ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 11 خرداد 1390     |     کد : 20432

ليگ از لژيونرهاي بي‌كيفيت فاصله مي‌گيرد

يكي از مزاياي ليگ حرفه‌اي براي فوتبال ايران اين بود كه پاي بازيكنان خارجي را به اينجا باز كرد. هر چند قبل از حرفه‌اي شدن ليگ هم خارجي‌هاي چندي در دهه‌هاي مختلف چه در ليگ تخت‌جمشيد و چه در ليگ آزادگان وارد فوتبال ايران شده بودند، ولي به هر حال با تبديل شدن به ليگ برتر و قانوني شدن جذب بازيكن خارجي، اين قضيه به حالت فراگير و عمومي درآمد.

جام جم آنلاين: يكي از مزاياي ليگ حرفه‌اي براي فوتبال ايران اين بود كه پاي بازيكنان خارجي را به اينجا باز كرد. هر چند قبل از حرفه‌اي شدن ليگ هم خارجي‌هاي چندي در دهه‌هاي مختلف چه در ليگ تخت‌جمشيد و چه در ليگ آزادگان وارد فوتبال ايران شده بودند، ولي به هر حال با تبديل شدن به ليگ برتر و قانوني شدن جذب بازيكن خارجي، اين قضيه به حالت فراگير و عمومي درآمد.
البته نمي‌توان منكر اين قضيه شد كه جذب بازيكنان خارجي تا همين يكي دو سال پيش در سايه سوء مديريت‌ها و عدم برقراري ارتباط مناسب با فوتبال روز دنيا تبديل به يك معضل تمام‌عيار شده بود و چه بسا بازيكناني كه اكثرا هم در تيم‌هاي معروف و پرطرفدار جذب شدند، با زدن چند ضربه به توپ فقط تبديل به مضحكه و مايه شرمساري مربيان و مديران شدند. امثال پائولو دي كارمو، سان‌جان اورسوويچ، رافائل ادريو، فابريسيو گومز و... كم به اين فوتبال نيامدند و كم اسباب خنده نشدند، ولي به نظر مي‌رسد يكي دو سالي است كه ديگر از آن وضعيت اسفبار فاصله گرفته‌ايم و كم‌كم در حال استفاده از لژيونرهايي آن هم متناسب با بضاعت اين فوتبال هستيم. نگاهي اجمالي به لژيونرهاي حضور يافته در ليگ برتر و دوره دهم آن نشان مي‌دهد كه استفاده از لژيونرها تا حدودي شكل متعارف به خود گرفته است. هر چند كه برخي باشگاه‌ها هنوز هم، تخصص قبلي خود در خريد اجناس و بازيكنان بنجل و به دردنخور را حفظ كرده‌اند، ولي با اين حال افزايش نسبي خارجي‌هاي مفيد و حفظ آنهايي كه در فصول گذشته عملكرد قابل قبولي داشتند نشانگر وسواس و دقت بيشتر مديران در استخدام بازيكنان خارجي است. نگاهي به وضعيت لژيونرهاي خارجي در دهمين دوره ليگ برتر خالي از لطف نخواهد بود.

لوسيانو ادينيو (مس كرمان ـ برزيل)‌

اين مهاجم تكنيكي و خلاق در چهارمين فصل حضورش در كرمان، به مفهوم واقعي كلمه محبوب قلب‌هاي تماشاگران و طرفداران مس بود. ادينيو در اين فصل طي 2911 دقيقه حضورش در ميدان، 22 گل براي مس زد و 6 پاس گل به هم‌تيمي‌هايش داد. ادينيو در عين حال 5 كارت زرد هم از داوران دريافت كرد. ستاره برزيلي مس گرچه ركورد گلزني خارجي‌ها در يك فصل از ليگ ايران را شكست و از مرز بيشترين گل‌زده در طول يك فصل بين تمام مهاجمان و آقاي گل‌ها هم گذشت ولي 7 گلي كه رضا نوروزي در 2 بازي آخر فولاد مقابل پاس و شهرداري‌ به ثمر رساند باعث شد ادينيو نتواند به عنوان آقاي گلي دست پيدا كند.

