مترجم کتاب «نخستین بهار» ضمن معرفی محتوای کتاب و برداشت نویسنده از سیره پیامبر(ص) گفت: به باور نویسنده رشد شتابان اسلام در عصر پيامبر(ص)، نه با برق شمشير بود و نه در سايه ثروت، بلکه درايت، دورانديشی و محاسبات سنجيده حضرت محمد(ص) بسان يک رهبر کاردان و خوشفکر زمينهساز گسترش و نفوذ اين آيين در دلهای مردم شد.
کتاب «نخستین بهار» مانند دیگر کتابهای سیره، بازتاب برداشتهای شخصی نویسنده از دوران حیات پیامبر(ص) تا فتح مکه است که آن را اوج پیروزی آن حضرت در یک روند بیست و یک ساله و مهمترین شاهد بر درستی سیاستهای راهبردی پیامبر(ص) میداند. وضّاح خَنفَر؛ مولف کتاب دانشآموخته رشته روابط بینالملل و از مدیران سابق شبکه خبری الجزیره، در این اثر با استفاده از منابع تاریخ اسلام و پارهای از مآخذ بیزانسی، حمیری و حبشی، برخی از رخدادهای عصر پیامبر(ص) را به هم پیوند داده و کوشیده است تا با رشتهای استوار، همه آنها را برای نیل به یک هدف بزرگ سیاسی، یعنی فتح مکه، ارزیابی کند.
برای آشنایی بیشتر با این اثر با محمدرضا مروارید، مترجم کتاب گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ در مورد ایده اصلی کتاب «نخستین بهار» توضیح بفرمایید. نویسنده در این کتاب با چه رویکرد و با چه انگیزهای به بررسی سیره پیامبر(ص) پرداخته است؟
بنده فقط به عنوان مترجم اظهارنظر میکنم و کوشيدهام تا ايده نويسنده و برداشتهای خاص او از سيره پيامبر(ص) را به فارسی برگردانم و چون نويسنده، کتاب را با زبان سياسی و بعضاً رسانهای روز نوشته، سعی کردهام آن را با همين ادبيات برای فارسیزبانان خواندنی کنم؛ زبان و ادبياتی که گويای ايده اصلی پيدايش اين کتاب است و پرسش شما هم در همين باره بود.
دکتر وضاح خنفر با دهها سال سابقه مطالعات بينالمللی و فعاليت رسانهای، با اين ايده به سيره پيامبر(ص) پرداخته که رفتارهای آن حضرت را از نگاهی راهبردی بررسی کند و به تحليل زمينه و بستر کنشهای استراتژيک پيامبر بپردازد. او خودش در جايی گفته است که قصدش از نوشتن اين کتاب، نه افزودن يک کتاب سيره ديگر به دهها بلکه صدها سيره مکتوب نبوی، بلکه نگارش کتابی در باب سيره و با خوانشی خاص بوده است. او نمیخواهد يکيک حوادث و رخدادهای دوره پيدايش اسلام را رديف کند و مانند بسياری از سيرهنويسان از اوضاع عربستان پيش از اسلام بگويد و همه اتفاقات منقول در منابع تاريخی را سال به سال تا زمان رحلت حضرت ختمی مرتب پی بگيرد. رويکرد اصلی او يک نگاه کلان و در حقيقت ارائه يک تصوير هوايی گسترده از جهان آن روز و تبيين و تشريح مناسبات و ارتباطات ميان ملتها و دولتها است و در پرتو همين نگاه، ابتدا به عربستان، قبايل ساکن در آن منطقه، و بهخصوص قريش و چگونگی برآمدن آن تا رأس حاکميت مکه میپردازد و به عنوان مثال، نشان میدهد که اگر راههای ارتباطی شرق و غرب به دو راه خاکی و يک راه دريايی محدود بوده و مسير دريايی از جنوب ايران به دريای سرخ میرسيده، نوآوری و ابتکار سران قريش اين بوده است که ناامنی راههای خاکی موسوم به جاده ابريشم از دل سرزمين پارس بر اثر درگيری مداوم با روم، و بحرانهای حاکم بر مسير دريای سرخ را فرصتی برای خود بدانند و با گشودن راهی خاکی از يمن تا مکه و از آنجا تا شام، گشايش اقتصادی مکه را فراهم کنند و با اجرای طرحی با نام ايلاف، و به خدمت گرفتن اقتصاد برای سياست، مکه را که تا پيش از آن شهری ناشناخته بود، به قطب تجارت جهان آن روز و کانونی برای رفتوآمدهای اقتصادی بدل سازند، و با راه انداختن برنامههای هنری، بر جذابيتهای آن بيفزايند.
