رئیس گروه حکمت علوی دانشگاه امام حسین(ع) گفت: یکی از متکلمان جوان آمریکایی کتابی با عنوان پایان عصر آمریکا نوشته و گفته است که غرب اگر به زودی با خدا آشتی نکند فروخواهد پاشید؛ ما باید فروپاشی آمریکا را بر این اساس تحلیل کنیم لذا متکلمین غربی به معنویت و خداگرایی روی آوردهاند.
اسماعیل منصوری لاریجانیبه گزارش ایکنا، اسماعیل منصوری لاریجانی؛ استاد دانشگاه و رئیس گروه حکمت علوی دانشگاه امام حسین(ع)، عصر چهارشنبه ۱۳ دی ماه در نشست علمی نقد و بررسی کتاب «عقل و اصالت آگاهی در اندیشه ابراهیمی دینانی»، نوشته معصومه قربانی آندرهسی گفت: دینانی فیلسوفی متاله، عارفی روشنضمیر و متکلمی حاذق هستند که هر کسی به بضاعت وجودی خویش از دریای بیکرانه علم استاد بهرهمند میشود. نظریه عقلی استاد نظریهای مستقل است که با سایر اندیشمندان تفاوت خاصی دارد و وقتی بحث عقل پیش میآید هرکسی مفهوم خاصی از آن متوجه میشود.
وی با بیان اینکه ملاصدرا به ۶ تعریف از عقل اشاره میکند که هیچ قدر جامعی با یکدیگر ندارند، اضافه کرد: برای مثال یک عقل عامه، عقل غریزی، عقل متکلمان، عقل حکما، عقل اخلاق و عقل مجرد لذا میتوان ادعا کرد استاد با اندکی تسامح به نظر حکما نزدیک میشود. در نظر حکما عقل به معنای قوه یا نیرویی است که بالاتر از افق حس و خیال و وهم به ادراک کلیات میپردازد.
عقل از منظر دینانی، قوه نیست
منصوری لاریجانی اظهار کرد: استاد این قسمت را قبول دارند که عقل بالاتر از افق حس و خیال و وهم به ادراک کلیات میپردازد اما تحت هیچ شرایطی عقل را قوه نمیداند چرا که اگر عقل قوه بود نیازمند محل بود و عقل اگر نیازمند محل بود محدود به محل میشد از این جهت از عقل بودن خارج میشد. اما عقل در اندیشه استاد همه حقیقت آدمی است. استاد در تعریف عقل میفرمایند عقل زاید بر انسان نیست و یک امر عرضی به شمار نمیآید بلکه فصل مقوم انسان است و یک امر جوهری شناخته میشود.
وی ادامه داد: بنابراین هرگونه بررسی عقل در حقیقت بررسی انسان است و شناختن عقل یعنی شناختن خویشتن و کسی که خویشتن را میشناسد در واقع عقل را شناخته است و عقل را جز با عقل نمیتوان شناخت. عقل در اندیشه استاد مرتبهای از وجود است که شکل ندارد، قید ندارد، موجودی مخلوق است و توان شناختن حق را ندارد. این عقل نسبت به ذات حق تعالی محدود و نسبت به ماسویالله نامحدود است. این عقل یک جوهر است که بدون عرض در انسان تحقق دارد و دست یافتن به عنوان یک موجود جوهری در جهان خارجی و بیرون از انسان امکانپذیر نیست بلکه از درون انسان به ظهور میرسد.
استاد دانشگاه امام حسین(ع) با بیان اینکه این عقل مدرک کلیات است و انسان به همین دلیل توانایی سخن گفتن و استدلال کردن را پیدا میکند و میتواند از اجمال به تفصیل برود و سبب پیدایش تمدن شود، تصریح کرد: آنچه که حکما به عنوان تقسیمات عقل(عقل نظری و عملی) مطرح میکنند دینانی تقسیمات متعلقات عقل میداند نه تقسیم عقل بلکه عقل تقسیمپذیر نیست. این عقل از طریق ویژگی خاص آن به ظهور و بروز میرسد. وقتی بحث علم و آگاهی پیش میآید ذهن معنا پیدا میکند چرا که دینانی به دو جهان قائل است، جهان ذهنی و جهان عینی.
وی افزود: حال باید سوال کرد ذهن چیست؟ آیا ذهن ظرف آگاهی انسان است؟ یا اینکه آگاهی مظروف ذهن است؟ در پاسخ باید گفت ذهن ظرف آگاهی نیست و آگاهی هم مظروف ذهن انسان نیست بلکه آگاهی همان چیزی است که ذهن خوانده میشود و ذهن جز آگاهی نیست. با وحدت ذهن و آگاهی مشکل دور از میان میرود. اصالت آگاهی در اندیشه استاد به عبارتی یعنی آگاهی مثل هستی امری ذومراتب است و صاحب هر مرتبه خاص آن غیر از مرحله دیگر است اما در عین حال با توجه به دارا بودن مراحل مختلف آگاهی در عین کثرت تعدد به وحدت آگاهی لطمه وارد نمیسازد.
