روحاني مجاهد، سيدجمال الدين اسدآبادي در سال 1217ش (1254ق) در اسدآباد همدان در خانوادهاي روحاني چشم به جهان گشود. پس از فراگيري مقدمات در زادگاه خود، براي ادامه تحصيل به قزوين، تهران و نجف اشرف رفته و از محضر شيخ انصاري و ملاحسينقلي همداني استفاده برد. در سال 1232 ش به دستور شيخ انصاري عازم هند شد تا مردم آن ديار به ويژه مسلمانان را عليه استعمار انگلستان بسيج كند. او در اين راه متحمل رنج فراوان گرديد و در راستاي اين هدف به كشورهاي عثماني، مصر، فرانسه، افغانستان، انگلستان، عراق و ايران سفر نمود. از آنجا كه سيد، خود بنيانگذار اتحاد ملل اسلامي و وحدت شيعه و سني بود، تعمداً مليت خود را مخفي نگه ميداشت. وي با مسافرتهاي متعدد خود و با ايراد خطابههاي پرشور، از مسلمانان ميخواست با اتحاد و همبستگي، در برابر مفاسد و حاكميت دست نشانده و استعماري اروپاييان ايستادگي كنند. در نتيجه، وي توسط دولتهاي سرسپرده به هند، پاريس و لندن تبعيد شد. همچنين سيد در ايران به خواسته ناصرالدين شاه قاجار به دربار رفت ولي وقتي ناصرالدين شاه، سيدجمال را براي حكومت خود خطرناك ديد، او را به مرز عثماني تبعيد كرد. سيد در آنجا بود كه نامه بسيار مهم و آتشين خود را خطاب به مرجع تقليد وقت، ميرزا محمد حسن شيرازي نوشت و ضمن افشاي فساد دربار ناصرالدين شاه، مقدمات نهضت تحريم تنباكو را فراهم آورد. در اواخر عمر به خواسته سلطان عبدالحميد عثماني به استانبول رفت و پس از مدتي مورد سوءظن سلطان قرار گرفت. پس از قتل ناصرالدين شاه توسط ميرزا رضا كرماني كه از مريدان سيدجمالالدين بود، فشار بر روي سيد افزايش يافت و به زندان افتاد. سرانجام سيدجمالالدين به دستور سلطان عثماني مسموم گشت و 19 اسفند 1275ش برابر با 5 شوال 1314 در 58 سالگي بدرود حيات گفت. جنازه سيد را در حالي كه به جز چند نفر، كسي جرأت شركت در تشييع را نداشت در قبرستاني در استانبول به خاك سپردند. در سال 1324 ش سفير وقت دولت افغانستان در تركيه، دولت لاييك تركيه را متقاعد كرد كه قبر سيد را نبش كند و سپس بقاياي جسد او را در تابوتي قرار داده و به كابل بردند. تشخيص دردهاي اصلي و خمير مايههاي عقب ماندگي جوامع اسلامي و تاكيد بر ضرورت درد زدايي و جهل ستيزي از طريق درمان صحيح و ارايه برنامههاي اصلاحي و انقلابي، عمدهترين بخشهاي تفكر سياسي و نهضت سريع الانتشار سيد را تشكيل ميداد. سيد بر اساس يك تحليل كلي از اوضاع جهان اسلام و به منظور ريشه كن نمودن دردهاي اصلي جامعه اسلامي، معتقد بود بايد با شجاعت و شهامت به پا خواست و حركت يكپارچه و آگاهانهاي را آغاز نمود. در هر حال، او با نهضت عظيم خود، بيداري مشرق زمين را پايه گذاري كرد. نهضت استقلال هند و انقلاب مشروطه ايران را ميتوان از آثار جنبش و انديشه او دانست.