نويسنده همين رويکرد را نسبت به مهمترين اتفاقات عصر پيامبر هم دارد و اگر ماجرای تلاش حضرت برای رفتن به طائف را نقل میکند يا به موضوع هجرت برخی از اصحاب به حبشه میپردازد يا چرايیِ انتخاب يثرب به عنوان مقصد نهايی هجرت پيامبر(ص) را پيش میکشد، همه اين رخدادها را حلقههای متعدد يک زنجيره میداند و هوشمندی و دقت پيامبر در اتخاذ هر يک از اين تصميمها در پرتو شرايط خاص را بيان میکند.
او با بهرهگيری از دادههای فراوان اما پراکنده در ميان منابع مطالعاتی سيره پيامبر، کوشيده است تا رشته ارتباط اين حوادث را بيابد و نحوه مواجهه پيامبر با آنها را تحليل کند. خنفر در مقدمه کتابش به ما يادآوری میکند که اين منابع منحصر به کتابهای عربی نيست، بلکه همه مستندات دستياب در مناطق يمن و حبشه و فارس و روم شرقی را بررسی کرده و سنگنوشتهها و الواح را هم ناديده نگرفته است.
او در جايی گفته است که اگر خواسته باشم مثل يک خبرنگار امروزی، گزارش جنگ بدر و موضعگيریهای پيامبر را به يک رسانه جهانی ارسال کنم، بايد بيننده و خواننده را به چه نکاتی توجه دهم؟ در اين کتاب هم موازنه قوای بينالمللی، چالشهای منطقهای، رقابتهای داخلی، و در کنار همه اينها توجه به هدف نهايی را مدنظر داشتهام و بر پايه همان حوادث به تحليل رخدادها پرداختهام.
روشن است که در اين مسير، تنها حوادث بزرگ و تأثيرگذار مورد توجه نويسنده بوده و اگر به رخداد کوچکی هم توجه نشان داده، آن را در کلان ماجرا ديده و تأثير گسترده آن در روند حوادث را در نظر داشته است.
اين خوانش نويسنده از سيره نبوی با همه نوشتههای پيشين در اين زمينه تفاوت دارد و بر آن است تا نشان دهد که رشد شتابان اسلام در عصر پيامبر(ص)، نه با برق شمشير بوده و نه در سايه ثروت، بلکه درايت و دورانديشی و محاسبات سنجيده حضرت محمد(ص) بهسان يک رهبر کاردان و خوشفکر زمينهساز گسترش و نفوذ اين آيين در دلهای مردم شده است.
ر
ایکنا ـ فصل بندی مطالب بر چه اساس است و مولف چه نوآوریهایی در کتاب داشته است؟
نقطه اوج ماجرای سياسی پيامبر(ص) از نظر نويسنده، فتح مکه است. او اعتقاد دارد که حضرت با ورود مسالمتآميز و فاتحانه به اين شهر خط بطلانی بر دوران جاهليت و حاکميت قريش مکه کشيد و از آن پس ديگر جايی برای جلوهگری بازيگران اصلی قريش کهنه نماند؛ از همين رو، کتاب را با تصويری دراماتيک از حضور پيامبر در آستانه مکه شروع میکند و آن را که فرجام برنامه سياسی پيامبر برای درهم شکستن هيمنه قريش مکه میداند، با عنوان «پرده آخر» مینامد. اما پس از آن، با ارائه يک پيشگفتار و يک درآمد، با هدف ترسيم انگيزهها و اهداف و رويکرد خود در کتاب، نقشه مطالعاتی خود را در بيست فصل میگشايد؛ از موقعيت جغرافيايی مکه و همان طور که گفتم، از جايگاه جهانی آن در کريدور بينالمللی میگويد، پس از آن، از سرزمين ايران و روم و پادشاهیهای حيره و غسانيان و اکسوم يا حبشه نام میبرد و هر يک را بر اساس دادههای موجود تحليل میکند، دوباره به مکه برمیگردد و مناسبات و ائتلافها و اختلافها و چالشهای ميانقبيلهای را ترسيم میکند.
در فصل پنجم به ماجرای بعثت و آغاز رويارويی پيامبر اسلام با ساختار پير و فرسوده حاکمان مکه میپردازد و پس از آن، گزينههای پيامبر برای انتخاب مقصد هجرت را بررسی میکند.
شکلگيری ايلاف مدينه در برابر ايلاف مکه، موضوع فصل هفتم است و آنگاه به جنگهای بدر و احد و خندق میپردازد و در پی همه اينها، روی کار آمدن مثلث رهبری جوان مکه را پيش میکشد و در کنار آن، به رفتار حکيمانه پيامبر در مذاکره با سران مکه اشاره میکند که زمينهساز صلح حديبيه به عنوان پيشدرآمدی برای فتح مکه است.
نويسنده مهمترين حرفهای خودش را که برخی از نوآوریهای او را نشان میدهد در فصل بيستم بر قلم جاری میکند و در آنجا با ذکر اين نکته که کوشش ما در تمرکز بر ابعاد سياسی و استراتژيک سيره نبوی، نه برای آن است که در گذشته زيبا باقی بمانيم و نه برای آنکه کنشها و مواضع کنونی خود را مقدس بپنداريم، اضافه میکند که با اين کار، در صدد ايجاد يک روشنمندی معرفتی و رسيدن به سيستم پيشرفتهای هستيم که ما را در پیريزی رهيافت سياسی و استراتژيک تازهای از وضعيت معاصر ياری دهد.
ایکناـ چگونه میتوان از سیره سیاسی پیامبر(ص) برای حل مشکلات امروز بهره برد؟
اتفاقاً نويسنده اين کتاب را برای همين منظور نوشته و دغدغه اصلیاش از پرداختن به سيره نبوی و خوانش راهبردی آن همين بوده است که مسلمان امروز در پرتو آن راهی برای رهايی خود پيدا کند. او با تأکيد بر نياز مسلمان امروز به آشنايی با سيره، شرايط کنونی را پريشان و تاروپود معرفتشناختی و بنيانهای اجتماعی و سنجههای اخلاقی را از همگسيخته و توان مسلمانان در مواجهه با وضعيت موجود را مورد تهاجم میداند و معتقد است که اجرای هر برنامهای برای چيره شدن بر اين وضعيت، به يک پشتوانه معرفتی، يک آرمان بلند، و يک سيستم هماهنگ نياز دارد و اينها همان چيزهايی است که اين کتاب، در پرتو مطالعه کنشهای سياسی و راهبردی پيامبر، به آنها پرداخته است.
شکوفا کردن استعدادهای صحابه جوان، حاکميت دادن به مردم در قالب شورا، پرهيز از رويارويی مستقيم نظامی با دشمن مقتدر قبل از عمليات فرسايشی، جايگزينی «کشمکش» مثبت و سازنده به جای «ستيز» که فرايندی از جنس بازی با نتيجه صفر است، موقعيتسنجی مناسب برای هر کنش، توجه به دوگانه اراده الهی و مسئوليت بشری در امور سياسی و استراتژيک جامعه و نهايتاً زنده کردن عنصر ايمان در جان افراد جامعه... از جمله درسهايی است که براساس اين کتاب میتوان از سيره گرفت و آن را برای بهبود اوضاع جوامع کنونی و چيره شدن بر بحرانهای زيست در جهان معاصر به کار بست.
ایکناـ اساسا بازخوانی و روزآمدسازی سیره پیامبر(ص) و دیگر معصومین در روزگار ما با چه موانع و حساسیتهایی روبرو است تا دچار مصادره به مطلوب در این زمینه نشویم؟
دکتر خنفر در جايی از فصل بيستم به اين نکته مهم اشاره میکند که بايد رابطه خودمان با تاريخ را بازسازی کنيم. اگر فکر میکنيم که با ماندن در بستر تاريخ، هرچند زيبا و دلنشين باشد، میتوانيم به پيشرفت برسيم ره به خطا بردهايم. ماندن در تاريخ و درک نکردن نقش سازنده آن و باليدن به افتخارات گذشته، هم ستم در حق تاريخ است و هم به ويرانی کشيدن آينده.
اما اين ساماندهی طبعاً کار سادهای نيست. هر کسی با روش و ايدهای خاص به سيره مینگرد و همان طور که دکتر طريف خالدی در فصل آخر کتابش «زيستن با کتاب» گفته است: گرچه در ابتدا اين تصور پيش میآيد که سيره نبوی امر ثابتی است که از ديرباز تغييری در آن حاصل نشده، اما ديری نمیپايد که اين نظريه برای محققان ژرفانديش بهسرعت رنگ میبازد و روشن میشود که نسلهای پياپی هر يک سيره نبوی را همسو با اهداف و آرمانهای خود به نگارش درآوردهاند و هر کدامشان تنها يک بُعد از زندگی پيامبر را در نظر داشتهاند.
همين يکجانبهنگری و توجه به تنها يک زمينه و يک بُعد از زندگی شخصيتها، بزرگترين مانع برای دستيابی به سيمای واقعی آنهاست؛ امری که سبب میشود بسياری از جنبههای ديگر زندگی آن افراد ناشناخته و ناگفته بماند.
شايد دکتر وضاح خنفر با استفاده از همين تجربه، به تأليف اين کتاب پرداخته و با نگاه کلی به يکی از ابعاد زندگی پيامبر(ص)، به درسهايی که در آن زمينه میتوان گرفت، توجه نشان داده است.