عضو هیئت علمی پژوهشگاه ضمن اشاره به تفاوت تفسیر و تأویل بیان کرد: بر اساس روش درونسیستمی یعنی کلام معصومانه تأویل یعنی بیان مراد حقیقی خداوند ولی تفسیر به معنای شرح کلام صادره از خداوند است.
به گزارش ایکنا، نشست «فهم تأویل با روش درون سیستمی» با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی اسدینسب، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۲۸ شهریور در محل انجمنهای علمی حوزه علمیه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
تأویل یک بحث بسیار قدیمی است و تقریباً همه کسانی که در عرصه علوم قرآن و تفسیر وارد شدند و همچنین همه مفسران با توجه به آیه ۷ سوره آل عمران در این زمینه سخن گفتند. اختلافات شدیدی در این زمینه وجود دارد اما هنوز مفسران و علوم قرآنیها به معنای قابل قبولی که اکثریت قبول کنند، نرسیدند. مشکل کجاست؟ ما آیه داریم، روایات داریم، قواعد داریم، به نظر میرسد مشکل اصلی این است کمتر به روش فهم تأویل توجه شده است. با چه روشی میخواهیم تأویل را درک کنیم و تأویل تاویل یعنی چه؟ بهترین روشی که انتخاب کردیم تا از این اختلاف نجات پیدا کنیم فهم تأویل با روش درونسیستمی است.
روش درونسیستمی چیست؟
روش درونسیستمی معنای خاصی دارد که تطبیقش بر بحث ما این میشود که ما بر اساس سیستم آیات و روایات ببینیم خود معصوم از تأویل چه چیزی قصد کرده است. برای اینکه بفهمیم در کلام معصومانه تأویل به چه معنایی است آیاتی که کلمه تأویل در آنها به کار رفته و همچنین روایات مربوطه را بررسی و جمعبندی کنیم و قدر مشترک بگیریم. آن قدر مشترک معنای تأویل است. این بهترین راه و کم آسیبترین راه است.
ما میخواهیم بفهمیم تأویل چیست. تأویلی که فقها یا مفسران یا روانشناسان یا فلاسفه به کار میبرند برای ما مهم نیست ما میخواهیم معنای تأویلی که در آیات و روایات آمده است را بفهمیم. برای اینکه ما معنای تأویلی آیه یا روایتی را بفهمیم، باید ببینیم گوینده از تأویل چه چیزی اراده کرده است.
تأویل اخص از تفسیر است
خلاصه نظر ما این است که با توجه به آیات و روایات تأویل اخص از تفسیر است. تفسیر یعنی توضیح یک آیه. توضیح یک آیه امکان دارد بیان مراد حقیقی خداوند باشد، امکان دارد نباشد؛ یعنی امکان دارد این ظاهر مقصود خداوند نباشد. پس اگر شما یک آیه یا روایتی را توضیح دادید، این تفسیر است، حال ممکن است منطبق با مراد حقیقی خداوند باشد یا نباشد؛ ولی تأویل اینگونه نیست، بلکه تأویل توضیحی است که به قصد تعیین مراد حقیقی خداوند بیان میکنید.
ما این معنا برای تأویل را از روایات گرفتیم. در بسیاری از روایات تأویل همان تفسیر معنا شده ولی در چند روایت بین معنای ظاهر و معنای تأویلی آیه تفکیک شده است و معنای تأویلی حمل بر مراد حقیقی شده است و گفته شده تأویل این آیه در تنزیلش نیست. من دو مورد را عرض میکنم. از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است: «فَأَمَّا الَّذِی تَأْوِیلُهُ فِی تَنْزِیلِهِ فَهُوَ کُلُّ آیَهًٍْ مُحْکَمَهًٍْ نَزَلَتْ فِی تَحْرِیمِ شَیْءٍ مِنَ الْأُمُورِ الْمُتَعَارَفَهًِْ الَّتِی کَانَتْ فِی أَیَّامِ الْعَرَبِ تَأْوِیلُهَا فِی تَنْزِیلِهَا فَلَیْسَ یُحْتَاجُ فِیهَا إِلَی تَفْسِیرٍ أَکْثَرَ مِنْ تَأْوِیلِهَا» یعنی گروهی [از آیات] که تأویلش در تنزیلش است، شامل تمامی آیات محکمی است که در تحریم چیزهایی است که در نزد عرب به صورت متعارف رواج داشته است. این آیات معنا و تنزیلش در ظاهرشان آمده و نیازی به تفسیری زاید بر آنچه در نزد عرب شناخته شده بود، ندارند. حضرت در این بیان میفرمایند تأویل این آیات همان تنزیلش است. این روایت دلالت دارد چون مراد خدا روشن است، مراد حقیقی با معنای ظاهری جملات یکی است.
در روایت دیگری حضرت میفرمایند: «وَ قَدْ أَعْلَمْتُکَ أَنَّ رُبَّ شَیْءٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَأْوِیلُهُ عَلَی غَیْرِ تَنْزِیلِهِ وَ لَا یُشْبِهُ کَلَامَ الْبَشَرِ وَ سَأُنَبِّئُکَ بِطَرَفٍ مِنْهُ فَتَکْتَفِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ ذَلِکَ قَوْلُ إِبْرَاهِیمَ (ع) إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ فَذَهَابُهُ إِلَی رَبِّهِ تَوَجُّهُهُ إِلَیْهِ عِبَادَهًًْ وَ اجْتِهَاداً وَ قُرْبَهًًْ إِلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ أَ لَا تَرَی أَنَّ تَأْوِیلَهُ غَیْرُ تَنْزِیلِهِ» یعنی در کتاب خداوند عزّوجلّ آیاتی هست که تأویل آنها متفاوت از صورت تنزیل آنهاست و با گفتار و کردار آدمی همانند نیست. اکنون تو را از مثالهایی دراینباره آگاه میسازم و انشاءالله تعالی تو را کفایت میکند. یکی حکایت خداوند عزّوجلّ از سخن ابراهیم (ع) است در آنجا که فرمود: من بهسوی پروردگارم میروم، او مرا هدایت خواهد کرد. معنای رفتن او بهسوی پروردگارش، همانا روی آوردن بهسوی او در پرستش و کوشش است. حال دیدی که تأویل این سخن متفاوت از تنزیل آن است».
معنای این روایت این است که تنزیل این آیه مراد واقعی خداوند نبوده است و اینجا نیاز به تأویل دارد و شما نمیتوانید به معنای ظاهری اکتفا کنید. به عبارت دیگر، در اینجا تأویل غیر از تنزیل است. لذا ما معتقدیم از همه این روایات این مسئله استنباط میشود که تأویل نوعی تفسیر است ولی تفسیر اعم است یعنی ممکن است معنای ظاهری را بیان کند بدون اینکه مراد خداوند باشد، ممکن است معنای ظاهری را بیان کند و مراد خداوند باشد.
یکی از مسائل دیگر این است که چه تفسیر و چه تأویل مشکک است، یعنی اگر شما مصداقی برای آیه ذکر کنید، نوعی تفسیر است یا نوعی تأویل یا حتی اگر بخشی از معنا را ذکر کنید، نوعی تفسیر است ولی تفسیر و تأویل کامل نیست. تفسیر و تأویل امر مشککی است و شامل گروهی از مصادیق و معانی مختلف است که امکان دارد ناقص باشد، امکان دارد کامل باشد ولی هم در عرف و هم در روایات بر آنها تفسیر و تأویل اطلاق میشود.
بنابراین با توجه با آیات و روایات میتوانیم بگوییم بر اساس روش درونسیستمی یعنی کلام معصومانه تأویل یعنی بیان مراد حقیقی خداوند ولی تفسیر به معنای شرح کلام صادر از خداوند است.
روش درونسیستمی درست است اما کامل نیست
در ادامه نشست، حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان ناقد سخن گفت که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
اولین نکته این است که روش درونسیستمی چیز جدیدی نیست و منظور از درونسیستمی یعنی به کاربردهای این کلمه در قرآن و روایات توجه کنیم و بر اساس آن تأویل را معنا کنیم. علامه طباطبایی در المیزان موارد کاربرد تأویل را در قرآن آورده و بعد نتیجهگیری کرده است. البته ایشان به روایات کمتر توجه کرده ولی موارد کاربرد آن در آیات را بررسی کرده است.
پس روشی که شما پیشهاد کردید روش درستی است و قبلا هم مطرح بوده و کار شده است. اینکه فرمودید با این روش اختلافات برطرف میشود، به نظر من ممکن است برطرف نشود چون ممکن است استنباط هر کسی از آیات و روایات متفاوت باشد. البته اصل روش درست است و باید انجام بگیرد و در کنار آن باید لغت را هم دید، عرف عرب را هم دید.
به نظر من اگر شما عنوان مقاله را فهم تأویل قرآن با تأمل در کاربردهای قرآنی و روایی میگذاشتید هم شفافتر بود و نیاز به توضیح نداشت و هم با واقعیت انطباق بیشتری داشت یعنی شما نمیتوانید منحصرا از آیات و روایات استفاده کنید بلکه باید مفهوم عرفی را هم در نظر بگیرید.