ابراهيم توره (سپاهان ـ سنگال)‌

به نظر مي‌رسد او هر فصل سهميه تاخير و بي‌انضباطي در كارنامه‌اش بايد ثبت شود. توره در چهارمين فصل حضورش در ليگ ايران و دومين فصل حضور در سپاهان دومين قهرماني‌اش را هم تجربه كرد و اگر در چند مسابقه‌اي كه غيبت داشت، در زمين حاضر مي‌شد شايد آمار گل‌هاي زده‌اش بيشتر هم مي‌شد. به هر حال توره در ليگ دهم 2376 دقيقه براي سپاهان بازي كرد كه ماحصل آن 18 گل، 3 پاس گل و 5 كارت زرد بود. ضمن اين كه در 6 بازي مرحله گروهي ليگ قهرمانان هم با زدن 4 گل بهترين گلزن سپاهان بود تا تلافي گل‌نزني‌هاي فصل قبلش را بكند.

كرار جاسم محمد (تراكتورسازي ـ عراق)‌

اي كاش اين هافبك عراقي به اندازه يك دهه تكنيك و خلاقيت خود، اخلاق هم داشت. كرار در اين فصل يك ستاره تمام عيار براي تراكتورسازي بود كه 8 گل زد و 7 پاس گل هم داد ولي از لحاظ اخلاقي يكي از منفي‌ترين چهره‌هاي ليگ دهم بود كه بار اول به خاطر زدن كمك داور در بازي با پرسپوليس چند جلسه محروم شد و دو هفته به پايان ليگ هم در بازي مقابل سايپا پس از اخراج، جنجال آفريد تا پرواز صندلي‌ها در ورزشگاه يادگار امام تبريز دوباره به نمايش درآيد.

2 كارت قرمز و 5 كارت زرد، حسابي كارنامه فني كرار را مخدوش كرد تا آينده‌اي در ليگ ايران براي اين عراقي تكنيكي و شوت زن ولي بداخلاق متصور نباشيم.

هوار ملامحمد (استقلال ـ عراق)‌

حالا علي دايي بايد پاسخگو باشد كه چرا اين هافبك تهاجمي و توانمند عراقي را در ابتداي فصل نخواست و او را از پرسپوليس ديپورت كرد تا هوار بعد از يك نيم فصل بدون تيم ماندن، سر از استقلال در آورد. البته هوار در شروع حضورش در استقلال كمي براي آبي‌ها هم بابت دير آمدن به تمرينات، حاشيه درست كرد ولي در مجموع، يك مهره كاملا كليدي براي پرويز مظلومي بود. 2 گل و 5 پاس گل طي 687 دقيقه حضور در ميدان، كارنامه‌اي قابل قبول براي يك هافبك تهاجمي چپ پا محسوب مي‌شود. هوار در ليگ قهرمانان آسيا هم با 2 گل و 2 پاس گل، مهره‌اي ارزشمند براي استقلال بود ولي آبي‌ها با وجود درخشش هوار و مجيدي نتوانستند در نهايت از گروه خود صعود كنند.

فريرا روزا (برزيل ـ نفت تهران)‌

هرچند نفت تهران در آخرين ثانيه‌هاي ليگ به لطف گل بهمن طهماسبي در ليگ برتر ماندني شد ولي بي‌گمان يكي از عوامل مهم اين بقا، يك خريد خارجي عالي در نيم فصل بود. مديران نفت با جذب يك بازيكن ناشناخته ولي كارآمد برزيلي به نام ژوسلي فريرا روزا در واقع درسي مناسب در مورد انتخاب لژيونر به همتايان خود دادند. فريرا روزا كه از لحاظ هزينه هم بار چندان سنگيني روي دوش نفتي‌ها نگذاشت، يك سوپراستار به تمام معنا در جمع بي‌ستاره‌ تيم تازه راه يافته به ليگ برتر بود كه با 9 گل و 2 پاس گل آن هم طي 1218 دقيقه حضور در ميدان نقش مهم و ويژه‌اي در تمديد حضور نفت در ليگ برتر ايفا كرد.