تمایز انسانها به میزان اندیشه آنان است
منصوری لاریجانی با بیان اینکه این آگاهی امری مشکک است و هر اندازه آگاهی قویتر، انسان کاملتر میشود، اضافه کرد: آگاهی صیرورت است و از درون خود به غیرخود تبدیل نمیشود بلکه آگاهی تحول میپذیرد؛ تمایز انسانها به میزان آگاهی و قدرت اندیشه آنهاست. وقتی صحبت از آگاهی میشود مفهوم علم معنا میگیرد، علم به حضوری و حصولی تقسیم میگردد اما خود علم قابل تعریف نیست و امری وجدانی است.
وی با بیان اینکه علم حصولی که شامل تصور و تصدیق است که صورتهای آگاهی هستند، اظهار کرد: استاد دینانی، اوج اندیشهشان را در تصورات و تصدیقات نمایان میسازند چرا که اگر تصور نادرستی داشته باشیم، این تصور نادرست مانع رسیدن به حقیقت میشود و تصدیق که در واقع حکم و انفعال نفس است و احتمال کذب در آن فراوان است و سبب سقوط ما به چاه گمراهی میشود. در اندیشه استاد جنگ واقعی در فهم تصدیقات و مراقبت از تصورات است.
«من» در اندیشه دینانی
وی ادامه داد: برای جلوگیری از خطای اندیشه و افتادن در ورطه هلاکت ابدی، تنها میتوان به استدلال و برهان استناد کرد تا از خطای در فکر در امان بماند اما مسلم است این آگاهی توسط من ادراک میشود و این من وقتی لباس تعین میپوشد در واقع انسان شکل میگیرد و من در اندیشه دینانی همان علم و نور است. به عبارتی اندیشیدن، فعل انسان است و این فعل سبب هویت انسان میشود و آنچه میاندیشد و اندیشنده است من است و سلوک انسان با گسترش من یا همان اندیشه است.
منصوری لاریجانی همچنین با تاکید بر اینکه بهترین راه نجات جامعه، مبارزه با دینستیزی و خداگریزی این است که همه با فلسفه آشتی کنند، اظهار کرد: اگر احزاب ما با فلسفه آشتی کنند و کتب ملاصدرا را بخوانند همه با هم آشتی خواهند کرد زیرا همه از منیت خود بیرون آمده و به وحدت وجود و توحید عملی خواهند رسید؛ ما خدا را وارد زندگی مردم نکردهایم و فقط خدا را در لفظ و زبان جاری کردهایم لذا از اذهان پریده است و هر چیزی که مفهوم باشد هیچ وقت برای ما نیست؛ بنده معتقدم که ذهن ما درگیر و اسیر مفاهیم است لذا خدا را نباید در اسارت مفاهیم قرار داد زیرا خیانت به خداست.
غلامحسین ابراهیمی دینانی
وی با قدردانی از معصومه قربانی آندرهسی، نویسنده این کتاب، گفت: به ایشان دست مریزاد میگویم به خصوص اینکه به عنوان یک خانم وارد این مقوله یعنی فلسفه شدهاند و این نشان میدهد که فلسفه در بین بانوان هم پررنگ است. خانم قربانی وارد اقیانوسی شدهاند و به اندازه ظرفیت خودشان، بهرهبرداری خوبی هم کردهاند. رفرنسهای ارائه شده دقیق است و سعی کردهاند نهایت امانتداری رعایت شود؛ تطبیق مطالبی که از منابع گرفته شده است در راستای اهداف کتاب به صورت هنرمندانه انجام شده است و بنده توصیه میکنم جوانان معرفتجو و فلسفهپژوه این آثار را بیشتر تعقیب کنند زیرا گنجینههای معرفت عمیقی داریم.
فروپاشی آمریکا با نگاهی به فلسفه
منصوری لاریجانی تاکید کرد: دنیای غرب هرچه دارد در برابر اندیشه ملاصدرا چیزی نیست؛ یکی از متکلمان جوان آمریکایی کتابی با عنوان پایان عصر آمریکا نوشته و گفته است که غرب اگر به زودی با خدا آشتی نکند فروخواهد پاشید؛ ما باید فروپاشی آمریکا را بر این اساس تحلیل کنیم، لذا متکلمین غربی به معنویت و خداگرایی روآوردهاند. کتاب سرگذشت دموکراسی در آمریکا در انتهای جلد دوم آورده است که سکولاریسم ۲۰۰ سال تلاش کرد که خدا را از بشریت بگیرد و من اعتراف میکنم تنها چیزی که نمیتوان از بشر گرفت، خداست و جالب اینکه از دو بیتی مولوی استفاده کرده است: بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود/ داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود.
فلسفه را از مظلومیت بیرون بیاوریم
وی افزود: کسانی مدعی حکومت اسلامی هستند و مگر اسلام غیر از ترویج این اندیشه است؛ اسلام با احیای گفتمان تمدن اسلامی، تمدنساز میشود؛ هیچ گفتمانی بدون اندیشه و پایه فلسفی و عرفانی محکم امکانپذیر نیست. بروید سراغ فلاسفه و نگذارید اندیشه چنین افرادی مانند استاد دینانی و اعوانی که افرادی متدین و مؤمن و فیلسوف بزرگی هستند در انزوا بمانند. امیدواریم این مظلومیت کنار برود و مردم خودشان دنبال احیای این گفتمان فلسفه باشند.
استاد دانشگاه امام حسین(ع) با بیان اینکه استاد دینانی استاد فلسفه است ولی عقلگرا به معنای غربی نیست، گفت: عقل در فلسفه یعنی آنچه را که مصالح جمع اقتضاء میکند یک فیلسوف بتواند آن را به اجتماع منطقی تبدیل کند مانند نظریه جان لاک؛ ما باید پای منبر عقل بنشینم و از خودمان شروع کنیم و حتی عقل جزئی را هم کوچک ندانیم زیرا تا آن را نداشته باشیم به عقل کلی هم متصل نخواهیم شد؛ عقل باید با وحی متصل شود؛ عقل، پیامبر باطن است و وحی، پیامبر بیرون؛ در غرب همان جفایی را که به عقل کردند به معنویت هم کردهاند منتها معنویت منهای دین است و آیا اساسا میتوان معنویت بدون دین داشت؛ این کار مانند استحمام بدون ابزار شست و شو است.
وی تاکید کرد: بسیاری از فلاسفه و متکلمان غربی متوجه این خطا شدهاند و رویکرد به فلسفه و معنویت در آنجا ایجاد شده است و گاهی از ما جلوتر هستند. ما بعد از ۴۰ سال میگوییم دین چیست و دین ما زرتشت بوده است. این ظلم را چه کسی کرده است؟ باید آسیبشناسی جدی داشته باشیم و فلسفه سیاسی این وظیفه را دارد؛ عقلگرایی جزئی از عقلانیت است و ما عقلگرا هستیم. پنتاگون به اندازه همه کشورهای اروپایی و آسیایی، بودجه نظامی و تسلیحات شیمیایی و فسفری دارد تا مردم را بکشند؛ یکی از عللی که جنگ غزه طولانی شده است این است که سلاح میفروشند و این دنیایی است که میگوییم از عقلانیت تهی و پوچ شده است و عقلانیت در غرب حضور ندارد زیرا اگر وجود داشت تماشاچی این همه صحنههای خفتبار نبود.
منصوری لاریجانی اظهار کرد: صد رحمت به مغول! اسرائیل چقدر بچه کشته و میکشد و جهان اسلام چه میکند؟ انسان باید شب و روز به حال بشریت گریه کند؛ فیلسوف کسی است که درد و دغدغه دارد و فریاد میکشد و برای بشر گریه میکند.
فیلسوف آزاداندیش است
وی در پاسخ به این پرسش که برخی معتقدند که آقای دینانی فیلسوف اسلامی است و دغدغه دین دارد و نه فلسفه، گفت: فیلسوف کسی است که آزاداندیش است؛ فیلسوف باید از هر قید و بندی آزاد باشد ولی وقتی متدین شد و قید دینی دارد دیگر فیلسوف صرف نیست؛ البته ما فلسفه اسلامی نداریم بلکه فلاسفه اسلامی داریم یعنی مثلا فارابی و ابن سینا مسلمان و شیعه بودند و سراغ آثار ارسطو و ... رفتند ولی در قید آن نماندند. البته باز تاکید دارم که فلاسفه اسلامی درست است. عقل فراتر از فلسفه است و کسانی که عقل دارند میتوانند قواعد فلسفی را فهم کنند و آن را بشناسند بنابراین عقل، مظهر خدا و متشکل از عرفان و فلسفه است.
وی در پایان افزود: متاسفانه در دهه ۶۰ تعارض بین فلسفه و عقل و دین مد شده بود ولی این درست نیست زیرا اگر عقل باطنی نباشد پیامبر ظاهری هم نمیتواند رسالت خود را به درستی انجام دهد.