حجتالاسلام علی فضلی بیان کرد: اگر بخواهیم فلسفه علم سلوک داشته باشیم به مبانی حکمت متعالیه و هستی شناختی علم سلوک نیاز داریم. غایت سلوک قرب الهی است و جای خالی نگاه هستیشناسی به غایت سلوک حس میشود.
به گزارش ایکنا، نشست «کرسی تاریخ فلسفه علم سلوک» امروز پنجم آذر از سوی انجمن علمی فلسفه اسلامی حوزه علمیه قم با همکاری گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام علی فضلی؛ استاد حوزه و دانشگاه در این نشست بیان کرد: حدود ده سال است که در حوزه فلسفه عرفان مطالبی منتشر میشود و ادبیاتی در این حوزه شکل گرفته است. این جلسه درباره تاریخ فلسفه علم سلوک است. ما به عنوان یک پیش فرض داریم که یک دانش علمی فرانگر است و به نوعی به مبانی تحصلی مثل روششاختی و مبانی تصدیقی با بن مایههای فلسفه اسلامی میپردازد.
وی ادامه داد: این موضوع به سه شاخه تجربه عرفانی، فلسفه عرفان نظری و فلسفه علم سلوک تقسیم شده است. در حوزه عرفان اولین دانشی که میتوان گفت در جهان پدیدار شده است عرفان عملی بوده که از قرن دوم به وجود آمده است. عرفان نظری در قرن هفتم به وجود آمده است البته ریشههای آن از قرن سوم وجود داشته است اما به عنوان یک علم با ساختار منسجم و منطقی در قرن هفتم رخ داده است.
فضلی افزود: بیشتر سرمایه علمی محققان در حوزه علمیه به سمت عرفان نظری است ولی در حوزه علم سلوک خلأ بسیاری داریم. سؤال این است؛ این علم که از قرن دوم شکل گرفته دارای چه مبانی است و این مبانی را چگونه باید از نظر فلسفی مورد سنجش عقلی قرار دهیم؟
وی اظهار کرد: این مسئله بیشتر در حوزه جهان اسلام مورد توجه قرار میگیرد. اگر فلسفه علم سلوک بررسی عقلی مبانی تحصلی و تصدیقی علم سلوک است ما چهار حوزه را در فلسفه علم سلوک را میتوانیم مورد بررسی قرار دهیم که عبارت است از مبانی انسانشناختی، شناسه علم سلوک، مبانی هستی شناختی علم سلوک و مبانی معرفتشناختی علم سلوک.
این پژوهشگر با بیان اینکه علم سلوک دانش عرفان عملی است و خود آن نیست گفت: مقصود ما از انسانشناسی مسائل علمالنفس است که به عنوان زیرساخت علم سلوک مورد نظر است و به مبانی سلوکی و وجود میپردازد و بررسی اطوار قلبی انسان و نسبت آن با مقامات قلبی مورد نظر است.
فضلی ادامه داد: بنیانگذار علم سلوک شقیق بلخی است ولی آغازگر مبانی انسانشناختی علم سلوک ابوالحسین نوری در قرن سوم است که در رساله مقامات قلوب به مبانی آن میپردازد و میرزا هاشم اشکوری در رساله سیر سلوک اوج این علم است که میتوان به آن مراجعه کرد.
وی با اشاره به بحث شناسه یا رئوس علم سلوک است گفت: اولین فردی که در این حوزه ورود کرده ابوالنصر سراج است که به جایگیری علم عرفان در ساختار شریعت پرداخته و آن را مورد شرح و بررسی قرار داده است. این کتاب در قرن چهارم نوشته شده است که نامهای علمالباطن، علمالمعاملات و علمالقلوب در این دوره شکل گرفته است. شهابالدین سهروردی کار جناب ابونصر سراج و ابوطالب مکی را ادامه داده است و جایگاه و ساختار عرفان عملی را مورد بررسی قرار داده است.
فضلی افزود: مبانی هستی شناختی علم سلوک فوقالعاده ویژه است و اتکای علم سلوک را بر فلسفه اسلامی نشان میدهد. اگر بخواهیم فلسفه علم سلوک داشته باشیم به مبانی حکمت متعالیه و هستی شناختی علم سلوک نیاز داریم. غایت سلوک قرب الهی است و جای خالی نگاه هستیشناسی به غایت سلوک حس میشود.
وی با بیان اینکه آیتالله جوادی آملی به ضرورت سیر و سلوک پرداختهاند گفت: ملاصدرا در کتب خود به ضرورت و اهمیت سیر و سلوک پرداخته است و میگوید که باید به سمت آن برویم. مبانی معرفتشناختی سلوک به علمالنفس میپردازد و دو مسئله در این حوزه بسیار مهم است که میتوان به اتحاد عمل و عامل و دیگری حرکت جوهری استکمالی طولی نفس ناطقه است که در سلوک اتفاق میافتد. منازل سلوکی تجلی سلوکی اسماء الهی است در دل پدیدار میشود که در کتاب علم و عرفان عملی به این موضوع پرداخته شده است.
مسبوق به سابقه نبودن فلسفه علم سلوک
حجتالاسلام داوود حسنزاده سخنران دیگر این نشست بیان کرد: فلسفه علم سلوک مسبوق به سابقه نیست لذا تاریخ علم سلوک هم بیمعنا خواهد بود اما مسائلی در علم سلوک مطرح شده است که میتوان در تاریخ آن را جستوجو کرد و سیر تاریخی این مسائل را مورد توجه قرار داد.
وی ادامه داد: در مورد این مسئله یکسری نکات بنیادین وجود دارد؛ فلسفه یک علم مبتنی بر موضوعاتی است که فلسفه آن علم شکل میگیرد. نکتهای که وجود دارد تاریخ یک علم جزء فلسفه علم نیست مبانی هستی شناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی در حوزه فلسفه علم مطرح میشود که در اینجا میتوان به مسائل تاریخی اشاره کرد.
حسنزاده افزود: به نظر میرسد اگر بخواهیم در فلسفه علم سلوک از طریق چیزی که مرسوم شده و به مبانی انسانشناختی، معرفتشناختی و هستی شناختی معروف است استخراج اصول علم سلوک رخ دهد فلسفه علم سلوک خوب شکل خواهد گرفت.
وی با بیان اینکه نگاه ثانوی از تداخل بحثها جلوگیری میکند افزود: اگر نگاه ثانوی به سالک شود تعبیر به آفاق موصل به حق شهود است و غایت سیر آفاقی انسان، شهود به حق است. مسلک الیه از این منظر است که غایت نظری سیر انسان مورد توجه است. یکی از نقصها بحث علل مقامات و آفات مقامات یک نگاه ثانوی است. نگاه ثانی به سالک، مسلک، مسلوک، مسلکالیه و مایسلکبه بسیار مهم است. اگر به مسلک نگاه ثانوی صورت بگیرد تمام آفاق سلوک را میتوان دریافت.
تولید نشدن دانش در حوزه علم فلسفه
حجتالاسلام علی فضلی در انتهای این نشست در پاسخ به صحبتهای سخنران قبل اظهار کرد: هنوز دانشی در حوزه فلسفه علم سلوک تولید نشده است. من به دنبال رگههایی از علم سلوک بودم. فلسفه عرفانی که در غرب بحث میشود بیشتر بحثهای شهودی و حدت وجودی است ما در حوزه فلسفه اسلامی به بعد عملی پرداختهایم و فیلسوفانی مانند ملاصدرا، خواجه نصیر و... به این نکات پرداختهاند.
وی اضافه کرد: میراث ارزندهای در حوزه فلسفه و عرفان وجود دارد و هر آنچه من تاکنون نوشتهام بازگفتن سخنان بزرگان تاریخ فلسفه است و بنده چیزی به آن اضافه نکردهام.