مارسيو خوزه (برزيل ـ نفت تهران)‌

نفتي‌ها همان قدر كه در بازار نقل و انتقالات ابتداي فصل بي‌سر و صدا بودند، در نقطه مقابل در جذب لژيونرها موفق‌ترين تيم ليگ برتري بودند. مارسيو خوزه، مدافع تنومندي كه در اردوي اروپايي قبل از شروع فصل به دلايلي نامعلوم پس از حضور در تمرينات پرسپوليس مورد پسند علي دايي واقع نشد، يك شاه‌مهره براي نفت تهران شد و در طول ليگ دهم، يك مهره كليدي و كاملا مفيد براي تيمش بود. اگر نفت تهران با ركوردزني در امر تساوي، كمتر از خيلي تيم‌هاي پايين‌جدولي باخت يكي از دلايلش حضور مقتدرانه مارسيو خوزه در قلب دفاعي اين تيم بود. مارسيو جدا از عملكرد خوب دفاعي، طي 2610 دقيقه حضور در تركيب نفت، 4 بار با شوت‌هاي مهلك خود از روي ضربات ايستگاهي گل زد و 2 پاس گل هم داد. اين مدافع قدرتي در طول فصل، 10 كارت زرد هم گرفت.

ايوان پتروويچ (صربستان ـ شاهين بوشهر)‌

اين هافبك ريزنقش و به ظاهر نحيف صربستاني در سومين تيم ايراني‌اش يك مهره كاملا مفيد و ارزشمند بود. ايوان كه دومين فصل حضورش در شاهين بوشهر را سپري مي‌كرد، طي 2628 دقيقه حضورش در ميدان فقط 2 گل براي سفيدپوشان بندرنشين به ثمر رساند ولي ارزش كار او وقتي معلوم مي‌شودكه بدانيم اين چپ‌پاي صربستاني، 9 پاس گل به هم‌تيمي‌هاي خود داده است. ايوان در عين حال، در تنظيم نبض بازي شاهين هم نقش مهمي ايفا مي‌كرد و به جرات مي‌توان گفت چه در زمان حميد استيلي و چه بعد از آمدن اكبر ميثاقيان عصاي دست كادر فني شاهين محسوب مي‌شد. پتروويچ بعد از ابومسلم و پرسپوليس، در شاهين هم نشان داد كه به عنوان يك فوتباليست حرفه‌اي، هر تيمي مي‌تواند رويش حساب كند.

*‌*‌*‌

جدا از اين 7 نفر كه به واقع براساس عملكرد خود، بهترين خارجي‌هاي ليگ دهم بودند، لژيونرهاي ديگري هم حضور داشتند كه حضور نسبتا قابل قبولي داشته و نشان دادند كمي تا قسمتي فوتبال بلد هستند، البته اگر قيمت همه در فوتبال ايراني مشخص بود راحت‌تر مي‌شد در مورد اين خارجي‌ها قضاوت كرد و آن موقع مي‌توانستيم تحليل درستي در مورد هر كدام داشته باشيم كه آيا متناسب با پولي كه گرفته‌اند توانسته‌اند در تيم‌هايشان مفيد باشند يا خير!

ساشا كلونيجا، اكمل هولماتوف، ادوچو اكوبونكو و آرتور يديگاريان (پاس همدان)‌

ساشا و آرتور دومين فصل حضورشان را در پاس همدان سپري كردند. كلولينجا يكي از عناصر ثابت خط دفاعي بود كه با توجه به سقوط تيمش مسلما نمره قبولي نمي‌گيرد. يديگاريان هم بيشتر از نيمي از فصل را نيمكت‌نشين يا مصدوم بود و به عنوان يك هافبك، يك گل و 4 پاس گل طي 1431 دقيقه حضور در ميدان نمي‌تواند آمار جالبي براي او باشد. از ادوچو هم طي 227 دقيقه حضور در ميدان چيز خاصي نديديم. اكمل به واقع بهترين لژيونر پاس همدان بود كه در جريان 2078 دقيقه بازي، 2 گل زد و 5 پاس هم داد ولي همه اينها نمي‌توانست براي بقاي پاس در ليگ برتر كفايت كند.

جونيور تورتا، زولتان هارسوني، ژاك الونگ‌الونگ و صالح سدير (پيكان)‌

لژيونرهاي پيكان هم نتوانستند آنچنان كه انتظار مي‌رفت كمك ‌حال اين تيم براي سقوط نكردن باشند. جونيور به عنوان يك هافبك تهاجمي طي 941 دقيقه حضور در ميدان يك گل زد و 2 پاس گل داد. زولتان كه در اوايل فصل صحبت از پيوستنش به پرسپوليس بود، خيلي در پيكان روي خوش نديد و فقط 200 دقيقه فرصت بازي پيدا كرد كه يك گل و يك پاس گل در اين مدت بيانگر اين است كه عملكرد بهتري در صورت فرصت بيشتر، مي‌توانست داشته باشد. صالح سدير عراقي هم به عنوان يك هافبك، طي 790 دقيقه بازي 2 گل زد و 2 پاس گل داد. ولي او هم كم به بازي گرفته شد. الونگ الونگ هم كه تجربه حضور در پرسپوليس و سپاهان را داشت نيم‌فصل نخست با راه‌آهن تمرين كرد ولي در نيم‌فصل دوم سر از پيكان درآورد. الونگ طي 1115 دقيقه حضور در ميدان، 2 گل هم براي پيكان زد ولي از آنجا كه وظيفه‌اش حضور در خط دفاع و حراست از دروازه پيكان بود، آمار گل‌هاي دريافتي پيكان نشان مي‌دهد كه در ماموريت خود موفق نبوده است.

الو ترائوره، لئوناردو پيمنتا و عرفان اولروم (تراكتورسازي)

غير از جاسم كرار، تراكتورسازي 3 لژيونر ديگر داشت كه عرفان اولروم خيلي زود رفيق نيمه‌راه شد و وقتي كالوند علاقه‌اي به بازي دادن او نداشت به ديگر تيم تبريزي يعني گسترش فولاد رفت. ترائوره هم فقط يك مدافع ذخيره براي مدافعان مياني اصلي تيم بود و در طول فصل فقط 501 دقيقه و اكثرا به عنوان بازيكن جانشين بازي كرد. بالاخره مي‌رسيم به پيمنتا كه او هم كمتر جايگاه ثابتي در خط مياني قرمزهاي تبريزي پيدا كرد. ماحصل 1371 دقيقه بازي اين برزيلي، 2 گل و 3 پاس گل بود.

آندره لوئيز و فيليپه آلوز (استقلال)

فيليپه آلوز پس از 2 فصل موفق در ملوان در ليگ دهم متوجه شد كه استقلال و حاشيه‌هايش اصلا قابل قياس با ملوان نيست. آلوز در اين فصل فقط 1210 دقيقه از سوي مظلومي به بازي گرفته شد كه 4 پاس گل و 4 كارت زرد تمام كارنامه فني او را شامل مي‌شود. رابطه هافبك سابق ملوان در اواخر فصل هم حسابي با پرويز مظلومي شكرآب شد. آندره لوئيز برزيلي هم قرار بود جانشين خسرو حيدري باشد ولي اصلا نتوانست حتي سايه‌اي از خسرو هم به حساب آيد و بيشتر ليگ را روي نيمكت سپري كرد. تنها 2 پاس گل اصلا آمار قابل قبولي براي يك مدافع راست مناسب براي تيم تهاجمي استقلال نيست.

تياگو فراگو و سكوبرت (پرسپوليس)

تياگو از ليگ نهم در پرسپوليس مانده بود و به عنوان يك هافبك دفاعي عملكرد متوسطي داشت. اين بازيكن كه خيلي هم مقبول دايي نبود در جريان 1048 دقيقه بازي براي پرسپوليس 2 گل زد و يك پاس گل هم داد كه دست بر قضا هر دو گل او كه با شوت‌هاي سركش وارد دروازه سپاهان و نفت تهران شد، جزو زيباترين گل‌هاي فصل بود، اما سكوبرت كه از اواسط نيم‌‌فصل نخست وارد تمرينات شده بود با يك مصدوميت طولاني مواجه شد و فقط توانست 190دقيقه براي تيمش بازي كند و در همين زمان كوتاه هم نشان داد كه از بقيه مدافعان تيمش هيچ چيزي كم ندارد و حتي در برخي مواقع مطمئن‌تر از آنها هم ظاهر مي‌شود.

ايگور كاسترو و اواندرو جوليانتي (ذوب‌آهن)

كاسترو سومين فصل حضورش در ذوب‌آهن را پشت سر گذاشت. هر چند طي 2015 دقيقه حضورش در ميدان با 5 گل و 5 پاس گل خيلي خوب ظاهر نشد ولي در نقطه مقابل در ليگ قهرمانان آسيا درخشان ظاهر شد و با 4 گل و 2 پاس گل موثرترين چهره تيمش در اين فصل از رقابت‌هاي آسيايي بود. اما اواندرو جوليانتي طي 6 مسابقه روي هم 17 دقيقه بازي كرد تا بود و نبودش عملا توفيري به حال ذوب‌آهن نداشته باشد.

محمود امنه، رودريگو لوپز و ريكارد دسوزا (راه‌آهن)

لژيونرهاي راه‌آهن كاملا معمولي ظاهر شدند. محمود امنه سوريه‌اي در خط مياني 2285 دقيقه بازي كرد كه ماحصل آن يك گل و 3 پاس گل بود.

نكته: ستاره برزيلي تيم مس گرچه ركورد گلزني خارجي‌ها در يك فصل از ليگ ايران را شكست و از مرز بيشترين گل‌زده در طول يك فصل بين تمام مهاجمان و آقاي گل‌ها هم گذشت ولي رضا نوروزي با 7 گلي كه در 2 بازي آخر فولاد به ثمر رساند مانع از كسب آقاي گلي ادينيو شد
رودريگولوپز به عنوان يك هافبك تهاجمي با 1920 دقيقه حضور در ميدان با 3 گل و 4 پاس گل نسبتا بهتر از بقيه ظاهر شد ولي ريكاردو دسوزا كه در نيم‌فصل نخست بيشتر به بازي گرفته مي‌شد طي 873 دقيقه حضور در خط حمله راه‌آهن يك گل زد و 2 پاس گل داد تا تارتار قيد استفاده بيشتر از او را بزند و به مهاجمان وطني تكيه كند.

لك چيرا، اوچه اميرومه و عماد رضا (شاهين‌بوشهر)

جدا از ايوان پتروويچ، شاهين 3 لژيونر ديگر هم در ليگ دهم داشت. لك‌چيرا پس از معرفي به فوتبال ايران توسط استيل‌آذين در ليگ نهم، اين بار جدا از مواقع مصدوميت، عنصر اصلي خط دفاع شاهين بود و نسبتا هم خوب ظاهر شد. او رفيق نيمه‌راه بود و فقط 227 دقيقه براي بندرنشينان بازي كرد و چنگي هم به دل نزد و بالاخره آقاي گل فصل پيش يعني عماد رضا كه پس از يك تجربه كوتاه ناموفق در الزمالك مصر و در يك انتقال پر سر و صدا به شاهين آمد. عماد خيلي گل نزد ولي 2 گل از 3 گلي كه طي 919 دقيقه براي شاهين زد خيلي مهم و امتيازآور بود تا نقش مهمي در بقاي شاهين ايفا كند. 2 پاس گل هم گرچه زياد نيست ولي وقتي يك مهاجم خودخواه به نام عمادرضا اين پاس‌ها را داده باشد قضيه خيلي جالب مي‌شود.

كارلوس ادواردو، دانيلو دوسانتوس مارسيو رودريگز (شهرداري تبريز)

شهرداري تبريز هم در امر جذب لژيونر با توجه به سال اول حضورش در ليگ برتر موفق ظاهر شد. مارسيو رودريگز طي 1170 دقيقه حضور در ميدان به عنوان يك مدافع 2 گل زد و يك پاس گل داد، دانيلو دوسانتوس هم در زمان 598دقیقه براي شهرداري يك گل زد و يك پاس گل داد و بالاخره كارلوس ادواردو هافبك دفاعي سيه‌چرده و برزيلي كه با 2181 دقيقه حضور در ميدان موفق شد 3 گل بزند و 3 پاس گل هم بدهد. در نهايت با بقاي شهرداري مي‌توان به مجموع عملكرد لژيونرهاي اين تيم هم نمره متوسط رو به بالا داد.

واندو داكوستا و پائولو سانتوس (صباي قم)

اين دو برزيلي هم جزو خريدهاي ناموفق فصل بودند. واندو ماكوستا طي 266 دقيقه حضور در ميدان هيچ حركتي نكرد تا نامش بجز در فهرست بازيكنان در جاي ديگري ثبت نشود. پائولو سانتوس باز هم يك رد پاي نسبي گذاشت چون در جريان 743 دقيقه بازي يك گل زد و 2 پاس گل داد. البته هر دو نفر در نيم‌فصل با صباي قم تسويه حساب كردند.

لئون پاچاچيان و مانوئل دسوزا (صنعت نفت)

دسوزا فقط 65 دقيقه طي 2 مسابقه براي آباداني‌ها بازي كرد و بعد ترجيح داد به كشورش برزيل برگردد ولي هافبك ارمني ريزنقش و تند و تيز اين تيم حداقل توانست دل تماشاگران متعصب آباداني را به دست آورد چون در روز ذخيره بودن همواره نامش را فرياد مي‌زدند. 3 گل و 5 پاس گل طي 1238 دقيقه حضور در ميدان، آمار قابل قبولي براي يك هافبك است.

جاباموجيري، آندره رينالدو و باكاري دياكيته (فولاد)‌

اواسط نيم‌فصل نخست بود كه مجيد جلالي به‌رغم حضور رضا نوروزي و آرش افشين تقاضاي جذب يك مهاجم خارجي ديگر كرد و در نهايت باكاري دياكيته اهل مالي به اين تيم آمد و طي 1092 دقيقه حضور در ميدان با 5 گل و 3 پاس گل در مجموع موفق ظاهر شد. آندره رينالدو هم يك هافبك معمولا جانشين محسوب مي‌شد كه در جريان 962 دقيقه بازي يك گل زد و 3 پاس گل داد و بالاخره جابا موجيري گرجستاني كه از ابتداي فصل در فولاد، هر وقت مصدوم نبود خوب ظاهر شد. حضور 2016 دقيقه‌اي موجيري در خط دفاع تيمي كه در نيمه بالايي جدول جاي گرفت در مجموع موثر و مفيد بود.

فابيو جانواريو و ميلورا ديانوش (سپاهان)‌

غير از ابراهيم توره دو لژيونر ديگر سپاهان در اين فصل به اين تيم ملحق شدند. فابيو جانواريو كه در فصل نقل‌وانتقالات در يك جابه‌جايي پرحرف و حديث از استقلال به جمع زردپوشان حاشيه زاينده‌رود ملحق شد گرچه در شروع فصل به علت مصدوميت، كمتر به ميدان رفت، ولي طي 1994 دقيقه بازي در ليگ دهم با يك گل و 6 پاس گل هرگز نتوانست به خوبي زمان حضورش در استقلال باشد، اما ميلوراد يانوش در مدت 1379 دقيقه‌اي كه براي سپاهان در خط حمله جاي گرفت 7 گل زد و 3 پاس گل هم داد كه آمار مناسبي براي او در فصل اول حضورش محسوب مي‌شود.

لياندرو دياز و پائولو زالدرون (مس)‌

لژيونرهاي مس به جز ادينیو هم چنگي به دل نزدند. لياندرو دياز طي 376 دقيقه حضور در ميدان به جز يك كارت قرمز ردپاي ديگري از خود بر جاي نگذاشت و زالدرون هم در سومين فصل حضورش در مس يك بازيكن كاملا نيمكت‌‌نشين شد. يك گل و 2 پاس گل طي 311 دقيقه حضور در ميدان اصلا كارنامه جالبي براي اين مهاجم برزيلي نبود.

آلن باسيچ و آدريانو آلوز (ملوان)‌

هر دو لژيونر ملوان از فصل گذشته در اين تيم مانده بودند. آلوز كه قديمي‌ترين لژيونر ليگ دهم محسوب مي‌شد طي 2 مسابقه فقط 12 دقيقه در ملوان بازي داده شد و بعد از اين تيم جدا شد. آلن باسيچ هم در نيم‌فصل نخست طي 630 دقيقه حضور در ميدان چنگي به دل نزد و از نيم‌فصل به بعد هم خبري از او نشد.

مايوس و ماتيوس آلونسو (استيل آذين)‌

استيل آذين براي اين كه فصل وحشتناك خود را تكميل كرده باشد، در مورد لژيونرها هم به جاده خاكي زد. ماتيوس آلونسو كه يك مدافع خيلي معمولي بود 1168 دقيقه براي تيمش بازي كرد و وضعيت خط دفاعي استيل آذين نشان مي‌دهد كه عملكرد مناسبي نداشته است.

مايوس هم صرفا 90 دقيقه بود و ديگر نبود. البته نام يك مهاجم عراقي به نام امجد راضي هم وارد فهرست استيل آذين شد ولي حتي يك ثانيه هم او را نديديم.

اما جدا از همه لژيونرهاي ياد شده، 2 خارجي ديگر هم در ليگ دهم به ميدان رفتند كه به علت وضعيت خاص و عجيب و غريبشان به صورت جداگانه عملكرد آنها را به صورت اجمالي مورد بررسي قرار مي‌دهيم:

ريكاردو آندرسون (برزيل ـ استقلال)‌

روزي كه پرويز مظلومي هدايت استقلال را بر عهده گرفت، تاكيد كرد كه هرگز با فيلم و سي‌دي بازيكن نخواهد گرفت و تا زماني كه بازيكن خارجي در تمرينات حاضر نشود مجوزي براي عقد قرارداد با وي از طرف كادر فني صادر نخواهد شد، ولي در مورد ريكاردو آندرسون اين مورد رعايت نشد. به بهانه ضيق وقت به سرعت با اين مهاجم قرارداد بسته شد و وقتي سر تمرين آمد با آن هيكل تنومند و ده‌ها كيلو اضافه وزن بيشتر شبيه بازيكنان راگبي بود. به‌رغم تمام هشدارهاي شوخي و جدي، اين بازيكن در استقلال حفظ شد و پيراهن چند ايكس لارج براي او تهيه شد، ولي هر وقت وارد زمين شد هيچ تغييري در وضعيت او و تيمش ايجاد نمي‌شد. ريكاردو كه براي فوتبال در دسته فوق سنگين(!) مناسب بود در مجموع 7مسابقه، 120 دقيقه براي استقلال دويد و وقتي به نتيجه رسيد كه اين كاره نيست قراردادش را فسخ كرد و رفت. آندرسون درواقع يك دي‌كارموي جديد براي ليگ دهم بود.

اشپيتيم آرفي (آلباني ـ پرسپوليس)‌

اين مانكن سابق آلبانيايي وقتي در ليگ هشتم در تيم سقوط كرده پيام 18 گل به ثمر رساند، اصلا باور نمي‌كرد كه چنين سرنوشت شومي در فوتبال ايراني در انتظارش باشد، ولي در پرسپوليس او يك بدشانس مطلق بود. فصل نخست حضورش بيشتر مصدوم بود و كرانچار اصلا به او اعتماد نكرد و با آمدن دايي هم اين قضيه تداوم پيدا كرد. در ليگ دهم نيز وقتي به‌رغم عدم علاقه دايي و به خاطر قراردادي كه بسته بود در پرسپوليس ماند، خيلي تلاش كرد تا سرمربي پرسپوليس را نسبت به بازي دادن بيشتر به خودش متقاعد كند، ولي علي دايي يكدنده و لجبازتر از اين حرف‌ها بود. جالب اينجاست كه هر وقت آرفي از سر ناچاري به ميدان رفت، مثمر ثمر ظاهر شد و طي 613 دقيقه حضور در ميدان، 5 گل زد تا از لحاظ آماري و براساس ميانگين دقايق بازي و گل‌هاي زده‌اش، از تمام مهاجمان ليگ ايران برتر باشد و چه‌بسا اگر بيشتر از طرف سرمربي تيمش به بازي گرفته مي‌شد، مي‌توانست حداقل به وضعيت آشفته خط حمله پرسپوليس كه حتي يك گلزن دورقمي نداشت سر و ساماني بدهد، ولي دايي نخواست كه نخواست و هرگز هم به اين سوال جواب صريح و روشني نداد.

آرش رستم‌نمدي / جام‌جم




نوشته شده در   چهارشنبه 11 خرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode