ سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel) انگليسي محلول ثبوت را كشف كرد. ماده اي كه هرشل به عنوان ماده ثابت كننده تصوير معرفي كرد هيپوسولفيت دوسود نام داشت. كار مهم ديگري كه هرشل انجام داد به كاربردن الفاظ منفي (Negative) و مثبت (Positive) درمورد تصاوير بود.


تا اينكه سرانجام بين سالهاي ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ يك مخترع فرانسوي به نام نيسفور ني يپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولين عكس دنيا را ثبت كند.


وي اين عكس را در املاك شخصي خود واقغ در دهكده اي به نام سن لودووارن در چند كيلومتري شالن سورسن تهيه كرد.
ني يپس در واقع براي اولين ب

ار مواد حساس را در اتاقك تاريك به كار برد. عكسي كه وي تهيه كرد حدود ۸ ساعت بوسيله خورشيد نور ديده بود. وي اين روش را هليوگرافي (Heliography) يا ترسيم بوسيله خورشيد ناميد.
ني يپس در سال ۱۸۲۹ با يك فرانسوي ديگر به نام لويي ژاك مانده داگر (Louis Jacques Mande Daguerre) آشنا شد. اگر نقاش مرفه و صاحب گالري در پاريس بود و ضمنا تجربه هاي با ارزشي نيز در زمينه عدسيها و جعبه تاريك داشت.
پس از مرگ ني ئپس ، داگر كار وي را ادامه داد و او پس از چند سال روشي را ابداع كرد كه آن را (داگرئوتيپ) ناميد.


● داگر و ني پپس:
سالها بعد كلمه فتوگرافي كه بوسيله سرجان هرشل و از تركيب دو كلمه يوناني فتوس (Photo) به معني نور و گرافوس (graphein) به معناي رسم كردن ابداع شده بود جاي آن را گرفت.


در آن زمان عكاسي براي مردم سحر و جادو تلقي مي شد تا جايي كه تصاوير به دست آمده را آينه حافظه دار ناميده بودند.


در سال ۱۸۳۸ شيميدان انگليسي به نام ويليام هنري فوكس تالبوت (William Henry Fox Talbot) با تهيه تصوير نگاتيو در ابعاد كوچكتر ، بزرگسازي تصوير و به دست آوردن تصوير پوزتيو يا مثبت دو مرحله اصلي را در ظهور عكس تكميل كرد.


قبل از اين عكاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شي مورد نظر بسازند. ( فرض كنيد اگر قرار بود از يك فيل عكس بگيرند چه دوربيني با چه اندازه اي مي خواستند!! در آن زمان براي گرفتن عكس مدت و هزينه زيادي صرف ميشد .لابراتوارها سيار بودند و حمل و نقل شيشه ها (كه عكس ها روي آنها ظهور ميشد) بسيار سخت بود.


از طرفي سوزه بايد در طول زمان گرفته شدن عكس بدون حركت ميماند! كه براي سوژه هاي جاندار مثل انسان از آپولو (وسيله اي براي شكنجه انسان) استفاده ميكردند. با اختراع امولسيون تر يا كلوديون اين زمان به ۲-۳ ثانيه تقليل يافت. بعدها با اختراع امولسيون ژلاتين دار يا امولسيون خشك توسط ريچارد مادوكس (Richard Maddox) اين زمان به ۱/۲۵ ثانيه كاهش پيدا كرد.


و اما اشخاص زيادي براي ارتقاء عكاسي تلاش كردند كه يكي از معروفترين اين افراد جرج ايستمن (George Eastman) بود كه تلاش كرد تا عكاسي را در اختيار همگان قرار دهد وي هم چنين بنيانگذار موسسه كداك است.


نوشته شده در   يکشنبه 15 خرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode