آلبر كامو نويسنده فرانسوي در هفتم نوامبر 1913م در الجزاير و در خانوادهاي فقير به دنيا آمد. كودكي كامو در فقر و تنگدستي گذشت و در ميان طبقه كارگر بزرگ شد. وي دوران تحصيل را با نمرات درخشان به پايان رسانيد و سپس به تدريس و تحصيلات دانشگاهي نيز پرداخت. كامو چندي بعد به روزنامهنگاري و فلسفه علاقهمند شد و عشق فراواني به درام و درامنويسي پيدا كرد. از اينرو دريك گروه نمايشي سيار مشغول به كار شد و در ايفاي نقشهاي كلاسيك شركت جست. سپس، خود گروهي نمايشي تشكيل داد و آثار متعددي را آماده نمايش نمود. هرچند كامو در دوران تحصيل مبتلا به مرض سل شده بود، ولي مطالعه و نويسندگي را رها نكرد و پايان نامه دكتراي خود را در رشته مسيحيت و اعتقاد يوناني به رشته تحرير درآورد. وي سفرهايى به ايتاليا، استراليا و چكسلواكي نمود و چندين اثر بزرگ نگاشت. كامو در سال 1940م به پاريس رفت و نشريه كومبا را كه از انتشارات نهضت زيرزميني مقاومت ملي فرانسه در برابر نازيها بود تأسيس كرد و چندي نگذشت كه همين روزنامه، ارگان رسمي و اساس نهضت مقاومت ملي شد. وي پس از جنگ جهاني دوم، نويسندگي را ادامه داد و با نگارش كتاب معروف طاعون به شهرت دست يافت و در سال 1957م موفق به اخذ جايزه ادبي نوبل شد. طاعون، رمزي است براي فرانسه اشغال شده از طرف آلمان و رمزي است براي وضع بشر به طور كلي. آلبركامو، به عنوان يكي از صاحبنظران بزرگ قرن بيستم ميلادي به شمار ميرود و آثار و شخصيت او، نماينده اختلافات بزرگ اين قرن است كه تمدن جهان غرب را متزلزل ساخته است. كامو در جستوجوي يك عقيده فلسفي يا ديني نبود، بلكه در جستوجوي يك راه زندگي بود كه در آن، منطق دل و احساس، با منطق انديشه و تفكر مورد احترام قرار گيرد و حدودي كه واقعيت بر افراد تحميل كرده است، در نظر گرفته شود. به همين جهت، كامو يك اگزيستانسياليست خوشبين است كه بر اصالت وجود و انسانگرايى عقيده دارد و درصدد پيدا كردن اخلاقي است كه بر پايه همبستگي و سعادت و عشق باشد. كامو را همچنين از مردان مبارز و در عين حال پوچانديش زمان خود دانستهاند كه مدتها با نيش قلم خود، با ديكتاتوريهاي زمان به مبارزه پرداخت. كامو در عين حال كه در مجاورت نزديك امور واقعي و جاري كشورش به سر ميبرد، پا را از وقايع فراتر مينهاد تا به مسائل واقعيتر و والاتر دست يابد. شيوه بيان كامو به شيوه نگارش باب روز بستگي ندارد و از فصاحت و سادگي سبك كلاسيك برخوردار است. از كامو آثار متعددي بر جاي مانده كه سوء تفاهم، حكومت نظامي، درستكاران، پشت و رو، جشنها و بيگانه از جمله نمايشنامهها و آثار ادبي او ميباشند. آلبركامو سرانجام در چهارم ژانويه 1960م بر اثر برخورد اتومبيلش به درخت در چهل و هفت سالگي درگذشت.